۸۷٬۷۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
پس از مرگ پدر، شوهر خواهر ارسطو، پروکسنوس اتارنوس، سرپرست قانونی او شد. هنگامی که ارسطو ۱۷ ساله شد، پروکسنوس او را برای ادامه تحصیلات به آتن فرستاد. در آن دوران، [[آتن]] به عنوان مرکز علمی جهان شناخته میشد. ارسطو در آکادمی افلاطون (موسسه آموزش عالی) ثبت نام کرد و به عنوان دانشجوی برتر آکادمی جایگاه خود را تثبیت کرد. او در آکادمی به مدت دو دهه با افلاطون (دانشجوی [[سقراط]]) در ارتباط بود تا اینکه افلاطون در سال ۳۴۷ قبل از میلاد درگذشت. | پس از مرگ پدر، شوهر خواهر ارسطو، پروکسنوس اتارنوس، سرپرست قانونی او شد. هنگامی که ارسطو ۱۷ ساله شد، پروکسنوس او را برای ادامه تحصیلات به آتن فرستاد. در آن دوران، [[آتن]] به عنوان مرکز علمی جهان شناخته میشد. ارسطو در آکادمی افلاطون (موسسه آموزش عالی) ثبت نام کرد و به عنوان دانشجوی برتر آکادمی جایگاه خود را تثبیت کرد. او در آکادمی به مدت دو دهه با افلاطون (دانشجوی [[سقراط]]) در ارتباط بود تا اینکه افلاطون در سال ۳۴۷ قبل از میلاد درگذشت. | ||
پس از مرگ ا[[فلاطون]]، ارسطو به عنوان مدیر آکادمی انتخاب نشد، زیرا برخی از رسالههای فلسفی افلاطون را نقد میکرد و با | پس از مرگ ا[[فلاطون]]، ارسطو به عنوان مدیر آکادمی انتخاب نشد، زیرا برخی از رسالههای فلسفی افلاطون را نقد میکرد و با آنها مخالف بود. | ||
به همین دلیل به پیشنهاد یکی از دوستانش، هرمیاس، پادشاه آتنانوس و آسوس در میسیا، به کار در دادگاه مشغول شد. | به همین دلیل به پیشنهاد یکی از دوستانش، هرمیاس، پادشاه آتنانوس و آسوس در میسیا، به کار در دادگاه مشغول شد. | ||
ارسطو در طول سه سال اقامت خود در میسیا، با همسر اول خود پیتیا، خواهرزاده پادشاه هرمیاس ازدواج کرد. حاصل ازدواج | ارسطو در طول سه سال اقامت خود در میسیا، با همسر اول خود پیتیا، خواهرزاده پادشاه هرمیاس ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها دختری به نام پیتیاس بود. | ||
در سال ۳۳۵ پیش از میلاد، در همان سالی که ارسطو لیسوم را افتتاح کرد، همسرش پیتیا درگذشت. مدت کوتاهی پس از مرگ پیتیا، ارسطو با زنی به نام هیرپولیس آشنا شد. به گفته برخی مورخان، هیرپولیس کنیز خانگی ارسطو بوده، که از طرف دادگاه مقدونیه به او بخشیده شده بود. این باور وجود دارد ارسطو او را آزاد و سپس با او ازدواج کرده است. از رابطه ارسطو و هیرپولیس پسری به دنیا میآید که ارسطو به یاد پدرش نام او را نیکوماکوس میگذارد. | در سال ۳۳۵ پیش از میلاد، در همان سالی که ارسطو لیسوم را افتتاح کرد، همسرش پیتیا درگذشت. مدت کوتاهی پس از مرگ پیتیا، ارسطو با زنی به نام هیرپولیس آشنا شد. به گفته برخی مورخان، هیرپولیس کنیز خانگی ارسطو بوده، که از طرف دادگاه مقدونیه به او بخشیده شده بود. این باور وجود دارد ارسطو او را آزاد و سپس با او ازدواج کرده است. از رابطه ارسطو و هیرپولیس پسری به دنیا میآید که ارسطو به یاد پدرش نام او را نیکوماکوس میگذارد. | ||
=آثار مکتوب ارسطو= | =آثار مکتوب ارسطو= | ||
تعداد آثار ارسطو حدود ۲۰۰ اثر تخمین زده میشود که شامل یادداشتها و پیش نویسهایی پیرامون استدلال، سخن وری، سیاست، اخلاق، علم و روانشناسی است. این نوشتهها در قالب دیالوگها، تجربیات، مشاهدات علمی و یادداشتهای منظم است. بنا بر گزارشها، دانش آموز او تئوفراستوس به جمع آوری یادداشتهای ارسطو پرداخته و | تعداد آثار ارسطو حدود ۲۰۰ اثر تخمین زده میشود که شامل یادداشتها و پیش نویسهایی پیرامون استدلال، سخن وری، سیاست، اخلاق، علم و روانشناسی است. این نوشتهها در قالب دیالوگها، تجربیات، مشاهدات علمی و یادداشتهای منظم است. بنا بر گزارشها، دانش آموز او تئوفراستوس به جمع آوری یادداشتهای ارسطو پرداخته و آنها را به دانشجوی خود نلیوس منتقل کرد. نلیوس آثار ارسطو به خوبی محافظت کرد و به [[روم]] برد تا در آنجا مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد. از حدود ۲۰۰ اثر تخمین زده شده، تنها ۳۱ مورد از آنها به دست ما رسیده که بیشتر مربوط به زمانی است که ارسطو در لیسوم مشغول به تحصیل بوده است. | ||
=برخی از آثار= | =برخی از آثار= | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
=فلسفه ارسطویی= | =فلسفه ارسطویی= | ||
تمرکز ارسطو در [[فلسفه]]، بر مفهوم منطق بود. هدف ارسطو این بود که روشی عمومی برای استدلال به دست آورد که انسان بتواند واقعیت را درباره هر چیز قابل تصور دریابد. گام اول در این روش شامل توصیف اشیاء بر اساس ویژگیها، حالات و رفتار | تمرکز ارسطو در [[فلسفه]]، بر مفهوم منطق بود. هدف ارسطو این بود که روشی عمومی برای استدلال به دست آورد که انسان بتواند واقعیت را درباره هر چیز قابل تصور دریابد. گام اول در این روش شامل توصیف اشیاء بر اساس ویژگیها، حالات و رفتار آنهاست. | ||
ارسطو در رسالههای فلسفی خود، درباره چگونگی دستیابی به اطلاعات از اشیاء، از طریق کسر و استنتاج بحث کرده است. | ارسطو در رسالههای فلسفی خود، درباره چگونگی دستیابی به اطلاعات از اشیاء، از طریق کسر و استنتاج بحث کرده است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در سال ۳۳۸ قبل از میلاد. ارسطو به مقدونیه رفت و به تدریس فرزند پادشاه فیلیپ دوم، اسکندر کبیر ۱۳ ساله پرداخت. فیلیپ و اسکندر هر دو احترام ارسطو را نگه میداشتند. | در سال ۳۳۸ قبل از میلاد. ارسطو به مقدونیه رفت و به تدریس فرزند پادشاه فیلیپ دوم، اسکندر کبیر ۱۳ ساله پرداخت. فیلیپ و اسکندر هر دو احترام ارسطو را نگه میداشتند. | ||
در ۳۳۵ پیش از میلاد، با مرگ فیلیپ و جانشینی اسکندر، ارسطو دوباره به آتن بازگشت. در آن زمان آکادمی افلاطون، که توسط زنوکرات اداره میشد، همچنان بیشترین تأثیر را در تفکر یونانیان داشت. با اجازه اسکندر، ارسطو مدرسه خود را در آتن با نام “لیسوم” باز کرد. پس از آن، ارسطو بخش اعظم عمر خود را به عنوان معلم، محقق و نویسنده در لیسوم گذراند. | در ۳۳۵ پیش از میلاد، با مرگ فیلیپ و جانشینی اسکندر، ارسطو دوباره به آتن بازگشت. در آن زمان آکادمی افلاطون، که توسط زنوکرات اداره میشد، همچنان بیشترین تأثیر را در تفکر یونانیان داشت. با اجازه اسکندر، ارسطو مدرسه خود را در آتن با نام “لیسوم” باز کرد. پس از آن، ارسطو بخش اعظم عمر خود را به عنوان معلم، محقق و نویسنده در لیسوم گذراند. | ||
از آنجا که ارسطو عادت داشت در حین تدریس در اطراف محوطه مدرسه قدم بزند، دانش آموزان او مجبور بودند به دنبال او بروند. به همین دلیل، به | از آنجا که ارسطو عادت داشت در حین تدریس در اطراف محوطه مدرسه قدم بزند، دانش آموزان او مجبور بودند به دنبال او بروند. به همین دلیل، به آنها لقب ” Peripatetics ” دادند، یعنی “افرادی که در حال حرکتند”. | ||
دانش آموزان در لیسوم پیرامون موضوعات بسیاری، از علوم و ریاضیات گرفته تا فلسفه و سیاست تحقیق و پژوهش میکردند. هنر از دیگر موضوعات مورد علاقه | دانش آموزان در لیسوم پیرامون موضوعات بسیاری، از علوم و ریاضیات گرفته تا فلسفه و سیاست تحقیق و پژوهش میکردند. هنر از دیگر موضوعات مورد علاقه آنها بود. اعضای لیسوم یافتههای خود را در نسخههای خطی مکتوب میکردند. با انجام این کار، آنها مجموعه گستردهای از علوم گوناگون را تحریر کرده و یکی از اولین کتابخانههای بزرگ جهان را تشکیل دادند. | ||
با مرگ ناگهانی اسکندر کبیر در سال ۳۲۳ ق.م، وضعیت ارسطو در لیسوم نیز ناپایدار شد. او دیگر محبوب دولت مرکزی نبود. از این رو برای فرار از دستگیری و اعدام، آتن را ترک کرد و به کلسیس در جزیره یوبیا گریخت، جایی که سال آخر عمر خود را در آن گذراند. | با مرگ ناگهانی اسکندر کبیر در سال ۳۲۳ ق.م، وضعیت ارسطو در لیسوم نیز ناپایدار شد. او دیگر محبوب دولت مرکزی نبود. از این رو برای فرار از دستگیری و اعدام، آتن را ترک کرد و به کلسیس در جزیره یوبیا گریخت، جایی که سال آخر عمر خود را در آن گذراند. | ||