پرش به محتوا

عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
|}
|}
</div>
</div>
'''عمر بن سعد''' معروف به‌ '''ابن سعد'''، فرزند یکی از سرداران صدر [[اسلام]] به نام سعد بن‌ ابی‌وقاص بود. او به نقلی در زمان [[پیامبر اکرم]] و به نقل از یحیى بن معین در روز وفات خلیفه اول به دنیا آمده است. در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسین|امام حسین علیه السلام]] جنگید و او را به شهادت رساند.


'''عمر بن سعد''' معروف به‌ '''ابن سعد'''، فرزند یکی از سرداران صدر [[اسلام]] به نام سعد بن‌ ابی‌وقاص بود. او به نقلی در زمان [[پیامبر اکرم]] و به نقل از یحیى بن معین در روز وفات خلیفه اول به دنیا آمده است. در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسینعلیه السلام]] جنگید و او را به شهادت رساند.
==نسب==
 
=نسب=
به نقل از خلیفة بن خیاط نسب عمر بن سعد از این قرار است: عمر بن سعد بن مالک بن أهیب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب أبو حفص القرشی الزهری.
به نقل از خلیفة بن خیاط نسب عمر بن سعد از این قرار است: عمر بن سعد بن مالک بن أهیب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب أبو حفص القرشی الزهری.
 
مادرش: ماریة بنت قیس بن معدیکرب بن الحارث بن السمط بن امرئ القیس بن عمرو بن معاویة، از قبیله کندة است.
و مادرش: ماریة بنت قیس بن معدیکرب بن الحارث بن السمط بن امرئ القیس بن عمرو بن معاویة، از قبیله کندة است.


کنیه او أبا حفص است و مختار بن ابی عبید در سال 65 یا 66 هجری قمری به خونخواهی امام حسینعلیه السلام او را به قتل رساند.
کنیه او أبا حفص است و مختار بن ابی عبید در سال 65 یا 66 هجری قمری به خونخواهی امام حسینعلیه السلام او را به قتل رساند.


=ولادت=
==ولادت==
بنا به نقلی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و به نقلی دیگر در روز وفات خلیفه اول متولد شده است.
بنا به نقلی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و به نقلی دیگر در روز وفات خلیفه اول متولد شده است.


خط ۳۵: خط ۳۳:
او به دستور ابن زیاد مأموریت یافت که حسین بن علی و همراهانش را وادار به بیعت با یزید کند اما مذاکرات با حسین به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یاران او را کشت.
او به دستور ابن زیاد مأموریت یافت که حسین بن علی و همراهانش را وادار به بیعت با یزید کند اما مذاکرات با حسین به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یاران او را کشت.


=خیانت به مسلم بن عقیل=
==خیانت به مسلم بن عقیل==
هنگامی که[[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسینعلیه السلام به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر می‌خواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد.
هنگامی که[[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسینعلیه السلام به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر می‌خواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد.
مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.
مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.


=آرزوی حکومت ری=
==آرزوی حکومت ری==
در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است.
در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است.


منطقه‌‌ای وسیع و خوش آب و هوا و متنعم و برخوردار از مواهب طبیعی و انسانی. مطابق آنچه [[سید محمد صحفی]] در ترجمۀ کتاب شریف «اللهوف علی قتل الطفوف» یا همان [[مقتل لهوف]] [[سید ابن طاوس]] می‌­نویسد آرزوی عمر سعد در حکومت بر ری در حال تحقق بود.
منطقه‌‌ای وسیع و خوش آب و هوا و متنعم و برخوردار از مواهب طبیعی و انسانی. مطابق آنچه [[سید محمد صحفی]] در ترجمۀ کتاب شریف «اللهوف علی قتل الطفوف» یا همان [[مقتل لهوف]] [[سید ابن طاوس]] می‌­نویسد آرزوی عمر سعد در حکومت بر ری در حال تحقق بود.


همزمان با ورود امام حسینعلیه السلام به [[عراق]]، یزید خلیفۀ تازه بر تخت نشسته، حکم ولایت او بر ری را به همراه ۴۰۰۰ نفر سواره نظام جنگی، برای عزیمت به ری به وی می‌سپارد.
همزمان با ورود امام حسین علیه السلام به [[عراق]]، یزید خلیفۀ تازه بر تخت نشسته، حکم ولایت او بر ری را به همراه ۴۰۰۰ نفر سواره نظام جنگی، برای عزیمت به ری به وی می‌سپارد.
او عازم سفر می­‌شود که خبر حرکت امام حسینعلیه السلام به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامی‌دارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز می‌زند، اما [[عبیدالله بن زیاد]] او را تهدید می‌کند که یا باید به مقابله با حسین علیه السلام برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد.
او عازم سفر می­‌شود که خبر حرکت امام حسینعلیه السلام به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامی‌دارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز می‌زند، اما [[عبیدالله بن زیاد]] او را تهدید می‌کند که یا باید به مقابله با حسین علیه السلام برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد.


=تردید عمر سعد=
==تردید عمر سعد==
عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و می­‌دانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی­ انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود.
عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و می­‌دانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی­ انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود.
فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امامعلیه السلام گردید.
فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امامعلیه السلام گردید.


=ارسال پیک نزد امام حسینعلیه السلام=
==ارسال پیک نزد امام حسین علیه السلام==
عمر سعد جمعه، دوم یا ۳ محرم ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد [[امام حسینعلیه السلام]] فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.
عمر سعد جمعه، دوم یا ۳ محرم ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد [[امام حسین علیه السلام]] فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.


ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، اما اطرافیان عبیدالله مانند [[شمر بن ذی الجوشن]] و دیگران که طرفدار جنگ با امام حسینعلیه السلام بودند، عبیدالله را از نشان دادن نرمش در مقابل امام منع کردند.
ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، اما اطرافیان عبیدالله مانند [[شمر بن ذی الجوشن]] و دیگران که طرفدار جنگ با امام حسینعلیه السلام بودند، عبیدالله را از نشان دادن نرمش در مقابل امام منع کردند.
خط ۶۳: خط ۶۱:
نقل شده که روزی امامعلیه السلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند.
نقل شده که روزی امامعلیه السلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند.


شب هنگام اباعبدلله و ابن‌ سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ امام حسینعلیه السلام، به جز [[عباسعلیه السلام]] و [[علی‌اکبرعلیه السلام]]، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند.
شب هنگام اباعبدلله و ابن‌ سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ امام حسینعلیه السلام، به جز [[عباس علیه السلام]] و [[علی‌اکبرعلیه السلام]]، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند.


در این دیدار امام حسینعلیه السلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی ؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم.
در این دیدار امام حسینعلیه السلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی ؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم.
خط ۷۲: خط ۷۰:
عمر بن سعد گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.»
عمر بن سعد گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.»


امام حسینعلیه السلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.»


عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امامعلیه السلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «[[خداوند]] تو را هلاک سازد و در [[روز قیامت]] نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم عراق نخوری» بازگشت.
عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امامعلیه السلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «[[خداوند]] تو را هلاک سازد و در [[روز قیامت]] نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم عراق نخوری» بازگشت.


عمر بن سعد گفت: «ای حسینعلیه السلام ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت.
عمر بن سعد گفت: «ای حسین علیه السلام ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت.


نقل شده که در یکی از این دیدارها، امامعلیه السلام ابراز تمایل کردند که در صورت نخواستن ایشان از سوی مردم کوفه، حاضرند به [[حجاز]] برگردند. ابن‌ سعد پاسخ امامعلیه السلام را برای عبیدالله نوشت و خواستار پذیرش این پیشنهاد و در نتیجه پایان مسالمت‌آمیز این ماجرا شد.
نقل شده که در یکی از این دیدارها، امام علیه السلام ابراز تمایل کردند که در صورت نخواستن ایشان از سوی مردم کوفه، حاضرند به [[حجاز]] برگردند. ابن‌ سعد پاسخ امامعلیه السلام را برای عبیدالله نوشت و خواستار پذیرش این پیشنهاد و در نتیجه پایان مسالمت‌آمیز این ماجرا شد.


اما ابن‌زیاد با فتنه‌انگیزی و توصیه شمر، که او را به از دست ندادن فرصت و کشتن امامعلیه السلام تشویق می‌کرد در نامه‌ای به ابن‌ سعد، بر انجام جنگ سفارش نمود و در آن تاکید کرد که در صورت تمرد از این دستور، فرماندهی سپاه را به شمر بن ذی‌الجوشن بسپارد.
اما ابن‌زیاد با فتنه‌انگیزی و توصیه شمر، که او را به از دست ندادن فرصت و کشتن امامعلیه السلام تشویق می‌کرد در نامه‌ای به ابن‌ سعد، بر انجام جنگ سفارش نمود و در آن تاکید کرد که در صورت تمرد از این دستور، فرماندهی سپاه را به شمر بن ذی‌الجوشن بسپارد.
خط ۸۴: خط ۸۲:
نامه ابن‌ زیاد توسط [[شمر]] به دست ابن‌ سعد رسید. ابن‌ سعد شمر را به جهت برانگیختن ابن‌ زیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمت‌جویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر خواهد شد.
نامه ابن‌ زیاد توسط [[شمر]] به دست ابن‌ سعد رسید. ابن‌ سعد شمر را به جهت برانگیختن ابن‌ زیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمت‌جویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر خواهد شد.


=جنایات عمر بن سعد=
==جنایات عمر بن سعد==
یکی از جنایات عمر بن ‌سعد در کربلا، بستن آب بر امام حسینعلیه السلام و اهل بیتش بود. در پی دستور ابن‌ زیاد، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را احضار کرد و به او دستور داد تا به همراه پانصد نفر از سپاهیان کوفه از رسیدن آب به خیام اهل بیتعلیه السلام جلوگیری کند.
یکی از جنایات عمر بن ‌سعد در کربلا، بستن آب بر امام حسینعلیه السلام و اهل بیتش بود. در پی دستور ابن‌ زیاد، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را احضار کرد و به او دستور داد تا به همراه پانصد نفر از سپاهیان کوفه از رسیدن آب به خیام اهل بیتعلیه السلام جلوگیری کند.


خط ۱۰۱: خط ۹۹:
عمر سعد در حالی که اشک بر روی گونه و محاسنش جاری بود صورتش را از [[حضرت زینب(س)]] برگرداند.
عمر سعد در حالی که اشک بر روی گونه و محاسنش جاری بود صورتش را از [[حضرت زینب(س)]] برگرداند.


پس از شهادت سالار شهیدانعلیه السلام، عمر بن سعد برای اسب تاختن بر پیکر مطهر امامعلیه السلام از میان یارانش داوطلب خواست. پس ده نفر از کوفیان اظهار آمادگی کردند و بر اسبان خود سوار شدند و بر بدن امامعلیه السلام تاختند و استخوان‌های سینه و پشت آن حضرتعلیه السلام را در هم شکستند.
پس از شهادت سالار شهیدانعلیه السلام، عمر بن سعد برای اسب تاختن بر پیکر مطهر امام علیه السلام از میان یارانش داوطلب خواست. پس ده نفر از کوفیان اظهار آمادگی کردند و بر اسبان خود سوار شدند و بر بدن امام علیه السلام تاختند و استخوان‌های سینه و پشت آن حضرت علیه السلام را در هم شکستند.


=بعد از واقعه کربلا=
==بعد از واقعه کربلا==
پس از واقعه جانگداز عاشورا، او دو روز در کربلا ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای اهل بیتعلیه السلام، به سوی کوفه حرکت کرد.
پس از واقعه جانگداز عاشورا، او دو روز در کربلا ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای اهل بیت علیه السلام، به سوی کوفه حرکت کرد.


عمر بن سعد به کوفه بازگشت؛ اما همان‌گونه که امام حسینعلیه السلام پیش از شهادت خود به او فرموده بود، هیچ‌گاه رویای شیرین به دست آوردن امارت ری برایش تعبیر نشد.
عمر بن سعد به کوفه بازگشت؛ اما همان‌گونه که امام حسین علیه السلام پیش از شهادت خود به او فرموده بود، هیچ‌گاه رویای شیرین به دست آوردن امارت ری برایش تعبیر نشد.


ابن‌ سعد که دیگر دستش از همه جا کوتاه شده بود، حال خویش را برای دوستانش چنین توصیف می‌کرد: «هیچ کس زیان‌کارتر از من به خانه خویش بازنگشت؛ زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال، و قرابت را قطع کرده‌ام و خطایی بزرگ مرتکب شده‌ام.»
ابن‌ سعد که دیگر دستش از همه جا کوتاه شده بود، حال خویش را برای دوستانش چنین توصیف می‌کرد: «هیچ کس زیان‌کارتر از من به خانه خویش بازنگشت؛ زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال، و قرابت را قطع کرده‌ام و خطایی بزرگ مرتکب شده‌ام.»


=پس از مرگ یزید=
==پس از مرگ یزید==
با مرگ یزید، آغاز قیام‌‌های [[شیعیان]] عراق روزهای سخت و ترسناکی را برای پسر سعد رقم زد. به طوری که گفته شده پس از قیام [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، ابن‌سعد به واسطه ترس از کشته شدن، شب‌ها در دارالاماره می‌خوابید.
با مرگ یزید، آغاز قیام‌‌های [[شیعیان]] عراق روزهای سخت و ترسناکی را برای پسر سعد رقم زد. به طوری که گفته شده پس از قیام [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، ابن‌سعد به واسطه ترس از کشته شدن، شب‌ها در دارالاماره می‌خوابید.


خط ۱۲۱: خط ۱۱۹:
مختار نیز امان نامه‌ای برای پسر سعد نوشت و در آن سر نزدن حدث (بنا بر حدیثی که از [[امام باقرعلیه السلام]] بدست ما رسیده است منظور مختار از حدث، این بود که مادامی‌ که ابن سعد به دستشویی نرود و کاری انجام ندهد این امان نامه معتبر خواهد بود.) را شرط استمرار و دوام این امان نامه برشمرد.
مختار نیز امان نامه‌ای برای پسر سعد نوشت و در آن سر نزدن حدث (بنا بر حدیثی که از [[امام باقرعلیه السلام]] بدست ما رسیده است منظور مختار از حدث، این بود که مادامی‌ که ابن سعد به دستشویی نرود و کاری انجام ندهد این امان نامه معتبر خواهد بود.) را شرط استمرار و دوام این امان نامه برشمرد.


=مرگ=
==مرگ==
مختار یکی‌ از فرماندهان‌ خود را به‌ نام‌ ابوقلوص‌ شبامی‌ به‌ تعقیب‌ آنان‌ فرستاد. وی‌ ابن‌ سعد را دستگیر کرده‌ به‌ نزد مختار آورد و ابن‌ سعد و پسرش‌ حفص‌ که‌ او نیز در مجلس‌ مختار بود به‌ دستور مختار کشته‌ شدند و وی‌ پس‌ از آتش‌ زدن‌ بدن‌ آنان‌ سرهای‌ آن‌ دو را برای‌ [[محمد بن‌ حنفیه‌]] به‌ [[مدینه‌]] فرستاد.
مختار یکی‌ از فرماندهان‌ خود را به‌ نام‌ ابوقلوص‌ شبامی‌ به‌ تعقیب‌ آنان‌ فرستاد. وی‌ ابن‌ سعد را دستگیر کرده‌ به‌ نزد مختار آورد و ابن‌ سعد و پسرش‌ حفص‌ که‌ او نیز در مجلس‌ مختار بود به‌ دستور مختار کشته‌ شدند و وی‌ پس‌ از آتش‌ زدن‌ بدن‌ آنان‌ سرهای‌ آن‌ دو را برای‌ [[محمد بن‌ حنفیه‌]] به‌ [[مدینه‌]] فرستاد.


خط ۱۲۸: خط ۱۲۶:
او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به مدینه فرستاد.
او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به مدینه فرستاد.


=منبع=
==منبع==
 
[https://ivamag.ir/the-complete-biography-of-umar-ibn-sad-and-finally-him/ برگرفته از سایت زندگینامه کامل عمر بن سعد و سرانجام او - مجله ایوامگhttps://ivamag.ir]
[https://ivamag.ir/the-complete-biography-of-umar-ibn-sad-and-finally-him/ برگرفته از سایت زندگینامه کامل عمر بن سعد و سرانجام او - مجله ایوامگhttps://ivamag.ir]


[[رده: تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده: عاملان واقعه کربلا]]
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
confirmed، مدیران
۳۷٬۸۸۵

ویرایش