۲۱٬۹۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
من همچنین عضوی از پیشاهنگان اخوان بودم که تأثیر مهم آن بر خود فرد اخوان و بر جامعه اطراف او پنهان نبود، همچنین سیستم گردان ها، سفرها و سایر فعالیت های اخوان وجود داشت. | من همچنین عضوی از پیشاهنگان اخوان بودم که تأثیر مهم آن بر خود فرد اخوان و بر جامعه اطراف او پنهان نبود، همچنین سیستم گردان ها، سفرها و سایر فعالیت های اخوان وجود داشت. | ||
== پایداری بر عهد == | |||
این گروه مصیبت ها و مصیبت های زیادی را پشت سر گذاشت که بارزترین آنها دستگیری 54 نفر در رابطه با حادثه منشیه بود و یک دوره خفتگی برای همه فعالیت های اخوان در کل کشور به دنبال داشت. | |||
حاج حامد الزقم می فرماید: | |||
من در سال 54 دستگیر نشدم، اما به دلیل شرایطی که جماعت داشت، حاجی عبدالفتاح عبدا اسماعیل دست به کار شد تا ما را بیدار کند. من او را از راه تجارت می شناختم، او مثل من یک تاجر غلات است، آن زمان. او اغلب در خانه من به ملاقات من می آمد، بنابراین رابطه ما بسیار محکم بود و رابطه خوبی بود، همه محبت و برادری را دارد، بنابراین ما با هم به پورت سعید، اسکندریه و کشورهای دیگر سفر می کردیم تا اخوان را ملاقات کنیم. برای بیدار کردن روح ها و جمع آوری مهاجران اخوان در آنجا. | |||
همانا حاج عبدالفتاح در این امر بسیار موفق بود، برادر عبدالفتاح را بدون اغراق می دیدم که خود را به خدای متعال می فروشد. | |||
به این ترتیب، اخوان دوباره گرد هم آمد و سازمانی مستقر و ساختاری قوی شکل گرفت، اما تداوم این وضعیت غیرممکن بود. پس چه زود سال 65 فرا رسید و مصیبت بزرگ و مصیبت سختی را برای مردم به ارمغان آورد. برادری.. دستگیری، شکنجه و غیبت در زندان های بی عدالتی و استبداد. حاج حامد الزقم به همراه هزاران برادرش دستگیر شد. | |||
حاج الزاقم می گوید: | |||
آمدند و مرا از خانه روستایم بردند، سپس به زندان منصوره منتقل کردند و بعد از آن به زندان نظامی مصر، دو سال را در آنجا گذراندم. به بسیاری از زندان ها، در بسیاری از جاها، عذاب های زیادی را دیدیم، مخصوصاً در زندان نظامی، یکی از پاهایم به شدت کتک خورده بود و مراقبت پزشکی نداشتم و اگر لطف خدا نبود، تقریباً با قطع عضو آن را از دست دادم. وقتی یکی از سربازانی که تجربه پرستاری دارد، او را معالجه می کند و قسم می خورم که به کسی نگویم تا او را شکنجه ندهند و هنوز اثرش روی پاهایم مشخص است.» | |||
شیخ در تمام این مدت بر بیعت خود با گروه استوار ماند و رنج این دوران را تحمل کرد و بر مصیبت خود صبور بود و همچنین خانواده اش صبر و شکیبایی داشتند و با احتساب ثواب نزد خداوند متعال، همسرش عنایت فرمود. پنج فرزندی که علیرغم همه این اتفاقات به گروه ملحق شدند، برای همین مثال زد.واقع بینانه در مورد استواری و استواری همسران در رسیدگی به خانه و فرزندان تا بازگشت غایبان انشاالله. | |||
سپس در سال 1975 میلادی برای تکمیل کار اسلام از زندان آزاد شد و در سال 1980 میلادی حاج حامد الزقم به مدت 12 سال به عنوان معلم قرآن و علم تجوید در یمن مشغول به کار شد. | |||
پس از بازگشت به طور منظم و با انضباط در جلسات خانواده خود شرکت می کرد و بقیه اوقات خود را در خلوت به کتاب خدای سبحان سپری می کرد و هر پنج روز یکبار آن را مهر می کرد، علاوه بر این که با وجود رسیدن به سن 85 سالگی به نماز ایستاده بود. سن. | |||
گفتنی است حاج حامد الزقم در انتخابات سال 95 جزو 28 کاندیدای اخوان برای ناحیه نبروه و کاندیدای کشاورز بود. | |||
=منبع= | =منبع= | ||
*ر.ک: مدخل حامد الزقم در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | *ر.ک: مدخل حامد الزقم در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. |