پرش به محتوا

خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‌‏کرد'
جز (جایگزینی متن - 'می‏داند' به 'می‏‌داند')
جز (جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‌‏کرد')
خط ۷۴: خط ۷۴:
سپس اقوال آن‏هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‏دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‏ها اعتنا نمی ‏کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‏دانند را تصدیق می‏کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه "آتیناه رحمة من عندنا" [[نبوت]] می‏‌داند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی می‏دانند - و علم در آیه شریفه "وعلمناه من لدنا علما" را "علم غیب" معنی می‏کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‏دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‏است.
سپس اقوال آن‏هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‏دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‏ها اعتنا نمی ‏کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‏دانند را تصدیق می‏کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه "آتیناه رحمة من عندنا" [[نبوت]] می‏‌داند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی می‏دانند - و علم در آیه شریفه "وعلمناه من لدنا علما" را "علم غیب" معنی می‏کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‏دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‏است.


در این باره (علم حضرت خضر) از امام صادق (ع) ‏روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‏کرد که در الواح او تمام علومی که به آن‏ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبوده‏است. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‏فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‏ها "اسباب عالم هستی" واسطه ‏اند، مانند نعمت ‏های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت ‏ها بدون واسطه، رحمت می‏باشند، مانند نعمت‏ های باطنی از قبیل "نبوت"، "[[ولایت]]" و شعبه‏ ها و مقامات آن. و از این‏که رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده‏ است، می‏توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‏آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت ‏های باطنی است؛ لذا می‏توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندنا" آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت. و به همین بیان، تفسیر آن‏هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‏اند، تأیید می‏شود.
در این باره (علم حضرت خضر) از امام صادق (ع) ‏روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‌‏کرد که در الواح او تمام علومی که به آن‏ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبوده‏است. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‏فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‏ها "اسباب عالم هستی" واسطه ‏اند، مانند نعمت ‏های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت ‏ها بدون واسطه، رحمت می‏باشند، مانند نعمت‏ های باطنی از قبیل "نبوت"، "[[ولایت]]" و شعبه‏ ها و مقامات آن. و از این‏که رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده‏ است، می‏توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‏آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت ‏های باطنی است؛ لذا می‏توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندنا" آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت. و به همین بیان، تفسیر آن‏هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‏اند، تأیید می‏شود.


"و علمناه من لدنّا علما" این "علم" نیز مانند "رحمت"، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‏آید. دلیل بر این مطلب جمله "من لدنّا" است که می‏رساند منظور از آن علم "علم لدنی" و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‏شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 474</ref>
"و علمناه من لدنّا علما" این "علم" نیز مانند "رحمت"، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‏آید. دلیل بر این مطلب جمله "من لدنّا" است که می‏رساند منظور از آن علم "علم لدنی" و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‏شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 474</ref>
خط ۸۰: خط ۸۰:
اما آن‏هایی که حضرت خضر را [[پیامبر]] نمی‏دانند، می‏گویند: او بنده‏ ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند "آصف بن برخیا" و "ذوالقرنین" می‏باشد. از جمله این افراد "[[فخر رازی]]" می‏باشد؛ ولی با نظر به این‏که اکثریت قاطع از مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] که داستان خضر را نقل نموده‏اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‏توان کلام آن‏ها را صحیح دانست.
اما آن‏هایی که حضرت خضر را [[پیامبر]] نمی‏دانند، می‏گویند: او بنده‏ ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند "آصف بن برخیا" و "ذوالقرنین" می‏باشد. از جمله این افراد "[[فخر رازی]]" می‏باشد؛ ولی با نظر به این‏که اکثریت قاطع از مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] که داستان خضر را نقل نموده‏اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‏توان کلام آن‏ها را صحیح دانست.


مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‏ فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق [[ائمه]] [[اهل بیت‏ (ع)]] در داستان خضر رسیده، چه می‏توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏ (ع) چنین بر می‏ آید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‏های او دعوت می‏کرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمی‏ نشست مگر آن‏که سبز می‏شد، و بر هیچ زمین بی ‏علفی نمی‏ نشست مگر این‏که سبز و خرّم می‏گشت و اگر او را خضر نامیده‏ اند به همین جهت بوده‏است... مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‏ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 489 - 488</ref>
مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‏ فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق [[ائمه]] [[اهل بیت‏ (ع)]] در داستان خضر رسیده، چه می‏توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏ (ع) چنین بر می‏ آید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‏های او دعوت می‌‏کرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمی‏ نشست مگر آن‏که سبز می‏شد، و بر هیچ زمین بی ‏علفی نمی‏ نشست مگر این‏که سبز و خرّم می‏گشت و اگر او را خضر نامیده‏ اند به همین جهت بوده‏است... مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‏ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج 13، ص 489 - 488</ref>


در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، [[امام باقر (ع)]]  یا [[امام صادق‏ (ع)]] آمده ‏است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه [[پیغمبر]]، و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده‏است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که "حکم" بر او نازل شده‏ است.
در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، [[امام باقر (ع)]]  یا [[امام صادق‏ (ع)]] آمده ‏است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه [[پیغمبر]]، و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده‏است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که "حکم" بر او نازل شده‏ است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۲۹

ویرایش