۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگرههاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مىنمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشهور یهودى را به آنجا منتقل کند.<ref>مسیری، 1374، ص88.</ref> و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.<br> | خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگرههاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مىنمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشهور یهودى را به آنجا منتقل کند.<ref>مسیری، 1374، ص88.</ref> و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.<br> | ||
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح | در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح <ref>نگارنده در پی مطالعه منابع مختلف مسیحیت صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که: در آموزههای اعتقادی مسیحیت صهیونیستی، اغلب از مسیح سخن گفته میشود و مسیح با عیسی مسیح، متفاوت میباشد. احتمالاً مسیحیان صهیونیست، که بیش از آنکه مسیحی باشند، صهیونیستاند، با طرح ظهور مسیح در صدد جایگزین کردن نجات دهنده(مسیح) موعود خویش به جای موعود مسیحی (عیسی مسیح) میباشند.</ref> فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بینالمللى ارائه نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br> | ||
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | ||
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br> | در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br> | ||
جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مىبایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافقنامه سایکسپیکو در مورد چگونگى اداره فلسطین توسط یک رژیم بینالمللى و چگونگى اجراى اعلامیه بالفور، به برپایى اجلاس شوراى عالى متفقین در سال 1299/1920 در سانریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستى فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجراى وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومى (عربهاى فلسطینى) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتواى حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومى فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیرى شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br> | جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مىبایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافقنامه سایکسپیکو<ref>طرحى كامل از قراردادهاى گذشته دولت استعمارى با يهودىها و عربها، براى تجزيه عثمانى مىباشد كه در سال 1295/1916 به تصويب دول متفق رسيد؛ ر. ک: دراسيدل، 1370، ص 367.</ref> در مورد چگونگى اداره فلسطین توسط یک رژیم بینالمللى و چگونگى اجراى اعلامیه بالفور، به برپایى اجلاس شوراى عالى متفقین در سال 1299/1920 در سانریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستى فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجراى وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومى (عربهاى فلسطینى) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتواى حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومى فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیرى شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br> | ||
==بحران اقتصادى== | ==بحران اقتصادى== | ||
اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهاى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مىیافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br> | اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهاى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينهها توليد ناخالص ملّى مىگويند؛ ر.ک: ساعى، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مىیافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br> | ||
در سالهاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینههاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، همچنین کاهش سرمایهگذارىهاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و... ، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش | در سالهاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینههاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، همچنین کاهش سرمایهگذارىهاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و...، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینههاى دولتى، بهرهگیرى از کمکهاى ویژه آمریکا و اجراى سیاستهاى اصلاح اقتصادى، بحران را مهار کرد و کوشید به رشد اقتصادى دست یابد. در این دوران، به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنى ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزى توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامى، گسترش زیادى پیدا کرد، بهطورى که این رژیم، به سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهاى جنگى، موشکها، مهمات و سلاحهاى شیمیایى و... تبدیل شد. در خصوص وضعیت کشاورزى نیز باید گفت با اینکه کمتر به آن توجه میشود، اما اسرائیل همه نیازهاى غذایى خود را در داخل تأمین مىکند. <br> | ||
از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدتهاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمکهاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض اینکه به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مىبایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیاندیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپردههاى بانکى یهودیان در بانکهاى اروپایى و به ویژه بانکهاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کردهاند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مىبایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت همچنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سالهاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمکهاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br> | از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدتهاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمکهاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض اینکه به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مىبایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیاندیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپردههاى بانکى یهودیان در بانکهاى اروپایى و به ویژه بانکهاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کردهاند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مىبایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت همچنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سالهاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمکهاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایى میان گروههاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایى که رژیم صهیونیستى با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى میباشد. <ref>افتخارى، 1380، ص 48.</ref> <br> | اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایى میان گروههاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایى که رژیم صهیونیستى با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى میباشد. <ref>افتخارى، 1380، ص 48.</ref> <br> | ||
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کردهاند و یهودیان اشکنازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کردهاند، در زمانهاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشکنازىها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى به چشم حقارت مىنگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمانها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهههاى جنگ فرستاده مىشوند، و به لحاظ اینکه در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مىگیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشکنازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیامهای بعدی و تنگتر شدن عرصه بر اسرائیلىها، تحمیل خسارتهاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحرانهاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاستهاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سالهاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهراتهاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br> | تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کردهاند و یهودیان اشکنازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کردهاند، در زمانهاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشکنازىها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى<ref>اشکنازی(Ashkenase ) و سفاردی(Sepharadi) به ترتیب به یهودیان مهاجر شمال غرب اروپا و اروپای شرقی به اسرائیل اطلاق میشود.</ref> به چشم حقارت مىنگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمانها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهههاى جنگ فرستاده مىشوند، و به لحاظ اینکه در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مىگیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشکنازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیامهای بعدی و تنگتر شدن عرصه بر اسرائیلىها، تحمیل خسارتهاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحرانهاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاستهاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سالهاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهراتهاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br> | ||
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مىدادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى | دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مىدادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قوم<ref>ىدو قومى يعنى برابرى كامل در حقوق اجتماعى و سياسى براى همه شهروندان(يهوديان و اعراب ساكن در قلمرو اسرائيل) بدون تبعيض عقيدتى يا قومى؛ ر. ک: پیشین، ص 40.</ref> و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مىداد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیستها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مىتوان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گستردهاى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاستهاى خشونتآمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادتطلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، بهطورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مىرود. <br> | ||
صهیونیستها براى اینکه حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دستآویزى براى خویش قرار دادند و با ایدههاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. <ref>رضوى، 1379، ص 8</ref> با این وصف، از همان ابتدا، بنیانهاى فکرى صهیونیسمهاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضد دینى صهیونیستهاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیستها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کردهاند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشتهاند، امّا یهودیان مذهبى، بهرغم فشارهایى که از سوى صهیونیستها متحمل مىشوند، همواره سیاستهاى آنان را به چالش مىکشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى(علیهالسلام) و مسیح(علیهالسلام) متعارض مىدانند. <br> | |||
اختلافات میان صهیونیستهاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمانها، احزاب و جنبشهایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانىگرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مىکند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیانآور میداند.<br> | اختلافات میان صهیونیستهاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمانها، احزاب و جنبشهایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانىگرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مىکند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیانآور میداند.<br> | ||
از آنجا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پیگیرى مىکند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و | از آنجا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پیگیرى مىکند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگسازى یهودیان مىباشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامههاى آنرا بر اساس اهداف صهیونیستها پىریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسههاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیستهاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. <ref>مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211.</ref><br> | ||
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دینداران و غیرمذهبىها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور میباشد؛ به بیان عمیقتر، سیاستهاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروههاى غیرمذهبى رقم مىزنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجاندهاند که با تفکرات | ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دینداران و غیرمذهبىها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور میباشد؛ به بیان عمیقتر، سیاستهاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروههاى غیرمذهبى رقم مىزنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجاندهاند که با تفکرات دینداران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودىها است به ویژه آنجا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مىآید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مىگردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. <ref>ماضی، پیشین، ص 273.</ref> آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروههایى که به نام ملت یهود تشکیل مىشود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دینداران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مىباشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مىدانند. <br> | ||
از مهمترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مىباشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مىروند. احزاب مذکور در سیاستهاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوههاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوههاى اِعمال خشونت نظامى مىداند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادلتر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راهحل فرض نمىکند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مىتوان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرحهاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.<br> | |||
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. | حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مىدهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامههاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمىکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خودسرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و براى نخستینبار در تاریخ جنبشهاى آزادىبخش جهان، یک سازمان رهایىبخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایى چون اسکان در شهرکهاى یهودىنشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهاى جدید اقدام مىنماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مىدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتى، جایگاههاى دولتى و... را در اختیار مىگیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم مىآورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتىها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاستهاى غیردینى خود بحرانهاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا میکند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقامها و ارکانهاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى با نظامیان زن است، که در نتیجه، بىبندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقاى اسرائیل بر پایه نظامىگرى استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br> | ||
= | =چالشهای پیشرو= | ||
بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | ||
==الف ـ پستصهیونیسم== | ==الف ـ پستصهیونیسم== | ||
یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىنمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جاى برترىطلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىکنند، به سه دسته تقسیم مىشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىنمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جاى برترىطلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مىکنند، به سه دسته تقسیم مىشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | ||
1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مىدانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمىکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیلهای براى ترغیب گروههاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مىسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مىباشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مىدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمىکند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاىبند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخى از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | 1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مىدانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمىکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیلهای براى ترغیب گروههاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مىسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مىباشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مىدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمىکند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاىبند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخى از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | ||
* دین یهود، مانند مسیحیت، دینى است عملگرا و راهنماى زندگى، نه آرمان و عقیده؛ | |||
* فرایض دینى و شریعت مکتوب یهودیان به خدا بازمىگردد؛ | |||
* دین یهود غیرقابل تغییر و تأویل بوده و قوانین دینى آن، آباد کننده دنیا و آخرت است و پیروى از آن، امکان همزیستى یهودیان را با غیریهودیان مهیا مىسازد؛ | |||
* آیینهاى دینى را فقط کارشناسان دینى و فارغالتحصیلان علوم دینى انجام مىدهند؛ | |||
* نجات نهایى، فقط با ظهور حضرت مسیح ممکن است. <ref>ابوحسنه، 1381، ص 29.</ref> | |||
