۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوانالمسلمین') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
سید قطب از سنین جوانى در مطبوعات مصر مقاله مىنوشت و به روزنامه نگارى علاقه وافرى داشت. نخستین مقاله وى در 16سالگى در مجله «صحیفه بلاغ» در سال 1922 میلادى چاپ شد. وى ابتدا با نشریات معروفى چون البلاغ، البلاغ الاسبوعى، الجهاد، الاهرام، و غیره همکارى مىکرد و مرتب براى این نشریات مقاله مىنوشت <ref>همان، ص98.</ref> <br> | سید قطب از سنین جوانى در مطبوعات مصر مقاله مىنوشت و به روزنامه نگارى علاقه وافرى داشت. نخستین مقاله وى در 16سالگى در مجله «صحیفه بلاغ» در سال 1922 میلادى چاپ شد. وى ابتدا با نشریات معروفى چون البلاغ، البلاغ الاسبوعى، الجهاد، الاهرام، و غیره همکارى مىکرد و مرتب براى این نشریات مقاله مىنوشت <ref>همان، ص98.</ref> <br> | ||
سید قطب در چهل سالگى همزمان با آغاز تفکر در باره حرکت اسلامى و انقلابى با نشریاتى چون الکتاب المصرى، الکتاب السوادى، الشؤون الاجتماعیه و غیره همکارى داشت. پس از چند سال در مجله «اللواء الجدید» نیز که شاخه جوانان حزب وطنى مصر آن را چاپ مىکرد، مقاله نوشت؛ اما پس از اندک زمانى به علت انتقاد شدید سید از استعمار و اتهام همکارى دولت با آنان، تعطیل شد. وى پس از تعطیلى مجله اللواء الجدید، دست از مبارزه نکشید و در جایگاه سردبیر و نویسنده مجله «الدعوه» کار خود را ادامه داد. مقالات وى در این نشریه، دعوت از مردم براى انقلاب، تشکیل حکومت اسلامى و تغییر حاکمیت بود؛ اما این مجله را نیز پس از مدتى رژیم مصر تعطیل کرد. سید باز هم ناامید نشد و با همکارى یوسف شماته، نشریهاى به نام «العالم العربى» را منتشر ساخت. یوسف شماته در جایگاه مدیر مسؤول و سید قطب در مقام سردبیر مشغول فعالیت شدند <ref>همان، ص103.</ref> <br> | سید قطب در چهل سالگى همزمان با آغاز تفکر در باره حرکت اسلامى و انقلابى با نشریاتى چون الکتاب المصرى، الکتاب السوادى، الشؤون الاجتماعیه و غیره همکارى داشت. پس از چند سال در مجله «اللواء الجدید» نیز که شاخه جوانان حزب وطنى مصر آن را چاپ مىکرد، مقاله نوشت؛ اما پس از اندک زمانى به علت انتقاد شدید سید از استعمار و اتهام همکارى دولت با آنان، تعطیل شد. وى پس از تعطیلى مجله اللواء الجدید، دست از مبارزه نکشید و در جایگاه سردبیر و نویسنده مجله «الدعوه» کار خود را ادامه داد. مقالات وى در این نشریه، دعوت از مردم براى انقلاب، تشکیل حکومت اسلامى و تغییر حاکمیت بود؛ اما این مجله را نیز پس از مدتى رژیم مصر تعطیل کرد. سید باز هم ناامید نشد و با همکارى یوسف شماته، نشریهاى به نام «العالم العربى» را منتشر ساخت. یوسف شماته در جایگاه مدیر مسؤول و سید قطب در مقام سردبیر مشغول فعالیت شدند <ref>همان، ص103.</ref> <br> | ||
سید در نشریه العالم العربى بر خلاف همه نشریات مصرى که تاریخ روز را به میلادى درج مىکردند، بر اساس تاریخ هجرى قمرى مىنوشت. وى همچنین در سال 1948میلادى با همکارى جمعیت | سید در نشریه العالم العربى بر خلاف همه نشریات مصرى که تاریخ روز را به میلادى درج مىکردند، بر اساس تاریخ هجرى قمرى مىنوشت. وى همچنین در سال 1948میلادى با همکارى جمعیت اخوانالمسلمین، مجله «الفکر الجدید» را تأسیس کرد و در این مجله نیز طرفدارى از اصلاحات و تغییر حاکمیت موجود را جزو اهداف خود قرار داد. مقالات سید در این مجله از تندترین و در عین حال قوىترین مقالات به شمار مىرود.<ref>مقالاتى نظیر «تحروا یا عبید الامریكا و الروس و الانجلیز»، «یا شباب الوادى تأهبوا و استعدوا»، «فلنؤمن بأنفسنا» و «أفخاد و نهود» از جمله این مقالات هستند.</ref> با ادامه موضع انقلابى در مقالات سید، این نشریه هم تعطیل شد. <br> | ||
در سال 1954 جمعیت | در سال 1954 جمعیت اخوانالمسلمین مجلهاى به نام «اخوانالمسلمین» چاپ کرد و سید قطب را در جایگاه رئیس هیأت تحریریه آن برگزید. این هفتهنامه روزهاى پنجشنبه منتشر مىشد و نخستین شماره آن در 17 رمضان 1373 قمرى به چاپ رسید. سید در این هفتهنامه افکار اسلامى و انقلابى خود را بیش از گذشته منتشر کرد؛ از اینرو پس از چاپ دوازده شماره در تاریخ 6 ذىالحجه 1373 از انتشار آن جلوگیرى شد و این واپسین فعالیت مطبوعاتى سید قطب به شمار مىرفت؛ زیرا در همین سال دستگیر و روانه زندان شد. <br> | ||
سید قطب در طول حیات 25ساله مطبوعاتى خود، 455 مقاله و قصیده در مجلات و روزنامههاى گوناگون مصر چاپ کرد.<ref>خالدى، ص109.</ref> وى که نیمى از زندگى خود را با نشریات مختلف سپرى کرد، در این مدت پى برد که رفتار و عملکرد بعضى از این مطبوعات مشکوک است و از چاپ مقالات وى خوددارى مىکنند و دریافت که بعضى از آنها با بیگانگان در ارتباطند؛ به همین سبب مقالهاى تحت عنوان «الدوله تخفق الأدب» ضد این دسته از نشریات نگاشت و آنها را رسوا کرد <ref>همان، ص111.</ref> <br> | سید قطب در طول حیات 25ساله مطبوعاتى خود، 455 مقاله و قصیده در مجلات و روزنامههاى گوناگون مصر چاپ کرد.<ref>خالدى، ص109.</ref> وى که نیمى از زندگى خود را با نشریات مختلف سپرى کرد، در این مدت پى برد که رفتار و عملکرد بعضى از این مطبوعات مشکوک است و از چاپ مقالات وى خوددارى مىکنند و دریافت که بعضى از آنها با بیگانگان در ارتباطند؛ به همین سبب مقالهاى تحت عنوان «الدوله تخفق الأدب» ضد این دسته از نشریات نگاشت و آنها را رسوا کرد <ref>همان، ص111.</ref> <br> | ||
=استادان و افراد تأثیرگذار بر سید قطب= | =استادان و افراد تأثیرگذار بر سید قطب= | ||
افراد متعددى بر سیدقطب تأثیر عقیدتى داشتند که اینجا به اسامى دو تن از آنها اشاره مىکنیم: <br> | افراد متعددى بر سیدقطب تأثیر عقیدتى داشتند که اینجا به اسامى دو تن از آنها اشاره مىکنیم: <br> | ||
1. ابوالاعلى مودودى (م1979م): مودودى، یکى از متفکران بزرگ پاکستانى معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامى و مبارزه با استعمار بود. وى در سال 1941 میلادى در هندوستان، حزب «جماعت اسلامى» را تأسیس کرد که شباهت بسیارى به تشکیلات | 1. ابوالاعلى مودودى (م1979م): مودودى، یکى از متفکران بزرگ پاکستانى معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامى و مبارزه با استعمار بود. وى در سال 1941 میلادى در هندوستان، حزب «جماعت اسلامى» را تأسیس کرد که شباهت بسیارى به تشکیلات اخوانالمسلمین مصر داشت (پیامبر و فرعون، ص48). وى نویسنده کتابهاى الاسلام الیوم، منهاج الانقلاب الاسلامى، الحکومة الاسلامیه، الاسلام و المدینه، تدوین الدستور الاسلامى و المصطلحات الاربعة فى القرآن است و سید قطب در زندان با افکار و آثار او آشنا شد. <ref>سیرى در اندیشههاى سید قطب، ص9.</ref> <br> | ||
از نظر ابوالاعلى مودودى، اسلام دین کاملى است و اگر کسى به بخشى از اسلام عمل کند و بخش دیگرى را رها سازد، مرتکب ارتداد جزئى مىشود. وى اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمىداند. آثار ابوالاعلى تأثیر شگرفى بر فکر و ذهن سید قطب داشته است. هنگامى که سید دستگیر شد، در پاسخ این پرسش که آیا افکارت را از مودودى گرفته اى، پاسخ داد: فکر و نظر من همان اندیشههاى ابوالاعلى مودودى است. <br> | از نظر ابوالاعلى مودودى، اسلام دین کاملى است و اگر کسى به بخشى از اسلام عمل کند و بخش دیگرى را رها سازد، مرتکب ارتداد جزئى مىشود. وى اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمىداند. آثار ابوالاعلى تأثیر شگرفى بر فکر و ذهن سید قطب داشته است. هنگامى که سید دستگیر شد، در پاسخ این پرسش که آیا افکارت را از مودودى گرفته اى، پاسخ داد: فکر و نظر من همان اندیشههاى ابوالاعلى مودودى است. <br> | ||
2. عباس محمود عقاد: سید قطب پس از ورود به قاهره به واسطه دایىاش، احمد حسین عثمان با او آشنا شد و به دلیل مشترکاتى که سید با او داشت،<ref>نظیر اینكه هر دو مصرى هستند؛ هر دو ادیب، شاعر و نقاد هستند؛ هر دو نویسنده هستند؛ هر دو تا پایان عمر ازدواج نكردند و سرانجام هر دو مدتى طولانى عضو حزب وفد بودند.</ref> تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید مدتى در مدرسه عقادیه که زیر نظر عقاد اداره مىشد، درس خواند و در این مدت با افکار و عقاید او آشنا شد؛ اما پس از مدتى آثار ادبى او را نقد کرد. زمانى که سید در سال 1951 میلادى به طور رسمى به | 2. عباس محمود عقاد: سید قطب پس از ورود به قاهره به واسطه دایىاش، احمد حسین عثمان با او آشنا شد و به دلیل مشترکاتى که سید با او داشت،<ref>نظیر اینكه هر دو مصرى هستند؛ هر دو ادیب، شاعر و نقاد هستند؛ هر دو نویسنده هستند؛ هر دو تا پایان عمر ازدواج نكردند و سرانجام هر دو مدتى طولانى عضو حزب وفد بودند.</ref> تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید مدتى در مدرسه عقادیه که زیر نظر عقاد اداره مىشد، درس خواند و در این مدت با افکار و عقاید او آشنا شد؛ اما پس از مدتى آثار ادبى او را نقد کرد. زمانى که سید در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوانالمسلمین پیوست، عقاد که با اخوانالمسلمین به شدت مخالف بود، از سید قطب انتقاد کرد و تحت مقالهاى با عنوان «ارادة الغفلة» به سید بىحرمتى کرد.<ref>خالدى، ص146.</ref> <br> | ||
=اندیشهها و اعتقادات سید قطب= | =اندیشهها و اعتقادات سید قطب= | ||
سید قطب در جایگاه مغز متفکر جمعیت | سید قطب در جایگاه مغز متفکر جمعیت اخوانالمسلمین بین سالهاى 1952 تا 1964 میلادى مطرح بود و همواره مقابل کسانى که از این جنبش ضد استعمارى انتقاد مىکردند، مىایستاد. وى در باره «اخوانالمسلمین» مىگوید: خداوند اخوانالمسلمین را زنده بدارد که مصر را زنده نمود و مفهوم جهاد را که از نظر مردم فقط شعار دادن و کفزدن بود، تغییر داد و مفهوم اصلى آن را که کار و فداکارى است، به آن بازگردانید و چگونگى نبرد را که منحصر به تبلیغات بود، به قربانى شدن و شهادت در راه خدا تبدیل کرد.<ref>سید قطب، 1370، ص107.</ref> <br> | ||
سیدقطب معتقد است هر گروه و دولتى که به یکى از کشورهاى اسلامى حمله نظامى مىکند، باید تحریم سیاسى و اقتصادى شود. وى مىگوید: انگلستان و آمریکا با همکارى روسیه در بیرون راندن ما مسلمانان از فلسطین شرکت نمودند. فرانسه در شمال افریقا بر ضد ما جنگید و در آزار و شکنجه ما شرکت کرد و هنوز هم دسته جمعى بر ضد ما و دین ما کوشش مىکنند؛ به همین دلیل، هر گونه معاهده و هر گونه همکارى با این کشورها از نظر اسلام نامشروع است و البته مردم مسلمان حق ندارند که در عمل نامشروعى با دولت همکارى کنند؛ بلکه باید به هر وسیلهاى که مقدور باشد دولت را از ارتکاب هر عمل حرامى بازدارند.<ref>همان، ص100.</ref> <br> | سیدقطب معتقد است هر گروه و دولتى که به یکى از کشورهاى اسلامى حمله نظامى مىکند، باید تحریم سیاسى و اقتصادى شود. وى مىگوید: انگلستان و آمریکا با همکارى روسیه در بیرون راندن ما مسلمانان از فلسطین شرکت نمودند. فرانسه در شمال افریقا بر ضد ما جنگید و در آزار و شکنجه ما شرکت کرد و هنوز هم دسته جمعى بر ضد ما و دین ما کوشش مىکنند؛ به همین دلیل، هر گونه معاهده و هر گونه همکارى با این کشورها از نظر اسلام نامشروع است و البته مردم مسلمان حق ندارند که در عمل نامشروعى با دولت همکارى کنند؛ بلکه باید به هر وسیلهاى که مقدور باشد دولت را از ارتکاب هر عمل حرامى بازدارند.<ref>همان، ص100.</ref> <br> | ||
سید قطب از تمام شرکتهاى اسلامى مىخواهد روابط اقتصادى خود را با دشمنان اسلام قطع کنند و معتقد است که همکارى شرکتها و مؤسسات تجارى با دشمنان اسلام نامشروع است <ref>همان، ص101.</ref> وى همانند دیگر متفکران متعهد جهان اسلام به شدت با فرهنگ غرب مخالفت، و از اندیشه و اخلاق غربى انتقاد مىکرد و مقالهاى به نام «عود الى المشرق» از مجله العالم العربى در این زمینه چاپ کرد. <br> | سید قطب از تمام شرکتهاى اسلامى مىخواهد روابط اقتصادى خود را با دشمنان اسلام قطع کنند و معتقد است که همکارى شرکتها و مؤسسات تجارى با دشمنان اسلام نامشروع است <ref>همان، ص101.</ref> وى همانند دیگر متفکران متعهد جهان اسلام به شدت با فرهنگ غرب مخالفت، و از اندیشه و اخلاق غربى انتقاد مىکرد و مقالهاى به نام «عود الى المشرق» از مجله العالم العربى در این زمینه چاپ کرد. <br> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
=مبارزات سیاسى سیدقطب= | =مبارزات سیاسى سیدقطب= | ||
مهم ترین دوران مبارزه سیدقطب به زمانى مربوط مىشود که به جمعیت | مهم ترین دوران مبارزه سیدقطب به زمانى مربوط مىشود که به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. جمعیت اخوانالمسلمین یکى از جمعیتهاى مبارز در سالهاى 1930 تا 1960میلادى بود که در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مىکرد و مقر اصلى آن در مصر قرار داشت. این جمعیت را حسن البناء (م1368ق) در شهر اسماعیلیه مصر در ذى القعده سال 1347 پایهگذاشت و فعالیت خود را در مدرسه «التهذیب» با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى، آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350قمرى، رسالهاى دربردارنده اهداف جمعیت اخوانالمسلمین منتشر کرد و در جایگاه دبیرکل جمعیت برگزیده شد. هنگام جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 میلادى جمعیت اخوانالمسلمین به یارى ملت فلسطین شتافت و بسیارى از اعضاى آن در این جنگ شرکت کردند. پس از این وقایع، از طرفى محبوبیت اخوانالمسلمین بین مسلمانان به شدت افزایش یافت و از طرف دیگر، دربار مصر و استعمار پیر انگلیس از آنان عصبانى و ناراحت شدند؛ از اینرو به فرمان ملک فاروق در سال 1368 قمرى فرمان انحلال جمعیت صادر شد و به تلافى این فرمان، جمعیت اخوانالمسلمین نخست وزیر مصر(نقراشى پاشا) را کشتند و حکومت وقت نیز به تلافى این اقدام، دبیر کل این جمعیت یعنى «حسن البناء» را در سال 1369ق ترور کرد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج7، ص271.</ref> ترور حسن البناء زمانى بود که سیدقطب در آمریکا به سر مىبرد. او مىدید که نشریات آمریکایى به شدت از کشته شدن حسن البناء ابراز خوشحالى مىکنند؛ بدین جهت همانجا تصمیم گرفت پس از بازگشت از آمریکا در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوانالمسلمین بپیوندد. وى چنان به این گروه علاقه داشت که همیشه مىگفت: من در سال 1951 میلادى متولد شدم.<ref>پیامبر و فرعون، ص39.</ref> <br> | ||
سیدقطب پس از عضویت در جمعیت | سیدقطب پس از عضویت در جمعیت اخوانالمسلمین، ابتدا عضو مکتب ارشاد، سپس در جایگاه رئیس هیأت تحریریه نشریه اخوانالمسلمین منصوب شد. مقالات تند و صریح او در این نشریه و روزنامههاى دیگر، سبب شد تا وى در سال 1954 به همراه حسن الهضیبى دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شود. پس از صدور حکم، وى را به زندان قدیم «لیمان طره» که قدمتى پانصد ساله دارد، منتقل کردند. وى در زندان به نوشتن کتاب ادامه داد و تفسیر نفیس فى ظلال القرآن را در زندان نگاشت. پس از پنج سال محکومیت، سید در زندان بیمار شد و بیم مرگ وى مىرفت؛ از اینرو مسؤولان اخوانالمسلمین مصر با دبیر این جمعیت در عراق به نام أمجد زهاوى تماس گرفتند و به او توصیه کردند عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق را واسطه قرار دهد که جمال عبدالناصر را قانع کند تا سید از زندان آزاد شود. عبدالسلام عارف پیغام را فرستاد و به واسطه این پیغام، سیدقطب در سال 1964 میلادى از زندان آزاد شد. <br> | ||
پس از آزادى از زندان بر سر ادامه کار جمعیت، اختلاف نظر حاصل شد. عبدالفتاح اسماعیل، عضو ارشد این جمعیت و همفکرانش بر این عقیده بودند که باید جهاد را ادامه داد؛ ولى بعضى از اعضا با این نظر موافق نبودند. سیدقطب که روحیه انقلابى و جهادى داشت، به عبدالفتاح اسماعیل پیوست و مطالبى در باره لزوم تغییر حاکمیت و برپایى نظام اسلامى نگاشت که بعدها با عنوان کتاب معالم فى الطریق چاپ شد. با ادامه فعالیتهاى سیدقطب و تأثیر افکار و آراى وى بر مردم به ویژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 میلادى دوباره دستگیر و زندانى شد. گروههاى کمونیستى مصر که به شدت با افکار سید مخالف بودند، آنجا شعار مىدادند: جمال، ذبح کن. ذبح کن. در این دوره از زندان که حدود چهارماه طول کشید، سید را در زندان انفرادى حبس کردند و پیش چشم او خواهرزاده اش، رفعت را کشتند. محاکمه سیدقطب در جایگاه متهم ردیف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامى در تاریخ 1966/4/12 میلادى آغاز شد و به مدت 36 روز ادامه یافت و پس از اتمام محاکمه، آنها منتظر صدور حکم بودند.<ref>الشهید سید قطب من المیلاد الى الاستشهاد، بخش | پس از آزادى از زندان بر سر ادامه کار جمعیت، اختلاف نظر حاصل شد. عبدالفتاح اسماعیل، عضو ارشد این جمعیت و همفکرانش بر این عقیده بودند که باید جهاد را ادامه داد؛ ولى بعضى از اعضا با این نظر موافق نبودند. سیدقطب که روحیه انقلابى و جهادى داشت، به عبدالفتاح اسماعیل پیوست و مطالبى در باره لزوم تغییر حاکمیت و برپایى نظام اسلامى نگاشت که بعدها با عنوان کتاب معالم فى الطریق چاپ شد. با ادامه فعالیتهاى سیدقطب و تأثیر افکار و آراى وى بر مردم به ویژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 میلادى دوباره دستگیر و زندانى شد. گروههاى کمونیستى مصر که به شدت با افکار سید مخالف بودند، آنجا شعار مىدادند: جمال، ذبح کن. ذبح کن. در این دوره از زندان که حدود چهارماه طول کشید، سید را در زندان انفرادى حبس کردند و پیش چشم او خواهرزاده اش، رفعت را کشتند. محاکمه سیدقطب در جایگاه متهم ردیف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامى در تاریخ 1966/4/12 میلادى آغاز شد و به مدت 36 روز ادامه یافت و پس از اتمام محاکمه، آنها منتظر صدور حکم بودند.<ref>الشهید سید قطب من المیلاد الى الاستشهاد، بخش اخوانالمسلمین.</ref> <br> | ||
=شهادت سید قطب= | =شهادت سید قطب= | ||
چهارماه از زمان محاکمه گذشت و سرانجام قاضى مصر، فؤاد الدجوى احکام صادره را چنین اعلام کرد: سید قطب و محمد یوسف هواش و عبدالفتاح اسماعیل محکوم به اعدام و بقیه اعضاى | چهارماه از زمان محاکمه گذشت و سرانجام قاضى مصر، فؤاد الدجوى احکام صادره را چنین اعلام کرد: سید قطب و محمد یوسف هواش و عبدالفتاح اسماعیل محکوم به اعدام و بقیه اعضاى اخوانالمسلمین از 10 سال تا حبس ابد زندانى مىشوند. سید در پاسخ دوستانش که پرسیدند حکم اعدام را چگونه یافتى؟ پاسخ داد: شکر خدا من پانزده سال است که آرزوى شهادت دارم.<ref>ما چه مىگوییم، ص22.</ref> بعضى از دوستانش از او خواستند که از اعمالش عذر بخواهد تا شاید از اعدامش صرفنظر کنند؛ اما وى در پاسخ گفت: من از عملى که براى خدا انجام دادم، عذر نمى خواهم. سرانجام روز اعدام فرا رسید و در تاریخ 9 آگوست 1966 هنگام طلوع خورشید، سید قطب و دوستانش به سوى جوخه اعدام هدایت شدند. سید سربلند و با روى گشاده و خندان جملهاى به سربازان گفت که ترجمه شعر اقبال لاهورى است: «نشان مرد مؤمن با تو مىگویم که چون مرگش رسد خندان بمیرد». روحش شاد و راهش پر رهرو باد. <br> | ||
=آثار و تألیفات سید قطب= | =آثار و تألیفات سید قطب= |