۸۵٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=تولد= | =تولد= | ||
سید احمد بن محمد بن صدیق غُماری معروف به ابن صدیق <ref>زرکلی، الاعلام، ج1، ص153، بی جا، دار العلم للملایین، چاپ پانزدهم، 2002 م.</ref> از علمای کشور مغرب است که در روز جمعه 27 رمضان 1320 ه ق در منطقه [[تِطوان]]<ref>از مناطق تاریخی کشور مراکش (مغرب).</ref> به دنیا آمد. او از سمت پدر به [[امام حسن مجتبی]] ( | سید احمد بن محمد بن صدیق غُماری معروف به ابن صدیق <ref>زرکلی، الاعلام، ج1، ص153، بی جا، دار العلم للملایین، چاپ پانزدهم، 2002 م.</ref> از علمای کشور مغرب است که در روز جمعه 27 رمضان 1320 ه ق در منطقه [[تِطوان]]<ref>از مناطق تاریخی کشور مراکش (مغرب).</ref> به دنیا آمد. او از سمت پدر به [[امام حسن مجتبی]] (علیهالسلام)<ref>السید أحمد بن محمد بن الصدیق بن أحمد بن محمد بن قاسم ابن محمد بن محمد (مرتین) بن عبدالمؤمن بن محمد بن عبدالمؤمن بن علی بن الحسن بن محمد بن عبداللَّه بن أحمد بن عبداللَّه بن عیسی بن سعید بن مسعود بن الفضیل بن علی بن عمر بن العربی بن علال بن موسى بن أحمد بن داود بن إدریس الأزهر بن إدریس الأکبر (فاتح المغرب) بن عبداللَّه الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی وفاطمة الزهراء(سلام الله علیهم) بنت مولانا رسول اللَّه (صلى اللَّه علیه وآله وسلم).</ref> منتسب میشود. نسب احمد از سمت مادر نیز به [[احمد بن عجیبه حسنی]] از عرفا و مفسرین مطرح مراکش منتهی میشود چرا که مادرش، نوه احمد بن عجیبه میباشد. | ||
=شروع حفظ قرآن و تحصیل علم= | =شروع حفظ قرآن و تحصیل علم= | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
بنابراین مشخص میشود که وهابیت، پیروی از طریقتهای صوفیه را نامشروع میدانند. حال آنکه طبق سخنی که در مورد مذهب غماری از ابوخبزه (شاگرد وی) نقل کردیم، مشخص شد که احمد غماری نه تنها از پیروان، بلکه از شیوخ طریقت شاذلیه در کشور مراکش بحساب میآید.<ref>همانطور که در مطالب پیشین بیان شد، ابوخبزه در مورد استادش احمد غماری چنین مینویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه» مقدمه کتاب توجیه الأنظار لتوحید المسلمین فی الصوم والإفطار، ص17.</ref> | بنابراین مشخص میشود که وهابیت، پیروی از طریقتهای صوفیه را نامشروع میدانند. حال آنکه طبق سخنی که در مورد مذهب غماری از ابوخبزه (شاگرد وی) نقل کردیم، مشخص شد که احمد غماری نه تنها از پیروان، بلکه از شیوخ طریقت شاذلیه در کشور مراکش بحساب میآید.<ref>همانطور که در مطالب پیشین بیان شد، ابوخبزه در مورد استادش احمد غماری چنین مینویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه» مقدمه کتاب توجیه الأنظار لتوحید المسلمین فی الصوم والإفطار، ص17.</ref> | ||
جالب تر اینکه همانطور که گفته شد، بن باز و دیگر علمای وهابی مسلک ادعا کردهاند طریقتهای صوفیه، به سلف امت نمیرسد و لذا مبدعه هستند. حال آنکه ابن صدیق غماری در جهت اثبات انتساب طریقتهای صوفیه به امیرالمومنین علی ( | جالب تر اینکه همانطور که گفته شد، بن باز و دیگر علمای وهابی مسلک ادعا کردهاند طریقتهای صوفیه، به سلف امت نمیرسد و لذا مبدعه هستند. حال آنکه ابن صدیق غماری در جهت اثبات انتساب طریقتهای صوفیه به امیرالمومنین علی (علیهالسلام) کتابی با عنوان "البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیه إلى علی (علیهالسلام)" تالیف کرده است. | ||
===مناقب امیرالمومنین علی ( | ===مناقب امیرالمومنین علی (علیهالسلام)=== | ||
یکی دیگر از موارد اختلاف احمد بن محمد بن صدیق غماری باعلمای وهابی مسلک در مسئله قبول روایات دال بر فضائل امیرالمومنین علی( | یکی دیگر از موارد اختلاف احمد بن محمد بن صدیق غماری باعلمای وهابی مسلک در مسئله قبول روایات دال بر فضائل امیرالمومنین علی(علیهالسلام) است. بدین معنا که وهابیون احادیثی نظیر 2 حدیث ذیل را رد کردهاند:<br> | ||
<big>الف: حدیث طیر:</big> در سنن کبری نسائی روایتی در منقبت امیرالمومنین علی ( | <big>الف: حدیث طیر:</big> در سنن کبری نسائی روایتی در منقبت امیرالمومنین علی (علیهالسلام) وارد شده است که «برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرغی آورده بودند. آنحضرت فرمود: خدایا، محبوبترین خلق خود را نزد من بفرست تا از این مرغ بخورد. پس ابوبکر آمد ولی حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) او را نپذیرفت، بعد عمر آمد. او را هم نپذیرفت ولی وقتی امیرالمومنین علی (علیهالسلام) آمد، نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) اجازه فرمود تا داخل شود.<ref>عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآله وسَلَّمَ کَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ فَقَالَ: «اللهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِکَ إِلَیْکَ یَأْکُلُ مَعِی مَنْ هَذَا الطَّیْرِ» فَجَاءَ أَبُو بَکْرٍ فَرَدَّهُ، وَجَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، وَجَاءَ عَلِیٌّ (علیهالسلام) فَأَذِنَ لَهُ». سنن نسائی، ج7، ص410، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 ه ق.</ref> | ||
البانی و دمشقیه از جمله وهابی مسلکانی هستند که این روایت را رد کردهاند.<ref>دمشقیه با استناد به تضعیف حدیث طیر توسط البانی، در صدد تضعیف سند این روایت است. دمشقیه، عبدالرحمن، احادیث یحتج بها الشیعه، ص217.</ref> | البانی و دمشقیه از جمله وهابی مسلکانی هستند که این روایت را رد کردهاند.<ref>دمشقیه با استناد به تضعیف حدیث طیر توسط البانی، در صدد تضعیف سند این روایت است. دمشقیه، عبدالرحمن، احادیث یحتج بها الشیعه، ص217.</ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
<big>ب: حدیث باب العلم:</big> | <big>ب: حدیث باب العلم:</big> | ||
یکی از روایات وارد شده در منقبت امیرالمومنین علی( | یکی از روایات وارد شده در منقبت امیرالمومنین علی(علیهالسلام)، حدیث شریف «انا مدینه العلم و علی بابها» است که غماری علاوه بر تصریح به صحت این روایت نبوی(صلی الله علیه وآله)، همچنین کتابی در جهت اثبات صحت این روایت، با عنوان « فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی(علیهالسلام)» تالیف کرده است. در مقابل، برخی از علمای وهابی مسلک در آثار خود، این روایت را رد کردهاند. | ||
این نکته را نیز لازم است یادآور شد احمد بن صدیق، بر این باور بودکه امیرالمومنین( | این نکته را نیز لازم است یادآور شد احمد بن صدیق، بر این باور بودکه امیرالمومنین(علیهالسلام) اعلم و اعرف امت به خدای متعال بوده است.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلی فی تحقیقق انتساب الصوفیه الی علی(علیهالسلام)، ص216، قاهره، السعاده، چاپ اول، 1389 ه ق.</ref> و حتی یک دهم از یک دهمِ علوم امیرالمومنین علی(علیهالسلام) را ابوبکر بلکه همه صحابه با هم، ندارند.<ref>همان، ص96.</ref> | ||
===دیدگاه غماری در مورد مسئله خلافت=== | ===دیدگاه غماری در مورد مسئله خلافت=== | ||
جالب است که ابن صدیق غماری قائل به 2 نوع خلافت پس از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است: او خلافت ظاهری را از آنِ خلفای ثلاثه دانسته است ولی خلافت باطنی را متعلق به امیرالمومنین ( | جالب است که ابن صدیق غماری قائل به 2 نوع خلافت پس از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است: او خلافت ظاهری را از آنِ خلفای ثلاثه دانسته است ولی خلافت باطنی را متعلق به امیرالمومنین (علیهالسلام) میداند.<ref>غماری، احمد، المفید، ص102، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref> | ||
===دیدگاه غماری در مورد افضل الناس بعد الرسول (صلی الله علیه وآله)=== | ===دیدگاه غماری در مورد افضل الناس بعد الرسول (صلی الله علیه وآله)=== | ||
