۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد. <ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref> به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابن حبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref> وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> | به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد. <ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref> به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابن حبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref> وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت. <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> | ||
==قابلیت زیادت و نقصان در | ==قابلیت زیادت و نقصان در ایمان== | ||
بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود. <ref>العقیده، ص۶۲-۷۷</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است. <ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱</ref> | بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود. <ref>العقیده، ص۶۲-۷۷</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است. <ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱</ref> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در [[فقیه]] نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابن عبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند. <ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱</ref> در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و حرام <ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند. <ref>طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> | دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در [[فقیه]] نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابن عبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند. <ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱</ref> در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و حرام <ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند. <ref>طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> | ||
==استحباب | ==استحباب زیارت قبور برای مردان== | ||
ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند. <ref> المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳</ref> وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد. <ref>المغنی، ص۴۳۰</ref> | ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند. <ref> المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳</ref> وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت. <ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref> درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد. <ref>المغنی، ص۴۳۰</ref> | ||
==عدم وجوب | ==عدم وجوب حج بر مرتد== | ||
حنبلیان، همچون حنفیان، حج را بر مرتد واجب نمیدانند. <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref> اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref> ابن حنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸</ref> وی همچون مالک بن انس، [[احرام عمره]] از [[میقات]] را بهتر از [[احرام]] پیش از آن میداند. <ref> المغنی، ج۳، ص۲۲۱</ref> وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹</ref> و تلبیه را مستحب میشمرد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶</ref> از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند. <ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱</ref> ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این رجوع جایز است. <ref>متن الخرقی، ص۵۷</ref> درباره رکن بودن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰</ref> | حنبلیان، همچون حنفیان، حج را بر مرتد واجب نمیدانند. <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref> اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref> ابن حنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸</ref> وی همچون مالک بن انس، [[احرام عمره]] از [[میقات]] را بهتر از [[احرام]] پیش از آن میداند. <ref> المغنی، ج۳، ص۲۲۱</ref> وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹</ref> و تلبیه را مستحب میشمرد. <ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶</ref> از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند. <ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱</ref> ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این رجوع جایز است. <ref>متن الخرقی، ص۵۷</ref> درباره رکن بودن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد. <ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰</ref> | ||