۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''نام عثمانی''' از نام بنیانگذار این سلسله، یعنی عثمان یکم که از روسای قبایل تُرکمان بود گرفته شدهاست. این نام (Osman) تلفظ ترکیِ عثمانی نام عربی Uthmān است. عنوان رسمی امپراتوری در لسان عثمانی، «دولت علیه عثمانیه» بود.<ref>"Ottoman banknote with Arabic script". Retrieved 26 August 2010</ref> | '''نام عثمانی''' از نام بنیانگذار این سلسله، یعنی عثمان یکم که از روسای قبایل تُرکمان بود گرفته شدهاست. این نام (Osman) تلفظ ترکیِ عثمانی نام عربی Uthmān است. عنوان رسمی امپراتوری در لسان عثمانی، «دولت علیه عثمانیه» بود.<ref>"Ottoman banknote with Arabic script". Retrieved 26 August 2010</ref> | ||
نام عثمانی، ابتدا عنوانی برای اشاره به اعضای قبیله عثمان یکم بود. بعدها، این واژه به نامی برای طبقه نظامی امپراتوری تبدیل شد. در دوران عثمانی، واژه «ترک» نامی برای اشاره به عشایر ترک زبانِ آناتولی بود و زمانی که از آن برای اشاره به دولت عثمانی، پادشاهان این سلسله یا طبقه حاکم استفاده میشد، نوعی بار توهینآمیز داشت و عثمانیها که ترکها را <sub>اتراک بیادراک</sub> به معنای <big>ترکها، مردمی که از فهمیدن عاجزند</big> خطاب میکردند، علاقهای به جمع بستن خود با | نام عثمانی، ابتدا عنوانی برای اشاره به اعضای قبیله عثمان یکم بود. بعدها، این واژه به نامی برای طبقه نظامی امپراتوری تبدیل شد. در دوران عثمانی، واژه «ترک» نامی برای اشاره به عشایر ترک زبانِ آناتولی بود و زمانی که از آن برای اشاره به دولت عثمانی، پادشاهان این سلسله یا طبقه حاکم استفاده میشد، نوعی بار توهینآمیز داشت و عثمانیها که ترکها را <sub>اتراک بیادراک</sub> به معنای <big>ترکها، مردمی که از فهمیدن عاجزند</big> خطاب میکردند، علاقهای به جمع بستن خود با آنها نداشتند. | ||
مردم ترکزبان و تحصیل کردهِ عثمانی که در شهرها زندگی میکردند، از واژه «رومی» برای اشاره به خود استفاده مینمودند. استفاده از رومی به عنوان نام طبقه حاکم امپراتوری عثمانی در میان سایر دولتهای مسلمان جهان مانند ایران نیز رایج بود.<ref>Kafadar, Cemal (2007). "A Rome of One's Own: Cultural Geography and Identity in the Lands of Rum". Muqarnas. 24: 11</ref> با این حال، از اواخر قرن هفدهم، این واژه در خود امپراتوری به نامی برای یونانیان (که آنان نیز از قرن دوم و سوم میلادی خودشان را «رومی» خطاب میکردند) تبدیل شد.<ref>Greene, Molly (2015). The Edinburgh History of the Greeks, 1453 to 1768. p. 51</ref> | مردم ترکزبان و تحصیل کردهِ عثمانی که در شهرها زندگی میکردند، از واژه «رومی» برای اشاره به خود استفاده مینمودند. استفاده از رومی به عنوان نام طبقه حاکم امپراتوری عثمانی در میان سایر دولتهای مسلمان جهان مانند ایران نیز رایج بود.<ref>Kafadar, Cemal (2007). "A Rome of One's Own: Cultural Geography and Identity in the Lands of Rum". Muqarnas. 24: 11</ref> با این حال، از اواخر قرن هفدهم، این واژه در خود امپراتوری به نامی برای یونانیان (که آنان نیز از قرن دوم و سوم میلادی خودشان را «رومی» خطاب میکردند) تبدیل شد.<ref>Greene, Molly (2015). The Edinburgh History of the Greeks, 1453 to 1768. p. 51</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
