۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتابها') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
'''حافظ ذهبی''' در مورد او میگوید: او با زهد و تقوا و امر به معروف و نهی از منکر و استحکام در دین به درجه اجتهاد رسید و امامت مذهب به او رسید و توسط بزرگان به این درجات نائل شد. | '''حافظ ذهبی''' در مورد او میگوید: او با زهد و تقوا و امر به معروف و نهی از منکر و استحکام در دین به درجه اجتهاد رسید و امامت مذهب به او رسید و توسط بزرگان به این درجات نائل شد. | ||
==ابن عماد حنبلی== | ==ابن عماد حنبلی== | ||
'''ابن عماد حنبلی''' نیز در مورد او میگوید: «عزالدین شیخ الإسلام... الإمام العلامة و حید زمانه اش، سلطان العلماء... متبحر در فقه، اصول وادبیات، از همتایان خود برتری یافت و علوم مختلف را از تفسیر و حدیث و فقه و قضاوت جمع کرد و به درجه اجتهاد رسید و شاگردانی از سراسر کشور برای تلمذ در درس او مهاجرت کردند. ایشان | '''ابن عماد حنبلی''' نیز در مورد او میگوید: «عزالدین شیخ الإسلام... الإمام العلامة و حید زمانه اش، سلطان العلماء... متبحر در فقه، اصول وادبیات، از همتایان خود برتری یافت و علوم مختلف را از تفسیر و حدیث و فقه و قضاوت جمع کرد و به درجه اجتهاد رسید و شاگردانی از سراسر کشور برای تلمذ در درس او مهاجرت کردند. ایشان کتابهای مفیدی تألیف کردند<ref>شذرات الذهب، ابن العمادالحنبلی، ج7 ص523</ref>. | ||
العز بن عبدالسلام در سال 577 هجری قمری (1181م) در [[دمشق]] به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و به فراگیری علوم شریعت و زبان عربی پرداخت و خطیب مسجد اموی شده و در زاویه غزالی آن به تدریس پرداخت. | العز بن عبدالسلام در سال 577 هجری قمری (1181م) در [[دمشق]] به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و به فراگیری علوم شریعت و زبان عربی پرداخت و خطیب مسجد اموی شده و در زاویه غزالی آن به تدریس پرداخت. | ||
=فعالیتها= | =فعالیتها= | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
آنها در شایستگی این نام اتفاق نظر داشتند، اما در توجیه آن اختلاف نظر داشتند. | آنها در شایستگی این نام اتفاق نظر داشتند، اما در توجیه آن اختلاف نظر داشتند. | ||
بیزاری او از تقلید، و نیل به درجه اجتهاد، به ویژه که در عصری زندگی میکرد که تقلید رواج یافت و مردم بدان پایبند بودند. برخی زمزمه کردند که در اجتهاد را ببندند. | بیزاری او از تقلید، و نیل به درجه اجتهاد، به ویژه که در عصری زندگی میکرد که تقلید رواج یافت و مردم بدان پایبند بودند. برخی زمزمه کردند که در اجتهاد را ببندند. | ||
خود را وقف | خود را وقف کتابها و آرای پیشینیان کردند و به تحقیق و استنباط به خود زحمت ندادند. | ||
و در مواجهه با تغییر شرایط و مسائل جدید و مسائل مطرح شده، العز با گفتار و کردار و اهتمام و طبقه بندی خود از این حلقه خارج شد. | و در مواجهه با تغییر شرایط و مسائل جدید و مسائل مطرح شده، العز با گفتار و کردار و اهتمام و طبقه بندی خود از این حلقه خارج شد. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
==افتاء== | ==افتاء== | ||
این فتوا در حکومت اسلامی جایگاه رسمی و کارکردی نداشت و اولین چیزی بود که در مقام رسمی و حکومتی در دولت عثمانی ظاهر شد و علما به عقیده خودشان به تنهایی این سمت را انجام میدادند. هرکس علم پیدا کرد و به مرحله تشخیص صحیح احکام رسید، شرع و دین را برای مردم توضیح دهد. العز بن عبدالسلام در سوریه فتوا داد و او را «مفتی شام» نامیدند و من از آن متنفرم و معتقدم که مفتی در لبه جهنم است و اگر نبود. که معتقدم خداوند آن را بر من واجب کرده است; آن را در این هنگام که به آن آلوده شدم و اینک حق مرا معذور کرد، بر من نازل شد و تکلیفم برطرف شد و حمد و فضل خداست. العز سه روز در آن حالت باقی ماند تا اینکه شیخ حنفی جمال الدین حصیری مداخله کرد و سلطان را انکار کرد، بنابراین سلطان کاملاً از موضع و عقیده خود عقبنشینی کرد و العز به فتوا بازگشت، اما او از ارتباط شاه و پولش امتناع کرد. شهرت او از شام فراتر رفت و از کشورهای مختلف برای او فتوا فرستادند، ابن کثیر گفت: مقصود او فتواهای آفاق بود تا اینکه اهل موصل از عراق در یک استفتاء در یک سلسله سؤالات او را طلبیدند و او. به آنها پاسخ داد و در | این فتوا در حکومت اسلامی جایگاه رسمی و کارکردی نداشت و اولین چیزی بود که در مقام رسمی و حکومتی در دولت عثمانی ظاهر شد و علما به عقیده خودشان به تنهایی این سمت را انجام میدادند. هرکس علم پیدا کرد و به مرحله تشخیص صحیح احکام رسید، شرع و دین را برای مردم توضیح دهد. العز بن عبدالسلام در سوریه فتوا داد و او را «مفتی شام» نامیدند و من از آن متنفرم و معتقدم که مفتی در لبه جهنم است و اگر نبود. که معتقدم خداوند آن را بر من واجب کرده است; آن را در این هنگام که به آن آلوده شدم و اینک حق مرا معذور کرد، بر من نازل شد و تکلیفم برطرف شد و حمد و فضل خداست. العز سه روز در آن حالت باقی ماند تا اینکه شیخ حنفی جمال الدین حصیری مداخله کرد و سلطان را انکار کرد، بنابراین سلطان کاملاً از موضع و عقیده خود عقبنشینی کرد و العز به فتوا بازگشت، اما او از ارتباط شاه و پولش امتناع کرد. شهرت او از شام فراتر رفت و از کشورهای مختلف برای او فتوا فرستادند، ابن کثیر گفت: مقصود او فتواهای آفاق بود تا اینکه اهل موصل از عراق در یک استفتاء در یک سلسله سؤالات او را طلبیدند و او. به آنها پاسخ داد و در کتابهایش با نام «فتاوای موصلی» جمع آوری شد. | ||
و چون عزّ به مصر رفت آوازه علم و فتوا بر او پیشی گرفت و چون به وطن مصر رسید (سال 639 هجری قمری) علما و فتاوای آن او را با اعتبار شناختند و از دادن فتوا دراینباره خودداری کردند. وجود اوفاطی: ما قبل از حضور شیخ عزالدین فتوا میدادیم، ولی بعد از حضور ایشان منصب فتوا تعیین میشود. العز بیش از شصت سال داشت، اما قدرتش از بین نرفت و پیری او را تحت تأثیر قرار نداد، از این رو در مصر فتواهای جدی درباره شاهزادگان و بیع پادشاهان و فتوای تخریب طبالخانه صادر کرد. و فتواهای دیگر و العز در مصر فتوا باقی ماند تا درگذشت. | و چون عزّ به مصر رفت آوازه علم و فتوا بر او پیشی گرفت و چون به وطن مصر رسید (سال 639 هجری قمری) علما و فتاوای آن او را با اعتبار شناختند و از دادن فتوا دراینباره خودداری کردند. وجود اوفاطی: ما قبل از حضور شیخ عزالدین فتوا میدادیم، ولی بعد از حضور ایشان منصب فتوا تعیین میشود. العز بیش از شصت سال داشت، اما قدرتش از بین نرفت و پیری او را تحت تأثیر قرار نداد، از این رو در مصر فتواهای جدی درباره شاهزادگان و بیع پادشاهان و فتوای تخریب طبالخانه صادر کرد. و فتواهای دیگر و العز در مصر فتوا باقی ماند تا درگذشت. | ||
خط ۳۲۱: | خط ۳۲۱: | ||
=آثار= | =آثار= | ||
عز بن عبدالسلام | عز بن عبدالسلام کتابها و آثار و نامههای فراوانی از خود به جای گذاشته است، اما این تألیف با قامت عز و علم و مجموعه او تناسبی ندارد و به همین دلیل یافی یمانی در آن: پیشینیان نسل اول. علت این امر این است که جلال به مناصب رسمی و کار ملت و گرفتاریهای امر به معروف و نهی از منکر مشغول بود. | ||
==تفسیر و علوم قرآن== | ==تفسیر و علوم قرآن== |