پرش به محتوا

دیوان نقابت و نقش شیعیان در پاسداری از نسل نبوی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به '‌گیری')
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۱۰: خط ۱۰:
کلمه نقیب را علمای لغت به معنای کسی که به احوال خود، خویشان، وابستگان و اخبار روزگارش چه علنی و آشکارا و چه مخفی و پنهانی مطلع باشد ودر این راه بررسی و کنکاش نموده و دقیق و ریزبین باشد.  - <ref>ابن فارس، ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة،ج 5،ص266و265و فراهیدی ، خلیل بن احمد،العین،ج 5،ص180و179و فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، ج3،ص106و ابن منظور، محمد بن مکرم،لسان العرب،ج1، صفحه770و765وج14ص252و زبیدی حسینی ،مرتضی محمد،تاج العروس، ج1، ص293و292</ref> همگی در معنای نقیب. معرفی نموده‌اند. مفسرانی نیز از جمله زمخشری می گوید: نقیب کسی است که از احوال قومش آگاه است و در آن تفتیش می‌کند تا بیشتر بداند. <ref>زمخشری،محمود بن عمر،الکشّاف عن حقائق التنزیل،ج1،ص 65.</ref>
کلمه نقیب را علمای لغت به معنای کسی که به احوال خود، خویشان، وابستگان و اخبار روزگارش چه علنی و آشکارا و چه مخفی و پنهانی مطلع باشد ودر این راه بررسی و کنکاش نموده و دقیق و ریزبین باشد.  - <ref>ابن فارس، ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة،ج 5،ص266و265و فراهیدی ، خلیل بن احمد،العین،ج 5،ص180و179و فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، ج3،ص106و ابن منظور، محمد بن مکرم،لسان العرب،ج1، صفحه770و765وج14ص252و زبیدی حسینی ،مرتضی محمد،تاج العروس، ج1، ص293و292</ref> همگی در معنای نقیب. معرفی نموده‌اند. مفسرانی نیز از جمله زمخشری می گوید: نقیب کسی است که از احوال قومش آگاه است و در آن تفتیش می‌کند تا بیشتر بداند. <ref>زمخشری،محمود بن عمر،الکشّاف عن حقائق التنزیل،ج1،ص 65.</ref>
اما پدیده دیوان نقابت، در اواسط قرن سوم هجری که با آغاز دوران غیبت صغری مصادف است ایجاد می‌شود و هدف عمده از تشکیل آن پیراستن و جلوگیری از هر گونه آلودگی، انحراف و مشکلی در خاندان رسالت(ص) به دلیل ضرورت حفظ عظمت و شان این دودمان مقدس بوده است. زیرا در اوایل خلافت بنی‌العباس در اعقاب و بطون سلسله سادات کثرتی پدید آمد و خود بنی العباس هم که هاشمی نژاد بودند انگیزه مناسبی برای حفظ و حمایت انساب سادات داشتند. از اینجا ضرورت ایجاد دستگاه نقابت پیدا شد تا منسوبین به بنی هاشم همگی از روی شجره‌نامه ها شناسایی شوند و با مشخص شدن ذوی القربی، بتوانند به درستی به حقوق خود نائل آیند و اجر رسالت به ایشان عاید شود.و به سرعت تمامی نقاط جهان اسلام را در نوردید و خود عاملی در جهت تعمیق و گسترش علم انساب شد.  
اما پدیده دیوان نقابت، در اواسط قرن سوم هجری که با آغاز دوران غیبت صغری مصادف است ایجاد می‌شود و هدف عمده از تشکیل آن پیراستن و جلوگیری از هر گونه آلودگی، انحراف و مشکلی در خاندان رسالت(ص) به دلیل ضرورت حفظ عظمت و شان این دودمان مقدس بوده است. زیرا در اوایل خلافت بنی‌العباس در اعقاب و بطون سلسله سادات کثرتی پدید آمد و خود بنی العباس هم که هاشمی نژاد بودند انگیزه مناسبی برای حفظ و حمایت انساب سادات داشتند. از اینجا ضرورت ایجاد دستگاه نقابت پیدا شد تا منسوبین به بنی هاشم همگی از روی شجره‌نامه ها شناسایی شوند و با مشخص شدن ذوی القربی، بتوانند به درستی به حقوق خود نائل آیند و اجر رسالت به ایشان عاید شود.و به سرعت تمامی نقاط جهان اسلام را در نوردید و خود عاملی در جهت تعمیق و گسترش علم انساب شد.  
از سده‌ی چهارم به بعد که شیعه حیاتش را بدون حضور امام آغاز کرد، علی‌رغم اصرار قاطع بر اصل حق انحصاری و الهی حاکمیت معصوم از سوی خداوند و نامشروع شمردن حاکمیت‌های غیر معصوم، علمای شیعه در ادامه‌ی خط اعتدالی و مبارزات فرهنگی سیاسی دوره‌ی حضور امام حرکت کردند. فقیهان این دوره حکومت‌های این برهه ی تاریخی را نمونه‌ی حکومت ظلم می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ گونه ولایت مشروعی قائل نبودند؛ لیکن از آن‌جا که دغدغه و هدف اصلی فقیهان در این دوره چگونگی نگهداری شیعه و پاسداری از مرزهای عقیدتی و فکری آنان بود،‌ پرسش‌هایی را به میان آوردند و به تلاش برخاستند تا پاسخ‌های آن‌ها را به‌درستی دریابند. پرسش‌های مطرح از این قبیل بود: پذیرش ولایت حاکمان ظالم، داد و ستد با آن‌ها، استفاده از دارایی‌هایی که حاکمان در اختیار دارند و این‌که آیا می‌توان با فرمانروای ظالم همکاری کرد؟
از سده‌ی چهارم به بعد که شیعه حیاتش را بدون حضور امام آغاز کرد، علی‌رغم اصرار قاطع بر اصل حق انحصاری و الهی حاکمیت معصوم از سوی خداوند و نامشروع شمردن حاکمیت‌های غیر معصوم، علمای شیعه در ادامه‌ی خط اعتدالی و مبارزات فرهنگی سیاسی دوره‌ی حضور امام حرکت کردند. فقیهان این دوره حکومت‌های این برهه ی تاریخی را نمونه‌ی حکومت ظلم می‌دانستند و برای آنها هیچ گونه ولایت مشروعی قائل نبودند؛ لیکن از آن‌جا که دغدغه و هدف اصلی فقیهان در این دوره چگونگی نگهداری شیعه و پاسداری از مرزهای عقیدتی و فکری آنان بود،‌ پرسش‌هایی را به میان آوردند و به تلاش برخاستند تا پاسخ‌های آنها را به‌درستی دریابند. پرسش‌های مطرح از این قبیل بود: پذیرش ولایت حاکمان ظالم، داد و ستد با آنها، استفاده از دارایی‌هایی که حاکمان در اختیار دارند و این‌که آیا می‌توان با فرمانروای ظالم همکاری کرد؟
شیخ مفید که از برجسته‌ترین متکلمان و فقیهان شیعه می‌باشد، در شرایطی همراهی با حکومت ظالم را به شرط اجرای احکام خداوند که موجب اطاعت خداوند شود، جایز می‌شمارد. شاگرد او سید مرتضی همکاری با سلطان جائر را برای مصلحت و نفع مسلمانان جایز می‌شمارد و در رساله‌ی کوتاه و مهم با نام فی‌العمل مع‌السلطان کارکردن برای سلطان ظالم را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز و گاه واجب می‌شمارد. توجیه وی برای چنین کاری این است که در ظاهر این ولایت از جانب ظالم ولی در واقع و باطن از جانب امامان معصوم(ع) است. وی در درون حکومت عباسیان نقابت طلاب، امیری حجاج، و ولایت مظالم و... را می‌پذیرد و برادرش شریف رضی نیز همان مناصب را در دوران خلافت القادر بالله عهده‌دار بود.  
شیخ مفید که از برجسته‌ترین متکلمان و فقیهان شیعه می‌باشد، در شرایطی همراهی با حکومت ظالم را به شرط اجرای احکام خداوند که موجب اطاعت خداوند شود، جایز می‌شمارد. شاگرد او سید مرتضی همکاری با سلطان جائر را برای مصلحت و نفع مسلمانان جایز می‌شمارد و در رساله‌ی کوتاه و مهم با نام فی‌العمل مع‌السلطان کارکردن برای سلطان ظالم را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز و گاه واجب می‌شمارد. توجیه وی برای چنین کاری این است که در ظاهر این ولایت از جانب ظالم ولی در واقع و باطن از جانب امامان معصوم(ع) است. وی در درون حکومت عباسیان نقابت طلاب، امیری حجاج، و ولایت مظالم و... را می‌پذیرد و برادرش شریف رضی نیز همان مناصب را در دوران خلافت القادر بالله عهده‌دار بود.  
فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌های ستمگر، دیدگاه‌هایی نزدیک به دیدگاه آن دو دارند. شیخ طوسی و ابن ادریس نیز پذیرش ولایت از سوی حکمروایان ستم را برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... مستحب می‌دانند. البته از این نکته نباید غافل شد که این مباحث در زمانه‌ای مطرح شده است که خلافت عامه با عباسیان بوده است و شیعیان در شرایط خاصی به سر می‌برده‌اند و تلاش علمای شیعه در این زمان برای حفظ تشیع و بسط احکام شرعی از آبشخور اصلی آن یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و نیز هدایت خلق بوده است و در این چارچوب است که حکم به جواز همکاری با سلطان جائر را صادر می‌نمایند.بشارت، مهدی،تشیع و ادوار اندیشه‌ی سیاسی در باب فراز و فرودهای اندیشه‌ی سیاسی شیعه از پیدایش تا حال ،<ref>مجله سوره (۵۶-۵۷) شماره ششم، بهمن و اسفند 1390.</ref>
فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌های ستمگر، دیدگاه‌هایی نزدیک به دیدگاه آن دو دارند. شیخ طوسی و ابن ادریس نیز پذیرش ولایت از سوی حکمروایان ستم را برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... مستحب می‌دانند. البته از این نکته نباید غافل شد که این مباحث در زمانه‌ای مطرح شده است که خلافت عامه با عباسیان بوده است و شیعیان در شرایط خاصی به سر می‌برده‌اند و تلاش علمای شیعه در این زمان برای حفظ تشیع و بسط احکام شرعی از آبشخور اصلی آن یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و نیز هدایت خلق بوده است و در این چارچوب است که حکم به جواز همکاری با سلطان جائر را صادر می‌نمایند.بشارت، مهدی،تشیع و ادوار اندیشه‌ی سیاسی در باب فراز و فرودهای اندیشه‌ی سیاسی شیعه از پیدایش تا حال ،<ref>مجله سوره (۵۶-۵۷) شماره ششم، بهمن و اسفند 1390.</ref>
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


==تشکیلات نقابت در دوره فاطمیان==
==تشکیلات نقابت در دوره فاطمیان==
دیوان که در تاریخ نهاد‌های اسلامی، عنوانی است که بر دولت یا مجموعه تشکیلات سیاسی، اداری حکومت اطلاق می‌شود. <ref>خالقی، محمد هادی، دیوان نقابت، ص131.</ref> از این جهت دیوان نقابت نیز به‌علت نصب شدن سرپرست آن از سوی خلیفه، در ضمن ارکان دولتی قرار می‌گرفت؛ چنان‌که جایگاه نقیب طالبیان در کنار خلیفه بود و صاحب‌منصبان معمولاً در کنار خلیفه جا داشتند. <ref>ابن‌بطوطه، محمد بن عبدالله، تحفة الانظارفی غرائب الامصار و عجایب الاسفار،ج1‌، ص163.</ref>  از سوی دیگر، صدور احکام نقابت و پوشیدن خلعت و تنفیذ حکم در حضور خلیفه، از وابستگی کامل دیوان نقابت به دولت و خلیفه حکایت می‌کند؛ اما نقابت به نوعی مسئولیت به شمار می‌رفت و به این عنوان بنیاد نهاده شده بود که خاندان‌هایی مانند سادات که تبار والایی داشتند، تحت سرپرستی یکی از طالبیان قرار گیرد که در رتبه آن‌ها باشد و کسی خارج از خاندان طالبی به آن‌ها اشراف نداشته و نقیب مسئول رسیدگی به امور آن‌ها باشد. حاکم مسلمانان، نقیب علویان را به این مسئولیت منصوب می‌کرد. او اموری همچون حفظ انساب خاندان پیامبر، قضاوت و تأدیب مجرمان و سرپرستی امور حسبیه و نذورات آن‌ها را برعهده داشت. <ref>ماوردی، ابوالحسین علی بن محمد، الاحکام السلطانیة، ص201.</ref>  
دیوان که در تاریخ نهاد‌های اسلامی، عنوانی است که بر دولت یا مجموعه تشکیلات سیاسی، اداری حکومت اطلاق می‌شود. <ref>خالقی، محمد هادی، دیوان نقابت، ص131.</ref> از این جهت دیوان نقابت نیز به‌علت نصب شدن سرپرست آن از سوی خلیفه، در ضمن ارکان دولتی قرار می‌گرفت؛ چنان‌که جایگاه نقیب طالبیان در کنار خلیفه بود و صاحب‌منصبان معمولاً در کنار خلیفه جا داشتند. <ref>ابن‌بطوطه، محمد بن عبدالله، تحفة الانظارفی غرائب الامصار و عجایب الاسفار،ج1‌، ص163.</ref>  از سوی دیگر، صدور احکام نقابت و پوشیدن خلعت و تنفیذ حکم در حضور خلیفه، از وابستگی کامل دیوان نقابت به دولت و خلیفه حکایت می‌کند؛ اما نقابت به نوعی مسئولیت به شمار می‌رفت و به این عنوان بنیاد نهاده شده بود که خاندان‌هایی مانند سادات که تبار والایی داشتند، تحت سرپرستی یکی از طالبیان قرار گیرد که در رتبه آنها باشد و کسی خارج از خاندان طالبی به آنها اشراف نداشته و نقیب مسئول رسیدگی به امور آنها باشد. حاکم مسلمانان، نقیب علویان را به این مسئولیت منصوب می‌کرد. او اموری همچون حفظ انساب خاندان پیامبر، قضاوت و تأدیب مجرمان و سرپرستی امور حسبیه و نذورات آنها را برعهده داشت. <ref>ماوردی، ابوالحسین علی بن محمد، الاحکام السلطانیة، ص201.</ref>  
شرایط خاصی نیز در نصب نقیب منظور می‌شد و هر کسی نمی‌توانست این پست را احراز کند. شرایطی همچون انتساب به خاندان بلندمرتبه از نسل پیامبر، صاحب علم و فضل، مدیریت، سیاست‌مدار و صاحب اخلاق و فضایل بودن، در هر نقیب در هر جا و هر سطحی ضرورت داشت. <ref>همان، ص218.</ref> این‌که از چه زمانی
شرایط خاصی نیز در نصب نقیب منظور می‌شد و هر کسی نمی‌توانست این پست را احراز کند. شرایطی همچون انتساب به خاندان بلندمرتبه از نسل پیامبر، صاحب علم و فضل، مدیریت، سیاست‌مدار و صاحب اخلاق و فضایل بودن، در هر نقیب در هر جا و هر سطحی ضرورت داشت. <ref>همان، ص218.</ref> این‌که از چه زمانی
نصب نقیب مرسوم شده، به صورت قطعی مشخص نیست؛ بعضی آن را در خلافت «المستعین بالله» می‌دانند؛ اما بعضی از گزارش‌های تاریخی، از نصب نقیب پیش از این تاریخ حکایت می‌کند. شاید بتوان گفت از زمان المستعین، این مسئولیت رسمیت یافته و خلفا، اشخاصی را برای این منظور عزل و نصب می‌کردند. <ref>خالقی، محمد هادی،دیوان نقابت،ص95.</ref>
نصب نقیب مرسوم شده، به صورت قطعی مشخص نیست؛ بعضی آن را در خلافت «المستعین بالله» می‌دانند؛ اما بعضی از گزارش‌های تاریخی، از نصب نقیب پیش از این تاریخ حکایت می‌کند. شاید بتوان گفت از زمان المستعین، این مسئولیت رسمیت یافته و خلفا، اشخاصی را برای این منظور عزل و نصب می‌کردند. <ref>خالقی، محمد هادی،دیوان نقابت،ص95.</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


در حالی که در این تقسیم‌بندی ، جایگاه اقتصادی مردم مصر را در عصر فاطمی بدین گونه طبقه بندی می‌کند: 1ـ طبقه خواص 2ـ طبقه عوام . طبقه خواص: طبقه خواص شامل خاندان حکومتگر ، نقبا و سادات و رجال دولت و داعیان ، و طبقه عوام شامل بازرگانان ، صنعتکاران ، مردم عادی ، بندگان ، زنان و اهل ذمه بود . خاندان حکومتگر فاطمی در رأس جامعه مصری قرار داشت و خلیفه فاطمی خود در رأس این خاندان .  
در حالی که در این تقسیم‌بندی ، جایگاه اقتصادی مردم مصر را در عصر فاطمی بدین گونه طبقه بندی می‌کند: 1ـ طبقه خواص 2ـ طبقه عوام . طبقه خواص: طبقه خواص شامل خاندان حکومتگر ، نقبا و سادات و رجال دولت و داعیان ، و طبقه عوام شامل بازرگانان ، صنعتکاران ، مردم عادی ، بندگان ، زنان و اهل ذمه بود . خاندان حکومتگر فاطمی در رأس جامعه مصری قرار داشت و خلیفه فاطمی خود در رأس این خاندان .  
نقبا و اشراف در عصر فاطمی دو گروه متمایز بودند:«الاشراف الاقارب» که منتسب به خاندان فاطمی بودند و به آنها اشراف اسماعیلی نیز می‌گفتند. <ref>قلقشندی، ابوالعباس احمد بن علی، صبح الاعشی، ج 10، ص 395 و 396. </ref>  «اشراف طالبی» که از منسوبین به امام علی×بودند .گروه دیگر اشراف بودند و اداره آن‌ها با نقابه الطالبیین بود. <ref>همان، ص 479</ref>. که به شدت در جامعه مصر صاحب نفوذ بودند. این شمه‌ای از وضعیت دیوانی با رویکرد دیوان نقابت از دوره عباسیان در بغداد تا فاطمیان در مصر بود که از نظر گذشت. و تاثیرات و گستردگی این تشکیلات معظم حکومتی را به اختصار مرور کرد.
نقبا و اشراف در عصر فاطمی دو گروه متمایز بودند:«الاشراف الاقارب» که منتسب به خاندان فاطمی بودند و به آنها اشراف اسماعیلی نیز می‌گفتند. <ref>قلقشندی، ابوالعباس احمد بن علی، صبح الاعشی، ج 10، ص 395 و 396. </ref>  «اشراف طالبی» که از منسوبین به امام علی×بودند .گروه دیگر اشراف بودند و اداره آنها با نقابه الطالبیین بود. <ref>همان، ص 479</ref>. که به شدت در جامعه مصر صاحب نفوذ بودند. این شمه‌ای از وضعیت دیوانی با رویکرد دیوان نقابت از دوره عباسیان در بغداد تا فاطمیان در مصر بود که از نظر گذشت. و تاثیرات و گستردگی این تشکیلات معظم حکومتی را به اختصار مرور کرد.
اما توجه به این نکته نیز ضروری است که دار النقابة ها در دوران صفویه رو به افول نهاد تا در اواسط این دوره بر چیده شد، با حذف این نهاد از حکومت جامعه اسلامی در اکثر بلاد که مناسب‌ترین موقعیت برای حفظ انساب سادات بود، از بین رفت و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هرچند این دارالنقابة‌ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد.
اما توجه به این نکته نیز ضروری است که دار النقابة ها در دوران صفویه رو به افول نهاد تا در اواسط این دوره بر چیده شد، با حذف این نهاد از حکومت جامعه اسلامی در اکثر بلاد که مناسب‌ترین موقعیت برای حفظ انساب سادات بود، از بین رفت و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هرچند این دارالنقابة‌ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد.
علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم‌اکنون مقداری از این کتاب‌ها در دسترس می‌باشند.
علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم‌اکنون مقداری از این کتاب‌ها در دسترس می‌باشند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش