۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld26.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 26]] | [[پرونده:Jeld26.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 26]] | ||
خط ۱۹: | خط ۱۲: | ||
|- | |- | ||
|نویسنده | |نویسنده | ||
|دکتر مرتضی شیرودی<ref> | |دکتر مرتضی شیرودی<ref>فارقالتحصیل دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیأت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی. </ref> | ||
|- | |- | ||
|تعداد صفحات | |تعداد صفحات | ||
خط ۳۳: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''صهیونیسم در فرایند بحرانهای گذشته و چالش پیشرو''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم | '''صهیونیسم در فرایند بحرانهای گذشته و چالش پیشرو''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] نگارش و منتشر شده است. این مقاله در سال هفتم، شماره بیست و ششم، فصل بهار، 1390 منتشر شده است.</div><br> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
واژه صهیونیسم، از آن جهت که به گرایشها و سازمانهاى سیاسى ناهمگونى اشاره دارد، اصطلاحى است که به دشوارى مىتوان از آن، تعریف جامعى ارائه داد. این اصطلاح، معمولاً همراه با یک صفت به کار مىرود که قلمرو معناى آن را محدود مىسازد، مانند: صهیونیسم کارگرى، صهیونیسم مسیحى، صهیونیسم فرهنگى. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقهبندى آن به دو بخش سیاسى و مذهبى است. صهیونیسم مذهبى، بیشتر به وسیله عرفاى یهودى بیان شده و به آرزوى بزرگ و انتظار قائم یهودیّت مربوط مىشود. این صهیونیسم، برانگیزنده سنّت زیارت ارض مقدس و حتى سبب ایجاد یک کانون روحانى و نشر اعتقاد و فرهنگ یهودى در سرزمین صهیون بود و هرگز به دشمنى با مسلمانان که خود را به عنوان وابستگان به ذریه ابراهیم و پیرو دین او تلقى مىکردند، برنخاست. صهیونیسم مذهبى، بیگانه و به دور از هر نوع برنامه سیاسى براى ایجاد یک دولت و یا هر نوع | واژه صهیونیسم، از آن جهت که به گرایشها و سازمانهاى سیاسى ناهمگونى اشاره دارد، اصطلاحى است که به دشوارى مىتوان از آن، تعریف جامعى ارائه داد. این اصطلاح، معمولاً همراه با یک صفت به کار مىرود که قلمرو معناى آن را محدود مىسازد، مانند: صهیونیسم کارگرى، صهیونیسم مسیحى، صهیونیسم فرهنگى. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقهبندى آن به دو بخش سیاسى و مذهبى است. صهیونیسم مذهبى، بیشتر به وسیله عرفاى یهودى بیان شده و به آرزوى بزرگ و انتظار قائم یهودیّت مربوط مىشود. این صهیونیسم، برانگیزنده سنّت زیارت ارض مقدس و حتى سبب ایجاد یک کانون روحانى و نشر اعتقاد و فرهنگ یهودى در سرزمین صهیون بود و هرگز به دشمنى با مسلمانان که خود را به عنوان وابستگان به ذریه ابراهیم و پیرو دین او تلقى مىکردند، برنخاست. صهیونیسم مذهبى، بیگانه و به دور از هر نوع برنامه سیاسى براى ایجاد یک دولت و یا هر نوع سلطهاى بر فلسطین است. آنها هرگز رفتارى که نشاندهنده علاقه به درگیرى با مردم عرب (مسلمان یا مسیحى) باشد از خود نشان ندادند.<br> | ||
امّا صهیونیسم سیاسى که با تئودور هرتسل(هرتصل) شکل گرفت، نسبت به خدا شکاک است و حتى علیه یهودیانى که یهودیّت را به عنوان یک مذهب تعریف مىکنند، مبارزه مىکند. از دیدگاه صهیونیسم سیاسى، یهودیان قبل از هر چیز، یک قوم هستند و از این رو، غیرقابل ادغام و جذب در ملّتهاى دیگر میباشند و باید در یک سرزمین خالى و | امّا صهیونیسم سیاسى که با [[تئودور هرتسل]](هرتصل) شکل گرفت، نسبت به خدا شکاک است و حتى علیه یهودیانى که یهودیّت را به عنوان یک مذهب تعریف مىکنند، مبارزه مىکند. از دیدگاه صهیونیسم سیاسى، یهودیان قبل از هر چیز، یک قوم هستند و از این رو، غیرقابل ادغام و جذب در ملّتهاى دیگر میباشند و باید در یک سرزمین خالى و بىمدّعى، مستقر شوند و این مفهوم، گویاى این مطلب است که نبایستى به مردم بومى(فلسطینی) اهمیّت داد و آنها را به حساب آورد و این موضوع، زمینه بحرانهای متعددی را برای صهیونیسم فراهم آورده، اما این بحرانها چیست؟ مقاله حاضر مىکوشد تا ضمن بررسی بحرانهای گذشته، چالشهای پیشروی صهیونیسم را معرفی کند. <br> | ||
'''واژگان کلیدی:''' صهیونیسم، اسرائیل، انگلیس، آمریکا، بحران و چالش.<br> | '''واژگان کلیدی:''' صهیونیسم، اسرائیل، انگلیس، آمریکا، بحران و چالش.<br> | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
به منظور پاسخگویی به سؤال مذکور، نخست | به منظور پاسخگویی به سؤال مذکور، نخست بحرانهای گذشته صهیونیسم و سپس صهیونیسم ـ اسرائیل در چهار بعد تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی شده است. البته به نظر میرسد که این بحرانها، از گذشته شروع و به امروز کشیده شده و در آینده نیز ادامه مییابد. برای نشان دادن گسترش بحرانهای گذشته صهیونیسم به امروز و فردا، موضوعاتی چون پستصهیونیسم، مسیحیت صهیونیستی و مانند آن بررسی گردیده است. به موضوعات دیگری مانند سکولاریسم یهودی، بیداری اسلامی و... هم مىتوان اشاره کرد که برای پرهیز از طولانی شدن مقاله، بررسی در این مورد را باید به مقاله بعدی ارجاع داد.<br> | ||
= | =بحرانهای گذشته= | ||
صهیونیسم با بحرانهایی روبهرو است که با او متولد شده و تا امروز جلو آمده است. در پدید آمدن این بحرانها، انگلیس، آلمان و... مؤثر بودهاند.<ref>ماضی، 1381، ص54.</ref> اما بخش مهم آن به ذات و خمیرمایه درونی صهیونیسم برمیگردد. مرور برخی از این بحرانها، مىتواند ادعای مذکور را تبیین نماید:<br> | صهیونیسم با بحرانهایی روبهرو است که با او متولد شده و تا امروز جلو آمده است. در پدید آمدن این بحرانها، انگلیس، آلمان و... مؤثر بودهاند.<ref>ماضی، 1381، ص54.</ref> اما بخش مهم آن به ذات و خمیرمایه درونی صهیونیسم برمیگردد. مرور برخی از این بحرانها، مىتواند ادعای مذکور را تبیین نماید:<br> | ||
==بحران تاریخی== | ==بحران تاریخی== | ||
صهیونیسم با بحرانهای تاریخی روبهرو بوده است. با مرور بر تاریخ شکلگیری صهیونیسم به روشنی مىتوان بحرانهای تاریخی یهود را کشف کرد: صهیونیسم، محصول تاریخی برخی از حوادث بعد از رنسانس است. در واقع، ریشه صهیونیسم را باید در تعالیم مارتین لوتر آلمانی و ژان کالوین فرانسوی دید. این دو اصلاحگر مسیحی پروتستان را پدید آوردند و آن دو ـ و البته بیشتر، لوتر ـ اولاً دشمنی بین مسیحیان و یهودیان را کاهش دادند و ثانیاً، زمینه سیاسی شدن (میل به تأسیس حکومت) بخشی از یهود (یهود سیاسی = صهیونیسم) را به وجود آوردند. اوج فعالیتهای یاد شده در قرن نوزدهم و بیستم بود. <ref>ایوانف، 1356، ص91.</ref> <br> | صهیونیسم با بحرانهای تاریخی روبهرو بوده است. با مرور بر تاریخ شکلگیری صهیونیسم به روشنی مىتوان بحرانهای تاریخی یهود را کشف کرد: صهیونیسم، محصول تاریخی برخی از حوادث بعد از رنسانس است. در واقع، ریشه صهیونیسم را باید در تعالیم مارتین لوتر آلمانی و ژان کالوین فرانسوی دید. این دو اصلاحگر مسیحی پروتستان را پدید آوردند و آن دو ـ و البته بیشتر، لوتر ـ اولاً دشمنی بین مسیحیان و یهودیان را کاهش دادند و ثانیاً، زمینه سیاسی شدن (میل به تأسیس حکومت) بخشی از یهود (یهود سیاسی = صهیونیسم) را به وجود آوردند. اوج فعالیتهای یاد شده در قرن نوزدهم و بیستم بود. <ref>ایوانف، 1356، ص91.</ref> <br> | ||
خط ۵۴: | خط ۴۶: | ||
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح <ref>نگارنده در پی مطالعه منابع مختلف مسیحیت صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که: در آموزههای اعتقادی مسیحیت صهیونیستی، اغلب از مسیح سخن گفته میشود و مسیح با عیسی مسیح، متفاوت میباشد. احتمالاً مسیحیان صهیونیست، که بیش از آنکه مسیحی باشند، صهیونیستاند، با طرح ظهور مسیح در صدد جایگزین کردن نجات دهنده(مسیح) موعود خویش به جای موعود مسیحی (عیسی مسیح) میباشند.</ref> فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بینالمللى ارائه نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br> | در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح <ref>نگارنده در پی مطالعه منابع مختلف مسیحیت صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که: در آموزههای اعتقادی مسیحیت صهیونیستی، اغلب از مسیح سخن گفته میشود و مسیح با عیسی مسیح، متفاوت میباشد. احتمالاً مسیحیان صهیونیست، که بیش از آنکه مسیحی باشند، صهیونیستاند، با طرح ظهور مسیح در صدد جایگزین کردن نجات دهنده(مسیح) موعود خویش به جای موعود مسیحی (عیسی مسیح) میباشند.</ref> فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بینالمللى ارائه نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br> | ||
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. <br> | ||
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br> | در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br> | ||
خط ۶۱: | خط ۵۳: | ||
اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهاى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينهها توليد ناخالص ملّى مىگويند؛ ر.ک: ساعى، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مىیافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br> | اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهاى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينهها توليد ناخالص ملّى مىگويند؛ ر.ک: ساعى، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مىیافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br> | ||
در سالهاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینههاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، همچنین کاهش سرمایهگذارىهاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و...، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینههاى دولتى، بهرهگیرى از کمکهاى ویژه آمریکا و اجراى سیاستهاى اصلاح اقتصادى، بحران را مهار کرد و کوشید به رشد اقتصادى دست یابد. در این دوران، به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنى ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزى توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامى، گسترش زیادى پیدا کرد، بهطورى که این رژیم، به سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهاى جنگى، | در سالهاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینههاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، همچنین کاهش سرمایهگذارىهاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و...، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینههاى دولتى، بهرهگیرى از کمکهاى ویژه آمریکا و اجراى سیاستهاى اصلاح اقتصادى، بحران را مهار کرد و کوشید به رشد اقتصادى دست یابد. در این دوران، به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنى ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزى توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامى، گسترش زیادى پیدا کرد، بهطورى که این رژیم، به سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهاى جنگى، موشکها، مهمات و سلاحهاى شیمیایى و... تبدیل شد. در خصوص وضعیت کشاورزى نیز باید گفت با اینکه کمتر به آن توجه میشود، اما اسرائیل همه نیازهاى غذایى خود را در داخل تأمین مىکند. <br> | ||
از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدتهاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمکهاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض اینکه به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مىبایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیاندیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپردههاى بانکى یهودیان در بانکهاى اروپایى و به ویژه بانکهاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کردهاند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مىبایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت همچنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سالهاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمکهاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br> | از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدتهاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمکهاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض اینکه به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مىبایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیاندیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپردههاى بانکى یهودیان در بانکهاى اروپایى و به ویژه بانکهاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کردهاند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مىبایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت همچنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سالهاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمکهاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br> | ||
از دیگر منابع کمکهاى خارجى به اسرائیل، کمکهاى دولت آمریکا و یهودیان آمریکا مىباشد، که به | از دیگر منابع کمکهاى خارجى به اسرائیل، کمکهاى دولت آمریکا و یهودیان آمریکا مىباشد، که به شکلهای مختلف، صورت مىگیرد. حجم کمکهاى اقتصادى آمریکا به رژیم اسرائیل از سال 1327/1948 تا 1375/1996 به رقم 27/6 میلیارد دلار میرسد که این مبلغ در آغاز هر سال مالى، به صورت رایگان از طرف خزانهدارى آمریکا به صورت نقدی در اختیار اسرائیل قرار مىگیرد. از سوى دیگر، حجم کمکهاى اعلان نشده آمریکا به رژیم صهیونیستى چند برابر ارقام اعلام شده است. آمریکا علاوه بر کمکهاى مالى، به طرق مختلف، در راستاى حمایت از آن رژیم، گام برداشته است که از جمله آنها کمکهاى غیرمستقیم با ایجاد بازار فروش کالاهاى اسرائیلى در آمریکا، اعطاى اعتبارات و تسهیلات مالى از سوى بانکهاى تجارى آمریکا و سرمایهگذارى مستقیم دولت و شرکتهاى خصوصى آمریکا در کشوراسرائیل و... مىباشد. <ref>همان، ص 51.</ref><br> | ||
اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینهها، خسارتها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشمگیر حجم سرمایهگذارىهاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصتهاى مناسب را براى جذب سرمایههاى خارجى از دست بدهد و هزینههاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکتهاى سرمایهگذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. <ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179.</ref> بر اساس این گزارش، دارایىهاى شرکتهاى نامبرده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونتآمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت.<br> | اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینهها، خسارتها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشمگیر حجم سرمایهگذارىهاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصتهاى مناسب را براى جذب سرمایههاى خارجى از دست بدهد و هزینههاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکتهاى سرمایهگذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. <ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179.</ref> بر اساس این گزارش، دارایىهاى شرکتهاى نامبرده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونتآمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت.<br> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۱: | ||
در ادامه سیاستهاى تبعیض نژادى، استفاده از امکانات بهداشتى هم در انحصار یهودیان است و در این راستا، ادارهاى با امکانات بسیار اندک، براى بهداشت غیریهودیان در نظر گرفته شده است. <br> | در ادامه سیاستهاى تبعیض نژادى، استفاده از امکانات بهداشتى هم در انحصار یهودیان است و در این راستا، ادارهاى با امکانات بسیار اندک، براى بهداشت غیریهودیان در نظر گرفته شده است. <br> | ||
رژیم صهیونیستى پس از تشکیل اسرائیل، بر اساس اصول تفکر توسعهطلبانه و نژادپرستانه خود، به منظور تخلیه فلسطین از ساکنان اصلى آن، سیاستهایى را علاوه بر موارد فوق در پیش گرفت. این رژیم با تشکیل سازمان واکنش سریع شهری در سال 1324 /1945 <ref>فتحی و سلامه، 1386، ص78</ref> در تمام زمینههاى زندگى فلسطینى، از نظارت برنامهها گرفته تا حبس و مسدود کردن آزادى و رفت و آمد و تبعید ساکنان عرب به خارج به دخالت پرداخت. <ref>صفاتاج، بىتا، ص50.</ref> بر اساس قوانین صهیونیستى، مالک عرب، بایستى مالکیت خود را بر زمین بىسند خویش، به مدّت پانزده سال اثبات مىکرد، در غیر این صورت، مالکیت اراضى به دولت واگذار مىشد. به علاوه، ولادت عربها در مناطق اشغالى سند قانونى براى اعطاى حق تابعیت محسوب نمىشود، در صورتى که یهودىها در آن سرزمین، اگر چه که در آنجا هم متولد نشده باشند، حق اقامت و دریافت تابعیت اسرائیلى بىقید و شرط دارند. این قوانین در راستاى اهداف رژیم صهیونیستى، مبنى بر طرد ساکنان عرب فلسطینى و تشویق و ترغیب یهودیان در کشورهاى مختلف براى مهاجرت به فلسطین اشغالى است که البته تا به حال در این امر موفقیت قابل توجّهى به دست نیاوردهاند. <br> | |||
