۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
حاکمیت یکی از بنیادیترین مفاهیم در انـدیشهی قطب است؛ به اقتضای "لا اله الا اللّه" هیچ حاکمیتی جز برای خدا نیست و هـیچ شریعتی جز شریعت خـدا و هـیچ سلطهای برای کسی بر کسی نیست، زیرا هرگونه سلطه از آن خداست. سید قطب در طرح این ایده و نظریه نیز از ابوالاعلی مودودی نیز متاثر بود که حاکمیت خدا را در مقابل حاکمیت بشر قرار مـیداد و تکیه بر هر منبعی جز خدا را در تنظیم امور جامعه در مقابل توحید میشمارد. | حاکمیت یکی از بنیادیترین مفاهیم در انـدیشهی قطب است؛ به اقتضای "لا اله الا اللّه" هیچ حاکمیتی جز برای خدا نیست و هـیچ شریعتی جز شریعت خـدا و هـیچ سلطهای برای کسی بر کسی نیست، زیرا هرگونه سلطه از آن خداست. سید قطب در طرح این ایده و نظریه نیز از ابوالاعلی مودودی نیز متاثر بود که حاکمیت خدا را در مقابل حاکمیت بشر قرار مـیداد و تکیه بر هر منبعی جز خدا را در تنظیم امور جامعه در مقابل توحید میشمارد. | ||
مفاهیم حاکمیت الهی در دیدگاه سید قطب بر دو پایه قرار دارد: عبودیت تنها برای خدا و رهایی از حاکمیت بشر یا سلطهی طاغوتها اسـت کـه شامل همه نظامهای دموکراتیک-سوسیالیست و سکولار میشود. | مفاهیم حاکمیت الهی در دیدگاه سید قطب بر دو پایه قرار دارد: عبودیت تنها برای خدا و رهایی از حاکمیت بشر یا سلطهی طاغوتها اسـت کـه شامل همه نظامهای دموکراتیک-سوسیالیست و سکولار میشود. | ||
اجتهاد در اموری از شریعت است که نصی درباره | اجتهاد در اموری از شریعت است که نصی درباره آنها نیست، هرچند مشروعیت این اجتهاد نیز منوط به سیادت حاکمیت الهی و عمل به شروط آن اسـت، از ایـن جهت که صاحب آن (مجتهد) قداستی از نسخ قداست قدرت دینی کلیسا که روزگاری در اروپا حاکم بود، سبک نکند. | ||
سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی میداند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبتگرایی، واقـعباوری و تـوحید، حقیقت این است که وی بیشتر این ویژگیها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریختبندی کرده است: برای مثال "ربانیت" در ضدیت با مکتبهای فلسفی انسانگرای غربی است، "ثبات" در مقابل نـظریات تـکامل، "تـوازن" در ضدیت با افراط مکتبهای فـلسفی و تـکبعد نـگریی آنها، "مثبتگرایی" ضد منفی بافی اتوپاهای فلاسفه، "واقعباوری" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان. | سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی میداند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبتگرایی، واقـعباوری و تـوحید، حقیقت این است که وی بیشتر این ویژگیها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریختبندی کرده است: برای مثال "ربانیت" در ضدیت با مکتبهای فلسفی انسانگرای غربی است، "ثبات" در مقابل نـظریات تـکامل، "تـوازن" در ضدیت با افراط مکتبهای فـلسفی و تـکبعد نـگریی آنها، "مثبتگرایی" ضد منفی بافی اتوپاهای فلاسفه، "واقعباوری" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان. | ||