پرش به محتوا

طه ابو الليل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوان‌المسلمین'
جز (جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوان‌المسلمین')
خط ۲۱: خط ۲۱:
|}
|}
</div>
</div>
'''طه محمد ابواللیل''' در سال 1923 میلادی در اطراف [[مصر]] به دنیا آمد و مراحل مختلف تحصیل را پشت سر گذاشت. او با خانم تحیه بشیر که دختر یکی از علمای ازهری(احمد محبا) بود ازدواج کرد. پدرش حاج احمد با اینکه اهل [[اخوان المسلمین|اخوان]] نبود؛ لکن گاهی از آنها حمایت می‌کرد، عاشق [[اخوان المسلمین|اخوان]] بود و با عقاید آنها همدل بود.  
'''طه محمد ابواللیل''' در سال 1923 میلادی در اطراف [[مصر]] به دنیا آمد و مراحل مختلف تحصیل را پشت سر گذاشت. او با خانم تحیه بشیر که دختر یکی از علمای ازهری(احمد محبا) بود ازدواج کرد. پدرش حاج احمد با اینکه اهل [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] نبود؛ لکن گاهی از آنها حمایت می‌کرد، عاشق [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] بود و با عقاید آنها همدل بود.  
   
   
=همکاری با اخوان=
=همکاری با اخوان=
او از طریق دوستش ''محمد احمد حسن'' با [[اخوان المسلمین|اخوان]] آشنا شد. وضعیت خود را اینگونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می‌دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم بعد بازی متوقف می‌شد و همه به [[نماز]] می‌شتافتند، شعار [[خدا]] هدف ماست، [[رسول الله(ص)|رسول]] الگوی ماست، [[قرآن]] قانون اساسی ماست، [[جهاد]] راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.<br>
او از طریق دوستش ''محمد احمد حسن'' با [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] آشنا شد. وضعیت خود را اینگونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می‌دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم بعد بازی متوقف می‌شد و همه به [[نماز]] می‌شتافتند، شعار [[خدا]] هدف ماست، [[رسول الله(ص)|رسول]] الگوی ماست، [[قرآن]] قانون اساسی ماست، [[جهاد]] راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.<br>


درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین [[اخوان المسلمین|اخوان]] باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران [[اخوان المسلمین|اخوان]] و مرشد عام آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد. در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و [[اخوان المسلمین|اخوان]] بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.  
درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] و مرشد عام آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد. در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.  


در همین حال یکی از برادران تحیه بشیر (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه، حاج طه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و به [[حلوان]] منتقل شد و چون نخواست دخترش را تنها بگذارد او را هم با خود برد. زمانی که شوهرش در زندان بود و با مشکلات اقتصادی مواجه بود  
در همین حال یکی از برادران تحیه بشیر (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه، حاج طه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و به [[حلوان]] منتقل شد و چون نخواست دخترش را تنها بگذارد او را هم با خود برد. زمانی که شوهرش در زندان بود و با مشکلات اقتصادی مواجه بود  
[[عبدالرازق هویدی]] مسئول [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[حلوان]] برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می‌کرد.<br>
[[عبدالرازق هویدی]] مسئول [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در [[حلوان]] برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می‌کرد.<br>


==خروج از زندان==
==خروج از زندان==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۷۷

ویرایش