2ـ اصلاحطلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از | 2ـ اصلاحطلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از جنبههاى مذهبى تهى کرده و تنها در صدد بازگشت به گذشته پرشکوه یهود است. بسیارى از اطلاحطلبان عقیده دارند صهیونیسم با عملکرد خود، باعث شده است که در وجدان یهودیان، اقامه شعائر صهیونیسم، جاى خداوند و وفادارى به آن و حمایت از او را بگیرد. الکساندر شندلر، یکى از خاخامهاى اصلاحطلب مىگوید: «یهود در حال حاضر تصور مىکند اسرائیل معبد آنها و رئیس دولت آن، بزرگ خاخامهاى آنها است». به علاوه، یکى از خاخامهاى دیگر، صهیونیسم را مانند گوساله طلایى توصیف کرده و مىگوید: «در حال حاضر بتپرستى، جاى واقعیت و حقیقیت را گرفته است». | ||
3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراکنظر دارند که مىتوان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مىکنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br> | 3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراکنظر دارند که مىتوان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مىکنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br> | ||
4 ـ پساصهیونیسم به شکل دیگرى هم ظهور کرده است و آن اینکه برخى از یهودیان به این سو رفتهاند که صهیونیسم به آنها مربوط نیست و مسئلهاى است وابسته به شهرکنشینان صهیونیسم، یا به برخى از یهودیان که به دنبال وطن جدیدى براى خود هستند. پس مىتوان گفت که عدم توجّه به صهیونیسم، دیدگاه غالب یهودیان در جهان است و بسیارى از بزرگان با فرهنگ و تحصیلکرده یهود در جهان به این دیدگاه وابستهاند. <ref>1387، ص59.</ref> <br> | 4 ـ پساصهیونیسم به شکل دیگرى هم ظهور کرده است و آن اینکه برخى از یهودیان به این سو رفتهاند که صهیونیسم به آنها مربوط نیست و مسئلهاى است وابسته به شهرکنشینان صهیونیسم، یا به برخى از یهودیان که به دنبال وطن جدیدى براى خود هستند. پس مىتوان گفت که عدم توجّه به صهیونیسم، دیدگاه غالب یهودیان در جهان است و بسیارى از بزرگان با فرهنگ و تحصیلکرده یهود در جهان به این دیدگاه وابستهاند. <ref>1387، ص59.</ref> <br> | ||
5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبرى گروههاى یهودى جهان، رهایى یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخى از اعضاى گروههاى یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روى آوردهاند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکردهاند، و چه بسا، صهیونیسم ملّى ـ میهنى در هر نوع آن، تعبیرى از این نوع رهایى است. یکى از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه ارشاد نظامى تشبیه کرده است که سرود نظامىِ به پیش را مىخواند ولى بر جاى خود قرار دارد و از جایش تکان نمىخورد؛ به بیان دیگر، بسیارى از یهودیان جهان دولت صهیونیستى را به عنوان یک واقعیت موجود مىپذیرند، امّا گاهى اوقات، به نقد ریشهاى دولت صهیونیسم میپردازند. <ref>ملکمحمدى، پائیز1378، ص11.</ref> برای مثال، برخى از ارتدوکسها، دولت صهیونیسم را دولتى غیرمذهبى به شمار مىآورند که در آن لامذهبى، منتشر شده و شعائر دینى بپا داشته نمىشود. برخى یهودیان غیرمذهبى، اصلاحطلب و محافظهکار، آن را دولتى | 5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبرى گروههاى یهودى جهان، رهایى یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخى از اعضاى گروههاى یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روى آوردهاند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکردهاند، و چه بسا، صهیونیسم ملّى ـ میهنى در هر نوع آن، تعبیرى از این نوع رهایى است. یکى از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه ارشاد نظامى تشبیه کرده است که سرود نظامىِ به پیش را مىخواند ولى بر جاى خود قرار دارد و از جایش تکان نمىخورد؛ به بیان دیگر، بسیارى از یهودیان جهان دولت صهیونیستى را به عنوان یک واقعیت موجود مىپذیرند، امّا گاهى اوقات، به نقد ریشهاى دولت صهیونیسم میپردازند. <ref>ملکمحمدى، پائیز1378، ص11.</ref> برای مثال، برخى از ارتدوکسها، دولت صهیونیسم را دولتى غیرمذهبى به شمار مىآورند که در آن لامذهبى، منتشر شده و شعائر دینى بپا داشته نمىشود. برخى یهودیان غیرمذهبى، اصلاحطلب و محافظهکار، آن را دولتى خشکمذهب مىدانند که تعدد و تنوع را در درون خود رد مىکند. برخى از لیبرالیستها نیز آن را دولتى میدانند که در بخش عمومى و دولتى آن، برخى از سمبلها و اصول خشک کمونیسم تسلط دارد و چنین دولتی، سیاست دولتهاى نژادى و نژادپرست را دنبال مىکند. برخى از چپىها نیز آن را دولتى فردگرا همچون آمریکا مىدانند که حول محور اقتصاد سرمایهدارى در گردش است. همچنین بسیارى از یهودیان اعتقاد دارند مفهوم صهیونیسم در مرکزیت اسرائیل نقش نداشته و ندارد. <br> | ||
==ب ـ مسیحیت صهیونیستی== | ==ب ـ مسیحیت صهیونیستی== | ||
علاقه و عشق اعضاى گروههاى یهود به اسرائیل، علاقهاى واقعى نیست، بلکه مملو از اختلافنظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را | علاقه و عشق اعضاى گروههاى یهود به اسرائیل، علاقهاى واقعى نیست، بلکه مملو از اختلافنظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را برمىدارند و از آن دولت حمایت مىکنند تا پرستیژ این کشور را بالا برده و دیدگاهها و شناختهاى سنتى را که بر فرهنگ عامّه حاکم است از بین ببرند، مثل دیدگاهى که معتقد است یهود حیواناتى خونخوار و ترسو بوده و رحم و شفقت در وجود آنها نیست. به این ترتیب، یهودیان سعى مىکنند به جاى این دیدگاه، یهودى را تلاشگری معرفى کنند که صحرا را مىکاود. این ایدهها، ابعاد فرهنگ صهیونیستى اسرائیل را زیر سؤال برده و به فرهنگهاى فلسطینى و عربى توجّه مىنماید و این، نتیجه تأثیر تحولات فرهنگ غرب بر صحنه فرهنگى اسرائیل است که خود را ادامه فرهنگ غرب در منطقه خاورمیانه مىداند.<br> | ||
حمله اسرائیل در سال 1361/1982 به لبنان و بمبارانهاى شدید و قتلعام مردم آن کشور که در رسانههاى منطقهاى و بینالمللى منعکس گردید، بر صحنه فرهنگى اسرائیل تأثیراتى گذاشته و باعث بروز پدیدههایى فلسطینی برای همه فلسطینیان شده است. وقوع انتقاضه مردم فلسطین در سال 1366/1987 و پیروزی حماس در انتخابات نوار غزه و مخالفت آن با مذکرات صلح محمود عباس، رفتار بیرحمانه ارتش اسرائیل در سرکوبى این مخالفتها، با شگردهاى گوناگونى چون قتلعام، شکنجه، ترور، تخریب منازل و... <ref>بابى، تابستان و پاییز 1377، ص 232.</ref> جنبههاى غیرانسانى و نژادپرستانه صهیونیسم را آشکار نمود که خود موجب شکلگیرى پدیدهاى به نام مسیحیت صهیونیستی گردید. <ref>توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال، 1388، ص121.</ref> <br> | حمله اسرائیل در سال 1361/1982 به لبنان و بمبارانهاى شدید و قتلعام مردم آن کشور که در رسانههاى منطقهاى و بینالمللى منعکس گردید، بر صحنه فرهنگى اسرائیل تأثیراتى گذاشته و باعث بروز پدیدههایى فلسطینی برای همه فلسطینیان شده است. وقوع انتقاضه مردم فلسطین در سال 1366/1987 و پیروزی حماس در انتخابات نوار غزه و مخالفت آن با مذکرات صلح محمود عباس، رفتار بیرحمانه ارتش اسرائیل در سرکوبى این مخالفتها، با شگردهاى گوناگونى چون قتلعام، شکنجه، ترور، تخریب منازل و... <ref>بابى، تابستان و پاییز 1377، ص 232.</ref> جنبههاى غیرانسانى و نژادپرستانه صهیونیسم را آشکار نمود که خود موجب شکلگیرى پدیدهاى به نام مسیحیت صهیونیستی گردید. <ref>توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال، 1388، ص121.</ref> <br> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
سفاردیهای تلاش میکنند مخالفان و فعالیتهایشان در چارچوبهای دموکراتیک باشند. در آینده میتوان سفاردیها را بیشتر در عرصههای سیاسی و اجتماعی دید. | سفاردیهای تلاش میکنند مخالفان و فعالیتهایشان در چارچوبهای دموکراتیک باشند. در آینده میتوان سفاردیها را بیشتر در عرصههای سیاسی و اجتماعی دید. | ||
در مجموع میتوان گفت دوئل بین اشکنازیها و سفاردیها تداوم داشته و میتواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br> | در مجموع میتوان گفت دوئل بین اشکنازیها و سفاردیها تداوم داشته و میتواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br> | ||
==دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی== | ==دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی== | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۸: | ||
نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مىدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو مىبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مىدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مىدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت مىکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم مىدانند. <br> | نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مىدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو مىبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مىدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مىدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت مىکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم مىدانند. <br> | ||
تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، مىتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای | تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، مىتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای پیشروی اسرائیل باشد. <br> | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۷: | ||
# پتراس، جیمز، نفوذ اسرائیل در آمریکا، ترجمه غدیر نبیزاده، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1388. | # پتراس، جیمز، نفوذ اسرائیل در آمریکا، ترجمه غدیر نبیزاده، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1388. | ||
# تقیپور، محمدنقی، استراتژی پیرامونی اسرائیل، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1383. | # تقیپور، محمدنقی، استراتژی پیرامونی اسرائیل، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1383. | ||
# توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال: | # توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال: کنفرانس هشتم هرتزیلیا، ترجمه حمید نیکو، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، تهران، 1388. | ||
# جریس، صبری و خلیفه، احمد، ساختارهای صهیونیستی، ترجمه قبس زعفرانی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1381. | # جریس، صبری و خلیفه، احمد، ساختارهای صهیونیستی، ترجمه قبس زعفرانی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1381. | ||
# دراسیدل، آلاسدایر، جغرافیاى سیاسى خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه درّه میر حیدر، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1370. | # دراسیدل، آلاسدایر، جغرافیاى سیاسى خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه درّه میر حیدر، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1370. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۵: | ||
# ساعی، احمد، مسائل سیاسى، اقتصادى جهان سوّم، سمت، تهران، 1381. | # ساعی، احمد، مسائل سیاسى، اقتصادى جهان سوّم، سمت، تهران، 1381. | ||
# شاهاک، اسرائیل، صهیونیسم نژادپرستى عریان، ترجمه اصغر تفنگساز، نشر پرسش، اصفهان، 1367. | # شاهاک، اسرائیل، صهیونیسم نژادپرستى عریان، ترجمه اصغر تفنگساز، نشر پرسش، اصفهان، 1367. | ||
# شاهاک، اسرائیل، نژادپرستى دولت اسرائیل، ترجمه | # شاهاک، اسرائیل، نژادپرستى دولت اسرائیل، ترجمه امانالله ترجمان، توس، تهران، 1357. | ||
# شیرازی، محمد، دنیا و یهود، نشر امام صادق، مشهد، بىتا. | # شیرازی، محمد، دنیا و یهود، نشر امام صادق، مشهد، بىتا. | ||
# شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، یاقوت، قم، 1382. | # شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، یاقوت، قم، 1382. | ||
# صفاتاج، مجید، نژادپرستى صهیونیسم، نشر فلسطین، تهران، بىتا. | # صفاتاج، مجید، نژادپرستى صهیونیسم، نشر فلسطین، تهران، بىتا. | ||
# عبدالقادر سلطان، فتحی و رجب سلامه، محمد، شاباک: سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، ترجمه صغری روستایی، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، تهران، 1386. | # عبدالقادر سلطان، فتحی و رجب سلامه، محمد، شاباک: سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، ترجمه صغری روستایی، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، تهران، 1386. | ||
# کیالی، عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهرکلام، امیرکبیر، تهران، 1366. | # کیالی، عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهرکلام، امیرکبیر، تهران، 1366. | ||
# ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه غلامرضا تهامی، سنا، تهران، 1381. | # ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه غلامرضا تهامی، سنا، تهران، 1381. |
ویرایش