۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=همکاری با اخوان المسلمین= | =همکاری با اخوان المسلمین= | ||
ایشان میگوید: من در سال 1948 میلادی به عضویت [[اخوان المسلمین|اخوان]] درآمدم و در آن زمان شاگرد سوم راهنمایی دبیرستان اشمون بودم و شیخ «منع القطان» در آن زمان مسئولیت مدارس را بر عهده داشت. او | ایشان میگوید: من در سال 1948 میلادی به عضویت [[اخوان المسلمین|اخوان]] درآمدم و در آن زمان شاگرد سوم راهنمایی دبیرستان اشمون بودم و شیخ «منع القطان» در آن زمان مسئولیت مدارس را بر عهده داشت. او سعی داشت با نزدیک شدن، مرا دعوت به اخوان کند و هر از چند گاهی «مجله مباحث» را برایم میفرستاد، مجلهای که اخوان از صاحبش اجاره میکرد. در آن مطالبی توسط نویسندگان بزرگ اخوان نوشته شده بود که تحت تأثیر همه آنها بودهاند و من دعوت اخوان را از طریق آنها دوست داشتم و سپس از طریق خانوادهها سازماندهی کردم. | ||
در مراحل تحصیل در درجات اخوان فارغ التحصیل شدم و زندگی ام به کلی دگرگون شد، خداوند هدفم شد و رسول الگو و پیشوای من شد و مرجعم قرآن و سنت و طریقت شد. همه اینها جهاد فی سبیل الله و مرگ برای آن شد و من از دعوت اخوان برای همبستگی آموختم و این همان چیزی است که در زندانها تجربه کردم و از دعوت اخوان برای دوست داشتن همه مردم حتی شدیدترین آنها آموختم. | در مراحل تحصیل در درجات اخوان فارغ التحصیل شدم و زندگی ام به کلی دگرگون شد، خداوند هدفم شد و رسول الگو و پیشوای من شد و مرجعم قرآن و سنت و طریقت شد. همه اینها جهاد فی سبیل الله و مرگ برای آن شد و من از دعوت اخوان برای همبستگی آموختم و این همان چیزی است که در زندانها تجربه کردم و از دعوت اخوان برای دوست داشتن همه مردم حتی شدیدترین آنها آموختم. | ||