پرش به محتوا

ذوالقرنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۱۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
# قبل از نزول قرآن نام او در میان جمعی از مردم شهرت داشت، از این رو [[قریش]] یا [[یهود]] از پیغمبر(ص) درباره آن سؤ ال کردند.
# قبل از نزول قرآن نام او در میان جمعی از مردم شهرت داشت، از این رو [[قریش]] یا [[یهود]] از پیغمبر(ص) درباره آن سؤ ال کردند.
# در قرآن چیزی بر پیامبری او تصریح نشده است ولی در الفاظ آن تعابیری است که از پیامبری او خبر می دهد. در روایات اسلامی از ذوالقرنین با عنوان «عبد صالح» نام برده شده است.
# در قرآن چیزی بر پیامبری او تصریح نشده است ولی در الفاظ آن تعابیری است که از پیامبری او خبر می دهد. در روایات اسلامی از ذوالقرنین با عنوان «عبد صالح» نام برده شده است.
=ذوالقرنین چه کسی بود=
در این که ذوالقرنین چه کسی بوده است و بر کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق می شود، نظرات مختلفی ابراز شده که مهم ترین آنها سه نظریه است :
'''نظریه اول''':
بعضی معتقدند او همان [[اسکندر مقدونی]] است. از این رو برخی او را اسکندر ذوالقرنین می خوانند و معتقدند که او بعد از مرگ پدرش بر کشورهای [[روم]] و [[مغرب]] و [[مصر]] تسلط یافت و شهر اسکندریه را بنا نمود؛ سپس [[شام]] و [[بیت المقدس]] را در زیر سیطره خود گرفت و از آنجا به [[ارمنستان]] رفت و عراق و [[ایران]] را فتح کرد؛ سپس قصد [[هند]] و [[چین]] نمود و از آنجا به [[خراسان]] بازگشت. شهرهای فراوانی بنا نهاد و به عراق آمد و بعد از آن در شهر «زور» بیمار شد و از دنیا رفت. برخی گفته اند او سی و شش ‌ سال عمر کرد. جسد او را به اسکندریه بردند و در آنجا دفن نمودند.
اما این نظریه نمی تواند درست باشد، چون اوصافی که قرآن برای ذوالقرنین آورده است، تاریخ برای اسکندر مسلم نمی داند و بلکه آنها را انکار می کند، مثلا قرآن می فرماید که ذوالقرنین مردی مؤمن به خدا و روز جزا بوده و [[دین]] توحید داشت، در حال که اسکندر مردی وثنی و از صابئی ها بوده است. نیز قرآن کریم می فرماید: «ذوالقرنین یکی از بندگان صالح خدا بود و به عدل و رفق، مدارا می کرد» ولی تاریخ برای اسکندر خلاف این را نوشته است.
همچنین در هیچ یک از تواریخ ننوشته اند که اسکندر مقدونی سدی به نام سد یأجوج و مأجوج - با آن اوصافی که قرآن ذکر فرموده - ساخته باشد.
'''نظریه دوم''':
جمعی از مورخین، ذوالقرنین را یکی از پادشاهان یمن دانسته اند از جمله [[اصمعی]] در تاریخ عرب قبل از اسلام و [[ابن هشام]] در تاریخ معروف خود به نام «سیره» و [[ابوریحان بیرونی]] در «آثار الباقیه» را می توان نام برد که از این نظریه دفاع کرده اند. برخی از اشعار حمیری ها(که از اقوام یمنی بودند) و شعرای جاهلیت متضمن افتخار به وجود ذوالقرنین است. معتقدین به این نظر، سدی را که ذوالقرنین ساخت، همان سد معروف «مارب» می دانند<ref>ر. ک : المیزان، ح ۱۳، ص ۵۴۴ - ۵۲۲.</ref>.
'''نظریه سوم''':
که جدیدترین نظریه است، دانشمند معروف اسلامی «[[ابوالکلام آزاد]]» که روزی وزیر فرهنگ کشور هند بود، در کتاب محققانه ای که در این زمینه نگاشته [به نام «ذوالقرنین یا کورش ‌ کبیر»] آورده است. طبق این نظریه ذوالقرنین همان «کورش ‌ کبیر» پادشاه هخامنشی است.
بنابر این نظر، اوصاف مذکور در [[قرآن مجید]] درباره ذوالقرنین با اوصاف کورش تطبیق می کند. در ضمن کورش سفرهایی به شرق و غرب و شمال انجام داد که در تاریخ زندگانیش به طور مشروح آمده است و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن آمده است قابل انطباق است. افزون بر این، فضایل و اخلاق و کرامات نفسانی که ذوالقرنین دارا بود با کورش قابل انطباق است. هر چند این نظریه دارای نقطه های ابهام است، ولی می توان آن را بهترین نظریه موجود درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی دانست.
دوباره وجه تسمیه ذوالقرنین به این نام نیز نظرات گوناگونی وجود دارد از جمله اینکه او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می کند.
بعضی دیگر معتقدند که این نام به خاطر این بود که دو قرن حکومت کرد و در اینکه مقدار قرن چه اندازه است نیز نظرات متفاوتی دارند.
بعضی نیز گفته اند که در دو طرف سر او برآمدگی مخصوص بود. عده ای هم گفته اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بود<ref>ر. ک : تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۴۵.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۲۹

ویرایش