۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==شرح حال نظام== | ==شرح حال نظام== | ||
نظام به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان مطرح است.ابن المرتضی، در طبقات خود او را در طبقه ی ششم قرار داده است. <ref>ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 47.</ref> دوستانش گفتهاند که وی از این جهت به لقب نظّام شهرت یافته که نظّامِ کلامِ منثور و شعرِ موزون بوده است ولی برخی دیگر گفتهاند که وی چون در بازار [[بصره]] | نظام به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان مطرح است.ابن المرتضی، در طبقات خود او را در طبقه ی ششم قرار داده است. <ref>ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 47.</ref> دوستانش گفتهاند که وی از این جهت به لقب نظّام شهرت یافته که نظّامِ کلامِ منثور و شعرِ موزون بوده است ولی برخی دیگر گفتهاند که وی چون در بازار [[بصره]] یعنی مهره به رشته در میکشیده بدین لقب شناخته شده است. <ref>ابن شاکر، عیون التواریخ، ص 171</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر،الفرق بین الفرق، ص 131</ref> <ref>اسفراینی،التبصیر فی الدین، ص 71.</ref> | ||
نظام خواهرزاده و شاگرد [[ابوالهذیل علّاف|ابوالهذیل علّاف]] بود و مذهب اعتزال را از او فراگرفت. جاحظ كه | نظام خواهرزاده و شاگرد [[ابوالهذیل علّاف|ابوالهذیل علّاف]] بود و مذهب اعتزال را از او فراگرفت. جاحظ كه یكی از شاگردان او بود، وی را چنین توصیف میكند: نظّام بسیار دانا و كنجكاو و درست گفتار و كم خطا و لیكن در اصلی كه زیر سنجش قرار میداد كم ثبات بود و بر روی ظن و گمان میسنجید و در حفظ اسرار نمیكوشید. از این رو مردم او را سست رأی و یا زندیق میخواندند. بیشتر گفتار نظام از موضوعات فلسفه و بر اساس عقاید امبذقلس و انكساغورس از فلاسفه یونان بود. عبدالقاهر بغدادی مینویسد که نظّام در جوانی با گروهی از «[[ثنویه|ثنویه]]» و «[[سمنیه|سمنیه]]» كه قایل به تكافوی ادلّه بودند رفافت داشت. در پیری با گروهی از فلاسفه بی دین همراه بود و سپس با [[هشام بن حكم]] رافضی هم رای شد و از او و فیلسوفان دیگر گفتار خویش را در ابطال جزء لایتجزی فراگرفت و سپس قول خود را بر طفره استوار کرد. | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
[[قاضی عبدالجبار معتزلی]] در شرح عقاید فرقه نظامیه به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره | [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] در شرح عقاید فرقه نظامیه به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره میکند که عبارتنداز: یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمیشود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمیشود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن میباشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن [[قرآن]] از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده میدهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست.یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمیشود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی میبایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد. <ref>با استفاده از | ||
http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87 </ref>همچنین اضافه | http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87 </ref>همچنین اضافه کردهاند که موسس فرقه نظامیه، سخن برهماییها را در برانداختن پیامبریها پسندید ولی از بیم شمشیر مسلمانان جرأت نداشت تا آن را ابراز کند. وی منکر [[اعجاز قرآن]] از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات [[پیامبر (ص)|پیامبر (ص)]] را به طور کامل رد میکرد. وی احكام شریعت و فروع آن را بار گرانی بر مردم میدانست ولی شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منكر «اجماع» و «قیاس» در فروع و احكام شرع بود و حجیّت اخباری را كه موجب علم ضروری نمیشود، انكار میکرد و بر فتاوای [[صحابه]] طعنه میزد. ابوالهذیل علاف در كتاب معروف خود «الرد علی النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا یتجزی او را كافر دانست. [[ابوعلی جبایى|ابوعلی جبایی]] در این سخن نظام که میگوید خلقت ایجاب میكند كه متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگری محال است او را تكفیر كرد. [[ابوالحسن اشعرى|ابوالحسن اشعری]] سه كتاب در تكفیر نظّام نوشته است و قلانسی نیز در رد او كتب و رسایلی نگاشت. <ref>مشکور محمد جواد | ||
فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 446 با ویرایش اندک</ref> | فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 446 با ویرایش اندک</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] |