۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(تغیر تصویر) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | ||
! نام | !نام | ||
|احمد لبیب الترجمان | |احمد لبیب الترجمان | ||
|- | |- | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
او رهبر یک گروهان از تیپ های اخوان در تشکیلات جنگی است.. یکی از فرزندان قاهره و یکی از برادران لشکر خلیفه.. او به عنوان یک سرباز و یک رهبر عالی بود و بدین ترتیب اخوان پرورش یافت. او شاهکار و قهرمان قهرمان احمد لبیب الترجمان است.<br> | او رهبر یک گروهان از تیپ های اخوان در تشکیلات جنگی است.. یکی از فرزندان قاهره و یکی از برادران لشکر خلیفه.. او به عنوان یک سرباز و یک رهبر عالی بود و بدین ترتیب اخوان پرورش یافت. او شاهکار و قهرمان قهرمان احمد لبیب الترجمان است.<br> | ||
== اخوان در خط مقدم مجاهدین == | ==اخوان در خط مقدم مجاهدین== | ||
آغاز ورود [[اخوانالمسلمین]] به [[فلسطین]] زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز مصر عبور کنند و وارد فلسطین شوند، یعنی قبل از ورود ارتش های عربی به فلسطین، سپس گروه های دیگر. به آنها پیوست و در جبهه های غزه، الخلیل و مرکز توزیع شد. | آغاز ورود [[اخوانالمسلمین]] به [[فلسطین]] زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز مصر عبور کنند و وارد فلسطین شوند، یعنی قبل از ورود ارتش های عربی به فلسطین، سپس گروه های دیگر. به آنها پیوست و در جبهه های غزه، الخلیل و مرکز توزیع شد. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
وقتي اين تصميم صادر شد، فواد صدوق نزد اخوان آمد و گفت: ميدان محتاج اخوان است و يكي از آنها برابر است با يك گردان.<br> | وقتي اين تصميم صادر شد، فواد صدوق نزد اخوان آمد و گفت: ميدان محتاج اخوان است و يكي از آنها برابر است با يك گردان.<br> | ||
== اولین ماموریت در خان یونس == | ==اولین ماموریت در خان یونس== | ||
خان یونس که یهودیان در آن زمان به آن کفار درم می گفتند، منطقه ای مستحکم است. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز مصر و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. مصر را به فلسطین وصل می کرد و نگهبانان آن می توانستند پشت برج های مسلح خود را بدون آسیب دیدگی تماشا کنند، رهبری یهود از آن مراقبت کرد و در استحکام بخشیدن به آن و برپایی برج های بلند در اطراف آن اغراق کرد. اخوان تصمیم به طوفان گرفت. و فرمانده گردان احمد عبدالعزیز بود و باید منطقه را کاوش و استحکامات آن را کشف کرد. و این فرماندهی به قهرمان ما، کماندوی احمد لبیب الترجمان با گروهی از سربازان محول شد. | خان یونس که یهودیان در آن زمان به آن کفار درم می گفتند، منطقه ای مستحکم است. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز مصر و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. مصر را به فلسطین وصل می کرد و نگهبانان آن می توانستند پشت برج های مسلح خود را بدون آسیب دیدگی تماشا کنند، رهبری یهود از آن مراقبت کرد و در استحکام بخشیدن به آن و برپایی برج های بلند در اطراف آن اغراق کرد. اخوان تصمیم به طوفان گرفت. و فرمانده گردان احمد عبدالعزیز بود و باید منطقه را کاوش و استحکامات آن را کشف کرد. و این فرماندهی به قهرمان ما، کماندوی احمد لبیب الترجمان با گروهی از سربازان محول شد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
و مجاهدین شروع به شمردن آنچه غارت کرده بودند کردند، در مقابل پانزده خودروی زرهی عظیم با آخرین مدل های اسلحه، مهمات و تدارکات قرار گرفتند و این پیروزی شگفت انگیزی برای این گردان مجاهد بود که جبران آن چه در آغاز جنگ بود. نبرد.. احمد عبدالعزیز متقاعد شد که روش (تاکتیک) چریکی را در پیش بگیرد و بدون حمله به مستعمرات با توپخانه خود شروع به حمله به مستعمرات کرد و راه کاروان های زرهی را مسدود کرد و آنها را تا آخر نابود کرد تا جایی که یهودیان به شدت آشفته شدند. و پرسه زدن در صحرای نقب ممنوع است..خداوند این مترجم را که مکان را کاوش کرد و راه را برای برادرانش هموار کرد، برگرداند. | و مجاهدین شروع به شمردن آنچه غارت کرده بودند کردند، در مقابل پانزده خودروی زرهی عظیم با آخرین مدل های اسلحه، مهمات و تدارکات قرار گرفتند و این پیروزی شگفت انگیزی برای این گردان مجاهد بود که جبران آن چه در آغاز جنگ بود. نبرد.. احمد عبدالعزیز متقاعد شد که روش (تاکتیک) چریکی را در پیش بگیرد و بدون حمله به مستعمرات با توپخانه خود شروع به حمله به مستعمرات کرد و راه کاروان های زرهی را مسدود کرد و آنها را تا آخر نابود کرد تا جایی که یهودیان به شدت آشفته شدند. و پرسه زدن در صحرای نقب ممنوع است..خداوند این مترجم را که مکان را کاوش کرد و راه را برای برادرانش هموار کرد، برگرداند. | ||
== راه اورشلیم از طریق رامات رحیل == | ==راه اورشلیم از طریق رامات رحیل== | ||
از جمله نبردهایی که اخوان مصر به رهبری احمد الترجمان به راه انداخت، نبرد برای تصرف رمات راحیل بود، زمانی که گروهی از مجاهدان اخوان المسلمین رامات راحیل را در نیمه شب بیست و ششم مه 1948 غصب کردند. موفق شد شهر مستحکم را تصرف کند و بیش از 200 سرباز یهودی را در این نبرد کشت. | از جمله نبردهایی که اخوان مصر به رهبری احمد الترجمان به راه انداخت، نبرد برای تصرف رمات راحیل بود، زمانی که گروهی از مجاهدان اخوان المسلمین رامات راحیل را در نیمه شب بیست و ششم مه 1948 غصب کردند. موفق شد شهر مستحکم را تصرف کند و بیش از 200 سرباز یهودی را در این نبرد کشت. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
و اخوان در این شهر چیزی را یافت که آنها را از فضل، مهمات و آذوقه شگفت زده کرد، زیرا مرکز تدارکاتی بود که بر عرضه تجاوز شدگان دیگر نظارت می کرد... بیش از دویست جسد یهودی در زیر آوار پیدا شد، به جز اجساد را با خود بردند، در مورد تلفات اخوان، ده شهید و مجروح بودند. بنابراین، مترجم که در کشتار یهودیان نقش داشت، توانست انبارهای تدارکات و مهمات زیادی را تحت کنترل خود درآورد. ..و همینطور این سایت که در جاده اورشلیم بود.<br> | و اخوان در این شهر چیزی را یافت که آنها را از فضل، مهمات و آذوقه شگفت زده کرد، زیرا مرکز تدارکاتی بود که بر عرضه تجاوز شدگان دیگر نظارت می کرد... بیش از دویست جسد یهودی در زیر آوار پیدا شد، به جز اجساد را با خود بردند، در مورد تلفات اخوان، ده شهید و مجروح بودند. بنابراین، مترجم که در کشتار یهودیان نقش داشت، توانست انبارهای تدارکات و مهمات زیادی را تحت کنترل خود درآورد. ..و همینطور این سایت که در جاده اورشلیم بود.<br> | ||
== بازکردن راه فلوجه == | ==بازکردن راه فلوجه== | ||
یهودیان اردوگاه ارتش مصر در الفلوجه را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان اخوان المسلمین متوسل شد، بنابراین آنها با برادر لبیب الترجمان تماس گرفتند. که مسئول داوطلبان اخوان در سور باهر بود و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها می دانستند، بنابراین سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: | یهودیان اردوگاه ارتش مصر در الفلوجه را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان اخوان المسلمین متوسل شد، بنابراین آنها با برادر لبیب الترجمان تماس گرفتند. که مسئول داوطلبان اخوان در سور باهر بود و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها می دانستند، بنابراین سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
این را علی عشماوی بر زبان سید قطب گفته است. صلاح شادی نیز در کتاب صفحات تاریخ به این مطلب اشاره کرده و گفته است: در مورد عبدالناصر گفته شده که کتک زدن او به اخوان به خاطر او بوده است. توافق با یهودیان در محاصره فلوجه، گواه آن سخنانی است که نزد مرحوم معروف الحضری باقی مانده بود، آن کسی که در دست یهودیان اسیر بود و عبدالناصر در حالی که او بود نامه ای برای او فرستاد. در فلوجه محاصره شد.یک افسر یهودی او را نزد معروف الحضری برد و نامه به او اطمینان داد که دستگیری او نزدیک است..). | این را علی عشماوی بر زبان سید قطب گفته است. صلاح شادی نیز در کتاب صفحات تاریخ به این مطلب اشاره کرده و گفته است: در مورد عبدالناصر گفته شده که کتک زدن او به اخوان به خاطر او بوده است. توافق با یهودیان در محاصره فلوجه، گواه آن سخنانی است که نزد مرحوم معروف الحضری باقی مانده بود، آن کسی که در دست یهودیان اسیر بود و عبدالناصر در حالی که او بود نامه ای برای او فرستاد. در فلوجه محاصره شد.یک افسر یهودی او را نزد معروف الحضری برد و نامه به او اطمینان داد که دستگیری او نزدیک است..). | ||
=منبع= | =منبع= | ||
*ر.ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | *ر.ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | ||
[[رده: شخصیتها]] | [[رده: شخصیتها]] | ||
[[رده: شخصیتهای مسلمان]] | [[رده: شخصیتهای مسلمان]] | ||
[[رده: شخصیتهای اخوانالمسلمین]] | [[رده: شخصیتهای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده: مصر]] | [[رده: مصر]] |