رژیم صهیونیستى، با اِعمال سیاستهاى اقتصادى، باعث بههمریختگى اوضاع اقتصادى مناطق عربى اشغالى شد و در نتیجه، توان اقتصادى اعراب در خدمت اسرائیل در آمد. صهیونیستها، از ترس اینکه بر اثر فشار اقتصادى، کارگران بیکار عرب دست به شورش و انقلاب بزنند، آنها را در بعضى از پروژههاى اقتصادى کوتاهمدّت به کار گرفتند امّا بعد از مدتى آنها را نیز اخراج نمودند، و این سیاست، با این هدف بود که اعراب سرزمینهاى اشغالى براى پیدا کردن کار مجبور شوند به خارج از سرزمینهاى اشغالى مهاجرت کنند. مهاجرت اعراب موجب مىشد که خانه و کاشانه آنها، بر اساس قوانین سازمان واکنش سریع شهرى مصادره شود، و این بدان معنا بود که عربهایى که از فلسطین خارج مىشوند، دیگر حقّ برگشتن ندارند<ref>شاهاک، 1357، ص 240.</ref>، زیرا دیگر حقّ و حقوقى در آنجا نداشتند. این سیاست با هدف تخلیه اراضى از ساکنان اصلى آنها اعمال مىشود. به هر روى، صهیونیست عقیده دارد که مقابله با افزایش تقاضاى ناشى از رشد جمعیت فلسطینى راهى جز این، پیش روى اسرائیل نگذاشته است! به هر روی، اسرائیل غاصب از آغاز تأسیس تاکنون با فقدان مشروعیت در نزد مسلمانان فلسطینی و سایر مسلمانان منطقه روبهرو بوده است و با گسترش قیامهای فلسطینی و بروز جدیدترین حمله سراسری آن رژیم به غزه و نیز با ظهور قیامهای مردمی در مصر، لیبی و... با بحران عمیقتر مشروعیت سیاسی در داخل و نیز در منطقه مسلماننشین خاورمیانه روبهرو گریده است. <ref>پتراس، 1388، ص47.</ref> <br> | رژیم صهیونیستى، با اِعمال سیاستهاى اقتصادى، باعث بههمریختگى اوضاع اقتصادى مناطق عربى اشغالى شد و در نتیجه، توان اقتصادى اعراب در خدمت اسرائیل در آمد. صهیونیستها، از ترس اینکه بر اثر فشار اقتصادى، کارگران بیکار عرب دست به شورش و انقلاب بزنند، آنها را در بعضى از پروژههاى اقتصادى کوتاهمدّت به کار گرفتند امّا بعد از مدتى آنها را نیز اخراج نمودند، و این سیاست، با این هدف بود که اعراب سرزمینهاى اشغالى براى پیدا کردن کار مجبور شوند به خارج از سرزمینهاى اشغالى مهاجرت کنند. مهاجرت اعراب موجب مىشد که خانه و کاشانه آنها، بر اساس قوانین سازمان واکنش سریع شهرى مصادره شود، و این بدان معنا بود که عربهایى که از فلسطین خارج مىشوند، دیگر حقّ برگشتن ندارند<ref>شاهاک، 1357، ص 240.</ref>، زیرا دیگر حقّ و حقوقى در آنجا نداشتند. این سیاست با هدف تخلیه اراضى از ساکنان اصلى آنها اعمال مىشود. به هر روى، صهیونیست عقیده دارد که مقابله با افزایش تقاضاى ناشى از رشد جمعیت فلسطینى راهى جز این، پیش روى اسرائیل نگذاشته است! به هر روی، اسرائیل غاصب از آغاز تأسیس تاکنون با فقدان مشروعیت در نزد مسلمانان فلسطینی و سایر مسلمانان منطقه روبهرو بوده است و با گسترش قیامهای فلسطینی و بروز جدیدترین حمله سراسری آن رژیم به غزه و نیز با ظهور قیامهای مردمی در مصر، لیبی و... با بحران عمیقتر مشروعیت سیاسی در داخل و نیز در منطقه مسلماننشین خاورمیانه روبهرو گریده است. <ref>پتراس، 1388، ص47.</ref> <br> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۰: | ||
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دینداران و غیرمذهبىها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور میباشد؛ به بیان عمیقتر، سیاستهاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروههاى غیرمذهبى رقم مىزنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجاندهاند که با تفکرات دینداران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودىها است به ویژه آنجا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مىآید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مىگردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. <ref>ماضی، پیشین، ص 273.</ref> آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروههایى که به نام ملت یهود تشکیل مىشود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دینداران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مىباشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مىدانند. <br> | ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دینداران و غیرمذهبىها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور میباشد؛ به بیان عمیقتر، سیاستهاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروههاى غیرمذهبى رقم مىزنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجاندهاند که با تفکرات دینداران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودىها است به ویژه آنجا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مىآید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مىگردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. <ref>ماضی، پیشین، ص 273.</ref> آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروههایى که به نام ملت یهود تشکیل مىشود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دینداران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مىباشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مىدانند. <br> | ||
از مهمترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مىباشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مىروند. احزاب مذکور در سیاستهاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به | از مهمترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مىباشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مىروند. احزاب مذکور در سیاستهاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوههاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوههاى اِعمال خشونت نظامى مىداند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادلتر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راهحل فرض نمىکند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مىتوان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرحهاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.<br> | ||
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مىدهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامههاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمىکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خودسرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و براى نخستینبار در تاریخ جنبشهاى آزادىبخش جهان، یک سازمان رهایىبخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایى چون اسکان در شهرکهاى یهودىنشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهاى جدید اقدام مىنماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مىدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتى، جایگاههاى دولتى و... را در اختیار مىگیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم مىآورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. | حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مىدهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامههاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمىکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خودسرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و براى نخستینبار در تاریخ جنبشهاى آزادىبخش جهان، یک سازمان رهایىبخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایى چون اسکان در شهرکهاى یهودىنشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهاى جدید اقدام مىنماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مىدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتى، جایگاههاى دولتى و... را در اختیار مىگیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم مىآورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتىها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاستهاى غیردینى خود بحرانهاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا میکند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقامها و ارکانهاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى با نظامیان زن است، که در نتیجه، بىبندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقاى اسرائیل بر پایه نظامىگرى استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br> | ||
=چالشهای پیشرو= | =چالشهای پیشرو= | ||
بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | ||
== | ==الفـ پستصهیونیسم== | ||
یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىنمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جاى برترىطلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىکنند، به سه دسته تقسیم مىشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىنمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جاى برترىطلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىکنند، به سه دسته تقسیم مىشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | ||
1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مىدانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمىکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیلهای براى ترغیب گروههاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مىسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مىباشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مىدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمىکند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاىبند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخى از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | 1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مىدانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمىکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیلهای براى ترغیب گروههاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مىسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مىباشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مىدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمىکند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاىبند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخى از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۴: | ||
* آیینهاى دینى را فقط کارشناسان دینى و فارغالتحصیلان علوم دینى انجام مىدهند؛ | * آیینهاى دینى را فقط کارشناسان دینى و فارغالتحصیلان علوم دینى انجام مىدهند؛ | ||
* نجات نهایى، فقط با ظهور حضرت مسیح ممکن است. <ref>ابوحسنه، 1381، ص 29.</ref> | * نجات نهایى، فقط با ظهور حضرت مسیح ممکن است. <ref>ابوحسنه، 1381، ص 29.</ref> | ||
2ـ اصلاحطلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از جنبههاى مذهبى تهى کرده و تنها در صدد بازگشت به گذشته پرشکوه یهود است. بسیارى از اطلاحطلبان عقیده دارند صهیونیسم با عملکرد خود، باعث شده است که در وجدان یهودیان، اقامه شعائر صهیونیسم، جاى خداوند و وفادارى به آن و حمایت از او را بگیرد. الکساندر شندلر، یکى از | 2ـ اصلاحطلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از جنبههاى مذهبى تهى کرده و تنها در صدد بازگشت به گذشته پرشکوه یهود است. بسیارى از اطلاحطلبان عقیده دارند صهیونیسم با عملکرد خود، باعث شده است که در وجدان یهودیان، اقامه شعائر صهیونیسم، جاى خداوند و وفادارى به آن و حمایت از او را بگیرد. الکساندر شندلر، یکى از خاخامهاى اصلاحطلب مىگوید: «یهود در حال حاضر تصور مىکند اسرائیل معبد آنها و رئیس دولت آن، بزرگ خاخامهاى آنها است». به علاوه، یکى از خاخامهاى دیگر، صهیونیسم را مانند گوساله طلایى توصیف کرده و مىگوید: «در حال حاضر بتپرستى، جاى واقعیت و حقیقیت را گرفته است». | ||
3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراکنظر دارند که مىتوان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مىکنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br> | 3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراکنظر دارند که مىتوان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مىکنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br> | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۴۹: | ||
==دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی== | ==دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی== | ||
از مجموع حدود 2 /6 میلیون جمعیت اسرائیل (طبق آمار مرکز آمار اسرائیل در سال 2005)، بیش از یک میلیون نفر آن، یعنی حدود20% جمعیت اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند. این عده، عربهایی هستند که قبل از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، در آنجا ساکن بودهاند. شهروندان عرب اسرائیل شامل تعدادی از گروههای متفاوت مذهبی هستند که به زبان عربی صحبت میکنند و هویت مشخصی دارند. عربهای مسلمان بزرگترین اعراب اسرائیل هستند که بیشتر سنیمذهب میباشند. پس از مسلمانان، مسیحیها بزرگترین گروه جامعه اعراب اسرائیل را تشکیل میدهند. | از مجموع حدود 2 /6 میلیون جمعیت اسرائیل (طبق آمار مرکز آمار اسرائیل در سال 2005)، بیش از یک میلیون نفر آن، یعنی حدود20% جمعیت اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند. این عده، عربهایی هستند که قبل از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، در آنجا ساکن بودهاند. شهروندان عرب اسرائیل شامل تعدادی از گروههای متفاوت مذهبی هستند که به زبان عربی صحبت میکنند و هویت مشخصی دارند. عربهای مسلمان بزرگترین اعراب اسرائیل هستند که بیشتر سنیمذهب میباشند. پس از مسلمانان، مسیحیها بزرگترین گروه جامعه اعراب اسرائیل را تشکیل میدهند.<br> | ||
حقوق اعراب اسرائیل، در اعلامیه استقلال سال 1948، تضمین شده بود. هماینک مشارکت سیاسی آنها در انتخابات محلی و ملی مشهود است و همواره نمایندگانی را برای دفاع از منافع اعراب در انتخاب کنست (پارلمان) اسرائیل برمیگزینند. <br> | حقوق اعراب اسرائیل، در اعلامیه استقلال سال 1948، تضمین شده بود. هماینک مشارکت سیاسی آنها در انتخابات محلی و ملی مشهود است و همواره نمایندگانی را برای دفاع از منافع اعراب در انتخاب کنست (پارلمان) اسرائیل برمیگزینند. <br> | ||
جامعه اسرائیل به دلیل شرایط خاص خود و ساختارهای متفاوت اجتماعی یک جامعه چندقومی، چندفرهنگی و چندمذهبی است، که هرکدام از بخشهای متفاوت جامعه سعی میکنند در قالب علایق فرهنگی، مذهبی، ایدئولوژیک و هویت قومی جنبش زندگی کنند. قشر بزرگی از اعراب اسرائیلی، هویت خود را بهطور واضح دنبال میکنند. مسلمانان، دروزیها و مسیحیان دادگاههایی بر اساس مذهبشان دارند. اما با وجود این تسهیلات، روابط بین اعراب اسرائیلی و یهودیان به دلیل تفاوتهای مذهبی، اعتقادات سیاسی و ارزشی، روابط مستحکم و پایداری نبوده است. <ref>تقیپور، 1383، ص459.</ref> <br> | |||
جامعه اسرائیل به دلیل شرایط خاص خود و ساختارهای متفاوت اجتماعی یک جامعه چندقومی، چندفرهنگی و چندمذهبی است، که هرکدام از بخشهای متفاوت جامعه سعی میکنند در قالب علایق فرهنگی، مذهبی، ایدئولوژیک و هویت قومی جنبش زندگی کنند. قشر بزرگی از اعراب اسرائیلی، هویت خود را بهطور واضح دنبال میکنند. مسلمانان، دروزیها و مسیحیان | |||
جوامع اقلیت معمولاً با چالشهایی روبهرو هستند. شکاف بین جامعه اعراب اسرائیل از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی، نسبت به بدنه اصلی جامعه یهود، یکی از مهمترین شکافهای موجود در سطح جامعه اسرائیل است. دلایل اصلی این تبعیض را میتوان در میزان بالای زاد و ولد بین خانوارهای عرب اسرائیلی و مشکلات مالی و اقتصادی ناشی از آن، سطح پایین آموزش در بخش عربی نسبت به جامعه یهودیان، مشارکت کمتر نیروی کار زنان در بین اعراب اسرائیل، اشتغال اعراب در مشاغل غیرمهارتی و منع قانونی خدمت در ارتش، برشمرد. به نظر نمیرسد چالش بین اعراب و اسرائیلیها حتی در آینده دور برطرف گردد. <ref>آگدازی، مى2006</ref>. <br> | جوامع اقلیت معمولاً با چالشهایی روبهرو هستند. شکاف بین جامعه اعراب اسرائیل از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی، نسبت به بدنه اصلی جامعه یهود، یکی از مهمترین شکافهای موجود در سطح جامعه اسرائیل است. دلایل اصلی این تبعیض را میتوان در میزان بالای زاد و ولد بین خانوارهای عرب اسرائیلی و مشکلات مالی و اقتصادی ناشی از آن، سطح پایین آموزش در بخش عربی نسبت به جامعه یهودیان، مشارکت کمتر نیروی کار زنان در بین اعراب اسرائیل، اشتغال اعراب در مشاغل غیرمهارتی و منع قانونی خدمت در ارتش، برشمرد. به نظر نمیرسد چالش بین اعراب و اسرائیلیها حتی در آینده دور برطرف گردد. <ref>آگدازی، مى2006</ref>. <br> | ||
=نتیجه= | =نتیجه= | ||
نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مىدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو مىبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مىدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مىدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت مىکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم مىدانند. <br> | نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مىدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو مىبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مىدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مىدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت مىکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم مىدانند. <br> | ||
تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، مىتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای پیشروی اسرائیل باشد. <br> | تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، مىتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای پیشروی اسرائیل باشد. <br> | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
# «ترورهاى فرامنطقهاى»، صبح صادق، 20 مهر 1383. | # «ترورهاى فرامنطقهاى»، صبح صادق، 20 مهر 1383. |
ویرایش