۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اصلاح طلب' به 'اصلاحطلب') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اسلام از طریق سوماترا وارد اندونزی شد و سپس به جاوه رسید. تصرف ملاکا به وسیله پرتقالیها در 1511 م باعث شد تا بازرگانان مسلمان در سراسر جزایر جنوب شرق آسیا پراکنده گردند و اسلام گردد. به گفته معروف «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». اسلام در مناطقی که کمتر تحت تأثیر تمدن هندو متحول شده بود بیشتر نفوذ پیدا کرد، مثل سواحل مرکزی و شمالی جاوه، بائتن در غرب جاوه، آچه، مینانگکابو در شمال و غرب سوماترا.<br> | اسلام از طریق سوماترا وارد اندونزی شد و سپس به جاوه رسید. تصرف ملاکا به وسیله پرتقالیها در 1511 م باعث شد تا بازرگانان مسلمان در سراسر جزایر جنوب شرق آسیا پراکنده گردند و اسلام گردد. به گفته معروف «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». اسلام در مناطقی که کمتر تحت تأثیر تمدن هندو متحول شده بود بیشتر نفوذ پیدا کرد، مثل سواحل مرکزی و شمالی جاوه، بائتن در غرب جاوه، آچه، مینانگکابو در شمال و غرب سوماترا.<br> | ||
دماک اولین شهر جاوه بود که به اسلام روی آورد (1477 م) و بعد از آن شهر سیربون (1480) در سال 1487 شاهزادگان مسلمان باقی مانده امپراتوری ماجاپاهیت را مورد حمله قرار دادند و آن را در آخر قرن پانزدهم نابود ساختند و در نتیجه آن بیست پادشاهی مسلمان در سراسر مجمع الجزایر به وجود آمد. با افتتاح کانال سوئز و مشرف شدن اندونزیاییها به مکه، اسلام به طور اصولی وارد این کشور گردید. حجاج اندونزیایی با فراگیری راه و روش زندگی مسلمانان و فهم ملموس فرهنگ و آداب اسلامی، دچار تحول مثبت و نگرش روشن گردیدند و این تجربه و درک را به عنوان سوغات فرهنگی به کشورشان انتقال دادند و منشأ آثار مثبت و رویکرد بهتر مردم به اسلام گردیدند. البته حجاج مزبور نیز در این باب فعال برخورد نموده با برگزاری سمینارهای مختلف توانستند در باورها و گرایشهای مناطق مختلف به ویژه برای رهبران دینی، اصلاحات و اطلاع رسانی عمده داشته باشند.<ref>اندونزی، ص 33.</ref> به نظر برخی از نویسندگان، این حجاج از دانش اسلامی نیز بهرهمند بودند و بخشی از عالمان دینی و روحانیون مسلمان اندونزی را تشکیل میدادند:<br> | دماک اولین شهر جاوه بود که به اسلام روی آورد (1477 م) و بعد از آن شهر سیربون (1480) در سال 1487 شاهزادگان مسلمان باقی مانده امپراتوری ماجاپاهیت را مورد حمله قرار دادند و آن را در آخر قرن پانزدهم نابود ساختند و در نتیجه آن بیست پادشاهی مسلمان در سراسر مجمع الجزایر به وجود آمد. با افتتاح کانال سوئز و مشرف شدن اندونزیاییها به مکه، اسلام به طور اصولی وارد این کشور گردید. حجاج اندونزیایی با فراگیری راه و روش زندگی مسلمانان و فهم ملموس فرهنگ و آداب اسلامی، دچار تحول مثبت و نگرش روشن گردیدند و این تجربه و درک را به عنوان سوغات فرهنگی به کشورشان انتقال دادند و منشأ آثار مثبت و رویکرد بهتر مردم به اسلام گردیدند. البته حجاج مزبور نیز در این باب فعال برخورد نموده با برگزاری سمینارهای مختلف توانستند در باورها و گرایشهای مناطق مختلف به ویژه برای رهبران دینی، اصلاحات و اطلاع رسانی عمده داشته باشند.<ref>اندونزی، ص 33.</ref> به نظر برخی از نویسندگان، این حجاج از دانش اسلامی نیز بهرهمند بودند و بخشی از عالمان دینی و روحانیون مسلمان اندونزی را تشکیل میدادند:<br> | ||
«به علاوه رفتن به زیارت خانه خدا و سفرهای فراوان به عربستان برای مطالعه علوم دینی، مسلمانان ماله ـ اندونزیی را با تعالیم | «به علاوه رفتن به زیارت خانه خدا و سفرهای فراوان به عربستان برای مطالعه علوم دینی، مسلمانان ماله ـ اندونزیی را با تعالیم اصلاحطلبان آشنا ساخت، درک هویت اسلامی آنان را بالا برد و آنان را از مخالفت همه مسلمانان جهان با استعمار اروپا آگاه ساخت. حجاج در بازگشت متعهد به بهبود و تقویت حیات مذهبی مسلمانان میشدند و آرزو میکردند برادران دینی شان بتوانند از گمراهی به راه راست هدایت شوند و نیز به خود مختاری سیاسی متعهد میشدند.» <ref>ایراام لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی قرون نوزدهم و بیستم، ترجمه دکتر محسن مدیر شانه چی، ص 258.</ref> <br> | ||
این گزارشها نشان میدهد که در قرن بیستم و در شرایطی که تصور میشد پیشرفت اسلام در جهان در اثر نفوذ روز افزون فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب از سویی و پیشروی مهار گسیخته مارکسیسم از سوی دیگر به چالش خوانده شده، مردم جنوب شرقی آسیا خود را از دام فرهنگهای بومی محلی و اندیشهها و آداب چینی و هندی رهانده و تقریباً بی توجه به مکاتب و فلسفههای غربی، به معنویت و اسلام، اقبال گسترده نشان میدادند.<br> | این گزارشها نشان میدهد که در قرن بیستم و در شرایطی که تصور میشد پیشرفت اسلام در جهان در اثر نفوذ روز افزون فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب از سویی و پیشروی مهار گسیخته مارکسیسم از سوی دیگر به چالش خوانده شده، مردم جنوب شرقی آسیا خود را از دام فرهنگهای بومی محلی و اندیشهها و آداب چینی و هندی رهانده و تقریباً بی توجه به مکاتب و فلسفههای غربی، به معنویت و اسلام، اقبال گسترده نشان میدادند.<br> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
تاریخ احزاب سیاسی و مبارز در اندونزی نیز با مبارزههای رهایی بخش و ضد استعماری آن کشور گره خورده است و مردم برای انسجام مبارزهها دست به تشکلهای اسلامی و متعدد زدند. از این لحاظ استقلال آن کشور و اخراج استعمارگران از آن، رهین رویکرد دینی و پیروی از آیین نجات بخش اسلام میباشد.<br> | تاریخ احزاب سیاسی و مبارز در اندونزی نیز با مبارزههای رهایی بخش و ضد استعماری آن کشور گره خورده است و مردم برای انسجام مبارزهها دست به تشکلهای اسلامی و متعدد زدند. از این لحاظ استقلال آن کشور و اخراج استعمارگران از آن، رهین رویکرد دینی و پیروی از آیین نجات بخش اسلام میباشد.<br> | ||
اسلام نخست این مجموعه جزایر از هم پراکنده و جدا افتاده را هویت واحد بخشید و انسجام و وحدت ملی ارزانی نمود سپس مشتهای آنها را گره نموده به سوی استعمار هلند نشانه گرفت:<br> | اسلام نخست این مجموعه جزایر از هم پراکنده و جدا افتاده را هویت واحد بخشید و انسجام و وحدت ملی ارزانی نمود سپس مشتهای آنها را گره نموده به سوی استعمار هلند نشانه گرفت:<br> | ||
«تا اواسط قرن نوزدهم بریتانیا و هلند امپراتوری خود را در مناطق اندونزی و مالایا مستقر ساخته بودند. مسلمانان این منطقه هنوز جزئی از یک امپراتوری یا تمدن متحد را تشکیل نمیدادند بلکه به جوامع قومی و زبانی متعدد و ایالتهای فراوان تقسیم شده بودند. تنها در اواخر قرن نوزدهم بود که تسلط هلند و بریتانیا سبب بروز تحولات عمیقی در حیات سیاسی و اقتصادی شد و واکنش مسلمانان و ناسیونالیستها را نسبت به مداخله بیگانگان برانگیخت... . روحانیون سنی، معلمان صوفی، نخبگان پیشین سیاسی، طبقه جدید مدیران و روشنفکران اندونزی، | «تا اواسط قرن نوزدهم بریتانیا و هلند امپراتوری خود را در مناطق اندونزی و مالایا مستقر ساخته بودند. مسلمانان این منطقه هنوز جزئی از یک امپراتوری یا تمدن متحد را تشکیل نمیدادند بلکه به جوامع قومی و زبانی متعدد و ایالتهای فراوان تقسیم شده بودند. تنها در اواخر قرن نوزدهم بود که تسلط هلند و بریتانیا سبب بروز تحولات عمیقی در حیات سیاسی و اقتصادی شد و واکنش مسلمانان و ناسیونالیستها را نسبت به مداخله بیگانگان برانگیخت... . روحانیون سنی، معلمان صوفی، نخبگان پیشین سیاسی، طبقه جدید مدیران و روشنفکران اندونزی، اصلاحطلبان مسلمان و سرانجام رهبران نظامی رادیکال همگی نسبت به آینده جوامع اندونزی و مالایا مطالبه حقوق میکردند... .» <ref>ایراام لاپیدوس، همان، ص 249.</ref><br> | ||
نویسنده فوق در جای دیگر تصریح میکند:<br> | نویسنده فوق در جای دیگر تصریح میکند:<br> | ||
«نخستین واکنش به حاکمیت تثبیت شده هلندیها و اضمحلال طبقه اشراف، از جوامع مسلمان سربرآورد. توازن ناپایدار قدرت، زمینه را برای مخالفت مجدد نخبگان فراهم ساخت... مقاومت روستاییان به رهبری روحانیون همزمان با جنگهای جاوه در سالهای 1820ـ1830 م آغاز شد.» <ref>همان، ص 285.</ref><br> | «نخستین واکنش به حاکمیت تثبیت شده هلندیها و اضمحلال طبقه اشراف، از جوامع مسلمان سربرآورد. توازن ناپایدار قدرت، زمینه را برای مخالفت مجدد نخبگان فراهم ساخت... مقاومت روستاییان به رهبری روحانیون همزمان با جنگهای جاوه در سالهای 1820ـ1830 م آغاز شد.» <ref>همان، ص 285.</ref><br> |