پرش به محتوا

بحرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' آمیز ' به '‌آمیز '
جز (جایگزینی متن - ' گرا ' به '‌گرا ')
جز (جایگزینی متن - ' آمیز ' به '‌آمیز ')
خط ۶: خط ۶:
در گذشته به منطقه ساحلی جنوب خلیج فارس حد فاصل بصره تا بحرین امروزی بحرین گفته می‌شد (که شامل منطقهٔ احسا، در عربستان، هم بود). بحرین قبل از زمان ساسانیان در قلمرو ایران بود. از سال ۱۵۲۲ تا ۱۶۰۲ بحرین مدتی در اشغال پرتغالی‌ها قرارگرفت. در سال ۱۶۰۲ میلادی پس از اخراج پرتغالی‌ها توسط [[شاه عباس]] از خلیج فارس، دوباره حاکمیت ایران بر آن (به جز دوره‌های کوتاهی از حملهٔ عمانی‌ها) تا سال ۱۷۸۳ میلادی ادامه پیدا کرد.
در گذشته به منطقه ساحلی جنوب خلیج فارس حد فاصل بصره تا بحرین امروزی بحرین گفته می‌شد (که شامل منطقهٔ احسا، در عربستان، هم بود). بحرین قبل از زمان ساسانیان در قلمرو ایران بود. از سال ۱۵۲۲ تا ۱۶۰۲ بحرین مدتی در اشغال پرتغالی‌ها قرارگرفت. در سال ۱۶۰۲ میلادی پس از اخراج پرتغالی‌ها توسط [[شاه عباس]] از خلیج فارس، دوباره حاکمیت ایران بر آن (به جز دوره‌های کوتاهی از حملهٔ عمانی‌ها) تا سال ۱۷۸۳ میلادی ادامه پیدا کرد.


از سال ۱۷۶۵ جزیرهٔ بحرین به دست خاندان [[آل خلیفه]] (که از اعراب شبه‌جزیرهٔ عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۱ زیر نفوذ بریتانیا بودند. با این حال در دوران قاجار ایران هنوز مدعی مالکیت بر بحرین بود. در سال ۱۹۲۷ ایران زمان پهلوی در برنامه‌ای از قبل تعیین شده در شکوائیه‌ای رسمی به بریتانیا نسبت به قرارداد این کشور با سلطان نجد و حجاز (که پس از مدتی به عربستان سعودی تبدیل شد) اعتراض کرد که در بخش از آن از آن «... تعهد به حفظ روابط دوستانه و صلح آمیز با سرزمین‌های کویت و بحرین...» یاد شده بود اما انگلیسی‌ها امیر بحرین را حاکمی مستقل و جزیره و اهالی آن را تحت‌الحمایه دولت بریتانیا دانستند و مدعی شدند که ادعای حاکمیت ایران بر بحرین بر هیچ مبنای معتبری استوار نیست. ادعاهای ظاهری ایران بر بحرین در سال‌های بعد نیز ادامه یافت، از جمله در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) قانون تقسیمات کشوری جدیدی به تصویب رسید که در آن بحرین استان چهاردهم ایران تعیین شده بود.
از سال ۱۷۶۵ جزیرهٔ بحرین به دست خاندان [[آل خلیفه]] (که از اعراب شبه‌جزیرهٔ عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۱ زیر نفوذ بریتانیا بودند. با این حال در دوران قاجار ایران هنوز مدعی مالکیت بر بحرین بود. در سال ۱۹۲۷ ایران زمان پهلوی در برنامه‌ای از قبل تعیین شده در شکوائیه‌ای رسمی به بریتانیا نسبت به قرارداد این کشور با سلطان نجد و حجاز (که پس از مدتی به عربستان سعودی تبدیل شد) اعتراض کرد که در بخش از آن از آن «... تعهد به حفظ روابط دوستانه و صلح‌آمیز با سرزمین‌های کویت و بحرین...» یاد شده بود اما انگلیسی‌ها امیر بحرین را حاکمی مستقل و جزیره و اهالی آن را تحت‌الحمایه دولت بریتانیا دانستند و مدعی شدند که ادعای حاکمیت ایران بر بحرین بر هیچ مبنای معتبری استوار نیست. ادعاهای ظاهری ایران بر بحرین در سال‌های بعد نیز ادامه یافت، از جمله در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) قانون تقسیمات کشوری جدیدی به تصویب رسید که در آن بحرین استان چهاردهم ایران تعیین شده بود.


در حالی که موضع بریتانیا در پشتیبانی از استقلال بحرین با استقبال کشورهای عربی مواجه شده بود، دولت شوروی اعلان حاکمیت ایران بر بحرین را مورد تأیید رسمی قرار داد. در سال ۱۹۶۸ با تصمیم انگلیسی‌ها به خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بحث بر سر وضعیت بحرین دوباره به اوج رسید. پیشنهاد انگلیسی‌ها تشکیل فدراسیونی از قطر و بحرین و هفت امیرنشین‌های حاشیه خلیج فارس بود که با مخالفت ظاهری پهلوی در ایران روبرو شد. در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ شاه ایران که وابستگی کامل به [[انگلیس]] و [[آمریکا]] داشت، در نشستی خبری و نمایشی در دهلی نو موضع معتدل‌تری اتخاذ کرده و از حق اهالی بومی بحرین برای تعیین سرنوشت خود از طریق یک همه‌پرسی سخن گفت؛ «...چنانچه مردم بحرین علاقمند به الحاق به کشور من نباشند، ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت...»، اما شیخ عیسی حاکم بحرین که می‌دانست مردم بحرین به هیچ عنوان حاضر به جدایی از ایران نیستند، حتی پیشنهاد همه پرسی شاه را نیز رد کرد.
در حالی که موضع بریتانیا در پشتیبانی از استقلال بحرین با استقبال کشورهای عربی مواجه شده بود، دولت شوروی اعلان حاکمیت ایران بر بحرین را مورد تأیید رسمی قرار داد. در سال ۱۹۶۸ با تصمیم انگلیسی‌ها به خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بحث بر سر وضعیت بحرین دوباره به اوج رسید. پیشنهاد انگلیسی‌ها تشکیل فدراسیونی از قطر و بحرین و هفت امیرنشین‌های حاشیه خلیج فارس بود که با مخالفت ظاهری پهلوی در ایران روبرو شد. در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ شاه ایران که وابستگی کامل به [[انگلیس]] و [[آمریکا]] داشت، در نشستی خبری و نمایشی در دهلی نو موضع معتدل‌تری اتخاذ کرده و از حق اهالی بومی بحرین برای تعیین سرنوشت خود از طریق یک همه‌پرسی سخن گفت؛ «...چنانچه مردم بحرین علاقمند به الحاق به کشور من نباشند، ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت...»، اما شیخ عیسی حاکم بحرین که می‌دانست مردم بحرین به هیچ عنوان حاضر به جدایی از ایران نیستند، حتی پیشنهاد همه پرسی شاه را نیز رد کرد.
خط ۴۳: خط ۴۳:
نرخ بیکاری جوانان در بحرین ٦/١٩ درصد اعلام شده است که نشان‌دهنده شرایط اقتصادی نامناسب به ویژه در میان شیعیان است. این نرخ بیکاری در حالی است که بسیاری از فرصت‌های شغلی در این کشور به مهاجرین خارجی سنی مذهب سپرده می‌شود. ورود مهاجرین خارجی و اعطای تابعیت بحرینی به آنها در قالب سیاست تغییر ترکیب جمعیتی بحرین، به نفع سنی‌ها صورت می‌گیرد که خود یکی از عوامل مهم نارضایتی و اعتراض شیعیان این کشور محسوب می‌شود. با اقدامات عامدانه خاندان حاکم بر بحرین، روند مهاجرت به این کشور که به نسبت وسعت و جمعیت آن، پرشتاب‌ترین کشور مهاجرپذیر جهان است، در دو سال گذشته با ورود اتباع کشورهایی مانند [[اردن]]، [[فلسطین]]، [[لبنان]]، [[عربستان سعودی]] و [[مصر]] به خاک این کشور، شکل تازه‌ای به خود گرفته است؛ به گونه‌ای که نسبت به ٥ سال گذشته بیش از ١٠ درصد رشد داشته است. دولت بحرین در جهت افزایش فشار بر شیعیان، با نادیده گرفتن ایجاد اشتغال برای جوانان متخصص و تحصیل کرده بحرینی، متخصصان اردنی و مصری را جایگزین آنان می‌کند و برای ایجاد انگیزه جهت ورود این اتباع غیر بحرینی به این کشور، به واگذاری امکانات و حتی تابعیت به آنها اقدام می‌کند.
نرخ بیکاری جوانان در بحرین ٦/١٩ درصد اعلام شده است که نشان‌دهنده شرایط اقتصادی نامناسب به ویژه در میان شیعیان است. این نرخ بیکاری در حالی است که بسیاری از فرصت‌های شغلی در این کشور به مهاجرین خارجی سنی مذهب سپرده می‌شود. ورود مهاجرین خارجی و اعطای تابعیت بحرینی به آنها در قالب سیاست تغییر ترکیب جمعیتی بحرین، به نفع سنی‌ها صورت می‌گیرد که خود یکی از عوامل مهم نارضایتی و اعتراض شیعیان این کشور محسوب می‌شود. با اقدامات عامدانه خاندان حاکم بر بحرین، روند مهاجرت به این کشور که به نسبت وسعت و جمعیت آن، پرشتاب‌ترین کشور مهاجرپذیر جهان است، در دو سال گذشته با ورود اتباع کشورهایی مانند [[اردن]]، [[فلسطین]]، [[لبنان]]، [[عربستان سعودی]] و [[مصر]] به خاک این کشور، شکل تازه‌ای به خود گرفته است؛ به گونه‌ای که نسبت به ٥ سال گذشته بیش از ١٠ درصد رشد داشته است. دولت بحرین در جهت افزایش فشار بر شیعیان، با نادیده گرفتن ایجاد اشتغال برای جوانان متخصص و تحصیل کرده بحرینی، متخصصان اردنی و مصری را جایگزین آنان می‌کند و برای ایجاد انگیزه جهت ورود این اتباع غیر بحرینی به این کشور، به واگذاری امکانات و حتی تابعیت به آنها اقدام می‌کند.


در مجموع همان گونه که بررسی‌ها و موارد فوق نشان می‌دهد، شکاف دولت و جامعه در بحرین در طول دهه‌های گذشته با توجه به سیاست‌های تبعیض آمیز خاندان آل خلیفه بسیار تشدید شده است و برخی اصلاحات ظاهری نتوانسته است به تعدیل چالش مشروعیت رژیم سیاسی بحرین منجر شود. در نتیجه با وقوع قیام‌ها و اعتراضات مردمی ضد حکومتی در کشورهایی مانند [[تونس]] و مصر، مردم شیعی بحرین نیز مرحله جدید و وسیعی از اعتراضات خود علیه خاندان آل خلیفه را آغاز کردند. این امر به شروع تحولاتی در بحرین منجر شد که بازیگران مختلف ذینفع، در آن نقش آفرینی می‌کنند.
در مجموع همان گونه که بررسی‌ها و موارد فوق نشان می‌دهد، شکاف دولت و جامعه در بحرین در طول دهه‌های گذشته با توجه به سیاست‌های تبعیض‌آمیز خاندان آل خلیفه بسیار تشدید شده است و برخی اصلاحات ظاهری نتوانسته است به تعدیل چالش مشروعیت رژیم سیاسی بحرین منجر شود. در نتیجه با وقوع قیام‌ها و اعتراضات مردمی ضد حکومتی در کشورهایی مانند [[تونس]] و مصر، مردم شیعی بحرین نیز مرحله جدید و وسیعی از اعتراضات خود علیه خاندان آل خلیفه را آغاز کردند. این امر به شروع تحولاتی در بحرین منجر شد که بازیگران مختلف ذینفع، در آن نقش آفرینی می‌کنند.


٢. بازیگران تحولات بحرین
٢. بازیگران تحولات بحرین
خط ۷۵: خط ۷۵:
نتیجه‌گیری
نتیجه‌گیری


ریشه‌ اصلی اعتراضات مردمی و تحولات کنونی در بحرین را می‌توان شکاف بین دولت و جامعه و سیاست‌های تبعیض‌آمیز مذهبی خاندان آل خلیفه بر شمرد که نوعی تبعیض مذهبی محسوب می‌شود. آل خلیفه از حدود دو قرن گذشته با حمایت قدرت‌های فرامنطقه‌ای، ابتدا انگلستان و اکنون آمریکا، بر بحرین حکومت کرده و از کسب حقوق اساسی و مشارکت جدی شیعیان بحرین در قدرت ممانعت کرده‌اند. حکومت آل خلیفه از زمان استقلال بحرین، با اقداماتی نظیر تدوین قانون اساسی و منشور ملی و انتخابات پارلمانی، در پی ایجاد مشروعیت برای خود بوده است؛ اما از آنجا که این اقدامات نمادین و به اعطای حقوق و امتیازات واقعی به گروه‌های شیعی منجر نشده، در عمل مشروعیت داخلی برای این حکومت ایجاد نکرده است. حتی سیاست‌های تبعیض آمیز ‌آل خلیفه در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، از جمله تلاش برای تغییر ترکیب جمعتی این کشور، باعث تشدید نارضایتی مردمی شده است و در نهایت به اعتراضات گسترده کنونی منجر شد.
ریشه‌ اصلی اعتراضات مردمی و تحولات کنونی در بحرین را می‌توان شکاف بین دولت و جامعه و سیاست‌های تبعیض‌آمیز مذهبی خاندان آل خلیفه بر شمرد که نوعی تبعیض مذهبی محسوب می‌شود. آل خلیفه از حدود دو قرن گذشته با حمایت قدرت‌های فرامنطقه‌ای، ابتدا انگلستان و اکنون آمریکا، بر بحرین حکومت کرده و از کسب حقوق اساسی و مشارکت جدی شیعیان بحرین در قدرت ممانعت کرده‌اند. حکومت آل خلیفه از زمان استقلال بحرین، با اقداماتی نظیر تدوین قانون اساسی و منشور ملی و انتخابات پارلمانی، در پی ایجاد مشروعیت برای خود بوده است؛ اما از آنجا که این اقدامات نمادین و به اعطای حقوق و امتیازات واقعی به گروه‌های شیعی منجر نشده، در عمل مشروعیت داخلی برای این حکومت ایجاد نکرده است. حتی سیاست‌های تبعیض‌آمیز ‌آل خلیفه در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، از جمله تلاش برای تغییر ترکیب جمعتی این کشور، باعث تشدید نارضایتی مردمی شده است و در نهایت به اعتراضات گسترده کنونی منجر شد.


در بحران بحرین، بازیگران مختلفی نقش‌آفرینی می‌کنند. معترضین و گروه‌های مخالف به عنوان بخش عمده تحولات در پی ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی و شرایط اجتماعی خود در بحرین هستند و در این راستا به اعتراضات گسترده‌ای دست زده‌اند، اما با سرکوب آنان و تداوم نسبی اعتراضات، دورنمای میزان موافقیت آنها چندان واضح نیست. حکومت بحرین به رغم خویشتن‌داری نسبی و رویکرد نسبتاً مسالمت‌آمیز در مقطع اولیۀ بعد از خشونت‌های میدان لولو، با گسترش اعتراضات، با دعوت از حضور نیروهای امنیتی سعودی و اماراتی به سرکوب وسیع و شدید معترضین دست زد و در پی پایان دادن به بحران با توسل به زور و خشونت است. شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی، ضمن حمایت از حکومت بحرین، با اعزام نیرو به این کشور نقش مهمی در سرکوب معترضین داشت. آمریکا به رغم توصیه‌های اولیه به خاندان آل خلیفه مبنی بر اتخاذ رویکرد مسالمت‌آمیز و ایجاد اصلاحات، با تداوم اعتراضات رویکرد محتاطانه‌ای در پیش گرفت و با اعزام نیروهای سعودی و سرکوب مردم مخالفتی جدی از خود نشان نداد و بیشتر به تداوم بقای رژیم بحرین می‌اندیشد.
در بحران بحرین، بازیگران مختلفی نقش‌آفرینی می‌کنند. معترضین و گروه‌های مخالف به عنوان بخش عمده تحولات در پی ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی و شرایط اجتماعی خود در بحرین هستند و در این راستا به اعتراضات گسترده‌ای دست زده‌اند، اما با سرکوب آنان و تداوم نسبی اعتراضات، دورنمای میزان موافقیت آنها چندان واضح نیست. حکومت بحرین به رغم خویشتن‌داری نسبی و رویکرد نسبتاً مسالمت‌آمیز در مقطع اولیۀ بعد از خشونت‌های میدان لولو، با گسترش اعتراضات، با دعوت از حضور نیروهای امنیتی سعودی و اماراتی به سرکوب وسیع و شدید معترضین دست زد و در پی پایان دادن به بحران با توسل به زور و خشونت است. شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی، ضمن حمایت از حکومت بحرین، با اعزام نیرو به این کشور نقش مهمی در سرکوب معترضین داشت. آمریکا به رغم توصیه‌های اولیه به خاندان آل خلیفه مبنی بر اتخاذ رویکرد مسالمت‌آمیز و ایجاد اصلاحات، با تداوم اعتراضات رویکرد محتاطانه‌ای در پیش گرفت و با اعزام نیروهای سعودی و سرکوب مردم مخالفتی جدی از خود نشان نداد و بیشتر به تداوم بقای رژیم بحرین می‌اندیشد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش