confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | ||
مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | ||
=واقعه عین التمر= | |||
هنگامی که پوران دختر [[خسرو پرویز]] پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که [[ایران]] را پادشاهی نیست و آنها از ناچاری به درگاه زنی پناه آوردهاند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت [[ابوبکر]] بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به [[خالد بن ولید]] که از جنگ با [[اهل رده]] و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخهای سه گانهی خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به [[مسلمانان]] بپردازند. | |||
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |