پرش به محتوا

فدائیان اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله'
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
خط ۲۳: خط ۲۳:
نواب پس از ورود به ایران و سخنرانی در آبادان، عازم [[تهران]] می‌شود و پس از چند بار مباحثه با کسروی، به این نتیجه می‌رسد که کسروی حاضر به پذیرش اشتباه‌های خود نیست. از این رو تصمیم می‌گیرد کسروی را از میان بردارد. کسروی به اتهام سوزاندن و پاره‌کردن [[قرآن]] و ادعیه، توهین به [[پیامبر]](ص)، جسارت به [[امام صادق]](ع)، تأسیس مذهبی به نام پاکدینی و ادعای برانگیختگی (پیغمبری)، توسط سید حسین امامی در اردیبهشت ۱۳۲۴ش کشته می‌شود<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۳</ref>.
نواب پس از ورود به ایران و سخنرانی در آبادان، عازم [[تهران]] می‌شود و پس از چند بار مباحثه با کسروی، به این نتیجه می‌رسد که کسروی حاضر به پذیرش اشتباه‌های خود نیست. از این رو تصمیم می‌گیرد کسروی را از میان بردارد. کسروی به اتهام سوزاندن و پاره‌کردن [[قرآن]] و ادعیه، توهین به [[پیامبر]](ص)، جسارت به [[امام صادق]](ع)، تأسیس مذهبی به نام پاکدینی و ادعای برانگیختگی (پیغمبری)، توسط سید حسین امامی در اردیبهشت ۱۳۲۴ش کشته می‌شود<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۳</ref>.


قتل کسروی موجب خرسندی و حمایت عموم مردم و علما شد. هم‌زمان با قتل کسروی [[آیت الله حسین قمی]] ضمن تلگراف فوری آزادی متهمان را درخواست کرد. او در تلگراف خود نوشته بود: «آقای رئیس الوزرا طول توقیف متهمین به قتل کسروی موجب بسی نگرانی، انتظار استخلاص فوری آنها را داریم.» <ref>همان،ص۱۲۷</ref> سید حسین قمی در پاسخ به سوال فرستاده دولت ایران درباره دستور قتل کسروی گفت: «عمل آنها مانند [[نماز]] از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است.»همان،ص۱۳۱ در این مقطع زمانی، حاج آقا حسین قمی پس از وفات [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و تا زمان درگذشت خود، مرجعیت تامه را به مدت سه ماه به عهده داشت<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی – سیاسی ایران، ۱۳۸۳ش، ص۴۱</ref>.
قتل کسروی موجب خرسندی و حمایت عموم مردم و علما شد. هم‌زمان با قتل کسروی [[آیت‌الله حسین قمی]] ضمن تلگراف فوری آزادی متهمان را درخواست کرد. او در تلگراف خود نوشته بود: «آقای رئیس الوزرا طول توقیف متهمین به قتل کسروی موجب بسی نگرانی، انتظار استخلاص فوری آنها را داریم.» <ref>همان،ص۱۲۷</ref> سید حسین قمی در پاسخ به سوال فرستاده دولت ایران درباره دستور قتل کسروی گفت: «عمل آنها مانند [[نماز]] از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته، زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است.»همان،ص۱۳۱ در این مقطع زمانی، حاج آقا حسین قمی پس از وفات [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و تا زمان درگذشت خود، مرجعیت تامه را به مدت سه ماه به عهده داشت<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی – سیاسی ایران، ۱۳۸۳ش، ص۴۱</ref>.


بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانی‌های پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بی‌دینی فرا می‌خواند.
بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانی‌های پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بی‌دینی فرا می‌خواند.
خط ۲۹: خط ۲۹:
=مسئله فلسطین=
=مسئله فلسطین=


اواخر سال ۱۳۲۶ش، اوج تجاوز صهیونیسمها در سرزمین [[فلسطین]] بود و دولت اسرائیل پس از چندی اعلام موجودیت کرد. [[آیت الله کاشانی]] برای حمایت از مردم فلسطین تظاهراتی برپا کرد. نواب یکی از سخنرانان بود که با سخنان خود موجب شد تا پس از اندک زمانی پنج هزار نفر از جوانان برای اعزام به فلسطین ثبت‌نام کنند، که البته با ممانعت دولت این کار عملی نشد.در اواخر پاییز ۱۳۳۲ نیز کنفرانسی در [[اردن]] برگزار شد که بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی [[جهان اسلام]] در آن شرکت کردند. نواب نیز در این کنفرانس سخنرانی کرد. وی معتقد بود باید مسئله فلسطین را اسلامی‌کرد نه عربی<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴</ref>.
اواخر سال ۱۳۲۶ش، اوج تجاوز صهیونیسمها در سرزمین [[فلسطین]] بود و دولت اسرائیل پس از چندی اعلام موجودیت کرد. [[آیت‌الله کاشانی]] برای حمایت از مردم فلسطین تظاهراتی برپا کرد. نواب یکی از سخنرانان بود که با سخنان خود موجب شد تا پس از اندک زمانی پنج هزار نفر از جوانان برای اعزام به فلسطین ثبت‌نام کنند، که البته با ممانعت دولت این کار عملی نشد.در اواخر پاییز ۱۳۳۲ نیز کنفرانسی در [[اردن]] برگزار شد که بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی [[جهان اسلام]] در آن شرکت کردند. نواب نیز در این کنفرانس سخنرانی کرد. وی معتقد بود باید مسئله فلسطین را اسلامی‌کرد نه عربی<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴</ref>.


=اعدام هژیر=
=اعدام هژیر=


شاه اعلام کرد انتخابات دوره شانزدهم مجلس آزاد خواهد بود؛ از این رو آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی از نواب صفوی خواست تا در انتخابات از [[دکتر مصدق]]، مظفر بقایی، علی شایگان، حائری‌زاده، نریمان، حسین مکی، عبدالقدیر آزاد و... حمایت کند<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۸۹</ref>.اما هژیر که در سِمت وزیر دربار فعالیت می‌کرد، در صدد بود از ورود مخالفان به مجلس جلوگیری کند. فدائیان در آستانه انتخابات در تهران تظاهراتی برپا کردند. آنها قرآن بزرگی را در شال سبزی پیچیده بودند و به طرف میدان بهارستان حرکت می‌کردند، که نیروهای انتظامی به دستور هژیر به روی مردم آتش گشودند و عده‌ای را مجروح ساختند. انتخابات مجلس برگزار شد و در کمال ناباوری افراد مورد نظر دربار با تقلب، اکثریت آرا را کسب کردند. دکتر مصدق به همراه تعدادی در دربار متحصن شدند، اما نتیجه‌ای نگرفتند. فدائیان که ماجرا را دنبال می‌کردند، به این نتیجه رسیدند که عامل این‌گونه اعمال باید از سر راه برداشته شود. از این رو هژیر در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش توسط سید حسین امامی در مسجد سپهسالار کشته شد. با مرگ هژیر، رژیم پس از چند روز انتخابات تهران را ابطال کرد. از سوی دیگر سید حسین امامی در ۱۸ آبان<ref>حائری، علی، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۵۶۱</ref>اعدام شده به [[شهادت]] رسید.
شاه اعلام کرد انتخابات دوره شانزدهم مجلس آزاد خواهد بود؛ از این رو آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی از نواب صفوی خواست تا در انتخابات از [[دکتر مصدق]]، مظفر بقایی، علی شایگان، حائری‌زاده، نریمان، حسین مکی، عبدالقدیر آزاد و... حمایت کند<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۸۹</ref>.اما هژیر که در سِمت وزیر دربار فعالیت می‌کرد، در صدد بود از ورود مخالفان به مجلس جلوگیری کند. فدائیان در آستانه انتخابات در تهران تظاهراتی برپا کردند. آنها قرآن بزرگی را در شال سبزی پیچیده بودند و به طرف میدان بهارستان حرکت می‌کردند، که نیروهای انتظامی به دستور هژیر به روی مردم آتش گشودند و عده‌ای را مجروح ساختند. انتخابات مجلس برگزار شد و در کمال ناباوری افراد مورد نظر دربار با تقلب، اکثریت آرا را کسب کردند. دکتر مصدق به همراه تعدادی در دربار متحصن شدند، اما نتیجه‌ای نگرفتند. فدائیان که ماجرا را دنبال می‌کردند، به این نتیجه رسیدند که عامل این‌گونه اعمال باید از سر راه برداشته شود. از این رو هژیر در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش توسط سید حسین امامی در مسجد سپهسالار کشته شد. با مرگ هژیر، رژیم پس از چند روز انتخابات تهران را ابطال کرد. از سوی دیگر سید حسین امامی در ۱۸ آبان<ref>حائری، علی، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۵۶۱</ref>اعدام شده به [[شهادت]] رسید.


فدائیان علت کشتن هژیر را این‌گونه توضیح می‌دهند: «دفاع از ضروریات و مسلمات دین مقدس [[اسلام]] است و ضروریات احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشند، دفاع در برابر هجوم به مال و جان و دین و ناموس بر [[مسلمانان]] واجب است، از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است، و هجوم به مال با دست بردن به معادن زیرزمینی و... شروع گردید، و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان و آزاده پایه گذاری شده است و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیلی عمده احکام و دستورات اسلام، یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی وسیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است. در این هجوم برخی از کارگردانان مملکت، آلت بیگانه قرار گرفته و سپر کفار شدند، و چون آلت اجرا شده‌اند باید با دفع آنها هجوم را دفع کرد.»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۹۷و۹۸</ref>.
فدائیان علت کشتن هژیر را این‌گونه توضیح می‌دهند: «دفاع از ضروریات و مسلمات دین مقدس [[اسلام]] است و ضروریات احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشند، دفاع در برابر هجوم به مال و جان و دین و ناموس بر [[مسلمانان]] واجب است، از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است، و هجوم به مال با دست بردن به معادن زیرزمینی و... شروع گردید، و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان و آزاده پایه گذاری شده است و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیلی عمده احکام و دستورات اسلام، یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی وسیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است. در این هجوم برخی از کارگردانان مملکت، آلت بیگانه قرار گرفته و سپر کفار شدند، و چون آلت اجرا شده‌اند باید با دفع آنها هجوم را دفع کرد.»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۹۷و۹۸</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
=ارتباط فدائیان با مرجعیت=
=ارتباط فدائیان با مرجعیت=


کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷-۲۱۹</ref>. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل می‌اندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیت‌های خود نمی‌تواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند<ref>همان،ص۲۳۶</ref>. فدائیان تا پیش از همه‌گیرشدن مرجعیت [[آیت الله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله [[آیت الله محمدتقی خوانساری]] و [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] بودندهمان،ص۲۳۷-۲۳۹. آیت الله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو شورای استفتای ایشان بود، به فدائیان کمک مالی می‌کرد،همان،ص۲۴۰ اما از ۱۳۲۹ به بعد به فدائیان بدبین شد و فدائیان نیز با ایشان از در اختلاف درآمدند<ref>همان،ص۲۳۷ تا ۲۴۰</ref>. پس از سخنان آیت‌الله بروجردی علیه فدائیان در ابتدای درس خارج خود در خرداد ۱۳۲۹، در ۱۴ خرداد همان سال گروهی از طلاب طرفدار آیت‌الله بروجردی، با طلاب طرفدار فدائیان در [[مدرسه فیضیه]] درگیرشدند، و در نتیجه سید عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی، شیخ فضل‌الله محلاتی، و تعدادی دیگر از طلاب طرفدار فدائیان، مجروح شدند<ref>همان، ص۲۴۰</ref>. این ماجرا باعث شد نفوذ فدائیان در قم کاسته شده، و تعدادی از طلاب طرفدار فدائیان از قم به [[تهران]] بروند<ref>همان جا</ref>.
کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت<ref>جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷-۲۱۹</ref>. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل می‌اندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیت‌های خود نمی‌تواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند<ref>همان،ص۲۳۶</ref>. فدائیان تا پیش از همه‌گیرشدن مرجعیت [[آیت‌الله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله [[آیت‌الله محمدتقی خوانساری]] و [[سید محمد باقر صدر|آیت‌الله صدر]] بودندهمان،ص۲۳۷-۲۳۹. آیت‌الله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو شورای استفتای ایشان بود، به فدائیان کمک مالی می‌کرد،همان،ص۲۴۰ اما از ۱۳۲۹ به بعد به فدائیان بدبین شد و فدائیان نیز با ایشان از در اختلاف درآمدند<ref>همان،ص۲۳۷ تا ۲۴۰</ref>. پس از سخنان آیت‌الله بروجردی علیه فدائیان در ابتدای درس خارج خود در خرداد ۱۳۲۹، در ۱۴ خرداد همان سال گروهی از طلاب طرفدار آیت‌الله بروجردی، با طلاب طرفدار فدائیان در [[مدرسه فیضیه]] درگیرشدند، و در نتیجه سید عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی، شیخ فضل‌الله محلاتی، و تعدادی دیگر از طلاب طرفدار فدائیان، مجروح شدند<ref>همان، ص۲۴۰</ref>. این ماجرا باعث شد نفوذ فدائیان در قم کاسته شده، و تعدادی از طلاب طرفدار فدائیان از قم به [[تهران]] بروند<ref>همان جا</ref>.


=فدائیان و ملی شدن صنعت نفت=
=فدائیان و ملی شدن صنعت نفت=


در حالی که تلاش اقلیت مجلس وآیت الله کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت ادامه داشت رزم آرا نخست‌وزیر شد وی در صدد بود تا از [[ملی شدن صنعت نفت]] جلوگیری کند و معتقد بود ایرانی لیاقت لولهنگ (آفتابه) ساختن را ندارد چگونه می‌خواهد صنایع نفت را اداره کند<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۸</ref>. افکار عمومی جامعه و فضای مجلس برای ملی شدن نفت خود را آماده می‌کرد؛ اما مخالفت رزم آرا مانع بزرگ تلقی می‌شد، از این رو جبهه ملی سراغ نواب صفوی می‌رود و از ایشان می‌خواهد با یک اقدام انقلابی رزم آرا را ازمیان بردارد نواب بشرط اجرای احکام اسلامی آن را می‌پذیرد<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰</ref>. ملّیون نیز قول می‌دهند در صورت بدست آوردن قدرت خواسته‌های نواب را عملی سازند.  
در حالی که تلاش اقلیت مجلس وآیت‌الله کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت ادامه داشت رزم آرا نخست‌وزیر شد وی در صدد بود تا از [[ملی شدن صنعت نفت]] جلوگیری کند و معتقد بود ایرانی لیاقت لولهنگ (آفتابه) ساختن را ندارد چگونه می‌خواهد صنایع نفت را اداره کند<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۸</ref>. افکار عمومی جامعه و فضای مجلس برای ملی شدن نفت خود را آماده می‌کرد؛ اما مخالفت رزم آرا مانع بزرگ تلقی می‌شد، از این رو جبهه ملی سراغ نواب صفوی می‌رود و از ایشان می‌خواهد با یک اقدام انقلابی رزم آرا را ازمیان بردارد نواب بشرط اجرای احکام اسلامی آن را می‌پذیرد<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰</ref>. ملّیون نیز قول می‌دهند در صورت بدست آوردن قدرت خواسته‌های نواب را عملی سازند.  


طهماسبی از اعضای فدائیان به دلیل اعتقادات شخصی با کاشانی تماس گرفت و حکم قتل رزم آرا، را سوال کرد.کاشانی، رزم آرا را مفسد و قتل وی را لازم دانست <ref>همان جا</ref>. طهماسبی با کسب مجوز شرعی در روز شانزده اسفند رزم آرا را به قتل رساند. [[مجلس شورای ملی]] یک هفته بعد در اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و مجلس سنا نیز یک هفته بعد آن مورد تایید قرار دادند<ref>همان،ص40</ref>. پس از قتل رزم آرا، حسین علاء نخست‌وزیر شد و در ۲۹ اسفند حکومت نظامی اعلام کرد؛ هدف از آن دستگیری فدائیان بود. بسیاری از فدائیان دستگیر شدند؛ اما نواب با نقل مکان موفق شد از دست ماموران فرار کند.
طهماسبی از اعضای فدائیان به دلیل اعتقادات شخصی با کاشانی تماس گرفت و حکم قتل رزم آرا، را سوال کرد.کاشانی، رزم آرا را مفسد و قتل وی را لازم دانست <ref>همان جا</ref>. طهماسبی با کسب مجوز شرعی در روز شانزده اسفند رزم آرا را به قتل رساند. [[مجلس شورای ملی]] یک هفته بعد در اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و مجلس سنا نیز یک هفته بعد آن مورد تایید قرار دادند<ref>همان،ص40</ref>. پس از قتل رزم آرا، حسین علاء نخست‌وزیر شد و در ۲۹ اسفند حکومت نظامی اعلام کرد؛ هدف از آن دستگیری فدائیان بود. بسیاری از فدائیان دستگیر شدند؛ اما نواب با نقل مکان موفق شد از دست ماموران فرار کند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
حسین فاطمی در حالی که به مناسبت سالگرد قتل محمد مسعود بر سر مزار وی مشغول سخنرانی بود توسط عبدخدایی مضروب شد؛ اما فاطمی زخمی شده و پس از مدتی بهبود یافت.
حسین فاطمی در حالی که به مناسبت سالگرد قتل محمد مسعود بر سر مزار وی مشغول سخنرانی بود توسط عبدخدایی مضروب شد؛ اما فاطمی زخمی شده و پس از مدتی بهبود یافت.


بدرفتاری [[جبهه ملی]] با فدائیان، موجب ذهنیت منفی آنان نسبت به آیت الله کاشانی شد، لذا در برخی از سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها سخت به ایشان حمله کردند. نواب صفوی در نامه‌ای به [[آیت‌الله مرعشی]]، کاشانی و جبهه ملی را در یک ردیف قرار داد و افزود: «کاشانی و جبهه ملی پس از فداکاری‌های مسلمانان به جای مبانی اسلام خواستند با قدرت مسلمانان پایه‌های کفر و آزادیخواهی را بجای پایه‌های اسلام مستحکم کنند و برادران ما را برای همین به زندان انداختند.»<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۸۱</ref>این برداشت از عملکرد کاشانی نادرست بود زیرا خود شخص کاشانی پس از مدتی کنار گذاشته شده بود و گوش شنوایی برای شنیدن حرف‌های وی وجود نداشت. دکتر سنجانی خود می‌گوید که کاشانی از وزیر دادگستری خواست تا فدائیان را که گرفتار شده بودند آزاد کند؛<ref>حسینی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، ص۲۰۷</ref>.اما مصدق مخالف بود. از سوی دیگر طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی توسط کاشانی ارائه شده بود که موجب آزادی طهماسبی شد. مصدق پس از مدتی برای کاهش فشارها تصمیم گرفت نواب را آزاد کند، نواب نیز پس از آزادی تا کودتای ۲۸مرداد یک دوره سکوت را پشت سر گذاشت و عمدتا به کارهای تبلیغی و مذهبی مشغول بود.
بدرفتاری [[جبهه ملی]] با فدائیان، موجب ذهنیت منفی آنان نسبت به آیت‌الله کاشانی شد، لذا در برخی از سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها سخت به ایشان حمله کردند. نواب صفوی در نامه‌ای به [[آیت‌الله مرعشی]]، کاشانی و جبهه ملی را در یک ردیف قرار داد و افزود: «کاشانی و جبهه ملی پس از فداکاری‌های مسلمانان به جای مبانی اسلام خواستند با قدرت مسلمانان پایه‌های کفر و آزادیخواهی را بجای پایه‌های اسلام مستحکم کنند و برادران ما را برای همین به زندان انداختند.»<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۸۱</ref>این برداشت از عملکرد کاشانی نادرست بود زیرا خود شخص کاشانی پس از مدتی کنار گذاشته شده بود و گوش شنوایی برای شنیدن حرف‌های وی وجود نداشت. دکتر سنجانی خود می‌گوید که کاشانی از وزیر دادگستری خواست تا فدائیان را که گرفتار شده بودند آزاد کند؛<ref>حسینی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، ص۲۰۷</ref>.اما مصدق مخالف بود. از سوی دیگر طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی توسط کاشانی ارائه شده بود که موجب آزادی طهماسبی شد. مصدق پس از مدتی برای کاهش فشارها تصمیم گرفت نواب را آزاد کند، نواب نیز پس از آزادی تا کودتای ۲۸مرداد یک دوره سکوت را پشت سر گذاشت و عمدتا به کارهای تبلیغی و مذهبی مشغول بود.


=دستگیری و شهادت نواب صفوی=
=دستگیری و شهادت نواب صفوی=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش