۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==میراث ائمه== | ==میراث ائمه== | ||
طرفداران «نصّ جلی» میگویند که: حضرت علی (ع) پیش از آن که به شهادت برسند «کتاب» و «سلاح» خود را به فرزند خود، [[امام حسن (ع)]] تحویل دادند و در حضور اهل بیت و بزرگان شیعه فرمودند: ای فرزندم، رسول اللّه (ص) به من فرمودند که شما را وصی خود کنم و کتاب و سلاح خویش را همان طور که پیغمبر (ص) به من عطا فرمودند به شما بسپارم. به من فرمودند که به شما سفارش کنم که هرگاه شما را دعوت حق فرارسد | طرفداران «نصّ جلی» میگویند که: حضرت علی (ع) پیش از آن که به شهادت برسند «کتاب» و «سلاح» خود را به فرزند خود، [[امام حسن (ع)]] تحویل دادند و در حضور اهل بیت و بزرگان شیعه فرمودند: ای فرزندم، رسول اللّه (ص) به من فرمودند که شما را وصی خود کنم و کتاب و سلاح خویش را همان طور که پیغمبر (ص) به من عطا فرمودند به شما بسپارم. به من فرمودند که به شما سفارش کنم که هرگاه شما را دعوت حق فرارسد آنها را به | ||
[[حضرت حسین (ع)|حضرت حسین (ع)]] بسپاری. سپس روی به حضرت حسین (ع) کرده گفت: پیغمبر خدا (ص) به شما سفارش کرده که ودیعه امامت را هم چنان به فرزند خود [[حضرت علی بن حسین (ع)|حضرت علی بن حسین (ع)]] بسپاری و درباره حضرت علی بن حسین (ع) فرمودند که او نیز ودیعه امامت را به فرزند خود [[حضرت محمد بن علی (ع)]] بسپارد. | [[حضرت حسین (ع)|حضرت حسین (ع)]] بسپاری. سپس روی به حضرت حسین (ع) کرده گفت: پیغمبر خدا (ص) به شما سفارش کرده که ودیعه امامت را هم چنان به فرزند خود [[حضرت علی بن حسین (ع)|حضرت علی بن حسین (ع)]] بسپاری و درباره حضرت علی بن حسین (ع) فرمودند که او نیز ودیعه امامت را به فرزند خود [[حضرت محمد بن علی (ع)]] بسپارد. | ||
نام دوازده امام شیعه اثنی عشریه از این قرار است: | نام دوازده امام شیعه اثنی عشریه از این قرار است: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
شیعه امامیه «اثنی عشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او حضرت مهدی (عج) پس از بروز علایمی ظهور خواهد کرد، درحالی که سن آن حضرت بین سی و چهل به نظر خواهد رسید. محل ظهور آن حضرت را در «[[مکه]]» نوشتهاند و در بین «رکن و مقام»، مردم با آن حضرت بیعت میکنند. | شیعه امامیه «اثنی عشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او حضرت مهدی (عج) پس از بروز علایمی ظهور خواهد کرد، درحالی که سن آن حضرت بین سی و چهل به نظر خواهد رسید. محل ظهور آن حضرت را در «[[مکه]]» نوشتهاند و در بین «رکن و مقام»، مردم با آن حضرت بیعت میکنند. | ||
از علایم ظهور حضرت مهدی (عج) نزول [[عیسی]] (ع) از آسمان است و وی «[[دجّال]]» را که پیش از حضرت مهدی (عج) ظهور کرده است میکشد و پشت سر آن حضرت نماز میگزارد. در زمان حضرت مهدی «[[اصحاب کهف]]» از خواب چند هزارساله برمیخیزند و حضرت مهدی (عج) به ایشان درود میگوید و آنان او را جواب میگویند و بار دیگر به خواب عمیق فرو میروند و تا قیامت بر نمیخیزند. از ودایعی که در نزد حضرت مهدی (عج) میباشد تابوت سکینه حضرت موسی (ع) و نسخه صحیح اسفار [[تورات]] و [[انجیل|انجیل]] است و چون آن حضرت | از علایم ظهور حضرت مهدی (عج) نزول [[عیسی]] (ع) از آسمان است و وی «[[دجّال]]» را که پیش از حضرت مهدی (عج) ظهور کرده است میکشد و پشت سر آن حضرت نماز میگزارد. در زمان حضرت مهدی «[[اصحاب کهف]]» از خواب چند هزارساله برمیخیزند و حضرت مهدی (عج) به ایشان درود میگوید و آنان او را جواب میگویند و بار دیگر به خواب عمیق فرو میروند و تا قیامت بر نمیخیزند. از ودایعی که در نزد حضرت مهدی (عج) میباشد تابوت سکینه حضرت موسی (ع) و نسخه صحیح اسفار [[تورات]] و [[انجیل|انجیل]] است و چون آن حضرت آنها را به [[یهود|یهود]] و [[نصاری]] عرضه فرماید ایشان مسلمان شوند. سپس حضرت عیسی (ع) به فرمان او صلیب را میشکند و خوک را میکشد و کلیساها را ویران میکند و بعد از چهل سال میمیرد. حضرت مهدی (عج) دین راستین اسلام را اظهار میفرماید، و دنیا را پر از عدل و داد کند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. درباره مدت خلافت آن حضرت اختلاف است و خلافت او را از هفت سال تا نه سال نوشتهاند و در بعضی اخبار بیست تا چهل سال آمده است. | ||
==مبانی فقه اثنی عشریه== | ==مبانی فقه اثنی عشریه== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
شیعه امامیه اثنی عشریه قایل به جامعیت قرآن است که بر حضرت محمد (ص) نازل شد بی کم و بیش، و همین است که ما بین الدّفّتین قرار دارد و در دست مسلمانها است و هر که به عقیده ای غیر از این معتقد باشد به خطا رفته است. | شیعه امامیه اثنی عشریه قایل به جامعیت قرآن است که بر حضرت محمد (ص) نازل شد بی کم و بیش، و همین است که ما بین الدّفّتین قرار دارد و در دست مسلمانها است و هر که به عقیده ای غیر از این معتقد باشد به خطا رفته است. | ||
سنت و احادیث رسول خدا در شیعه باید از طریق عترت یا توسط روات سایر فرق که مورد وثوقاند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند وگرنه ارزشی ندارد. از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: احادیثی را که از ما روایت میکنند، اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (ص) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد باور نکنید، زیرا کسانی مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة بن سعید]] که از «غلاة» بودند گفتههای ما را با اغراض خود درآمیختند. | سنت و احادیث رسول خدا در شیعه باید از طریق عترت یا توسط روات سایر فرق که مورد وثوقاند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند وگرنه ارزشی ندارد. از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: احادیثی را که از ما روایت میکنند، اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (ص) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد باور نکنید، زیرا کسانی مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة بن سعید]] که از «غلاة» بودند گفتههای ما را با اغراض خود درآمیختند. | ||
مجموعه احادیث قدیم شیعه را در چهار کتاب گردآوری کرده و [[کتب اربعه]] خواندند. اساس این کتابها اخباری است که از ائمه (ع) رسیده و غالبا به امام محمّد باقر (ع) و حضرت صادق (ع) منتهی میشود.در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از روات حدیث و بزرگان اسلام شاگردی میکردند و بر اثر درک محضر آن دو امام چهار صد رساله در شرایع اسلام نوشته شد که آ نها را اصول اربعمائه یعنی ریشههای چهار صدگانه نامیدهاند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال باشد شیعیانی که از حضور ائمه دور و یا به واسطه [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند به این چهارصد رساله که هر یک محتوی بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]] محدثان امامیه از زمان حضرت علی (ع) تا عهد امام حسن عسکری (ع) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که | مجموعه احادیث قدیم شیعه را در چهار کتاب گردآوری کرده و [[کتب اربعه]] خواندند. اساس این کتابها اخباری است که از ائمه (ع) رسیده و غالبا به امام محمّد باقر (ع) و حضرت صادق (ع) منتهی میشود.در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از روات حدیث و بزرگان اسلام شاگردی میکردند و بر اثر درک محضر آن دو امام چهار صد رساله در شرایع اسلام نوشته شد که آ نها را اصول اربعمائه یعنی ریشههای چهار صدگانه نامیدهاند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال باشد شیعیانی که از حضور ائمه دور و یا به واسطه [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند به این چهارصد رساله که هر یک محتوی بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]] محدثان امامیه از زمان حضرت علی (ع) تا عهد امام حسن عسکری (ع) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین، قریه ای از قرای فشاپویه (جنوب شرقی تهران) است، بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت طی بیست سال توانست آن چهارصد رساله «اصل» را جمع نماید و پنج مجلد، یکی در اصول دین و سه در فروع دین و یکی در مواعظ تبویب کرد، و هر یک را در چند کتاب و چند باب ترتیب داد و آن را «[[الکافی]]» نام نهاد. جمله اخبار «کافی» قریب 199، 16 حدیث است و جمله کتبش سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفی 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسایل چهار صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن 5963 حدیث است. پس از [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] (علیه الرحمه) به فاصله چند سال [[شیخ طوسی]] (385- 460 ه) ظهور کرد و بر اساس همین اصول چهار صدگانه دو کتاب معروف «[[الاستبصار]] فی ما اختلف من الاخبار» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر 5511 حدیث است تألیف کرد. | ||
اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر، بر حکم شرعی نسبت به مسئلهای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد. چنانکه اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهی اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» میدانند ولی امامیه اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت میدانند. | اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر، بر حکم شرعی نسبت به مسئلهای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد. چنانکه اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهی اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» میدانند ولی امامیه اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت میدانند. | ||
خلاصه علمای [[مذهب جعفری]] گویند: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امری شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام معصوم» نمیباشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضی بوده و یا اصولا خود در میان | خلاصه علمای [[مذهب جعفری]] گویند: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امری شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام معصوم» نمیباشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضی بوده و یا اصولا خود در میان آنها وجود داشته و یا القای این مسأله از طرف معصوم شده است. | ||
امّا «قیاس» که چهارمین اصل از مصادر تشریع نزد اهل سنت و جماعت (غیر از فرقه ظاهریه) به شمار میرود، عمل به آن در شیعه ممنوع است، و به جای آن اعتماد بر اصلی دیگر به نام «عقل» کرده اند. از حضرت صادق (ع) مروی است که: «[[قیاس|قیاس]]» از دین من خارج است و اصحاب قیاس از راه سنجش طلب علم کردهاند و به همین جهت از حقیقت دور افتادهاند، چه دین خدا با قیاس درست نمیآید. | امّا «قیاس» که چهارمین اصل از مصادر تشریع نزد اهل سنت و جماعت (غیر از فرقه ظاهریه) به شمار میرود، عمل به آن در شیعه ممنوع است، و به جای آن اعتماد بر اصلی دیگر به نام «عقل» کرده اند. از حضرت صادق (ع) مروی است که: «[[قیاس|قیاس]]» از دین من خارج است و اصحاب قیاس از راه سنجش طلب علم کردهاند و به همین جهت از حقیقت دور افتادهاند، چه دین خدا با قیاس درست نمیآید. | ||
در شیعه قاعده و اصلی است موسوم به [[قاعده ملازمه]] که: «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» یعنی هر چیز که عقل بدان حکم کند شرع نیز بدان حکم نماید و بالعکس: «کل ما حکم به الشرع حکم به العقل»، یعنی هر چیز که شرع بدان حکم نماید عقل نیز بدان حکم نماید. | در شیعه قاعده و اصلی است موسوم به [[قاعده ملازمه]] که: «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» یعنی هر چیز که عقل بدان حکم کند شرع نیز بدان حکم نماید و بالعکس: «کل ما حکم به الشرع حکم به العقل»، یعنی هر چیز که شرع بدان حکم نماید عقل نیز بدان حکم نماید. |