پرش به محتوا

فصلنامه اندیشه تقریب شماره 3: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیس‌جمهور'
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیس‌جمهور')
خط ۵۹: خط ۵۹:
آیا مى‌توان بین این اقدامات و حادثه 11 سپتامبر ارتباطى برقرار کرد؟ براى پاسخ به این سؤال لازم است کمى به عقب برگردیم. در حالى که در قرون وسطا و پس از آن اصل توسل به زور، مطابق «[[نظریه جنگ عادلانه]]» مشروع و عادلانه تلقى مى‌شد، در حقوق بین‌الملل معاصر به ویژه بعد از جنگ جهانى دوم، به دلیل زیان‌هاى هولناک آن، جامعه جهانى تلاش مجدانه‌اى براى از میان برداشتن پدیده جنگ از خود نشان داد و آن را فاقد هرگونه توجیه اخلاقى دانست. بدین منظور در مقدمه و مواد منشور سازمان ملل براى حفظ نسل‌هاى آینده و مصون ماندن آنان از زیان‌ها و خسارت‌هاى جنگ، بر مذموم بودن جنگ و ترغیب به صلح تأکید فراوان شده‌است.<br>
آیا مى‌توان بین این اقدامات و حادثه 11 سپتامبر ارتباطى برقرار کرد؟ براى پاسخ به این سؤال لازم است کمى به عقب برگردیم. در حالى که در قرون وسطا و پس از آن اصل توسل به زور، مطابق «[[نظریه جنگ عادلانه]]» مشروع و عادلانه تلقى مى‌شد، در حقوق بین‌الملل معاصر به ویژه بعد از جنگ جهانى دوم، به دلیل زیان‌هاى هولناک آن، جامعه جهانى تلاش مجدانه‌اى براى از میان برداشتن پدیده جنگ از خود نشان داد و آن را فاقد هرگونه توجیه اخلاقى دانست. بدین منظور در مقدمه و مواد منشور سازمان ملل براى حفظ نسل‌هاى آینده و مصون ماندن آنان از زیان‌ها و خسارت‌هاى جنگ، بر مذموم بودن جنگ و ترغیب به صلح تأکید فراوان شده‌است.<br>
البته نباید اصل توسل به زور یا نظریه جنگ عادلانه را با دفاع مشروع مندرج در ماده 51 منشور ملل متحد خلط کرد، زیرا در حالى که دفاع مشروع در زمان وقوع یک حمله جدى است، اما جنگ عادلانه یا اصل توسل به زور در مقابل یک تهدید بالقوه و احتمالى است. علاوه بر منشور، کنوانسیون‌ها و معاهده‌ها، بسیارى بر عدم توسل به زور تأکید دارند از این رو خلط آن یک اشتباه فاحش است. بنابراین حمله به افغانستان و عراق توسط دولت آمریکا را نمى‌توان با عنوان دفاع مشروع توجیه کرد.<ref>کدخدایى: 98.</ref><br>
البته نباید اصل توسل به زور یا نظریه جنگ عادلانه را با دفاع مشروع مندرج در ماده 51 منشور ملل متحد خلط کرد، زیرا در حالى که دفاع مشروع در زمان وقوع یک حمله جدى است، اما جنگ عادلانه یا اصل توسل به زور در مقابل یک تهدید بالقوه و احتمالى است. علاوه بر منشور، کنوانسیون‌ها و معاهده‌ها، بسیارى بر عدم توسل به زور تأکید دارند از این رو خلط آن یک اشتباه فاحش است. بنابراین حمله به افغانستان و عراق توسط دولت آمریکا را نمى‌توان با عنوان دفاع مشروع توجیه کرد.<ref>کدخدایى: 98.</ref><br>
نکته مهم این است که خود دولت آمریکا قبل از این دوره‌ها هر گونه توسل به زور را براى حل اختلافات رد نموده‌است و دادستان وقت آمریکا در دادگاه بین‌المللى نورنبرگ مى‌گوید: موضع ما آن است که به رغم هرگونه ناراحتى و مصیبتى که یک ملت ممکن است متحمل شود، توسل به جنگ یک ابزار غیرقانونى براى حل این مصیبت و یا جاى گزینى آن مى‌باشد. دولت آمریکا بارها بر این امر تأکید کرد و در صحنه‌هاى بین‌المللى نیز بر ممنوع بودن جنگ‌هاى بازدارنده اصرار داشتند و به همین مبنا نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا در سال 1956 دولت‌هاى کمونیستى را به دلیل این که این نوع حملات را جایز مى‌شمردند، محکوم مى‌کرد و ترومن مى‌گفت که ما معتقد به جنگ‌هاى بازدارنده نیستیم، چرا که این نوع جنگ‌ها ابزار دیکتاتورها مى‌باشد.<ref>همان: 102ـ103.</ref>
نکته مهم این است که خود دولت آمریکا قبل از این دوره‌ها هر گونه توسل به زور را براى حل اختلافات رد نموده‌است و دادستان وقت آمریکا در دادگاه بین‌المللى نورنبرگ مى‌گوید: موضع ما آن است که به رغم هرگونه ناراحتى و مصیبتى که یک ملت ممکن است متحمل شود، توسل به جنگ یک ابزار غیرقانونى براى حل این مصیبت و یا جاى گزینى آن مى‌باشد. دولت آمریکا بارها بر این امر تأکید کرد و در صحنه‌هاى بین‌المللى نیز بر ممنوع بودن جنگ‌هاى بازدارنده اصرار داشتند و به همین مبنا نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا در سال 1956 دولت‌هاى کمونیستى را به دلیل این که این نوع حملات را جایز مى‌شمردند، محکوم مى‌کرد و ترومن مى‌گفت که ما معتقد به جنگ‌هاى بازدارنده نیستیم، چرا که این نوع جنگ‌ها ابزار دیکتاتورها مى‌باشد.<ref>همان: 102ـ103.</ref>
حال با توجه به اجماع جهانى پس از جنگ جهانى دوم بر نفى هرگونه جنگ، توسل به زور و وجود معاهده‌ها و اعلامیه‌هاى فراوانى که در این زمینه در سطح جهانى و منطقه‌اى وجود دارد و اعلام مواضع صریح دولت مردان آمریکا بر هر گونه جنگ‌هاى بازدارنده، سؤال این است که چگونه دولت بوش مى‌تواند براى حضور نظامى در منطقه خاورمیانه، به افغانستان و عراق حمله کند و مواضع صریح قبلى این کشور و اجماع جهانى را زیر پا بگذارد؟!<br>
حال با توجه به اجماع جهانى پس از جنگ جهانى دوم بر نفى هرگونه جنگ، توسل به زور و وجود معاهده‌ها و اعلامیه‌هاى فراوانى که در این زمینه در سطح جهانى و منطقه‌اى وجود دارد و اعلام مواضع صریح دولت مردان آمریکا بر هر گونه جنگ‌هاى بازدارنده، سؤال این است که چگونه دولت بوش مى‌تواند براى حضور نظامى در منطقه خاورمیانه، به افغانستان و عراق حمله کند و مواضع صریح قبلى این کشور و اجماع جهانى را زیر پا بگذارد؟!<br>
ظاهراً بروز حادثه‌اى مانند 11 سپتامبر که موجب جریحه دار شدن افکار عمومى جهان شد بهانه مناسبى براى زیرپا گذاشتن قواعد و مقررات بین‌المللى از طرف دولت بوش و توجیه اقدام‌هاى بعدى است. به دنبال این حادثه، برخى از نظریه پردازان آمریکایى براى توجیه حمله آمریکا به افغانستان نظریه متروک و منسوخ «جنگ عادلانه» را مطرح کردند و با بازگشت به قرون وسطا، اصل توسل به زور و جنگ را مجاز شمردند.<ref>همان: 103.</ref> به دلیل نبود یک دادگاه بین‌المللى کیفرى دایمى با صلاحیت رسیدگى به جرایم تروریستى، دولت بوش با عنوان مبارزه با تروریسم پس از حادثه 11 سپتامبر، خود وارد عمل مى‌شود و به کشور [[افغانستان]] به بهانه نابودى بن لادن حمله مى‌کند؛ بن لادنى که به اعتراف خود غربى‌ها، سال‌ها با آژانس آمریکایى در خلال جنگ افغانستان همکارى مى‌کرد.<ref>همان، 20/1/83.</ref> و براى ادامه اقدامات جنگ طلبانه، امضاى خود را از معاهده رم مربوط به تشکیل دیوان کیفرى بین‌المللى پس مى‌گیرد.
ظاهراً بروز حادثه‌اى مانند 11 سپتامبر که موجب جریحه دار شدن افکار عمومى جهان شد بهانه مناسبى براى زیرپا گذاشتن قواعد و مقررات بین‌المللى از طرف دولت بوش و توجیه اقدام‌هاى بعدى است. به دنبال این حادثه، برخى از نظریه پردازان آمریکایى براى توجیه حمله آمریکا به افغانستان نظریه متروک و منسوخ «جنگ عادلانه» را مطرح کردند و با بازگشت به قرون وسطا، اصل توسل به زور و جنگ را مجاز شمردند.<ref>همان: 103.</ref> به دلیل نبود یک دادگاه بین‌المللى کیفرى دایمى با صلاحیت رسیدگى به جرایم تروریستى، دولت بوش با عنوان مبارزه با تروریسم پس از حادثه 11 سپتامبر، خود وارد عمل مى‌شود و به کشور [[افغانستان]] به بهانه نابودى بن لادن حمله مى‌کند؛ بن لادنى که به اعتراف خود غربى‌ها، سال‌ها با آژانس آمریکایى در خلال جنگ افغانستان همکارى مى‌کرد.<ref>همان، 20/1/83.</ref> و براى ادامه اقدامات جنگ طلبانه، امضاى خود را از معاهده رم مربوط به تشکیل دیوان کیفرى بین‌المللى پس مى‌گیرد.
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:


همایش «گفت‌وگوى مذاهب، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها» با حضور بیش از یکصد تن از رهبران سیزده دین و مذهب موجود در کشور ساحل عاج، سفرا و دیپلمات‌هاى کشورهاى اسلامى، اندیشمندان و دانشگاهیان 16 و 17 تیرماه طى مراسمى در مرکز همایش‌هاى ابیجان پایتخت این کشور برگزار شد.<br>
همایش «گفت‌وگوى مذاهب، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها» با حضور بیش از یکصد تن از رهبران سیزده دین و مذهب موجود در کشور ساحل عاج، سفرا و دیپلمات‌هاى کشورهاى اسلامى، اندیشمندان و دانشگاهیان 16 و 17 تیرماه طى مراسمى در مرکز همایش‌هاى ابیجان پایتخت این کشور برگزار شد.<br>
به گزارش روابط عمومى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، آیت‌الله تسخیرى دبیرکل مجمع، مولوى اسحاق مدنى مشاور رئیس جمهورى در امور اهل سنت و نایب رئیس شوراى عالى مجمع و حجت الاسلام و المسلمین میرآقایى معاون بین‌الملل مجمع، وزیر ادیان ساحل عاج، امام ادریس قدوس رهبر مسلمانان ساحل عاج، اسقف اعظم کاردینال اگره یکى از هشت اسقف افریقایى در کمیته انتخاب پاپ حضور داشتند و جمعى از حاضران پیرامون لزوم گفت‌وگو بین دانشمندان پیرو ادیان الهى جهت رسیدن به امنیت و صلح عادلانه بین المللى سخن رانى کردند.<br>
به گزارش روابط عمومى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، آیت‌الله تسخیرى دبیرکل مجمع، مولوى اسحاق مدنى مشاور رئیس‌جمهورى در امور اهل سنت و نایب رئیس شوراى عالى مجمع و حجت الاسلام و المسلمین میرآقایى معاون بین‌الملل مجمع، وزیر ادیان ساحل عاج، امام ادریس قدوس رهبر مسلمانان ساحل عاج، اسقف اعظم کاردینال اگره یکى از هشت اسقف افریقایى در کمیته انتخاب پاپ حضور داشتند و جمعى از حاضران پیرامون لزوم گفت‌وگو بین دانشمندان پیرو ادیان الهى جهت رسیدن به امنیت و صلح عادلانه بین المللى سخن رانى کردند.<br>
آیت‌الله تسخیرى دبیرکل مجمع، گفت‌وگو را عامل بنیادینو بهترین راه کار براى بازگشت صلحودوستى و برادرى برشمرد و براى بازگشت هر چه سریع تر صلح و برادرى به ساحل عاج ابراز امیدوارى کرد.<br>
آیت‌الله تسخیرى دبیرکل مجمع، گفت‌وگو را عامل بنیادینو بهترین راه کار براى بازگشت صلحودوستى و برادرى برشمرد و براى بازگشت هر چه سریع تر صلح و برادرى به ساحل عاج ابراز امیدوارى کرد.<br>
ایشان، ضمن تقبیح هرگونه عملیات تروریستى دولتى و غیردولتى، ریشه این گونه اعمال را تجاوز، اشغال، ظلم و بى‌عدالتى دانست که اروپاییان نسبت به جهان سوم روا مى‌دارند.<br>
ایشان، ضمن تقبیح هرگونه عملیات تروریستى دولتى و غیردولتى، ریشه این گونه اعمال را تجاوز، اشغال، ظلم و بى‌عدالتى دانست که اروپاییان نسبت به جهان سوم روا مى‌دارند.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش