confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
و «فَوَّضَ أَمْرَهُ إِلَيْهِ تَفْوِيضاً سَلَّمَ أَمْرَهُ إِلَيْه»فیومی احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص 483 <ref> | و «فَوَّضَ أَمْرَهُ إِلَيْهِ تَفْوِيضاً سَلَّمَ أَمْرَهُ إِلَيْه»فیومی احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص 483 <ref> | ||
معنای هر سه تعریف در این جمله خلاصه می شود که مقصود از تفویض، سپردن کار به شخص دیگر است. یعنی او را در انجام کار صاحب اختیار قرار داده است. | معنای هر سه تعریف در این جمله خلاصه می شود که مقصود از تفویض، سپردن کار به شخص دیگر است. یعنی او را در انجام کار صاحب اختیار قرار داده است. | ||
==معنای | ==معنای اختیار در لغت == | ||
اختیار در لغت به معنای برگزیدن است. نوشته اند: «و الاختيار الاصطفاء، كذلك التَّخَيُّر» <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص 267</ref> | اختیار در لغت به معنای برگزیدن است. نوشته اند: «و الاختيار الاصطفاء، كذلك التَّخَيُّر» <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص 267</ref> | ||
اختیار یعنی بر گزیدن و تخیر نیز به همان معنا است. | اختیار یعنی بر گزیدن و تخیر نیز به همان معنا است. | ||
=معنای | ==معنای اختیار در اصطلاح== | ||
در معنای اصطلاحی اختیار (به معنای تفویض) نوشته اند:« الاختيار بمعنى التفويض بمعنى أنه ليس للّه سبحانه أي صنع في فعل العبد... فهو مستقل في فعله و في إيجاده و تأثيره حفظا لعدله سبحانه.» <ref>سبحانی جعفر، الإلهيات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج2، ص257.</ref> | در معنای اصطلاحی اختیار (به معنای تفویض) نوشته اند:« الاختيار بمعنى التفويض بمعنى أنه ليس للّه سبحانه أي صنع في فعل العبد... فهو مستقل في فعله و في إيجاده و تأثيره حفظا لعدله سبحانه.» <ref>سبحانی جعفر، الإلهيات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج2، ص257.</ref> | ||
اختیار به معنای تفویض است، به این معنا که خدای متعال در افعال بنده اش دخالت نمی کند، بلکه او در انجام افعال مستقل است، زیرا که عدالت خدا به غیر از این ثابت نمی شود. | اختیار به معنای تفویض است، به این معنا که خدای متعال در افعال بنده اش دخالت نمی کند، بلکه او در انجام افعال مستقل است، زیرا که عدالت خدا به غیر از این ثابت نمی شود. | ||
=معنای لغوی تفویض= | ==معنای لغوی تفویض== | ||
در معنای لغوی تفویض آورده اند:«(التفویض)هو أنّ اللَّه تعالى فوّض أفعال العباد إليهم يفعلون ما يشاءون على وجه الاستقلال دون أن يكون للَّه سلطان على أفعالهم» <ref>عسکری سید مرتضی، الجبر و التفويض و القضاء و القدر، ص6</ref> | در معنای لغوی تفویض آورده اند:«(التفویض)هو أنّ اللَّه تعالى فوّض أفعال العباد إليهم يفعلون ما يشاءون على وجه الاستقلال دون أن يكون للَّه سلطان على أفعالهم» <ref>عسکری سید مرتضی، الجبر و التفويض و القضاء و القدر، ص6</ref> | ||
تفویض یعنی این که خدای متعال افعال عباد را به خودشان واگذار کرده است که آن چه می خواهند مستقلا و بدون هر گونه سلطنت و دخالتی از طرف خدای متعال انجام دهند. | تفویض یعنی این که خدای متعال افعال عباد را به خودشان واگذار کرده است که آن چه می خواهند مستقلا و بدون هر گونه سلطنت و دخالتی از طرف خدای متعال انجام دهند. | ||
=معنای اصطلاحی تفویض= | ==معنای اصطلاحی تفویض== | ||
نوشته اند: تفویض در اصطلاح دارای دو معنا است.1.معنای اول تفویض به معنای واگذاری امور به خدا است یعنی این که شخص تمام امور زندگانی اش را به خدای متعال می سپرد که البته این نوع تفویض می تواند مرتبه ای از مراتب عرفانی بندگان مخلص خدا باشد و شامل منازل سه گانه عبودیت یعنی توکل، تفویض و تسلیم می شود.«فهي مقامات ثلاث من مقامات العبوديه التوكل، ثم التفويض و هو أدق من التوكل ثم التسليم و هو أدق منهما.» <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 17، ص 334</ref> | نوشته اند: تفویض در اصطلاح دارای دو معنا است.1.معنای اول تفویض به معنای واگذاری امور به خدا است یعنی این که شخص تمام امور زندگانی اش را به خدای متعال می سپرد که البته این نوع تفویض می تواند مرتبه ای از مراتب عرفانی بندگان مخلص خدا باشد و شامل منازل سه گانه عبودیت یعنی توکل، تفویض و تسلیم می شود.«فهي مقامات ثلاث من مقامات العبوديه التوكل، ثم التفويض و هو أدق من التوكل ثم التسليم و هو أدق منهما.» <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 17، ص 334</ref> | ||
یعنی عبودیت دارای سه مقام است.اول توکل دوم تفویض که دقیق تر از توکل است، سوم تسلیم که از تفویض و توکل دقیق تر است. مومن آل فرعون بعد از انجام رسالت خویش نسبت به آل فرعون، امور خویش را به خدای متعال تفویض و این آیه را قرائت کرد«وافوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. غافر(40) 44 » یعنی من امور خود را به خداوند واگذار میکنم. به درستی که او از احوال بندگان خود آگاه است.2.معنای دوم تفویض به معنای واگذاری امور به انسان است. تفویض به این معنا که به دو قسم تشریعی و تکوینی تقسیم می شود. بنا بر این، مقصود از تفویض در محل بحث، قسم دوم و به معنای کلامی آن است که در مباحثات مربوط به جبر و اختیار به کار می رود. به همین دلیل در تفسیر تفویض این موضوع لحاظ خواهد شد. | یعنی عبودیت دارای سه مقام است.اول توکل دوم تفویض که دقیق تر از توکل است، سوم تسلیم که از تفویض و توکل دقیق تر است. مومن آل فرعون بعد از انجام رسالت خویش نسبت به آل فرعون، امور خویش را به خدای متعال تفویض و این آیه را قرائت کرد«وافوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. غافر(40) 44 » یعنی من امور خود را به خداوند واگذار میکنم. به درستی که او از احوال بندگان خود آگاه است.2.معنای دوم تفویض به معنای واگذاری امور به انسان است. تفویض به این معنا که به دو قسم تشریعی و تکوینی تقسیم می شود. بنا بر این، مقصود از تفویض در محل بحث، قسم دوم و به معنای کلامی آن است که در مباحثات مربوط به جبر و اختیار به کار می رود. به همین دلیل در تفسیر تفویض این موضوع لحاظ خواهد شد. |