پرش به محتوا

صهیونیسم در فرایند بحران های گذشته و چالش پیش رو (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرک‏‌سازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایه‏‌گذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگره‏‌هاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مى‌‏نمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشه‏ور یهودى را به آن‏جا منتقل کند.<ref>مسیری، 1374، ص88.</ref> و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.<br>
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرک‏‌سازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایه‏‌گذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگره‏‌هاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مى‌‏نمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشه‏ور یهودى را به آن‏جا منتقل کند.<ref>مسیری، 1374، ص88.</ref> و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.<br>
   
   
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیت‏‌هاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلى‏شان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بین‏‌المللى ارائه ‏نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br>
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیت‏‌هاى یهودى مانند [[هرتسل]](هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلى‏شان ([[فلسطین]]) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح <ref>نگارنده در پی مطالعه منابع مختلف مسیحیت صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که: در آموزه‏‌های اعتقادی مسیحیت صهیونیستی، اغلب از مسیح سخن گفته می‌شود و مسیح با عیسی مسیح، متفاوت می‌باشد. احتمالاً مسیحیان صهیونیست، که بیش از آن‌که مسیحی باشند، صهیونیست‌اند، با طرح ظهور مسیح در صدد جایگزین کردن نجات دهنده(مسیح) موعود خویش به جای موعود مسیحی (عیسی مسیح) می‌باشند.</ref> فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بین‏‌المللى ارائه ‏نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br>


هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مى‌‏خواندند، امّا هیچ‌‏یک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولت‌‏‌مداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگره‏‌هایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مى‌‏شد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایه‏‌گذارى، طرح‏‌هاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. هم‏چنین یک چاپ‌خانه نیز براى چاپ نشریه‏‌هاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبان‏‌هاى مختلف نیز راه‌اندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمه‏‌اى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مى‌‏رفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیست‏‌ها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بین‏‌الملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگره‌‏هاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایت‏‌هاى بین‏‌المللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجه‏‌اى در این خصوص به دست نیامد.  
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مى‌‏خواندند، امّا هیچ‌‏یک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولت‌‏‌مداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگره‏‌هایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مى‌‏شد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایه‏‌گذارى، طرح‏‌هاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. هم‏چنین یک چاپ‌خانه نیز براى چاپ نشریه‏‌هاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبان‏‌هاى مختلف نیز راه‌اندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمه‏‌اى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مى‌‏رفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیست‏‌ها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بین‏‌الملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگره‌‏هاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایت‏‌هاى بین‏‌المللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجه‏‌اى در این خصوص به دست نیامد.  
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریب‌‏الوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهم‏ترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارت‌‏تر از گذشته به حمایت از خواسته‏‌هاى صهیونیست‏‌ها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از این‌‏رو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیست‏‌ها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیست‏‌ها و انگلیسى‏‌ها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانى‏‌ها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمک‏‌هاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاش‌‏هاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولت‏‌هاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدف‌‏ها و خواسته‏‌هاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br>
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریب‌‏الوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهم‏ترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارت‌‏تر از گذشته به حمایت از خواسته‏‌هاى صهیونیست‏‌ها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از این‌‏رو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیست‏‌ها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیست‏‌ها و انگلیسى‏‌ها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانى‏‌ها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمک‏‌هاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاش‌‏هاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولت‏‌هاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدف‌‏ها و خواسته‏‌هاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br>


جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساس‌نامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولت‌های متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مى‌‏بایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافق‏نامه سایکس‌‏پیکو  در مورد چگونگى اداره فلسطین توسط یک رژیم بین‌‏المللى و چگونگى اجراى اعلامیه بالفور، به برپایى اجلاس شوراى عالى متفقین در سال 1299/1920 در سان‏ریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستى فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجراى وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومى (عرب‏‌هاى فلسطینى) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتواى حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومى فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیرى شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br>
جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساس‌نامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولت‌های متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مى‌‏بایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافق‏نامه سایکس‌‏پیکو<ref>طرحى كامل از قراردادهاى گذشته دولت استعمارى با يهودى‏‌ها و عرب‏‌ها، براى تجزيه عثمانى مى‌‏باشد كه در سال 1295/1916 به تصويب دول متفق رسيد؛ ر. ک: دراسيدل، 1370، ص 367.</ref> در مورد چگونگى اداره فلسطین توسط یک رژیم بین‌‏المللى و چگونگى اجراى اعلامیه بالفور، به برپایى اجلاس شوراى عالى متفقین در سال 1299/1920 در سان‏ریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستى فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجراى وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومى (عرب‏‌هاى فلسطینى) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتواى حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومى فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیرى شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br>
==بحران اقتصادى==
==بحران اقتصادى==
اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایه‏‌هاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایه‏‌های بخش تولید، رشد قابل ملاحظه‌‏اى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مى‌‏یافت. این تحول و رشد چشم‏گیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمان‌‏هاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br>
اسرائیل در ابتداى تشکیل آن، به واسطه پشتیبانى انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایه‏‌هاى یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایه‏‌های بخش تولید، رشد قابل ملاحظه‌‏اى داشت تا حدی که تولید ناخالص ملى <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينه‌‏ها توليد ناخالص ملّى مى‏‌گويند؛ ر.ک: ساعى، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالى که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مى‌‏یافت. این تحول و رشد چشم‏گیر اقتصادى به تدریج به برترى اقتصادى یهودیان بر اعراب فلسطینى انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستى کمک کرد تا به تأسیس ارتشى مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمان‌‏هاى جدید حکومتى، از جمله: مراکز درمانى، بانک مرکزى، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودى، 1382، ص153.</ref><br>


در سال‏‌هاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینه‏‌هاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، هم‏چنین کاهش سرمایه‏‌گذارى‌‏هاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و... ، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینه‏ه‌اى دولتى، بهره‏‌گیرى از کمک‏‌هاى ویژه آمریکا و اجراى سیاست‏‌هاى اصلاح اقتصادى، بحران را مهار کرد و کوشید به رشد اقتصادى دست یابد. در این دوران، به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنى ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزى توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامى، گسترش زیادى پیدا کرد، به‌طورى که این رژیم، به سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهاى جنگى، موشک‏ها، مهمات و سلاح‏هاى شیمیایى و... تبدیل شد. در خصوص وضعیت کشاورزى نیز باید گفت با این‌که کمتر به آن توجه می‌شود، اما اسرائیل همه نیازهاى غذایى خود را در داخل تأمین مى‏‌کند. <br>
در سال‏‌هاى 1352/1973 تا 1364/1985، اقتصاد رژیم صهیونیستى به دلایل مختلفى چون: متحمل شدن هزینه‏‌هاى زیاد در جنگ 1352/1973، افزایش قیمت نفت، هم‏چنین کاهش سرمایه‏‌گذارى‌‏هاى خارجى و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهاى تولیدى و...، دچار رکود شدیدى شد. در این دوره دولت اسرائیل با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینه‏‌هاى دولتى، بهره‏‌گیرى از کمک‏‌هاى ویژه آمریکا و اجراى سیاست‏‌هاى اصلاح اقتصادى، بحران را مهار کرد و کوشید به رشد اقتصادى دست یابد. در این دوران، به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنى ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزى توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامى، گسترش زیادى پیدا کرد، به‌طورى که این رژیم، به سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهاى جنگى، موشک‏ها، مهمات و سلاح‏هاى شیمیایى و... تبدیل شد. در خصوص وضعیت کشاورزى نیز باید گفت با این‌که کمتر به آن توجه می‌شود، اما اسرائیل همه نیازهاى غذایى خود را در داخل تأمین مى‏‌کند. <br>


از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدت‏‌هاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمک‏‌هاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض این‌که به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مى‌‏بایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیان‌دیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپرده‏‌هاى بانکى یهودیان در بانک‏‌هاى اروپایى و به ویژه بانک‌‏هاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کرده‏‌اند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مى‌‏بایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت هم‌چنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سال‏‌هاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمک‏‌هاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br>
از عوامل رشد اقتصادى اسرائیل، دریافت مساعدت‏‌هاى خارجى، چه به شکل وام و چه به صورت کمک‏‌هاى بلاعوض یا تسهیلات تجارى است. دریافت غرامت یهودآزارى از دولت آلمان نیز کمک مؤثری به رشد اقتصادی آن نمود؛ به بیان دیگر، اسرائیل به محض این‌که به عنوان یک دولت تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود و با این ادعا توانست قراردادهاى متعددى با دولت آلمان منعقد کند که بر اساس آن، آلمان مى‌‏بایست مبالغى را به عنوان غرامت به زیان‌دیدگان یهودى اسرائیل بپردازد. از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار به صورت رایگان به اسرائیل است که این مبلغ به مصرف خرید از آلمان رسید <ref>ماضى، پیشین، ص48.</ref> رژیم صهیونیستى در راستاى قراردادهاى منعقد نموده با آلمان مدعى شد که تمام سپرده‏‌هاى بانکى یهودیان در بانک‏‌هاى اروپایى و به ویژه بانک‌‏هاى سوئیسى که صاحبان آنها فوت کرده‏‌اند و بدون مطالبه باقى مانده، باید به آن دولت برگردانده شود که از این طریق نیز نهصد میلیون دلار دریافت کرد. علاوه بر آنها، دولت آلمان مى‌‏بایست غرامت شخصى به قربانیان حکومت نازى پرداخت کند که این پرداخت هم‌چنان ادامه دارد و مبلغ آن، تنها در سال‏‌هاى 1354/1975 تا 1360/1981 به 2/8 میلیارد دلار رسید. به علاوه، کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان در مى1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود کلّ کمک‏‌هاى آلمان به اسرائیل تا سال مذکور بالغ بر شصت میلیارد دلار بوده است.<br>
خط ۹۶: خط ۹۶:
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروه‌‏هاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنش‏هایى میان گروه‏‌هاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنش‏‌ها قوّت گرفته است. از جمله بحران‏‌هایى که رژیم صهیونیستى با آن روبه‌رو است، وجود تبعیض میان گروه‏‌هاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى می‌باشد. <ref>افتخارى، 1380، ص 48.</ref> <br>
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروه‌‏هاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنش‏هایى میان گروه‏‌هاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنش‏‌ها قوّت گرفته است. از جمله بحران‏‌هایى که رژیم صهیونیستى با آن روبه‌رو است، وجود تبعیض میان گروه‏‌هاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى می‌باشد. <ref>افتخارى، 1380، ص 48.</ref> <br>


تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشک‌نازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏‌هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشک‌‌نازى‌‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى  به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏‌ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏‌هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشک‌نازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‌‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‌‏ها، تحمیل خسارت‏‌هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏‌هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏‌هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏‌هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏‌هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br>
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشک‌نازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏‌هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشک‌‌نازى‌‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى<ref>اشکنازی(Ashkenase ) و سفاردی(Sepharadi) به ترتیب به یهودیان مهاجر شمال غرب اروپا و اروپای شرقی به اسرائیل اطلاق می‌شود.</ref> به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏‌ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏‌هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشک‌نازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‌‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‌‏ها، تحمیل خسارت‏‌هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏‌هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏‌هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏‌هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏‌هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. <br>


دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏‌ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏‌هاى خشونت‌‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود. <br>
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قوم<ref>ىدو قومى يعنى برابرى كامل در حقوق اجتماعى و سياسى براى همه شهروندان(يهوديان و اعراب ساكن در قلمرو اسرائيل) بدون تبعيض عقيدتى يا قومى؛ ر. ک: پیشین، ص 40.</ref> و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏‌ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏‌هاى خشونت‌‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود. <br>


صهیونیست‏‌ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‌‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. <ref>رضوى، 1379، ص 8</ref> با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‌هاى فکرى صهیونیسم‏‌هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضد دینى صهیونیست‌‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏‌ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏‌ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏ه‌اى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى(علیه‌السلام) و مسیح(علیه‌السلام) متعارض مى‌‏دانند. <br>
صهیونیست‏‌ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‌‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏‌هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. <ref>رضوى، 1379، ص 8</ref> با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‌هاى فکرى صهیونیسم‏‌هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضد دینى صهیونیست‌‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏‌ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏‌ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏ه‌اى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى(علیه‌السلام) و مسیح(علیه‌السلام) متعارض مى‌‏دانند. <br>


اختلافات میان صهیونیست‏‌هاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمان‏‌ها، احزاب و جنبش‏‌هایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانى‏‌گرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مى‌‏کند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیان‏‌آور می‌داند.<br>
اختلافات میان صهیونیست‏‌هاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمان‏‌ها، احزاب و جنبش‏‌هایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانى‏‌گرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مى‌‏کند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیان‏‌آور می‌داند.<br>


از آن‌جا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پی‌گیرى مى‌‏کند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگ‏سازى یهودیان مى‌‏باشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامه‌‏هاى آن‏را بر اساس اهداف صهیونیست‏‌ها پى‏ریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسه‏‌هاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیست‏‌هاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. <ref>مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211.</ref><br>
از آن‌جا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پی‌گیرى مى‌‏کند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگ‌‏سازى یهودیان مى‌‏باشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامه‌‏هاى آن‏را بر اساس اهداف صهیونیست‏‌ها پى‏ریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسه‏‌هاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیست‏‌هاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. <ref>مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211.</ref><br>
   
   
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دین‌‏داران و غیرمذهبى‏‌ها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور می‌باشد؛ به بیان عمیق‏‌تر، سیاست‏‌هاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروه‏‌هاى غیرمذهبى رقم مى‌‏زنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجانده‏‌اند که با تفکرات دین‏داران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودى‏‌ها است به ویژه آن‌جا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مى‌‏آید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مى‌‏گردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. <ref>ماضی، پیشین، ص 273.</ref> آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروه‌‏هایى که به نام ملت یهود تشکیل مى‌‏شود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دین‏داران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مى‌‏باشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مى‌‏دانند. <br>
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دین‌‏داران و غیرمذهبى‏‌ها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور می‌باشد؛ به بیان عمیق‏‌تر، سیاست‏‌هاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروه‏‌هاى غیرمذهبى رقم مى‌‏زنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجانده‏‌اند که با تفکرات دین‌‏داران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودى‏‌ها است به ویژه آن‌جا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مى‌‏آید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مى‌‏گردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. <ref>ماضی، پیشین، ص 273.</ref> آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروه‌‏هایى که به نام ملت یهود تشکیل مى‌‏شود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دین‏داران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مى‌‏باشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مى‌‏دانند. <br>


از مهم‏ترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مى‌‏باشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مى‌‏روند. احزاب مذکور در سیاست‌‏هاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوه‏هاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوه‏‌هاى اِعمال خشونت نظامى مى‌‏داند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادل‏تر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راه‏‌حل فرض نمى‌‏کند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مى‌‏توان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرح‌‏هاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.<br>
از مهم‏ترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مى‌‏باشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مى‌‏روند. احزاب مذکور در سیاست‌‏هاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوه‏هاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوه‏‌هاى اِعمال خشونت نظامى مى‌‏داند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادل‏تر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راه‏‌حل فرض نمى‌‏کند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مى‌‏توان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرح‌‏هاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.<br>


حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درون‌حزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونى‏‌هاى چشم‏‌گیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینى‏‌ها، لغو ممنوعیت گفت‌و‌گو با سازمان آزادى‏بخش فلسطین و چاره‌اندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاست‌‏ها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. (پیشین). بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصل‏نامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، به‌رغم این‌که حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مى‌‏دهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامه‏‌هاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمى‌‏کند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاست‏‌هاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خود‌سرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصل‌نامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و براى نخستین‌بار در تاریخ جنبش‏هاى آزادى‏بخش جهان، یک سازمان رهایى‏‌بخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى این‏‌که بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعده‏‌هایى چون اسکان در شهرک‌هاى یهودى‏نشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرک‏‌هاى جدید اقدام مى‌‏نماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مى‌‏دهد. با توجّه به این‌که یهودیان تازه‌‌وارد پس از مدتى، جایگاه‏‌هاى دولتى و... را در اختیار مى‌‏گیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمی‌تر ساکن را فراهم مى‌‏آورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتى‏ها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراض‌‏ها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرک‏ها، تحت فشار گذاشته‌‏اند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاست‏‌هاى غیردینى خود بحران‏‌هاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا می‌کند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقام‌‏ها و ارکان‏‌هاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى‌ آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى‌ با نظامیان زن است، که در نتیجه، بى‏‌بندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى‌ را کاهش داده است. با توجّه به این‌که بقاى اسرائیل بر پایه نظامى‌گرى استوار است، این‌گونه بحران‏‌های فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br>
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درون‌حزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونى‏‌هاى چشم‏‌گیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینى‏‌ها، لغو ممنوعیت گفت‌و‌گو با سازمان آزادى‏بخش فلسطین و چاره‌اندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاست‌‏ها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصل‏نامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، به‌رغم این‌که حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مى‌‏دهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامه‏‌هاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمى‌‏کند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاست‏‌هاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خود‌سرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصل‌نامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و براى نخستین‌بار در تاریخ جنبش‏‌هاى آزادى‌‏بخش جهان، یک سازمان رهایى‏‌بخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى این‏‌که بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعده‏‌هایى چون اسکان در شهرک‌هاى یهودى‏نشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرک‏‌هاى جدید اقدام مى‌‏نماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مى‌‏دهد. با توجّه به این‌که یهودیان تازه‌‌وارد پس از مدتى، جایگاه‏‌هاى دولتى و... را در اختیار مى‌‏گیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمی‌تر ساکن را فراهم مى‌‏آورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتى‏ها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراض‌‏ها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرک‏ها، تحت فشار گذاشته‌‏اند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاست‏‌هاى غیردینى خود بحران‏‌هاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا می‌کند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقام‌‏ها و ارکان‏‌هاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى‌ آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى‌ با نظامیان زن است، که در نتیجه، بى‏‌بندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى‌ را کاهش داده است. با توجّه به این‌که بقاى اسرائیل بر پایه نظامى‌گرى استوار است، این‌گونه بحران‏‌های فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br>


=چالش‏های پیش‌رو=
=چالش‏‌های پیش‌رو=
بحران‏‌های اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالش‏‌های پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر می‌رسد چالش‌‏های پیش‌رو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیام‌‏های مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیع‌تری بیابد.  
بحران‏‌های اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالش‏‌های پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر می‌رسد چالش‌‏های پیش‌رو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیام‌‏های مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیع‌تری بیابد.  
==الف ـ پست‌صهیونیسم==
==الف ـ پست‌صهیونیسم==
یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این مخالفت‏‌ها پست‌صهیونیسم (post zionism) است. پست‌صهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مى‏نمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پست‌صهیونیست‏ها، اساس اندیشه‌‏هاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشته‌‏اند. این اندیشه ابتدا در میان روشن‌فکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولت‏مردان یهود نیز جا افتاده است. پست‌صهیونیست‏‌ها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکان‏پذیر است و آنها باید به جاى برترى‏طلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص‌153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مى‏‌کنند، به سه دسته تقسیم مى‏شوند که عبارت‌اند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاح‌طلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref>  
یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این مخالفت‏‌ها پست‌صهیونیسم (post zionism) است. پست‌صهیونیسم یک اعتراض یهودى است که بر پایه آن، برخى از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبى و غیرمذهبى رد مى‏نمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پست‌صهیونیست‏ها، اساس اندیشه‌‏هاى خود را بر ایجاد و برقرارى صلح گذاشته‌‏اند. این اندیشه ابتدا در میان روشن‌فکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولت‏مردان یهود نیز جا افتاده است. پست‌صهیونیست‏‌ها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جاى دیگر نیز امکان‏پذیر است و آنها باید به جاى برترى‏طلبى، راه برتری اقتصادى را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادى باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص‌153.</ref> یهودیانى که صهیونیسم را از بُعد مذهبى و غیرمذهبى رد مى‏‌کنند، به سه دسته تقسیم مى‏شوند که عبارت‌اند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاح‌طلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبى. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref>  
1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مى‏‌دانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آن‌که خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمى‏‌کنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دست‏یابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیله‌ای براى ترغیب گروه‏‌هاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار داده‏اند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مى‏‌سازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکس‏‌ها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مى‏‌باشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مى‏‌دانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمى‏‌کند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام ‏هاحردییم به خود داده‌اند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاى‏بند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آورده‌‏اند. برخى از اصول و عقاید این گروه‏‌ها عبارت است از:
1 ـ برخى از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتورى کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبى مى‏‌دانند و معتقدند رهبران سیاسى صهیونیسم با آن‌که خود به یهودیت ارتدوکسى اعتقادى ندارند، و حتّى بسیارى از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمى‏‌کنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دست‏یابى به اغراض سیاسى خود بهانه کرده و آن را وسیله‌ای براى ترغیب گروه‏‌هاى یهودى جهت مهاجرت به فلسطین قرار داده‏اند. صهیونیسم از یهود، امّتى نژادپرست و غیرمذهبى مى‏‌سازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکس‏‌ها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبى مى‏‌باشند که هویتش با اجراى اوامر و نواهى خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایى دروغین مى‏‌دانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمى‏‌کند. برخى یهودیان ارتدوکس افراطى، که اکنون نام ‏هاحردییم به خود داده‌اند، بر اساس اصول و عقایدى که بدان پاى‏بند هستند، مشکلات زیادى را در جامعه اسرائیل به وجود آورده‌‏اند. برخى از اصول و عقاید این گروه‏‌ها عبارت است از:
ـ دین یهود، مانند مسیحیت، دینى است عمل‌گرا و راهنماى زندگى، نه آرمان و عقیده؛  
* دین یهود، مانند مسیحیت، دینى است عمل‌گرا و راهنماى زندگى، نه آرمان و عقیده؛
ـ فرایض دینى و شریعت مکتوب یهودیان به خدا بازمى‏‌گردد؛
* فرایض دینى و شریعت مکتوب یهودیان به خدا بازمى‏‌گردد؛  
ـ دین یهود غیرقابل تغییر و تأویل بوده و قوانین دینى آن، آباد کننده دنیا و آخرت است و پیروى از آن، امکان هم‌زیستى یهودیان را با غیریهودیان مهیا مى‏‌سازد؛
* دین یهود غیرقابل تغییر و تأویل بوده و قوانین دینى آن، آباد کننده دنیا و آخرت است و پیروى از آن، امکان هم‌زیستى یهودیان را با غیریهودیان مهیا مى‏‌سازد؛  
ـ آیین‏‌هاى دینى را فقط کارشناسان دینى و فارغ‌التحصیلان علوم دینى انجام مى‏‌دهند؛
* آیین‏‌هاى دینى را فقط کارشناسان دینى و فارغ‌التحصیلان علوم دینى انجام مى‏‌دهند؛  
ـ نجات نهایى، فقط با ظهور حضرت مسیح ممکن است. <ref>ابوحسنه، 1381، ص 29.</ref>  
* نجات نهایى، فقط با ظهور حضرت مسیح ممکن است. <ref>ابوحسنه، 1381، ص 29.</ref>  
2ـ اصلاح‌طلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از جنبه‏هاى مذهبى تهى کرده و تنها در صدد بازگشت به گذشته پرشکوه یهود است. بسیارى از اطلاح‌طلبان عقیده دارند صهیونیسم با عملکرد خود، باعث شده است که در وجدان یهودیان، اقامه شعائر صهیونیسم، جاى خداوند و وفادارى به آن و حمایت از او را بگیرد. الکساندر شندلر، یکى از خاخام‏هاى اصلاح‏‌طلب مى‏‌گوید: «یهود در حال حاضر تصور مى‏‌کند اسرائیل معبد آنها و رئیس دولت آن، بزرگ خاخام‌‏هاى آنها است». به علاوه، یکى از خاخام‌‏هاى دیگر، صهیونیسم را مانند گوساله طلایى توصیف کرده و مى‌‏گوید: «در حال حاضر بت‏پرستى، جاى واقعیت و حقیقیت را گرفته است».  
2ـ اصلاح‌طلبان بر این باورند که صهیونیسم، یهود را از جنبه‏‌هاى مذهبى تهى کرده و تنها در صدد بازگشت به گذشته پرشکوه یهود است. بسیارى از اطلاح‌طلبان عقیده دارند صهیونیسم با عملکرد خود، باعث شده است که در وجدان یهودیان، اقامه شعائر صهیونیسم، جاى خداوند و وفادارى به آن و حمایت از او را بگیرد. الکساندر شندلر، یکى از خاخام‏هاى اصلاح‏‌طلب مى‏‌گوید: «یهود در حال حاضر تصور مى‏‌کند اسرائیل معبد آنها و رئیس دولت آن، بزرگ خاخام‌‏هاى آنها است». به علاوه، یکى از خاخام‌‏هاى دیگر، صهیونیسم را مانند گوساله طلایى توصیف کرده و مى‌‏گوید: «در حال حاضر بت‏پرستى، جاى واقعیت و حقیقیت را گرفته است».  
3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراک‌نظر دارند که مى‏توان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مى‏‌کنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br>
3 ـ مخالفان صهیونیسم در بُعد مذهبى، یا لیبرال هستند یا کمونیسم. آن دو در این دیدگاه اشتراک‌نظر دارند که مى‏توان مشکل یهود را در جوامع غرب، یا از طریق افزایش لیبرالیسم در جامعه یا از طریق قوانین اشتراکى و سوسیالیستى حل کرد. این گروه که صهیونیسم را ردّ مى‏‌کنند در جوامع غرب در اقلیت قرار دارند امّا روز به روز، رو به افزایش هستند. <ref>موسسه الدرسات الفسطینیه، 1384، ص329ـ332.</ref> <br>