غماری معتقد است پس از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) افضل امت است. او پس از حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت امیرالمومنین ( | غماری معتقد است پس از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) افضل امت است. او پس از حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) را افضل امت معرفی میکند. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) نیز در رتبه بعدی افضلیت قرار دارند. و پس از ایشان، ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) افضل امت بحساب میآیند. ابن صدیق غماری ابوبکر، عمر و عثمان را پس از ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) دارای افضلیت دانسته است.<ref>همان.</ref> | ||
===بررسی افضلیت عایشه بر حضرت زهرا (سلام الله علیها)=== | ===بررسی افضلیت عایشه بر حضرت زهرا (سلام الله علیها)=== | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
یکی از ادله ای که موافقین مشروعیت توسل به ذات صالحین، بدان استناد کردهاند، روایت مشهور عثمان بن حنیف است. این روایت در بسیاری از آثار وهابیت، تضعیف شده است<ref>چنانکه بن عثیمین از علمای مشهور وهابیت، در مورد این روایت می گوید «وما ورد فی ذلک من حدیث ضعیف: "أسألک بنبیک نبی الرحمة"....» فتح ذی الجلال والاکرام، ج 2، ص455.</ref> حال آنکه احمد بن صدیق در مورد این روایت چنین تصریح میکند: «اما الحدیث عثمان بن حنیف فصحیح باتفاق الحفاظ و ممن نص علی صحته منهم الترمذی و ابن خزیمه، و ابن حبان، و الحاکم و زاد انه علی شرط الشیخین»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص58، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref> حدیث عثمان بن حنیف به اتفاق همه حفاظ، حدیثی صحیح میباشد. ترمذی، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم نیشابوری از جمله علمایی هستند که به صحت آن اذعان کردهاند. حتی حاکم نیشابوری این روایت را علی شرط الشیخین<ref>یعنی روایتی که بخاری و مسلم در صحیحین از تمام روات آن، روایت نقل کردهاند.</ref> دانسته است. | یکی از ادله ای که موافقین مشروعیت توسل به ذات صالحین، بدان استناد کردهاند، روایت مشهور عثمان بن حنیف است. این روایت در بسیاری از آثار وهابیت، تضعیف شده است<ref>چنانکه بن عثیمین از علمای مشهور وهابیت، در مورد این روایت می گوید «وما ورد فی ذلک من حدیث ضعیف: "أسألک بنبیک نبی الرحمة"....» فتح ذی الجلال والاکرام، ج 2، ص455.</ref> حال آنکه احمد بن صدیق در مورد این روایت چنین تصریح میکند: «اما الحدیث عثمان بن حنیف فصحیح باتفاق الحفاظ و ممن نص علی صحته منهم الترمذی و ابن خزیمه، و ابن حبان، و الحاکم و زاد انه علی شرط الشیخین»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص58، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref> حدیث عثمان بن حنیف به اتفاق همه حفاظ، حدیثی صحیح میباشد. ترمذی، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم نیشابوری از جمله علمایی هستند که به صحت آن اذعان کردهاند. حتی حاکم نیشابوری این روایت را علی شرط الشیخین<ref>یعنی روایتی که بخاری و مسلم در صحیحین از تمام روات آن، روایت نقل کردهاند.</ref> دانسته است. | ||
===کلام غماری در مورد حدیث رد سلام<ref>ما من احدٍ یسلم علی إلا رد الله علی روحی، حتی أرد | ===کلام غماری در مورد حدیث رد سلام<ref>ما من احدٍ یسلم علی إلا رد الله علی روحی، حتی أرد علیهالسلام».</ref>=== | ||
غماری در مورد حدیث رد سلام نیز تصریح میکند: این روایت، از چند طریق وارد شده است که با نظر به مجموع طرق آن میتوان آن را روایتی فوق صحیح دانست. او در ادامه این کلامش نیز مینویسد: «و اما شواهد اصله فطرقها تزید علی العشرین، فلا یشک فی صحته مع هذا الا جاهل او معاند»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص69، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref> از آنجایی که طرق نقل این روایت به بیش از 20 طریق میرسد، بنابراین کسی که در صحت آن شک میکند یا جاهل است و یا معاند. | غماری در مورد حدیث رد سلام نیز تصریح میکند: این روایت، از چند طریق وارد شده است که با نظر به مجموع طرق آن میتوان آن را روایتی فوق صحیح دانست. او در ادامه این کلامش نیز مینویسد: «و اما شواهد اصله فطرقها تزید علی العشرین، فلا یشک فی صحته مع هذا الا جاهل او معاند»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص69، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref> از آنجایی که طرق نقل این روایت به بیش از 20 طریق میرسد، بنابراین کسی که در صحت آن شک میکند یا جاهل است و یا معاند. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
2: عبدالله بن عمرو بن عاص میگوید: «کنا جلوسا مع رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت یوم یموت علی غیر ملتی، قال و کنت ترکت ابی یلبس لیخرج فخفت ان یطلع فطلع فلان.» غماری مینویسد: هرچند در مسند احمد آمده است: "فطلع فلان"؛ ولیکن بلاذری بجای کلمه "فلان"، تصریح کرده است: فطلع معاویه<br> | 2: عبدالله بن عمرو بن عاص میگوید: «کنا جلوسا مع رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت یوم یموت علی غیر ملتی، قال و کنت ترکت ابی یلبس لیخرج فخفت ان یطلع فطلع فلان.» غماری مینویسد: هرچند در مسند احمد آمده است: "فطلع فلان"؛ ولیکن بلاذری بجای کلمه "فلان"، تصریح کرده است: فطلع معاویه<br> | ||
3: روایتی در برخی از اسناد به شکل « ان رجلا فی النار ینادی الف سنه یا حنان یامنان» وارد شده است. این روایت را عده دیگری به این شکل نقل کردهاند: ان معاویه فی صندوق من النار ینادی....»<br> | 3: روایتی در برخی از اسناد به شکل « ان رجلا فی النار ینادی الف سنه یا حنان یامنان» وارد شده است. این روایت را عده دیگری به این شکل نقل کردهاند: ان معاویه فی صندوق من النار ینادی....»<br> | ||
البته غماری به روایات دیگری نیز اشاره میکند که با واسطه بر مذمت [[معاویه]] دلالت میکند. بعنوان مثال پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «من سب علیا فقد سبنی، و من سبنی فقد سب الله» مشخص است که سب خدای متعال موجب کفر میشود. بنابراین با توجه به اینکه معاویه دستور سب و لعن امیرالمومنین( | البته غماری به روایات دیگری نیز اشاره میکند که با واسطه بر مذمت [[معاویه]] دلالت میکند. بعنوان مثال پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «من سب علیا فقد سبنی، و من سبنی فقد سب الله» مشخص است که سب خدای متعال موجب کفر میشود. بنابراین با توجه به اینکه معاویه دستور سب و لعن امیرالمومنین(علیهالسلام) را صادر نمود پس معلوم میشود که او شخص منافق و کافری بوده است. <ref>غماری، احمد، المفید، ص56 تا 59.</ref> | ||
===ابن تیمیه از نگاه غماری=== | ===ابن تیمیه از نگاه غماری=== | ||
غماری معتقد بود که ابن تیمیه شخصی ناصبی میباشد. وی در کتاب «المداوی لعلل الجامع الصغیر وشرحی المناوی» پس از بیان روایت «کُلُّ نسبٍ وصِهْرٍ مُنقطع یومَ القیامِة إلا نَسَبِى، وصِهْرِى»<ref>هر نسب و خویشاوندى، در روز رستاخیز گسستنى است، مگر نسب و خویشاوندى من.</ref>، تصریح میکند:«إن النقل فی مثل هذه الأحادیث عن الذهبى وأمثاله کابن تیمیة مما لا ینبغى، فإن هؤلاء النواصب یودون أن لا یصح حدیث فی فضل آل البیت (علیهم السلام)»<ref>غماری، احمد، المداوی لعلل الجامع الصغیر وشرحی المناوی، ج5، ص76، مصر، دار الکتبی، چاپ اول، 1996 م.</ref> همانا کلام افرادی نظیر ابن تیمیه در مورد این روایت، درست نیست. چرا که این ناصبیها دوست دارند هیچ حدیثی در فضل آل البیت (علیهم السلام) صحیح نباشد. | غماری معتقد بود که ابن تیمیه شخصی ناصبی میباشد. وی در کتاب «المداوی لعلل الجامع الصغیر وشرحی المناوی» پس از بیان روایت «کُلُّ نسبٍ وصِهْرٍ مُنقطع یومَ القیامِة إلا نَسَبِى، وصِهْرِى»<ref>هر نسب و خویشاوندى، در روز رستاخیز گسستنى است، مگر نسب و خویشاوندى من.</ref>، تصریح میکند:«إن النقل فی مثل هذه الأحادیث عن الذهبى وأمثاله کابن تیمیة مما لا ینبغى، فإن هؤلاء النواصب یودون أن لا یصح حدیث فی فضل آل البیت (علیهم السلام)»<ref>غماری، احمد، المداوی لعلل الجامع الصغیر وشرحی المناوی، ج5، ص76، مصر، دار الکتبی، چاپ اول، 1996 م.</ref> همانا کلام افرادی نظیر ابن تیمیه در مورد این روایت، درست نیست. چرا که این ناصبیها دوست دارند هیچ حدیثی در فضل آل البیت (علیهم السلام) صحیح نباشد. | ||
غماری در کتاب "البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی( | غماری در کتاب "البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی(علیهالسلام)" شدیدترین حملات را به ابن تیمیه وارد میکند و او را "امام ضالین و شیخ مجرمین" معرفی میکند.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی(علیهالسلام)، ص57، قاهره، السعاده، چاپ اول، 1389 ه ق.</ref> | ||
ناگفته نماند که غماری در بسیاری از آثارش بر ابن تیمیه طعن وارد کرده است که از باب اختصار به 2 نمونه بالا اکتفاء میشود. جالب تر آنکه او وهابیت را متولد افکار ابن تیمیه مىدانسته است که در قسمت بعدی بدان تصریح میشود. | ناگفته نماند که غماری در بسیاری از آثارش بر ابن تیمیه طعن وارد کرده است که از باب اختصار به 2 نمونه بالا اکتفاء میشود. جالب تر آنکه او وهابیت را متولد افکار ابن تیمیه مىدانسته است که در قسمت بعدی بدان تصریح میشود. | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
24- الاستنفار لغزو التشبه بالکفار؛<br> | 24- الاستنفار لغزو التشبه بالکفار؛<br> | ||
25- الإقلید فی تنزیل کتاب اللَّه على أهل التقلید؛<br> | 25- الإقلید فی تنزیل کتاب اللَّه على أهل التقلید؛<br> | ||
26- البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی( | 26- البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی(علیهالسلام)؛<br> | ||
27- البحر العمیق فی مرویات ابن الصدیق؛<br> | 27- البحر العمیق فی مرویات ابن الصدیق؛<br> | ||
28- درء الضعف عن حدیث: "من عشق فعف"؛<br> | 28- درء الضعف عن حدیث: "من عشق فعف"؛<br> | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
در این کتاب، نامههای احمد بن صدیق، جمعآوری شدهاست. احمد در بعضی از این نامهها، حملات تندی بر محمد بن عبدالوهاب وپیروان او کرده است. همانطور که در مطالب پیشین بدان اشاره شد احمد غماری، محمد بن عبدالوهاب را شاخ شیطان تلقی کرده است<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>. | در این کتاب، نامههای احمد بن صدیق، جمعآوری شدهاست. احمد در بعضی از این نامهها، حملات تندی بر محمد بن عبدالوهاب وپیروان او کرده است. همانطور که در مطالب پیشین بدان اشاره شد احمد غماری، محمد بن عبدالوهاب را شاخ شیطان تلقی کرده است<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>. | ||
3- فتح الملک العلی بصحة حدیث: "باب مدینة العلم على( | 3- فتح الملک العلی بصحة حدیث: "باب مدینة العلم على(علیهالسلام)"؛<br> | ||
کتاب مذکور نیز از جمله آثاری بحساب میآید که احمد بن صدیق در جهت اثبات صحت حدیث «انامدینه العلم و علی بابها» نگاشته است. یکی از عباراتی که ابن صدیق غماری در این کتاب بدان تصریح کرده است «ان مدار صحه الحدیث على الضبط و العداله، و رجال هذا السند کلهم عدول ضابطون»<ref>غماری، احمد، فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی( | کتاب مذکور نیز از جمله آثاری بحساب میآید که احمد بن صدیق در جهت اثبات صحت حدیث «انامدینه العلم و علی بابها» نگاشته است. یکی از عباراتی که ابن صدیق غماری در این کتاب بدان تصریح کرده است «ان مدار صحه الحدیث على الضبط و العداله، و رجال هذا السند کلهم عدول ضابطون»<ref>غماری، احمد، فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی(علیهالسلام)، ص13.</ref> ملاک صحت احادیث، دایر مدار ضبط و عدالت راویان آن است. و باید گفت: تمامی راویان روایت باب العلم، هم عادلند و هم قدرت ضبط دارند. این دیدگاه غماری به مذاق وهابیان خوش نیامده ولذا صریحا با آن به مخالفت پرداخته اند. البانی در سلسله الاحادیث الصحیحه به ادعای صحت حدیث از سوی احمدغماری اینگونه واکنش نشان میدهد: «وقد خفی على الشیخ الغماری کثیر من هذه الحقائق، فذهب إلى تصحیح الحدیث فی رسالة له سماها " فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی " والرد علیه یتطلب تألیف رسالة، والمرض والعمر أضیق من ذلک،.»<ref>البانی، محمد ناصرالدین، سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة، ریاض، دار المعارف، چاپ اوّل، 1412ق.</ref> از آنجایی که بسیاری ازحقائق از غماری پنهان شده است، او کتابی در جهت اثبات صحت حدیث باب العلم تالیف کرده است. رد دیدگاههای غماری در کتاب مذکور، نیازمند نگارش کتابی مستقل در این زمینه است. حال آنکه با توجه به بیماری و بالا رفتن سن، قدرت تالیف چنین کتابی را ندارم. | ||
4- قطع العروق الوردیه؛<br> | 4- قطع العروق الوردیه؛<br> | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
جالب است که این نکته نیز اشاره شود غماری در این کتاب تصریح کرده است: از آنجایی که وهابیت، طالب حق نیستند به ادلهای که توسط مخالفین شان ارائه میشود نیز به چشم اینکه مطلبی بفهمند، و بصیرتی پیدا کنند، نگاه نمیکنند. بلکه آنان گمراه کننده و گمراه شده هستند و تنها چیزی که برای آنان اهمیت دارد، ترویج گمراهی است.<ref>همان، ص82.</ref> | جالب است که این نکته نیز اشاره شود غماری در این کتاب تصریح کرده است: از آنجایی که وهابیت، طالب حق نیستند به ادلهای که توسط مخالفین شان ارائه میشود نیز به چشم اینکه مطلبی بفهمند، و بصیرتی پیدا کنند، نگاه نمیکنند. بلکه آنان گمراه کننده و گمراه شده هستند و تنها چیزی که برای آنان اهمیت دارد، ترویج گمراهی است.<ref>همان، ص82.</ref> | ||
5- البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی( | 5- البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی(علیهالسلام)؛<br> | ||
همانطور که در مطالب گذشته بدان اشاره شد علمای وهابی، طریقتهای صوفیه را از امور محدثه و جدیدی تلقی کردهاند که در عصر سلف امت سابقه نداشته است. در مقابل احمد بن صدیق غماری با نگارش کتاب «البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی ( | همانطور که در مطالب گذشته بدان اشاره شد علمای وهابی، طریقتهای صوفیه را از امور محدثه و جدیدی تلقی کردهاند که در عصر سلف امت سابقه نداشته است. در مقابل احمد بن صدیق غماری با نگارش کتاب «البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیة إلى علی (علیهالسلام)» درصدد این مطلب است که همه طریقتهای تصوف به امیرالمومنین علی (علیهالسلام) منتهی میشوند.<br> | ||
البته ناگفته نماند که یکی از مهمترین اغراضی که موجب شد احمد بن صدیق این کتاب را تالیف کند مقابله با افکار باطل ابن تیمیه دربرخی از مسائل مربوط به تصوف بوده است.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیه الی علی( | البته ناگفته نماند که یکی از مهمترین اغراضی که موجب شد احمد بن صدیق این کتاب را تالیف کند مقابله با افکار باطل ابن تیمیه دربرخی از مسائل مربوط به تصوف بوده است.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلی فی تحقیق انتساب الصوفیه الی علی(علیهالسلام)، ص21 (از مباحث مقدماتی کتاب)، قاهره، السعاده، چاپ اول، 1389 ه ق.</ref> چنانکه در مواضع متعددی از این کتاب مشاهده میشود که احمد برخی از ادعاهای ابن تیمیه را دروغ و برخی دیگر را غلط معرفی میکند. به باور احمد، ابن تیمیه در مقام جدل و مناظره، عالمانه و منصفانه سخن نمیگوید بلکه از هر طریقی اعم از تدلیس و یا استفاده از سخنان کذب قصد دارد بر خصم پیروز گردد.<ref>همان، ص163.</ref> | ||
6- درء الضعف عن حدیث: "من عشق فعف" | 6- درء الضعف عن حدیث: "من عشق فعف" |