confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|استادان | |استادان | ||
|انس بن مالک • زید بن ثابت • عبدالله بن زبیر • عبدالله بن عباس | |انس بن مالک • زید بن ثابت • عبدالله بن زبیر • عبدالله بن عباس | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۶۳: | خط ۵۷: | ||
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | ||
=تقوی= | |||
تقوی | |||
خلف بن هاشم<ref>خلف بن هاشم، کنیه اش ابو محمد از محدثین [[بغداد]] و از اصحاب قراءات می باشد، عابد، صالح و دانشمند بوده است (ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 3، ص 135.</ref> میگوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را میدیدند به یاد خدا میافتادند<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 275.</ref>. | |||
مورق عجلی<ref>مورق بن مشمرج عجلی کنیه اش ابومعتمر و محدثی مورد اعتماد و عابد بوده است (کاتب واقدی، محمد بن سعد (230م) طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 7، ص 222).</ref> میگفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم. | |||
ابوقلابه<ref>ابوقلابه جرمی نامش عبدالله و نام پدرش زید و محدثی مورد اعتماد و پر حدیث بوده است، (کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 188).</ref> گفت: هر جا که میخواهید محمد بن سیرین را با خود ببرید که او را از همهی خودتان پارساتر و خوددارتر خواهید یافت<ref>الفسوی، ابویوسف یعقوب بن سفیان الفسوی (277م)؛ المعرفة و التاریخ، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة 1401/ 1981، ج 2، ص 56 و همان ص 146.</ref>. | |||
ابن عون<ref> کنیه اش ابوعون و آزاد کرده و وابستهی عبدالله بن درة بن سراق مزنی و از هواداران عثمان بوده است، او محدثی مورد اعتماد و پرهیزکار و پر [[حدیث]] بوده است. (همان، ص 193).</ref> میگوید: محمد بن سیرین پاکدامنترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |