پرش به محتوا

علاءالدوله سمنانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:علاءالدوله سمنانی.jpg |جایگزین=علاءالدوله سمنانی]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:علاءالدوله سمنانی.jpg |جایگزین=علاءالدوله سمنانی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام  
!نام
!علاء‌الدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکى سمنانى
!علاء‌الدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکى سمنانى
|-
|-
|القاب و سایر نام‌ها
|القاب و سایر نام‌ها
|س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • اب‍وال‍م‍ک‍ارم‌ اح‍م‍د • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • رک‍ن‌ال‍دی‍ن بیابانکی • رکن‌الدین احمد بن محمد  
|س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • اب‍وال‍م‍ک‍ارم‌ اح‍م‍د • ع‍لاءال‍دول‍ه‌ س‍م‍ن‍ان‍ی‌ • رک‍ن‌ال‍دی‍ن بیابانکی • رکن‌الدین احمد بن محمد
|-
|-
|زاده
|زاده
خط ۱۴: خط ۱۴:
|-
|-
|استادان
|استادان
|رکن‌الدین صایم • رشید ابن ابى القاسم  
|رکن‌الدین صایم • رشید ابن ابى القاسم
|-
|-
|آثار
|آثار
|العروه لاهل الخلوه و الجلوه (عربی) • التاويلات النجميه في التفسير الاشاري الصوفي • مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی  
|العروه لاهل الخلوه و الجلوه (عربی) • التاویلات النجمیه فی التفسیر الاشاری الصوفی • مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی
|-
|-
|[[دین]] و [[مذهب]]
|[[دین]] و [[مذهب]]
|[[اسلام]] • [[تشیع]] • [[صوفی]] • سلسله ذهبیه
|[[اسلام]] • [[تشیع]] • [[صوفی]] • سلسله ذهبیه
|-
|-
خط ۴۲: خط ۴۲:
عنایت غیبی، از تتق لاریبی، به الهام روی نمود و این معنی بر من گشود که امت خیرالانبیا، باوجود تفرقه، در هفت گروه منحصرند: [[جبریه]]، [[قدریه]]، [[معطله]]، [[مشبهه]]، [[خارجی]]، [[رافضی]] و [[اهل‌سنت]] و جماعت. پس متابعت کن هر فرقه‌ای را که متحرزانند از [[غلو]] و تقصیر<ref>سمنانی، 1366، ص307.</ref>.
عنایت غیبی، از تتق لاریبی، به الهام روی نمود و این معنی بر من گشود که امت خیرالانبیا، باوجود تفرقه، در هفت گروه منحصرند: [[جبریه]]، [[قدریه]]، [[معطله]]، [[مشبهه]]، [[خارجی]]، [[رافضی]] و [[اهل‌سنت]] و جماعت. پس متابعت کن هر فرقه‌ای را که متحرزانند از [[غلو]] و تقصیر<ref>سمنانی، 1366، ص307.</ref>.


وی پس از تحقیق، به عقاید هیچ ‌کدام از این طبقات هفت‌گانه که به ‌زعم او، همه در دام افراط ‌و تفریط و تعصب و جهل، گرفتار آمده‌اند، ارادتی نمی‌یابد. از خداوند می‌طلبد تا مصاحبی راستین نصیب وی فرماید تا آن‌که در واقعه‌ای غیبی، با سیمای صالحانی مواجه می‌شود که خود را [[صوفیه]] می‌نامند، و در تفحص از احوالشان، به ایشان گرایش می‌یابد. ابتدا از طریق مطالعه آثارشان، به بررسی عقایدشان می‌پردازد، اما سرانجام شوق دیدار درویشان، وی را در محضر اخی شرف‌الدین سعدالله ابن‌حنویه سمنانی که به تازگی به این شهر وارد شده، می‌نشاند و دست ارادت بدو می‌سپارد<ref>سمنانی، 1366، ص307ـ315.</ref>. شرف‌الدین که از درویشان کبرویه و از مریدان نورالدین عبدالرحمان کسرقی اسفراینی (م 695ق)، از خلفای نجم‌الدین کُبری است، در حقیقت به منزله اولین مربی سلوکی علاءالدوله به‌حساب می‌آید که ذکر لا اله الاّ الله را به گونه نفی و اثبات، با حرکات دوّار سر، به او تلقین کرد و در 28 سالگی، مشکلات سلوکی وی را پاسخ گفته، او را در اخذ نتیجه و تأثیر ذکر و ریاضت، راهنمایی کرد<ref>سمنانی، 1366، ص314ـ317.</ref>. علاءالدوله، سپس در سال 687، به تشویق شرف‌الدین برای درک صحبت و سپردن دست ارادت به نورالدین عبدالرحمان، راهی بغداد می‌شود. وی خود ماجرای این اولین ملاقات را در العروه چنین نقل می‌کند:
وی پس از تحقیق، به عقاید هیچ ‌کدام از این طبقات هفت‌گانه که به ‌زعم او، همه در دام افراط ‌و تفریط و تعصب و جهل، گرفتار آمده‌اند، ارادتی نمی‌یابد. از خداوند می‌طلبد تا مصاحبی راستین نصیب وی فرماید تا آن‌که در واقعه‌ای غیبی، با سیمای صالحانی مواجه می‌شود که خود را [[صوفیه]] می‌نامند، و در تفحص از احوالشان، به ایشان گرایش می‌یابد. ابتدا از طریق مطالعه آثارشان، به بررسی عقایدشان می‌پردازد، اما سرانجام شوق دیدار درویشان، وی را در محضر اخی شرف‌الدین سعدالله ابن‌حنویه سمنانی که به تازگی به این شهر وارد شده، می‌نشاند و دست ارادت بدو می‌سپارد<ref>سمنانی، 1366، ص307ـ315.</ref>. شرف‌الدین که از درویشان کبرویه و از مریدان نورالدین عبدالرحمان کسرقی اسفراینی (م 695ق)، از خلفای نجم‌الدین کُبری است، در حقیقت به منزله اولین مربی سلوکی علاءالدوله به‌حساب می‌آید که ذکر لا اله الاّ الله را به گونه نفی و اثبات، با حرکات دوّار سر به او تلقین کرد و در 28 سالگی مشکلات سلوکی وی را پاسخ گفته، او را در اخذ نتیجه و تأثیر ذکر و ریاضت راهنمایی کرد<ref>سمنانی، 1366، ص314ـ317.</ref>. علاءالدوله سپس در سال 687 به تشویق شرف‌الدین برای درک صحبت و سپردن دست ارادت به نورالدین عبدالرحمان راهی بغداد می‌شود. وی خود ماجرای این اولین ملاقات را در العروه چنین نقل می‌کند:


در [[ماه رمضان]]، در بغداد، به‌پای‌بوس شیخ مشرف شدم. زمانی دراز می‌گریستم. شیخ رحمت فرمود و به [[اعتکاف]] در [[مسجد]] [[خلیفه]]، اشاره فرمود. بعد از بیست و ششم رمضان، از خلوت بیرون آورد و به زیارت [[کعبه]]، امر فرمود. به موجب حکم شیخ، از راه [[مدینه]] و با قافله عراق، در آخر [[محرم]] سنه 689 به بغداد بازگشتم. حضرت شیخ این فقیر را در شونیزیه، به طریق سری سقطی، به نیت دو هفته، به خلوت نشاند و چون این مدت سپری گشت، امر به مراجعت به سمنان و خدمت والده و ارشاد سالکان راه حق فرمود<ref>سمنانی، 1366، ص323ـ324.</ref>.
در [[ماه رمضان]] در بغداد به‌پای‌بوس شیخ مشرف شدم. زمانی دراز می‌گریستم. شیخ رحمت فرمود و به [[اعتکاف]] در [[مسجد]] [[خلیفه]] اشاره فرمود. بعد از بیست و ششم رمضان از خلوت بیرون آورد و به زیارت [[کعبه]]، امر فرمود. به موجب حکم شیخ از راه [[مدینه]] و با قافله عراق در آخر [[محرم]] سنه 689 به بغداد بازگشتم. حضرت شیخ این فقیر را در شونیزیه به طریق سری سقطی، به نیت دو هفته، به خلوت نشاند و چون این مدت سپری گشت، امر به مراجعت به سمنان و خدمت والده و ارشاد سالکان راه حق فرمود<ref>سمنانی، 1366، ص323ـ324.</ref>.


علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفی‌آباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن ‌پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، هم‌چنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنان‌که از قول جامی در [[نفحات‌الانس]] برمی‌آید، در آن‌جا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ ‌بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن ‌همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهم‌تر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرین‌کوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>.  
علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفی‌آباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن ‌پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، هم‌چنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنان‌که از قول جامی در [[نفحات‌الانس]] برمی‌آید، در آن‌جا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ ‌بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن ‌همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهم‌تر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرین‌کوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش