۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
=زندگینامه رئیس فرقه= | =زندگینامه رئیس فرقه= | ||
شیخ | شیخ محیالدین ابومحمد عبدالقادر بن ابی صالح به روایتی در شب اول رمضان ۴۷۱ هـ.ق در روستای بشتیر متولد شده است. وی در آغاز تحصیل نزد [[ابو زکریای تبریزی]]، علوم ادبی را فراگرفت و در سن هجده سالگی به [[بغداد]] رفت و نزد علمای آن سامان علم حدیث و فقه را آموخت. استاد وی در فقه حنبلی ابوالوفاء بن عقیل بوده و مبانی تصوف را نزد ابوالخیر حماد الدباس کسب کرده است. او در طول این مدت به ریاضت و عزلت نشینی روی آورد. از طرف علی بن ابی سعد مخرمی به تدریس در مدرسه خود ایشان پرداخت و بدین ترتیب، در پی ارشادات وی شهرتش گسترش یافت. وی خرقه مشایخ را از ابو سعید مخرمی گرفته است. از القاب او شیخ کل، شیخ مشرق و محیالدین میباشد. وی سنی مذهب است و فقه حنبلی را از ابن عقیل آموخته است. دراویش قادری امروز بیشتر در ناحیه کردستان حضور داند، هرچند این فرقه در ولایات سند و بلوچستان و کشور مغرب نیز طرفدارانی دارد.<br> | ||
= | =ویژگیها= | ||
دراویش قادری عمدتاً دارای گیسوان بلند هستند و شارب (سبیل) بلند میگذارند و در هنگام ذکر موهای خود را باز نموده و پریشان میکنند. | دراویش قادری عمدتاً دارای گیسوان بلند هستند و شارب (سبیل) بلند میگذارند و در هنگام ذکر موهای خود را باز نموده و پریشان میکنند. | ||
پیروان این طریقت، درک حقیقت و روشنی روح و وصول به حق را در قیل و قال و سماع میدانند و معتقدند که لذّت جسم موجب شادمانی روح میشود.<br> | پیروان این طریقت، درک حقیقت و روشنی روح و وصول به حق را در قیل و قال و سماع میدانند و معتقدند که لذّت جسم موجب شادمانی روح میشود.<br> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
=اذکار= | =اذکار= | ||
ذکر دراویش قادری بر دو نوع است: یکی به نام « تهلیل » و دیگری ذکر ایستاده به نام « هره » است. در ذکر نخست، حلقه وار مینشینند و شیخ یا خلیفه، رهبری ذکر را بر عهده نمیگیرد. او در حلقه مریدان قرار نمیگیرد و در حالی که تسبیحی در دست دارد، به رهبری ذکر دراویش میپردازد. برای ذکر ایستاده « هره » دراویش به طور ایستاده حلقهای تشکیل میدهند و خلیفه در وسط ایستاده و رهبری ذکر را بر عهده نمیگیرد. | ذکر دراویش قادری بر دو نوع است: یکی به نام « تهلیل » و دیگری ذکر ایستاده به نام « هره » است. در ذکر نخست، حلقه وار مینشینند و شیخ یا خلیفه، رهبری ذکر را بر عهده نمیگیرد. او در حلقه مریدان قرار نمیگیرد و در حالی که تسبیحی در دست دارد، به رهبری ذکر دراویش میپردازد. برای ذکر ایستاده « هره » دراویش به طور ایستاده حلقهای تشکیل میدهند و خلیفه در وسط ایستاده و رهبری ذکر را بر عهده نمیگیرد. | ||
= | =نقلها= | ||
شعرانی در طبقات الکبری نوشته: شیخ عبدالقادر گیلانی (رض) میگفت: مدت بیست و پنج سال | شعرانی در طبقات الکبری نوشته: شیخ عبدالقادر گیلانی (رض) میگفت: مدت بیست و پنج سال تمام در بیابانهای عراق تنها و بی کس اقامت کردم. نه کسی را شناختم و نه کسی مرا شناخت. طوایفی از مردان غیب و جن نزد من میآمدند و راه خداشناسی را به آنها تعلیم میدادم و خضر در آغاز ورودم به عراق با من همراهی و رفاقت کرد در حالیکه من او را نمیشناختم و شرط کرد که با او مخالفت نکنم. او به من گفت: در اینجا بنشین! و من سه سال در همان جا که او گفته بود نشستم. هر سال میآمد و میگفت: در همین جا باش تا من نزد تو بیایم. میگوید: یک سال در خرابههای مداین ماندم و در این مدت به انواع مجاهده با نفس مشغول بودم؛ آب مینوشیدم و از چیزهای دور ریخته میخوردم، یک سال نه میخوردم و نه مینوشیدم و نه میخوابیدم. یک شب که هوا خیلی سرد بود، در ایوان کسری خوابیدم و محتلم شدم و برخاستم و رفتم در شط غسل کردم. سپس خوابیدم و محتلم شدم و رفتم در شط غسل کردم و این عمل در آن شب چهل بار تکرار شد که من غسل میکردم. سپس بالای ایوان صعود کردم که مبادا خوابم ببرد.<ref>(طبقات الکبری/ج۱/ص۱۱۰)</ref><br> | ||
در جای دیگر عبدالقادر گیلانی میگوید:<br>آنگاه که جدّم (ص) در شب مرصاد معراج کرد و به سدره المنتهی رسید، جبرئیل امین عقب ماند و گفت : ای محمد! هر گاه به قدر انگشتان نزدیک شوم، آتش میگیرم. خدای | در جای دیگر عبدالقادر گیلانی میگوید:<br>آنگاه که جدّم (ص) در شب مرصاد معراج کرد و به سدره المنتهی رسید، جبرئیل امین عقب ماند و گفت : ای محمد! هر گاه به قدر انگشتان نزدیک شوم، آتش میگیرم. خدای تعالی روح مرا در آن مقام پیش او فرستاد تا مگر از سید امام علیه و علی آله السلام استفاده بکنم. من به حضور او مشرف شده و نعمت بزرگ وراثت و خلافت را نیکو داشتم. آنجا که حضور رساندم منزلت براق را دیدم تا اینکه جدّم رسول الله (ص) بر من سوار شد و جلو من در دست او بود تا اینکه به مقام قاب قوسین یا کمتر رسید. به من گفت: ای فرزند و ای نور چشمم! این قدم من بر گردن تو قرار گرفته و قدمهای تو بر گردن همه اولیاء خدا قرار نمیگیرد. | ||
بعد میگوید : به عرش با شکوه خدا بار یافتم و | بعد میگوید : به عرش با شکوه خدا بار یافتم و پرتوهای آن بر من نمایان شد و خدا این مقام را به من بخشید. قبل از تخلق به اخلاق الهی به عرش خدا نگریستم و ملکوت او بر من آشکار شد و خدا مرا بر کشید و تاج وصال را با نظر در احوال من بر من کرامت کرد و او است که شرافت میدهد و مرا جامه تقرب میپوشاند. | ||
<br> | <br> | ||
[https://www.porseman.com/article/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D9%87/119443 برگرفته از سایت پرسمان] | [https://www.porseman.com/article/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D9%87/119443 برگرفته از سایت پرسمان] | ||
[[رده: | [[رده: فرق و مذاهب]] | ||
[[رده: | [[رده: صوفیه]] | ||