4 ـ پساصهیونیسم به شکل دیگرى هم ظهور کرده است و آن این‌که برخى از یهودیان به این سو رفته‌‏اند که صهیونیسم به آنها مربوط نیست و مسئله‏‌اى است وابسته به شهرک‌نشینان صهیونیسم، یا به برخى از یهودیان که به دنبال وطن جدیدى براى خود هستند. پس مى‌‏توان گفت که عدم توجّه به صهیونیسم، دیدگاه غالب یهودیان در جهان است و بسیارى از بزرگان با فرهنگ و تحصیل‌کرده یهود در جهان به این دیدگاه وابسته‌‏اند. <ref>1387، ص59.</ref> <br>
4 ـ پساصهیونیسم به شکل دیگرى هم ظهور کرده است و آن این‌که برخى از یهودیان به این سو رفته‌‏اند که صهیونیسم به آنها مربوط نیست و مسئله‏‌اى است وابسته به شهرک‌نشینان صهیونیسم، یا به برخى از یهودیان که به دنبال وطن جدیدى براى خود هستند. پس مى‌‏توان گفت که عدم توجّه به صهیونیسم، دیدگاه غالب یهودیان در جهان است و بسیارى از بزرگان با فرهنگ و تحصیل‌کرده یهود در جهان به این دیدگاه وابسته‌‏اند. <ref>1387، ص59.</ref> <br>


5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبرى گروه‏‌هاى یهودى جهان، رهایى یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخى از اعضاى گروه‏‌هاى یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روى آورده‌اند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکرده‌اند، و چه بسا، صهیونیسم ملّى ـ میهنى در هر نوع آن، تعبیرى از این نوع رهایى است. یکى از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه‏ ارشاد نظامى تشبیه کرده است که سرود نظامىِ به پیش را مى‏‌خواند ولى بر جاى خود قرار دارد و از جایش تکان نمى‏‌خورد؛ به بیان دیگر، بسیارى از یهودیان جهان دولت صهیونیستى را به عنوان یک واقعیت موجود مى‏‌پذیرند، امّا گاهى اوقات، به نقد ریشه‌‏اى دولت صهیونیسم می‌پردازند. <ref>ملک‏‌محمدى، پائیز1378، ص‌11.</ref> برای مثال، برخى از ارتدوکس‏‌ها، دولت صهیونیسم را دولتى غیرمذهبى به شمار مى‌‏آورند که در آن لامذهبى، منتشر شده و شعائر دینى بپا داشته نمى‌‏شود. برخى یهودیان غیرمذهبى، اصلاح‌طلب و محافظه‏‌کار، آن را دولتى خشک‌مذهب مى‏‌دانند که تعدد و تنوع را در درون خود رد مى‏‌کند. برخى از لیبرالیست‏‌ها نیز آن را دولتى می‌دانند که در بخش عمومى و دولتى آن، برخى از سمبل‏‌ها و اصول خشک کمونیسم تسلط دارد و چنین دولتی، سیاست دولت‏‌هاى نژادى و نژادپرست را دنبال مى‏‌کند. برخى از چپى‏‌ها نیز آن را دولتى فردگرا هم‌چون آمریکا مى‏‌دانند که حول محور اقتصاد سرمایه‏‌دارى در گردش است. هم‏چنین بسیارى از یهودیان اعتقاد دارند مفهوم صهیونیسم در مرکزیت اسرائیل نقش نداشته و ندارد. <br>
5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبرى گروه‏‌هاى یهودى جهان، رهایى یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخى از اعضاى گروه‏‌هاى یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روى آورده‌اند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکرده‌اند، و چه بسا، صهیونیسم ملّى ـ میهنى در هر نوع آن، تعبیرى از این نوع رهایى است. یکى از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه‏ ارشاد نظامى تشبیه کرده است که سرود نظامىِ به پیش را مى‏‌خواند ولى بر جاى خود قرار دارد و از جایش تکان نمى‏‌خورد؛ به بیان دیگر، بسیارى از یهودیان جهان دولت صهیونیستى را به عنوان یک واقعیت موجود مى‏‌پذیرند، امّا گاهى اوقات، به نقد ریشه‌‏اى دولت صهیونیسم می‌پردازند. <ref>ملک‏‌محمدى، پائیز1378، ص‌11.</ref> برای مثال، برخى از ارتدوکس‏‌ها، دولت صهیونیسم را دولتى غیرمذهبى به شمار مى‌‏آورند که در آن لامذهبى، منتشر شده و شعائر دینى بپا داشته نمى‌‏شود. برخى یهودیان غیرمذهبى، اصلاح‌طلب و محافظه‏‌کار، آن را دولتى خشک‌‌مذهب مى‏‌دانند که تعدد و تنوع را در درون خود رد مى‏‌کند. برخى از لیبرالیست‏‌ها نیز آن را دولتى می‌دانند که در بخش عمومى و دولتى آن، برخى از سمبل‏‌ها و اصول خشک کمونیسم تسلط دارد و چنین دولتی، سیاست دولت‏‌هاى نژادى و نژادپرست را دنبال مى‏‌کند. برخى از چپى‏‌ها نیز آن را دولتى فردگرا هم‌چون آمریکا مى‏‌دانند که حول محور اقتصاد سرمایه‏‌دارى در گردش است. هم‏چنین بسیارى از یهودیان اعتقاد دارند مفهوم صهیونیسم در مرکزیت اسرائیل نقش نداشته و ندارد. <br>


