صهیونیسم در فرایند بحران های گذشته و چالش پیش رو (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۰: خط ۹۰:
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشک‌نازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏‌هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشک‌‌نازى‌‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى<ref>اشکنازی(Ashkenase ) و سفاردی(Sepharadi) به ترتیب به یهودیان مهاجر شمال غرب اروپا و اروپای شرقی به اسرائیل اطلاق می‌شود.</ref>  به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏‌ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏‌هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشک‌نازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‌‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‌‏ها، تحمیل خسارت‏‌هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏‌هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏‌هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏‌هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏‌هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br>
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشک‌نازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏‌هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشک‌‌نازى‌‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى<ref>اشکنازی(Ashkenase ) و سفاردی(Sepharadi) به ترتیب به یهودیان مهاجر شمال غرب اروپا و اروپای شرقی به اسرائیل اطلاق می‌شود.</ref>  به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏‌ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏‌هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشک‌نازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‌‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‌‏ها، تحمیل خسارت‏‌هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏‌هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏‌هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏‌هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏‌هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br>


دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قوم<ref>ىدو قومى يعنى برابرى كامل در حقوق اجتماعى و سياسى براى همه شهروندان(يهوديان و اعراب ساكن در قلمرو اسرائيل) بدون تبعيض عقيدتى يا قومى؛ ر. ک: پیشین، ص 40.</ref> و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏‌ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏‌هاى خشونت‌‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود. <br>
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قوم <ref> دو قومى يعنى برابرى كامل در حقوق اجتماعى و سياسى براى همه شهروندان(يهوديان و اعراب ساكن در قلمرو اسرائيل) بدون تبعيض عقيدتى يا قومى؛ ر. ک: پیشین، ص 40.</ref> و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏‌ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏‌هاى خشونت‌‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود. <br>


صهیونیست‏‌ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‌‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏‌هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. <ref>رضوى، 1379، ص 8</ref> با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‌هاى فکرى صهیونیسم‏‌هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضد دینى صهیونیست‌‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏‌ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏‌ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏ه‌اى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى(علیه‌السلام) و مسیح(علیه‌السلام) متعارض مى‌‏دانند. <br>
صهیونیست‏‌ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‌‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏‌هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. <ref>رضوى، 1379، ص 8</ref> با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‌هاى فکرى صهیونیسم‏‌هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضد دینى صهیونیست‌‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏‌ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏‌ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏ه‌اى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى(علیه‌السلام) و مسیح(علیه‌السلام) متعارض مى‌‏دانند. <br>
۱٬۷۳۸

ویرایش