confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
شب جمعه بیستوپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم [[شهریور ماه]] ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سالها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت علیه السلام را روشن ساخت: آیتالله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام ازهاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیدهاش را «محمدتقی» گذاشت. | شب جمعه بیستوپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم [[شهریور ماه]] ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سالها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت علیه السلام را روشن ساخت: آیتالله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام ازهاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیدهاش را «محمدتقی» گذاشت. | ||
نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی همنشین خلوت پدر بود و میدید که چگونه عشق به [[اهلبیت اطهارعلیه السلام]] از قلب محزون پدر میتراود و بر صفحه کاغذ، مرثیههایی میشود که داغداران عزای حسینی علیه السلام زمزمهاش میکنند و محافل خود را با آن سرودهها رونق میدهند. محمدتقی در همه این لحظهها همنشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه میسرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست. | نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی همنشین خلوت پدر بود و میدید که چگونه عشق به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت اطهارعلیه السلام]] از قلب محزون پدر میتراود و بر صفحه کاغذ، مرثیههایی میشود که داغداران عزای حسینی علیه السلام زمزمهاش میکنند و محافل خود را با آن سرودهها رونق میدهند. محمدتقی در همه این لحظهها همنشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه میسرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست. | ||
زمزمه مرثیههای حسینی، از کوچهباغهای فومن، او را به گوشه دنج مکتبخانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سورههایی از [[قرآن کریم]] را بهخاطر سپرد. اما روح تشنهاش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمیکرد. | زمزمه مرثیههای حسینی، از کوچهباغهای فومن، او را به گوشه دنج مکتبخانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سورههایی از [[قرآن کریم]] را بهخاطر سپرد. اما روح تشنهاش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمیکرد. | ||
بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه اطهارعلیه السلام]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گامهای علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون [[بوستان]]، [[گلستان]] و [[کلیله و دمن]]ه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت. | بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهارعلیه السلام]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گامهای علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون [[بوستان]]، [[گلستان]] و [[کلیله و دمن]]ه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت. | ||
اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیتالله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظههای دلانگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانهاش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد. | اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیتالله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظههای دلانگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانهاش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد. | ||
در [[جمادیالثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بیگمان در لحظههای خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانشآموختگان [[نجف]] بودند- لحظههایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق میگذشت و او را به وجد میآورد و قلب مشتاقش را به صفای | در [[جمادیالثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بیگمان در لحظههای خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانشآموختگان [[نجف]] بودند- لحظههایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق میگذشت و او را به وجد میآورد و قلب مشتاقش را به صفای [[حرم حضرت علی علیه السلام]] و حضرت [[امام حسین علیه السلام]] میکوچاند و پای آن قبور نورانی مینشاند. آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبه فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین علیه السلام شد. | ||
=خاطره انتخاب نام= | =خاطره انتخاب نام= | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخشهای پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، حاج سید ابوالقاسم خویی، شیخ علیمحمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد. | شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخشهای پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، حاج سید ابوالقاسم خویی، شیخ علیمحمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد. | ||
برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانههای فقه و اصول و معارف اهلبیت علیه السلام همچون [[آیتالله آقا ضیاء عراقی]] و [[آیتالله میرزای نائینی]] در اصول و [[آیتالله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهلبیت علیه السلام و فیلسوف وارسته، [[آیتالله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سالها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد. | برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانههای فقه و اصول و معارف اهلبیت علیه السلام همچون [[آقا ضیاءالدین عراقی|آیتالله آقا ضیاء عراقی]] و [[میرزا محمد حسین نائینی|آیتالله میرزای نائینی]] در اصول و [[آیتالله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهلبیت علیه السلام و فیلسوف وارسته، [[آیتالله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سالها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد. | ||
دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و همقطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتابهای مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[آیتالله سید حسین بادکوبهای]] فراگرفت. | دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و همقطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتابهای مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[آیتالله سید حسین بادکوبهای]] فراگرفت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ماههای سکونت در قم با خبرهایی ناگوار که از نجف میرسید، همراه بود. رحلت آیتالله [[سید ابوالحسن اصفهانی]] در [[ذیالحجه]] ۱۳۶۵ هجری قمری و حضرت آیتالله میرزا علی قاضی در [[ربیعالاول]] ۱۳۶۶ هجری قمری، خبرهای جانسوزی بودند که فاضل گیلانی را به سوگ نشاند. اکنون او بود و خاطرات فراوانش از روزها و شبهای نجف و آنچه از استادان معنوی و بزرگوارش در خاطر داشت. این اخبار و فوت پدر، وی را برآن داشت که در مجاورت حرم کریمه اهل بیت، حضرت [[فاطمه معصومه سلام الله علیه]] سکنی گزیند و بوی گل را از گلاب جوید. حضور حضرت آیتالله بهجت در شهر مقدس قم، جلوههایی برجسته و نمود و ظهوری متنوع در عرصهای مختلف داشت. نخستین فراز از زندگی ایشان، حضور در دروس خارج [[مراجع تقلید]] عصر بود. | ماههای سکونت در قم با خبرهایی ناگوار که از نجف میرسید، همراه بود. رحلت آیتالله [[سید ابوالحسن اصفهانی]] در [[ذیالحجه]] ۱۳۶۵ هجری قمری و حضرت آیتالله میرزا علی قاضی در [[ربیعالاول]] ۱۳۶۶ هجری قمری، خبرهای جانسوزی بودند که فاضل گیلانی را به سوگ نشاند. اکنون او بود و خاطرات فراوانش از روزها و شبهای نجف و آنچه از استادان معنوی و بزرگوارش در خاطر داشت. این اخبار و فوت پدر، وی را برآن داشت که در مجاورت حرم کریمه اهل بیت، حضرت [[فاطمه معصومه سلام الله علیه]] سکنی گزیند و بوی گل را از گلاب جوید. حضور حضرت آیتالله بهجت در شهر مقدس قم، جلوههایی برجسته و نمود و ظهوری متنوع در عرصهای مختلف داشت. نخستین فراز از زندگی ایشان، حضور در دروس خارج [[مراجع تقلید]] عصر بود. | ||
حوزه علمیه قم که حدود ۲۴ سال از زمان تجدید حیاتش به همت والای [[آیتالله حائری]] میگذشت، با حضور عالمان و مجتهدان برجسته، بهویژه پس از ورود [[آیتالله بروجردی]](رحمةالله) که چند ماهی از آن نگذشته بود، به حوزهای قدرتمند و گرم مبدل شده بود. آیتالله بهجت علیرغم آنکه در زمان ورودش به قم مجتهدی مسلم بود، برای رونق بیشتر دروس خارج و ادای احترام به استادان برجسته حوزه، در درس خارج [[آیتالله حجت کوه کمرهای]] و نیز درس حضرت آیتالله بروجردی شرکت کرد و در زمره برجستهترین افراد حاضر در درس آن مرجع کل قرار گرفت و به زودی به عنوان یکی از مهمترین و دقیقترین مُستَشکلان درس ایشان شتاخته و انگشتنما شد. بدین روی، لب از نقد و اشکال علمی بست تا به چشم نیاید و بدو توجه نشود. | حوزه علمیه قم که حدود ۲۴ سال از زمان تجدید حیاتش به همت والای [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله حائری]] میگذشت، با حضور عالمان و مجتهدان برجسته، بهویژه پس از ورود [[آیتالله بروجردی]](رحمةالله) که چند ماهی از آن نگذشته بود، به حوزهای قدرتمند و گرم مبدل شده بود. آیتالله بهجت علیرغم آنکه در زمان ورودش به قم مجتهدی مسلم بود، برای رونق بیشتر دروس خارج و ادای احترام به استادان برجسته حوزه، در درس خارج [[آیتالله حجت کوه کمرهای]] و نیز درس حضرت آیتالله بروجردی شرکت کرد و در زمره برجستهترین افراد حاضر در درس آن مرجع کل قرار گرفت و به زودی به عنوان یکی از مهمترین و دقیقترین مُستَشکلان درس ایشان شتاخته و انگشتنما شد. بدین روی، لب از نقد و اشکال علمی بست تا به چشم نیاید و بدو توجه نشود. | ||
ایشان همچنین پس از ورود به قم، مشغول تدریس شد و پس از قریب یک سال، به تدریس خارج فقه و اصول همت گماشت که بیش از شصت سال و تا آخرین روزهای عمر پر برکتشان ادامه یافت. در سالهای اخیر صبحها به تدریس خارج فقه و عصرها به تدریس خارج اصول اشتغال داشت و به انگیزه دوری از شهرت، حجرههای مدارس و سپس منزل خود را محل تدریس قرار داد؛ اما سرانجام با اصرار شاگردان، نخست در دو [[مسجد]] کوچک و از سال ۱۳۷۵ شمسی در مسجد فاطمیه، درسهای خود را برگزار کرد و تا پایان عمر در این محل مقدس به تدریس اهتمام ورزید. | ایشان همچنین پس از ورود به قم، مشغول تدریس شد و پس از قریب یک سال، به تدریس خارج فقه و اصول همت گماشت که بیش از شصت سال و تا آخرین روزهای عمر پر برکتشان ادامه یافت. در سالهای اخیر صبحها به تدریس خارج فقه و عصرها به تدریس خارج اصول اشتغال داشت و به انگیزه دوری از شهرت، حجرههای مدارس و سپس منزل خود را محل تدریس قرار داد؛ اما سرانجام با اصرار شاگردان، نخست در دو [[مسجد]] کوچک و از سال ۱۳۷۵ شمسی در مسجد فاطمیه، درسهای خود را برگزار کرد و تا پایان عمر در این محل مقدس به تدریس اهتمام ورزید. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
نام آیتالله بهجت، نماز و مناجات را در ذهنها تداعی میکند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت میکردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه میکرد؛ اما در سالهای پایانی عمر، بهدلیل کهولت سن، به اقامه [[نماز ظهر]] و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشتهای نمیگنجد و فقط کسانیکه این عظمت و شکوه معنوی را درک کردهاند، میتوانند شمهای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شبها که صفهای نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچهها میرسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بیتاب آن لحظههای ناب معنویاند. | نام آیتالله بهجت، نماز و مناجات را در ذهنها تداعی میکند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت میکردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه میکرد؛ اما در سالهای پایانی عمر، بهدلیل کهولت سن، به اقامه [[نماز ظهر]] و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشتهای نمیگنجد و فقط کسانیکه این عظمت و شکوه معنوی را درک کردهاند، میتوانند شمهای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شبها که صفهای نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچهها میرسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بیتاب آن لحظههای ناب معنویاند. | ||
از دیگر برنامههای دائمی و زیبای ایشان، حضور هر روزه در حریم ملکوتی [[حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه]] بود. ایشان تا پایان زندگی سراسر نور و برکت خویش تا آستانه نود سالگی، هر روز پس از [[نماز صبح]] و تعقیبات آن، به زیارت ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه میشتافت و سپس در خلوت عاشقانه خویش در گوشهای از حرم مطهر به قرائت زیارات و اقامه نماز میپرداخت. | از دیگر برنامههای دائمی و زیبای ایشان، حضور هر روزه در حریم ملکوتی [[حضرت فاطمه معصومه (س)|حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه]] بود. ایشان تا پایان زندگی سراسر نور و برکت خویش تا آستانه نود سالگی، هر روز پس از [[نماز صبح]] و تعقیبات آن، به زیارت ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه میشتافت و سپس در خلوت عاشقانه خویش در گوشهای از حرم مطهر به قرائت زیارات و اقامه نماز میپرداخت. | ||
=آثار علمی= | =آثار علمی= |