==ب ـ مسیحیت صهیونیستی==
==ب ـ مسیحیت صهیونیستی==
علاقه و عشق اعضاى گروه‏‌هاى یهود به اسرائیل، علاقه‏‌اى واقعى نیست، بلکه مملو از اختلاف‌نظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را برمى‏دارند و از آن دولت حمایت مى‏‌کنند تا پرستیژ این کشور را بالا برده و دیدگاه‏‌ها و شناخت‏‌هاى سنتى را که بر فرهنگ عامّه حاکم است از بین ببرند، مثل دیدگاهى که معتقد است یهود حیواناتى خون‏خوار و ترسو بوده و رحم و شفقت در وجود آنها نیست. به این ترتیب، یهودیان سعى مى‏‌کنند به جاى این دیدگاه، یهودى را تلاش‌‏گری معرفى کنند که صحرا را مى‏‌کاود. این ایده‌‏ها، ابعاد فرهنگ صهیونیستى اسرائیل را زیر سؤال برده و به فرهنگ‏‌هاى فلسطینى و عربى توجّه مى‏‌نماید و این، نتیجه تأثیر تحولات فرهنگ غرب بر صحنه فرهنگى اسرائیل است که خود را ادامه فرهنگ غرب در منطقه خاورمیانه مى‏‌داند.<br>
علاقه و عشق اعضاى گروه‏‌هاى یهود به اسرائیل، علاقه‏‌اى واقعى نیست، بلکه مملو از اختلاف‌نظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را برمى‌‏دارند و از آن دولت حمایت مى‏‌کنند تا پرستیژ این کشور را بالا برده و دیدگاه‏‌ها و شناخت‏‌هاى سنتى را که بر فرهنگ عامّه حاکم است از بین ببرند، مثل دیدگاهى که معتقد است یهود حیواناتى خون‏خوار و ترسو بوده و رحم و شفقت در وجود آنها نیست. به این ترتیب، یهودیان سعى مى‏‌کنند به جاى این دیدگاه، یهودى را تلاش‌‏گری معرفى کنند که صحرا را مى‏‌کاود. این ایده‌‏ها، ابعاد فرهنگ صهیونیستى اسرائیل را زیر سؤال برده و به فرهنگ‏‌هاى فلسطینى و عربى توجّه مى‏‌نماید و این، نتیجه تأثیر تحولات فرهنگ غرب بر صحنه فرهنگى اسرائیل است که خود را ادامه فرهنگ غرب در منطقه خاورمیانه مى‏‌داند.<br>


حمله اسرائیل در سال 1361/1982 به لبنان و بمباران‏‌هاى شدید و قتل‌عام مردم آن کشور که در رسانه‏‌هاى منطقه‏اى و بین‏‌المللى منعکس گردید، بر صحنه فرهنگى اسرائیل تأثیراتى گذاشته و باعث بروز پدیده‌‏هایى فلسطینی برای همه فلسطینیان شده است. وقوع انتقاضه مردم فلسطین در سال 1366/1987 و پیروزی حماس در انتخابات نوار غزه و مخالفت آن با مذکرات صلح محمود عباس، رفتار بی‌رحمانه ارتش اسرائیل در سرکوبى این مخالفت‏‌ها، با شگردهاى گوناگونى چون قتل‌عام، شکنجه، ترور، تخریب منازل و... <ref>بابى، تابستان و پاییز 1377، ص 232.</ref> جنبه‏‌هاى غیرانسانى و نژادپرستانه صهیونیسم را آشکار نمود که خود موجب شکل‏‌گیرى پدیده‏اى به نام مسیحیت صهیونیستی گردید. <ref>توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال، 1388، ص121.</ref> <br>
حمله اسرائیل در سال 1361/1982 به لبنان و بمباران‏‌هاى شدید و قتل‌عام مردم آن کشور که در رسانه‏‌هاى منطقه‏اى و بین‏‌المللى منعکس گردید، بر صحنه فرهنگى اسرائیل تأثیراتى گذاشته و باعث بروز پدیده‌‏هایى فلسطینی برای همه فلسطینیان شده است. وقوع انتقاضه مردم فلسطین در سال 1366/1987 و پیروزی حماس در انتخابات نوار غزه و مخالفت آن با مذکرات صلح محمود عباس، رفتار بی‌رحمانه ارتش اسرائیل در سرکوبى این مخالفت‏‌ها، با شگردهاى گوناگونى چون قتل‌عام، شکنجه، ترور، تخریب منازل و... <ref>بابى، تابستان و پاییز 1377، ص 232.</ref> جنبه‏‌هاى غیرانسانى و نژادپرستانه صهیونیسم را آشکار نمود که خود موجب شکل‏‌گیرى پدیده‏اى به نام مسیحیت صهیونیستی گردید. <ref>توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال، 1388، ص121.</ref> <br>
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
سفاردی‏‌های تلاش می‌کنند مخالفان و فعالیت‏‌هایشان در چارچوب‏‌های دموکراتیک باشند. در آینده می‌توان سفاردی‏‌ها را بیشتر در عرصه‌‏های سیاسی و اجتماعی دید.  
سفاردی‏‌های تلاش می‌کنند مخالفان و فعالیت‏‌هایشان در چارچوب‏‌های دموکراتیک باشند. در آینده می‌توان سفاردی‏‌ها را بیشتر در عرصه‌‏های سیاسی و اجتماعی دید.  
در مجموع می‌توان گفت دوئل بین اشکنازی‏‌ها و سفاردی‏‌ها تداوم داشته و می‌تواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br>
در مجموع می‌توان گفت دوئل بین اشکنازی‏‌ها و سفاردی‏‌ها تداوم داشته و می‌تواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br>


==دـ تضاد‏های عربی ـ اسرائیلی==
==دـ تضاد‏های عربی ـ اسرائیلی==
خط ۱۶۹: خط ۱۶۸:
نتایج بحران‏‌های داخلی و بیرونی اسرائیل، دست‌کم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مى‌‏دهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبه‌رو مى‏‌بیند: دسته‌ای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینی‏‌ها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عده‌ای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مى‌‏دانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مى‌‏دانند، و گروه سوم، که هم‌چنان نسبت به آموزه‏‌های مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقب‌نشینی فکری و سرزمینی مقاومت مى‏‌کنند و آن را خیانت به آرمان‏‌های صهیونیسم مى‏‌دانند. <br>
نتایج بحران‏‌های داخلی و بیرونی اسرائیل، دست‌کم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار مى‌‏دهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبه‌رو مى‏‌بیند: دسته‌ای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینی‏‌ها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عده‌ای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی مى‌‏دانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل مى‌‏دانند، و گروه سوم، که هم‌چنان نسبت به آموزه‏‌های مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقب‌نشینی فکری و سرزمینی مقاومت مى‏‌کنند و آن را خیانت به آرمان‏‌های صهیونیسم مى‏‌دانند. <br>


تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل هم‌سو و هم‌جهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پی‌گیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخست‌وزیر فعلی اسرائیل است، مى‌‏تواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحران‏‌های گذشته و چالش‏‌های پیش روی اسرائیل باشد. <br>
تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل هم‌سو و هم‌جهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پی‌گیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخست‌وزیر فعلی اسرائیل است، مى‌‏تواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحران‏‌های گذشته و چالش‏‌های پیش‌روی اسرائیل باشد. <br>




خط ۱۸۸: خط ۱۸۷:
# پتراس، جیمز، نفوذ اسرائیل در آمریکا، ترجمه غدیر نبی‌زاده، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1388.   
# پتراس، جیمز، نفوذ اسرائیل در آمریکا، ترجمه غدیر نبی‌زاده، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1388.   
# تقی‌پور، محمدنقی، استراتژی پیرامونی اسرائیل، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏‌های سیاسی، تهران، 1383.   
# تقی‌پور، محمدنقی، استراتژی پیرامونی اسرائیل، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏‌های سیاسی، تهران، 1383.   
# توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال: کنفانس هشتم هرتزیلیا، ترجمه حمید نیکو، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، تهران، 1388.   
# توازن امنیت ملی اسرائیل پس از شصت سال: کنفرانس هشتم هرتزیلیا، ترجمه حمید نیکو، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، تهران، 1388.   
# جریس، صبری و خلیفه، احمد، ساختار‌های صهیونیستی، ترجمه قبس زعفرانی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1381.   
# جریس، صبری و خلیفه، احمد، ساختار‌های صهیونیستی، ترجمه قبس زعفرانی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1381.   
# دراسیدل، آلاسدایر، جغرافیاى سیاسى خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه درّه میر حیدر، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، 1370.   
# دراسیدل، آلاسدایر، جغرافیاى سیاسى خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه درّه میر حیدر، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، 1370.   
خط ۱۹۶: خط ۱۹۵:
# ساعی، احمد، مسائل سیاسى، اقتصادى جهان سوّم، سمت، تهران، 1381.   
# ساعی، احمد، مسائل سیاسى، اقتصادى جهان سوّم، سمت، تهران، 1381.   
# شاهاک، اسرائیل، صهیونیسم نژاد‌پرستى عریان، ترجمه اصغر تفنگ‌ساز، نشر پرسش، اصفهان، 1367.   
# شاهاک، اسرائیل، صهیونیسم نژاد‌پرستى عریان، ترجمه اصغر تفنگ‌ساز، نشر پرسش، اصفهان، 1367.   
# شاهاک، اسرائیل، نژاد‌پرستى دولت اسرائیل، ترجمه امان‏الله ترجمان، توس، تهران، 1357.   
# شاهاک، اسرائیل، نژاد‌پرستى دولت اسرائیل، ترجمه امان‏‌الله ترجمان، توس، تهران، 1357.   
# شیرازی، محمد، دنیا و یهود، نشر امام صادق، مشهد، بى‏‌تا.   
# شیرازی، محمد، دنیا و یهود، نشر امام صادق، مشهد، بى‏‌تا.   
# شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، یاقوت، قم، 1382.   
# شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، یاقوت، قم، 1382.   
# صفاتاج، مجید، نژاد‌پرستى صهیونیسم، نشر فلسطین، تهران، بى‌تا.   
# صفاتاج، مجید، نژاد‌پرستى صهیونیسم، نشر فلسطین، تهران، بى‌تا.   
# عبدالقادر سلطان، فتحی و رجب سلامه، محمد، شاباک: سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، ترجمه صغری روستایی، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، تهران، 1386.
# عبدالقادر سلطان، فتحی و رجب سلامه، محمد، شاباک: سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، ترجمه صغری روستایی، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، تهران، 1386.
# کیالی، عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهرکلام، امیرکبیر، تهران، 1366.   
# کیالی، عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمد جواهرکلام، امیرکبیر، تهران، 1366.   
# ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه غلام‌رضا تهامی، سنا، تهران، 1381.   
# ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه غلام‌رضا تهامی، سنا، تهران، 1381.   
۱٬۷۴۱

ویرایش