پرش به محتوا

ابراهيم اللبان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:


==تحصیلات==
==تحصیلات==
ایشان تا زمان مرگ خود یک عضو فعال و یک عالم فعال و پیگیر بود. وی سهم موثری در مجموعۀ زبانی داشته است. ایشان در سال 1919 م، به‌عنوان معلم در مدرسه الجمالیه در [[قاهره]] منصوب شد و مدتی در مدارس ابتدایی و متوسطه تدریس می‌کرد. سپس او در سال 1930 م، (یعنی دوازده سال پس از فارغ التحصیلی، و این امر در زمان او کم نبود، بلکه یکی از سیستم های وام گرفته شده از سیستم آموزشی انگلیس بود) برای یک مأموریت علمی به [[بریتانیا]] سفر کرد. او در سال 1935 م، موفق به اخذ مدرک لیسانس شد، زیرا سیستم آموزشی انگلیسی برای اخذ مدرک دانشگاهی از [[بریتانیا]] قبل از شروع تحصیلات تکمیلی در مقاطع دیپلم و فوق لیسانس نیاز به تکمیل مجدد کلیه تحصیلات دانشگاهی داشت. مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه [[لندن]] در سال 1938.
ایشان تا زمان مرگ خود یک عضو فعال و یک عالم فعال و پیگیر بود. وی سهم موثری در مجموعۀ زبانی داشته است. ایشان در سال 1919 م، به‌عنوان معلم در مدرسه الجمالیه در [[قاهره]] منصوب شد و مدتی در مدارس ابتدایی و متوسطه تدریس می‌کرد. سپس او در سال 1930 م، (یعنی دوازده سال پس از فارغ التحصیلی، و این امر در زمان او کم نبود، بلکه یکی از سیستم های وام گرفته شده از سیستم آموزشی انگلیس بود) برای یک مأموریت علمی به [[بریتانیا]] سفر کرد. او در سال 1935 م، موفق به اخذ مدرک لیسانس شد، زیرا سیستم آموزشی انگلیسی برای اخذ مدرک دانشگاهی از [[بریتانیا]] قبل از شروع تحصیلات تکمیلی در مقاطع دیپلم و فوق لیسانس نیاز به تکمیل مجدد کلیه تحصیلات دانشگاهی داشت. مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه [[لندن]] را در سال 1938 م، اخذ کرد.<br>
 
===استادی او در هشت دانشکده===  
===استادی او در هشت دانشکده===  
پس از بازگشت ایشان به وطن، به‌عنوان معلم روانشناسی در دارالعلوم منصوب شد و سپس به‌عنوان استاد روانشناسی به مؤسسه آموزش عالی معلمان زن رفت. وزارت آموزش و پرورش او را به‌عنوان بازرس کل فلسفه در مدارس خود برگزید، سپس در بدو تأسیس به‌عنوان استاد روانشناسی در دانشکده هنر دانشگاه [[اسکندریه]] انتخاب شد. وی از بنیانگذاران دانشگاه اسکندریه و در کنار استاد ابراهیم مصطفی، استاد محمد خلف الله و استاد عبدالسلام هارون بود، سپس به‌عنوان استاد فلسفه اسلامی در دانشکده دارالعلوم به [[قاهره]] رفت. سپس در سال 1953 م، به ریاست دانشکده منصوب شد و تا سال 1955 م، به سن شصت سالگی بازنشستگی رسید.


پس از بازگشت ایشان به وطن، به‌عنوان معلم روانشناسی در دارالعلوم منصوب شد و سپس به‌عنوان استاد روانشناسی به مؤسسه آموزش عالی معلمان زن رفت. وزارت آموزش و پرورش او را به عنوان بازرس کل فلسفه در مدارس خود برگزید، سپس در بدو تأسیس به عنوان استاد روانشناسی در دانشکده هنر دانشگاه [[اسکندریه]] انتخاب شد.
او همچنین در آن مرحله به تدریس فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و روش‌های تدریس در دانشکدۀ هنر دانشگاه [[اسکندریه]]، دانشکده هنر در دانشگاه [[قاهره]]، مؤسسه عالی آموزش، و مدرسه مددکاری اجتماعی در قاهره منصوب شد. اسکندریه او همچنین به تدریس علوم عربی و علوم تربیتی در دانشگاه [[لیبی]] منصوب شد.<br>
 
وی از بنیانگذاران دانشگاه اسکندریه مانند استاد ابراهیم مصطفی، استاد محمد خلف الله و استاد عبدالسلام هارون بود، سپس به عنوان استاد فلسفه اسلامی در دانشکده دارالعلوم به [[قاهره]] رفت. سپس در سال 1953 به ریاست دانشکده منصوب شد و تا سال 1955 به سن شصت سالگی بازنشستگی رسید.


او همچنین در آن مرحله به تدریس فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و روش‌های تدریس در دانشکده هنر دانشگاه [[اسکندریه]]، دانشکده هنر در دانشگاه [[قاهره]]، مؤسسه عالی آموزش، و مدرسه مددکاری اجتماعی در قاهره منصوب شد. اسکندریه او همچنین به تدریس علوم عربی و علوم تربیتی در دانشگاه [[لیبی]] منصوب شد.
==عضویت در دو فرهنگستان ==
==عضویت در دو فرهنگستان ==
ایشان در دو فرهنگستان زبان عربی و فرهنگستان تحقیقات اسلامی عضویت داشت. وی در سال 1961 با اصلاح قانون فرهنگستان زبان و افزایش تعداد اعضای آن به چهل نفر به عضویت فرهنگستان زبان انتخاب شد و انتصاب وی در راستای تصرف کرسی بیست و هفتم و جانشینی دکتر عبدالوهاب بود. اعظم رئیس دانشکده هنر که در سال 1958 فوت کرد و صندلی او در بین سه کرسی اعضای فعالی که قبل از صدور قانون ترکیبی 1961 فوت کرده بودند و صندلی‌هایش پر نشده بود خالی مانده بود. این صندلی ها را سه عضو اول که در سال 1961 منصوب شدند، اشغال کرد.
ایشان در دو فرهنگستان [[زبان عربی]] و فرهنگستان تحقیقات اسلامی عضویت داشت. وی در سال 1961 با اصلاح قانون فرهنگستان زبان و افزایش تعداد اعضای آن به چهل نفر به عضویت فرهنگستان زبان انتخاب شد و انتصاب وی در راستای تصرف کرسی بیست و هفتم و جانشینی دکتر عبدالوهاب بود. اعظم رئیس دانشکده هنر که در سال 1958 فوت کرد و صندلی او در بین سه کرسی اعضای فعالی که قبل از صدور قانون ترکیبی 1961 فوت کرده بودند و صندلی‌هایش پر نشده بود خالی مانده بود. این صندلی ها را سه عضو اول که در سال 1961 منصوب شدند، اشغال کرد.


دکتر ابراهیم اللبان تا زمان مرگ خود یک عضو فعال و یک عالم فعال و پیگیر بود و اتفاقاً جایگزین او در کرسی نیز رئیس دارالعلوم دکتر تمام حسن بود.
دکتر ابراهیم اللبان تا زمان مرگ خود یک عضو فعال و یک عالم فعال و پیگیر بود و اتفاقاً جایگزین او در کرسی نیز رئیس دارالعلوم دکتر تمام حسن بود.