۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'چالشها' به 'چالشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''اَصْحابِ کَهْف''' در [[قصص قرآنى]] عنوان گروهى از مؤمنان است که از ستم پادشاهى [[مشرک]] به غاری پناه بردند و سالیانى دراز به خوابى عمیق فرورفتند. بر پایه | '''اَصْحابِ کَهْف''' در [[قصص قرآنى]] عنوان گروهى از مؤمنان است که از ستم پادشاهى [[مشرک]] به غاری پناه بردند و سالیانى دراز به خوابى عمیق فرورفتند. بر پایه [[روایات]] نام این پادشاه مشرک [[دقیانوس]] و محل واقعه اِفِسوس دانسته شده است. داستان این گروه در اوایل [[سورة مکى کهف|سوره مکى کهف]] مسطور است که در آن سخن از یکتاپرستانى است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران [[بتپرست]] برهند. | ||
خوابى که آنان را در غار در رُبود به فرمان پروردگار سالیانى به طول انجامید و در این مدت چنان هیبتى داشتند که کس را یارای نزدیک شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار مىپنداشت. این خفتگان سالیانى چند (بر پایة آیات قرآنى: 309 سال) را در همان حال گذراندند و چون به خواست الهى از خواب برخاستند چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمى بیشتر از روز در خواب بودهاند. | خوابى که آنان را در غار در رُبود به فرمان پروردگار سالیانى به طول انجامید و در این مدت چنان هیبتى داشتند که کس را یارای نزدیک شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار مىپنداشت. این خفتگان سالیانى چند (بر پایة آیات قرآنى: 309 سال) را در همان حال گذراندند و چون به خواست الهى از خواب برخاستند چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمى بیشتر از روز در خواب بودهاند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[خداوند]] ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف میفرماید: | [[خداوند]] ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف میفرماید: | ||
«وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشید را | «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشید را میدیدى که به هنگام طلوع به سمت راست غارشان متمایل مىگردد و به هنگام غروب به سمت چپ و آنها در محل وسیعى از آن (غار) قرار داشتند؛ این از آیات خداست. <ref>سوره کهف:آیات 18/ 17</ref> | ||
=محل غار اصحاب کهف= | =محل غار اصحاب کهف= | ||
1. [[غار افسوس]] در فاصله | 1. [[غار افسوس]] در فاصله 73 کیلومترى شهر [[ازمیر|ازمیر]] [[ترکیه|ترکیه]] در 1 کیلومترى روستاى ایاصولوک در کوه ینامیرداغ قرار دارد; ولى این غار با وجود شهرتى که دارد با مشخصات [[قرآنى]] منطبق نیست; چون [[قرآن]] مىفرماید: وقتى خورشید طلوع مىکرد در جهت راست غار و هنگام غروب در جهت چپ غار بود; بنابراین باید در غار رو به جنوب باشد در حالى که در این غار رو به شمال شرقى است. | ||
2. [[غار رجیب|غار رجیب]] در 8 کیلومترى شهر [[عمان]] (پایتخت [[اردن]]) در روستاى رجیب واقع در [[کوه محفورا]]; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است. | 2. [[غار رجیب|غار رجیب]] در 8 کیلومترى شهر [[عمان]] (پایتخت [[اردن]]) در روستاى رجیب واقع در [[کوه محفورا]]; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است. | ||
داخل غار تعدادى قبر به سبک یونانى است. (گویا هفت یا هشت قبر است.) بر | داخل غار تعدادى قبر به سبک یونانى است. (گویا هفت یا هشت قبر است.) بر دیوارههاى غار نقشها و خطهاى یونانى قدیم به چشم مىخورد که قابل خواندن نیست; تصویر یک سگ هم دیده مىشود. بالاى غار آثار یک [[صومعه]] مشاهده مىشود که به ضمیمه آثار دیگر در زمان جوستینوس اول (418 ـ 427 م) بنا شده که پس از استیلاى [[مسلمانان]] به مسجد تبدیل شده است. این [[مسجد]] داراى [[محراب]]، مأذنه و [[وضوخانه]] است. | ||
تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجیب مطابقت دارد. | تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجیب مطابقت دارد. | ||
افزون بر آن براساس قراین متعدد از جمله برخى [[روایات|روایات]] غار اصحاب کهف در [[عمّان]] قرار دارد که بعضى از | افزون بر آن براساس قراین متعدد از جمله برخى [[روایات|روایات]] غار اصحاب کهف در [[عمّان]] قرار دارد که بعضى از آنها را [[یاقوت|یاقوت]] در [[معجم البلدان]] آورده است. او مىنویسد: «رقیم اسم روستایى در نزدیکى عمّان است و قصر [[یزید بین عبدالملک|یزید بین عبدالملک]] در آن قرار دارد.» | ||
عمان در شهر [[فیلادلفیا|فیلادلفیا]] بنا شده است که پیش از اسلام، مشهورترین شهر [[روم]] بوده و از اوایل قرن دوم میلادى تا زمان فتح [[مسلمانان]]، در استیلاى روم قرار داشته است. | عمان در شهر [[فیلادلفیا|فیلادلفیا]] بنا شده است که پیش از اسلام، مشهورترین شهر [[روم]] بوده و از اوایل قرن دوم میلادى تا زمان فتح [[مسلمانان]]، در استیلاى روم قرار داشته است. | ||
3. غارى در [[کوه قاسیون|کوه قاسیون]] ـ نزدیکى صالحیه [[دمشق]] ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده | 3. غارى در [[کوه قاسیون|کوه قاسیون]] ـ نزدیکى صالحیه [[دمشق]] ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده مىشود. | ||
4. غارى در شهر تبرى [[فلسطین|فلسطین]] به اصحاب کهف نسبت داده | 4. غارى در شهر تبرى [[فلسطین|فلسطین]] به اصحاب کهف نسبت داده مىشود. | ||
5. در شبه جزیره اسکاندیناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبیه رومیان است، وجود دارد. | 5. در شبه جزیره اسکاندیناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبیه رومیان است، وجود دارد. | ||
6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربایجان|جمهورى آذربایجان]] هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده | 6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربایجان|جمهورى آذربایجان]] هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده مىشود. | ||
اما هیچ شاهدى که این چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضیه در زمان رومیان واقع شده است و رومیان بر اروپاى شمالى و [[قفقاز]] سلطه | اما هیچ شاهدى که این چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضیه در زمان رومیان واقع شده است و رومیان بر اروپاى شمالى و [[قفقاز]] سلطه نداشتهاند. <ref> تفسیر قمى، ج2، ص 32</ref> | ||
=معرفی اصحاب کهف در قرآن= | =معرفی اصحاب کهف در قرآن= | ||
اصحاب کهف گروهى جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه اى [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگى | اصحاب کهف گروهى جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه اى [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگى مىکردند. آنان با بصیرت کامل ایمان آورده بودند و [[خداوند]] متعال هم آنها را هدایت فرمود و از فیض معرفت و حکمت بهرهمند ساخت. آنها دانستند که اگر در بین مردم بمانند، بتپرستان آنها را تحت فشار مىگذارند و نمیتوانند حرف حق را بگویند و به [[شریعت|شریعت]] حق عمل کنند. از سوى دیگر، میخواستند موحّد بمانند و خود را از [[شرک]] حفظ کنند; بنابراین، قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفریننده ى آسمانها و زمین است. جز او کسى را [[عبادت]] نمیکنیم. چرا این مردم ستمکار که به جاى خداوند، معبود دیگرى برگزیده اند; استدلال روشنى ندارند؟ سرانجام، از آن زندگى خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند. | ||
[[خداوند]] متعال خواب را بر | [[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائى غار به گونه اى بود که، خورشید وقتى طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانى که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند; اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوى راست به پهلوى چپ حرکت میداد; هر کس از آن جا مىگذشت و بر حال آنها آگاهى مییافت، وحشت زده فرار میکرد. | ||
در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند | در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافته اند. وقتى همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکى از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضى گفتند: یک روز یا قسمتى از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار مانده اند یا نه، یکى گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسى به شهر برود و غذا تهیه کند، ولى هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند; چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بت پرستى مجبور میکنند و شما رستگار نمىشوید. <ref>سوره کهف،آیات 9 ـ 25</ref> | ||
در طول مدتى که | در طول مدتى که آنها در غار بودند خداوند قوم [[مشرک]] و حاکمان آنها را منقرض کرده بود و [[خداپرستان]] غلبه یافته بودند و حکومت میکردند. در آن زمان مردم درباره ى [[معاد]] اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بیدار کردن اصحاب کهف، نشانههایى از معاد را به آنها نشان دهد. | ||
شخصى که براى خرید به شهر رفت، گمان | شخصى که براى خرید به شهر رفت، گمان میکرد همان شهرى است که از آن جا خارج شدهاند; اما وقتى وارد شهر شد، دید همه چیز تغییر کرده است، در حیرت فرو رفت. وقتى خواست غذا بخرد، سکه اى داد (سکه ى مربوط به سیصد سال قبل)، مردم درباره ى آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم زیادى جمع شدند و همراه او به سوى غار حرکت کردند و آنچه را شنیده بودند، مشاهده کردند و امر [[معاد]] برایشان روشن شد. اصحاب کهف پس از مدتى کوتاهى به اراده ى خداوند از دنیا رفتند. <ref>تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 3; طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 311 ـ330</ref> | ||
=نام اصحاب کهف= | =نام اصحاب کهف= | ||
نامهاى اصحاب کهف رومیاست; از این رو در ترجمه، تغییراتى پیدا کرده و در نام آنها اختلاف پیدا آمده است. در [[تفسیر ابوالفتوح رازى|تفسیر ابوالفتوح رازى]]، <ref>تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 6، ص 309</ref> نام آنها چنین گزارش شده است: | |||
1. مکسلمینا | 1. مکسلمینا | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
8. بطینوس | 8. بطینوس | ||
9. قطمیر (نام سگ | 9. قطمیر (نام سگ آنها). | ||
نام یونانى | نام یونانى آنها: <ref>تفسیر المیزان، ج 13، ص 309; به تفسیر نمونه سوره ى کهف، آیات 9 ـ 25 و لغت نامه ى دهخدا، واژه ى اصحاف کهف رجوع شود.</ref> | ||
1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | 1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | ||
5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | 5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | ||
در روایتى از [[امام صادق(ع)]] که یاران [[امام زمان(ع)]] را | در روایتى از [[امام صادق(ع)]] که یاران [[امام زمان(ع)]] را برمىشمرد، چنین آمده است: «همراه امام زمان(ع) 27 نفر از [[کوفه]]، 15 نفر از [[قوم موسى]]، 7 نفر اهل کهف و [[یوشع بن نون|یوشع بن نون]] و [[سلمان]] و [[ابودجانه ى انصارى]] و [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] قیام مىکنند و جزء یاران و حکام آن حضرت هستند.» <ref>بحارالانوار، ج 35، ص 90، حدیث 95; میزان الحکمه، حدیث 6940</ref> | ||
'''نکات آموزنده''' | '''نکات آموزنده''' | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
1. کسانى که با بصیرت کامل ایمان بیاورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ایمان خود در صورت نیاز، [[هجرت]] خواهند کرد. | 1. کسانى که با بصیرت کامل ایمان بیاورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ایمان خود در صورت نیاز، [[هجرت]] خواهند کرد. | ||
2. خداوند یاور مؤمنین است و در همه حال آنان را حفظ | 2. خداوند یاور مؤمنین است و در همه حال آنان را حفظ مىکند. | ||
3. شخصیتهاى بزرگ تاریخ، با استقامت و پایدارى اسوه شدهاند. | 3. شخصیتهاى بزرگ تاریخ، با استقامت و پایدارى اسوه شدهاند. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
=دلیل مخالفت اصحاب کهف با دقیانوس= | =دلیل مخالفت اصحاب کهف با دقیانوس= | ||
اما اصحاب کهف، افرادی خداپرست بودند که بهدلیل شرک [[دقیانوس]] ـ پادشاه و حاکم شهرستان اصحاب کهف ـ و بتپرستی مردم آن سرزمین با آنان مخالفت نمودند و گفتند: «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»؛ «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، جز او کسی را به خدایی قبول | اما اصحاب کهف، افرادی خداپرست بودند که بهدلیل شرک [[دقیانوس]] ـ پادشاه و حاکم شهرستان اصحاب کهف ـ و بتپرستی مردم آن سرزمین با آنان مخالفت نمودند و گفتند: «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»؛ «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، جز او کسی را به خدایی قبول نمیکنیم، هرگاه چنین کنیم، سخنی سخت کفرآمیز گفته باشیم». <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۴. </ref> | ||
سپس با یکدیگر گفتوگو کردند و تصمیم گرفتند از مردم آن سرزمین و حاکم آنان بیزاری جویند و کنارهگیری نمایند («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً»)، <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۶</ref> | سپس با یکدیگر گفتوگو کردند و تصمیم گرفتند از مردم آن سرزمین و حاکم آنان بیزاری جویند و کنارهگیری نمایند («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً»)، <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۶</ref> |