خراسان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۶۱: خط ۶۱:
اهمیت خراسان از جهات مختلفی بوده است. نخست وسعت این استان که تمام خاک خراسان فعلی و دو جمهوری [[ترکمنستان]] و [[تاجیکستان]] و بخشی از پاکستان و قسمت مهمی از افغانستان را شامل بوده است. دیگر این که مجاور خاک چین و [[هندوستان]] قرار گرفته بود و راه تجاری این دو کشور به داخل [[ایران]] یا به کشورهای جنوبی و مغرب از این ولایت می‌گذشته است. دیگر این که اهمیت سوق الجیشی خراسان بوده است که سپر مخاطره اقوام شمالی می‌شده است. چنانکه در زمان بهرام گور همین اقوام وحشی که مورخان عرب آنان را به نام ترک خوانده‌اند به خراسان حمله کردند و بهرام شخصا به مقابله با آنان شتافت.<br>
اهمیت خراسان از جهات مختلفی بوده است. نخست وسعت این استان که تمام خاک خراسان فعلی و دو جمهوری [[ترکمنستان]] و [[تاجیکستان]] و بخشی از پاکستان و قسمت مهمی از افغانستان را شامل بوده است. دیگر این که مجاور خاک چین و [[هندوستان]] قرار گرفته بود و راه تجاری این دو کشور به داخل [[ایران]] یا به کشورهای جنوبی و مغرب از این ولایت می‌گذشته است. دیگر این که اهمیت سوق الجیشی خراسان بوده است که سپر مخاطره اقوام شمالی می‌شده است. چنانکه در زمان بهرام گور همین اقوام وحشی که مورخان عرب آنان را به نام ترک خوانده‌اند به خراسان حمله کردند و بهرام شخصا به مقابله با آنان شتافت.<br>


البته در زمان ساسانیان همواره خراسان و نحوه اداره آن همواره دستخوش تغییراتی می‌شده است که مجالی برای ذکر آن‌ها نیست.
البته در زمان ساسانیان همواره خراسان و نحوه اداره آن همواره دستخوش تغییراتی می‌شده است که مجالی برای ذکر آنها نیست.
در سال بیست و یکم هجرت مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن عبدالله بن عتبان و ابوموسی اشعری اصفهان را فتح نمودند و پس از آن کرمان را تسخیر کردند. <br>پس از آن ابوموسی قصد تصرف و فتح خراسان را داشت که برای این کار و کسب اجازه از خلیفه دوم متوسل به نامه نگاری به [[عمر بن خطاب]] شد. [[ابن اعثم]] گزارش این واقعه را چنین شرح می‌دهد:
در سال بیست و یکم هجرت مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن عبدالله بن عتبان و ابوموسی اشعری اصفهان را فتح نمودند و پس از آن کرمان را تسخیر کردند. <br>پس از آن ابوموسی قصد تصرف و فتح خراسان را داشت که برای این کار و کسب اجازه از خلیفه دوم متوسل به نامه نگاری به [[عمر بن خطاب]] شد. [[ابن اعثم]] گزارش این واقعه را چنین شرح می‌دهد:


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش