۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: مجله های' به 'رده: مجله ها') |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نفر سوم که محمد بن الهذیل العلاّف بود و مذهب معتزلى داشت و شیخ بصرىها بود، گفت: اى وزیر! عشق چشمها را میبندد و بر دلها مهر میزند و در بدنها حلول میکند و با شتاب در کبدها قرار میگیرد و صاحب آن دچار بدگمانى و اوهام میشود. هیچ موجودى براى او باقى نمىماند و هیچ وعدهاى از او سالم نمىماند. گرفتارىها با شتاب سراغ او میآیند و او جرعهاى از دم کرده مرگ و بقیهاى از مرزهاى داغدیدگى است؛ ولى باعث شور و نشاط در طبع و طراوتى در شمایل آدمى میشود و صاحب آن گوشى به دعوت منع و اجازهاى به خصم سرزنش دهنده نخواهد داد. <br> | نفر سوم که محمد بن الهذیل العلاّف بود و مذهب معتزلى داشت و شیخ بصرىها بود، گفت: اى وزیر! عشق چشمها را میبندد و بر دلها مهر میزند و در بدنها حلول میکند و با شتاب در کبدها قرار میگیرد و صاحب آن دچار بدگمانى و اوهام میشود. هیچ موجودى براى او باقى نمىماند و هیچ وعدهاى از او سالم نمىماند. گرفتارىها با شتاب سراغ او میآیند و او جرعهاى از دم کرده مرگ و بقیهاى از مرزهاى داغدیدگى است؛ ولى باعث شور و نشاط در طبع و طراوتى در شمایل آدمى میشود و صاحب آن گوشى به دعوت منع و اجازهاى به خصم سرزنش دهنده نخواهد داد. <br> | ||
نفر چهارم که هشام بن الحکم کوفى است و شیخ امامیه در آن زمان و هنرمند بزرگ بود گفت: اى وزیر! عشق دامى است که تنها صاحبان اخلاص در مصیبتها را شکار میکند و چنانچه عاشق گرفتار تور آن شود و در لابه لاى آن گیر کند، خیلى بعید است که از آنجا جان سالم به در ببرد و یا به زودى از آن رها شود و عشق فراهم نخواهد شد، مگر از اعتدال چهره و میانهروى در روش و ملایمت در همت، مقتلى در درون جگر و خلوص عقل دارد. زبان فصیح را گره میزند. مالک را مملوک میکند و سَرور را برده میکند تا برده برده خود شود. <br> | نفر چهارم که هشام بن الحکم کوفى است و شیخ امامیه در آن زمان و هنرمند بزرگ بود گفت: اى وزیر! عشق دامى است که تنها صاحبان اخلاص در مصیبتها را شکار میکند و چنانچه عاشق گرفتار تور آن شود و در لابه لاى آن گیر کند، خیلى بعید است که از آنجا جان سالم به در ببرد و یا به زودى از آن رها شود و عشق فراهم نخواهد شد، مگر از اعتدال چهره و میانهروى در روش و ملایمت در همت، مقتلى در درون جگر و خلوص عقل دارد. زبان فصیح را گره میزند. مالک را مملوک میکند و سَرور را برده میکند تا برده برده خود شود. <br> | ||
النظام ابراهیمى بن یسار معتزلى که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: اى وزیر! عشق رقیقتر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطرى است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابرى سنگین است که بر فراز دلها میبارد و موجب رویش شادى و شعف میگردد و میوه سخن به بار میآورد و قربانى آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامى ]است[ و با زمان رجز خوانى میکند و داراى اندیشهاى بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بىخوابى و به هنگام فرارسیدن روز نگران میگردد و روزه او گرفتارى و افطار او شکوه است؛ آن گاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها | النظام ابراهیمى بن یسار معتزلى که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: اى وزیر! عشق رقیقتر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطرى است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابرى سنگین است که بر فراز دلها میبارد و موجب رویش شادى و شعف میگردد و میوه سخن به بار میآورد و قربانى آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامى ]است[ و با زمان رجز خوانى میکند و داراى اندیشهاى بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بىخوابى و به هنگام فرارسیدن روز نگران میگردد و روزه او گرفتارى و افطار او شکوه است؛ آن گاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها دراینباره سخن گفتند تا این سخن از عشق با واژگان گوناگون و معانى نزدیک و متناسب به هم به درازا کشید، و آنچه گذشت دلیلى بر همین مطلب بود.<ref>مروج الذهب، 1381: 2/379.</ref><br> | ||
موضوعى که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانىها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانى همچون سنایى و عطار و حافظ و مولوى به اوج خود رسید.<br> | موضوعى که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانىها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانى همچون سنایى و عطار و حافظ و مولوى به اوج خود رسید.<br> | ||
این داستان نشان دهنده دو حقیقت است: نخست گردهمایى صاحبان مذاهب گوناگون در مجلس گفتمان آزاد و دوم اشاره به توان «عشق» بر وحدت بخشیدن به دلها است که درباره آن سخن خواهم گفت. <br> | این داستان نشان دهنده دو حقیقت است: نخست گردهمایى صاحبان مذاهب گوناگون در مجلس گفتمان آزاد و دوم اشاره به توان «عشق» بر وحدت بخشیدن به دلها است که درباره آن سخن خواهم گفت. <br> |