'''دوم''' محیط امن و دانشپرور سرزمینهای روم در سدهٔ هفتم و امکان نشئت نوآفرینی فرهنگی، عارفان و ادیبان جهان اسلام را به این سامان کشانده بود. آثار فارسی این بزرگان دانش و ادب، به ویژه تصنیف کتاب پاکآمدهٔ مثنوی معنوی و پیدایش راه و آیین فارسی مولویه، نه تنها زبان و ادب فارسی را در آن دیار استوار ساخت، بلکه به روایت عزیز بن اردشیر استرآبادی (متوفای پس از سال ۸۰۰ ه.ق./ ۸–۱۳۷۹م) گردآوردندهٔ کتاب بزم و رزم، «جمهور اهالی ممالک روم» در سدهٔ هشتم هجری «به زبان پارسی مایل و راغب بودند».<ref>عزیزبن اردشیر استرآبادی (۱۹۲۸). «بزم و رزم کوشش محمد فوآد کوپر یلیزاده». به نقل از مهدی درخشان</ref> | '''دوم''' محیط امن و دانشپرور سرزمینهای روم در سدهٔ هفتم و امکان نشئت نوآفرینی فرهنگی، عارفان و ادیبان جهان اسلام را به این سامان کشانده بود. آثار فارسی این بزرگان دانش و ادب، به ویژه تصنیف کتاب پاکآمدهٔ مثنوی معنوی و پیدایش راه و آیین فارسی مولویه، نه تنها زبان و ادب فارسی را در آن دیار استوار ساخت، بلکه به روایت عزیز بن اردشیر استرآبادی (متوفای پس از سال ۸۰۰ ه.ق./ ۸–۱۳۷۹م) گردآوردندهٔ کتاب بزم و رزم، «جمهور اهالی ممالک روم» در سدهٔ هشتم هجری «به زبان پارسی مایل و راغب بودند».<ref>عزیزبن اردشیر استرآبادی (۱۹۲۸). «بزم و رزم کوشش محمد فوآد کوپر یلیزاده». به نقل از مهدی درخشان</ref> | ||
زبان فارسی در دورهای طولانی زبان رسمی دربار شاهان عثمانی بودهاست. <ref>http://parsianjoman.org/?2434</ref>دیداری کوتاه و گذرا از موزههای ترکیه و حتی گذر از برزنهای قدیمی و آثار تاریخی شهرهای این کشور، که پر از خط و زبان فارسی است، نشان میدهد که این زبان تا چه پایه در این کشور فراگیر بودهاست. شیفتگی بسیاری از ترکها به ادبیات فارسی و عربی یکی از دلایل ورود زبان فارسی به ترکیه بود و تأثیر بسیاری بر این سرزمین گذاشت. ازآنجاییکه ترکیه کشوری مسلمان بود، دین باعث ورود زبان عربی به ترکیه شد، اما در سنجش با زبان فارسی، تأثیر زبان عربی محدود است. بسیاری از واژههایی که در نوشتن شعر و نثر ترکی به کار برده میشوند، از فارسی گرفته شدهاند. آنهم شاید بهدلیلِ آسانی زبان فارسی باشد. رفعت یالچین دانشآموختهٔ ادبیات فارسی و استاد بازنشستۀ درسهای عثمانی گفتهاست، بسیاری از واژههای ترکی از فارسی گرفته شدهاند. <ref>http://parsianjoman.org/واژههای-پارسی-در-فرهنگ-عثمانی-فرانسه</ref>تا پیش از فارسیزدایی به دست آتاترک در ترکیه، در فرهنگ عثمانی و زبان ترکی نزدیک به ۵۰ هزار واژه، چه پارسی سره و چه عربی پارسیشده، وجود داشته است. پس از پالایش فرهنگ و واژگان فارسی توسط آتاترک، ترکها به لحاظ ادبی بسیار ضربه خوردند، گفت: به دستور آتاترک واژگان پارسی را که تا نخستین سالهای سدهٔ ۲۰ام در میان ترکها مصطلح بود، از واژهنامهها حذف کردند. این باعث شد تا علیرغم ادعای آنها روی مولانا جلالالدین بلخی در مولاناخوانی و مثنویخوانیشان دچار مشکل شوند و پیوند ادبی | زبان فارسی در دورهای طولانی زبان رسمی دربار شاهان عثمانی بودهاست. <ref>http://parsianjoman.org/?2434</ref>دیداری کوتاه و گذرا از موزههای ترکیه و حتی گذر از برزنهای قدیمی و آثار تاریخی شهرهای این کشور، که پر از خط و زبان فارسی است، نشان میدهد که این زبان تا چه پایه در این کشور فراگیر بودهاست. شیفتگی بسیاری از ترکها به ادبیات فارسی و عربی یکی از دلایل ورود زبان فارسی به ترکیه بود و تأثیر بسیاری بر این سرزمین گذاشت. ازآنجاییکه ترکیه کشوری مسلمان بود، دین باعث ورود زبان عربی به ترکیه شد، اما در سنجش با زبان فارسی، تأثیر زبان عربی محدود است. بسیاری از واژههایی که در نوشتن شعر و نثر ترکی به کار برده میشوند، از فارسی گرفته شدهاند. آنهم شاید بهدلیلِ آسانی زبان فارسی باشد. رفعت یالچین دانشآموختهٔ ادبیات فارسی و استاد بازنشستۀ درسهای عثمانی گفتهاست، بسیاری از واژههای ترکی از فارسی گرفته شدهاند. <ref>http://parsianjoman.org/واژههای-پارسی-در-فرهنگ-عثمانی-فرانسه</ref>تا پیش از فارسیزدایی به دست آتاترک در ترکیه، در فرهنگ عثمانی و زبان ترکی نزدیک به ۵۰ هزار واژه، چه پارسی سره و چه عربی پارسیشده، وجود داشته است. پس از پالایش فرهنگ و واژگان فارسی توسط آتاترک، ترکها به لحاظ ادبی بسیار ضربه خوردند، گفت: به دستور آتاترک واژگان پارسی را که تا نخستین سالهای سدهٔ ۲۰ام در میان ترکها مصطلح بود، از واژهنامهها حذف کردند. این باعث شد تا علیرغم ادعای آنها روی مولانا جلالالدین بلخی در مولاناخوانی و مثنویخوانیشان دچار مشکل شوند و پیوند ادبی آنها نیز با گذشتهٔشان گسسته شود. رجب طیب اردوغان چند سال پیش متوجه این گسست فرهنگی شد و دستور به پیگیری آن داد. از همین روی اکنون چهار بنیاد در ترکیه سرگرم پژوهش روی زبان ترکی عثمانی و الفبای فارسی هستند تا بتوانند پیوند خود را با گذشتهٔ ادبیشان، یعنی فرهنگ و ادبیات در دوران پیش از آتاترک، دوباره برقرار کنند.<ref>https://www.hamshahrionline.ir/news/416603/فرهنگی-برای-نشان-دادن-تاثیر-زبان-فارسی-در-ترکی-عثمانی</ref> | ||
=بنیانگذار حکومت عثمانی= | =بنیانگذار حکومت عثمانی= | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
=دین سیاسی و پویا= | =دین سیاسی و پویا= | ||
[[اسلام]]، که بر خلاف سایر ادیان، پویا و ذاتا یک دین سیاسی است، مورد استقبال ترکان قرار گرفت. | [[اسلام]]، که بر خلاف سایر ادیان، پویا و ذاتا یک دین سیاسی است، مورد استقبال ترکان قرار گرفت. آنها با پذیرش اسلام و داشتن روحیه جنگاوری میتوانستند برای ترویج اسلام و با رویکرد به فرهنگ جهاد در پیکار با کفار، به رزم خویش تداوم بخشند. | ||
شاخهای از اقوام ترک با ورود به مرزهای شرقی، به تدریج زمینه حضور خود را در داخل قلمرو اسلامی یا به صورت غلام و یا به صورت عضو نیروی ارتش عباسیان فراهم آوردند. | شاخهای از اقوام ترک با ورود به مرزهای شرقی، به تدریج زمینه حضور خود را در داخل قلمرو اسلامی یا به صورت غلام و یا به صورت عضو نیروی ارتش عباسیان فراهم آوردند. آنها پس از وارد شدن به دستگاه اداری و نظامی دولت عباسی بعدها سرنوشت عالم اسلام را در مجموعه غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و مغولان رقم زدند. | ||
هنگامی که عباسیان با نفوذ همه جانبه [[آل بویه]] شیعی، به حیات خویش ادامه میداد، طغرل بیک سلجوقی با تصرف [[بغداد]] و حذف آل بویه، حاکمیت خود را با رویکرد به مذهب حنفی بر [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref>، [[ایران]] و [[سوریه]] اعمال نمود و پسرش آلب ارسلان، گامی فراتر نهاد و ترکهای سلجوقی را برای اقامت به سرزمین آناتولی کوچ داد. وی در سال ۱۰۷۱ میلادی با پیروزی بر سپاهیان امپراتوری بیزانس در جنگ «ملازگرد» آغاز فصلی دیگر در تاریخ این سرزمین را رقم زد. از این تاریخ ترکها سرنوشت این شبه جزیره را تا قرنها در اختیار خود گرفتند. | هنگامی که عباسیان با نفوذ همه جانبه [[آل بویه]] شیعی، به حیات خویش ادامه میداد، طغرل بیک سلجوقی با تصرف [[بغداد]] و حذف آل بویه، حاکمیت خود را با رویکرد به مذهب حنفی بر [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref>، [[ایران]] و [[سوریه]] اعمال نمود و پسرش آلب ارسلان، گامی فراتر نهاد و ترکهای سلجوقی را برای اقامت به سرزمین آناتولی کوچ داد. وی در سال ۱۰۷۱ میلادی با پیروزی بر سپاهیان امپراتوری بیزانس در جنگ «ملازگرد» آغاز فصلی دیگر در تاریخ این سرزمین را رقم زد. از این تاریخ ترکها سرنوشت این شبه جزیره را تا قرنها در اختیار خود گرفتند. | ||
امپراتوری سلجوقی که با زندگی عشایری و تمایل ذاتی به کوچنشینی، دیگر قادر به اداره قلمرو وسیع خود نبود، به تدریج رو به ضعف نهاد. درگیری با جنگجویان صلیبی، که به منظور دستیابی به فلسطین، آناتولی را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند، نیز بر سرعت انحطاط این قوم افزود. سرانجام در اواخر قرن سیزدهم میلادی به دنبال تهاجم اقوام مغول، این امپراطوری تجزیه و به کشورهای مستقلی تقسیم گردید. یکی از کوچکترین | امپراتوری سلجوقی که با زندگی عشایری و تمایل ذاتی به کوچنشینی، دیگر قادر به اداره قلمرو وسیع خود نبود، به تدریج رو به ضعف نهاد. درگیری با جنگجویان صلیبی، که به منظور دستیابی به فلسطین، آناتولی را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند، نیز بر سرعت انحطاط این قوم افزود. سرانجام در اواخر قرن سیزدهم میلادی به دنبال تهاجم اقوام مغول، این امپراطوری تجزیه و به کشورهای مستقلی تقسیم گردید. یکی از کوچکترین آنها مملکت ترکان عثمانی بود که در جوار مرز بقایای حکومت بیزانس در روم شرقی در شهر "Sogut " و پیرامون آن استقرار یافته بودند. <ref> پروند، شادان، و سبحانی، زهرا، زمینه شناخت جامعه و فرهنگ ترکیه، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین الملل، ص۴۲-۴۱</ref> | ||
=ادیان در قلمرو عثمانی= | =ادیان در قلمرو عثمانی= | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
دین رسمی امپراتوری عثمانی اسلام سنی بود. با این حال، عثمانی به دلیل گستردگی جغرافیایی بسیار زیاد خود، دارای جمعیتی بود که به ادیان مختلفی باور داشتند. مسیحیت و یهودیت توسط دولت عثمانی به رسمیت شناخته شده بودند، هرچند وضعیت آنان مانند مسلمان نبود. مذهب رسمی امپراتوری عثمانی سنت حنفی بود. <ref>Gunduz, Sinasi Change And Essence: Dialectical Relations Between Change And Continuity in the Turkish Inrtellectual Traditions Cultural Heritage and Contemporary Change. Series IIA, Islam, V. 18, pp</ref> | دین رسمی امپراتوری عثمانی اسلام سنی بود. با این حال، عثمانی به دلیل گستردگی جغرافیایی بسیار زیاد خود، دارای جمعیتی بود که به ادیان مختلفی باور داشتند. مسیحیت و یهودیت توسط دولت عثمانی به رسمیت شناخته شده بودند، هرچند وضعیت آنان مانند مسلمان نبود. مذهب رسمی امپراتوری عثمانی سنت حنفی بود. <ref>Gunduz, Sinasi Change And Essence: Dialectical Relations Between Change And Continuity in the Turkish Inrtellectual Traditions Cultural Heritage and Contemporary Change. Series IIA, Islam, V. 18, pp</ref> | ||
تا نیمههای قرن پانزدهم، اکثریت جمعیت امپراتوری عثمانی مسیحی بودند که تحت کنترل یک اقلیت مسلمان زندگی میکردند.[۱۷۸] در اواخر قرن نوزدهم، به سرعت بسیار از جمعیت غیر مسلمان امپراتوری کاسته میشد و این مسئله به دو دلیل بود: مهاجرتهای درون امپراتوری و از دست دادن قلمروهای مسیحینشین، مانند بالکان. در سال ۱۸۲۰، حدود ۶۰ درصد مردم عثمانی مسلمان بودند که این عدد پنجاه سال بعد در ۱۸۷۰، به ۶۹ درصد رسید و تنها بیست سال بعد در ۱۸۹۰، حدود ۷۶ درصد جمعیت امپراتوری را مسلمانان تشکیل میدادند. در آستانه جنگ جهانی اول، تنها ۱۹٫۱ درصد از جمعیت امپراتوری غیرمسلمان بودند که اکثریت | تا نیمههای قرن پانزدهم، اکثریت جمعیت امپراتوری عثمانی مسیحی بودند که تحت کنترل یک اقلیت مسلمان زندگی میکردند.[۱۷۸] در اواخر قرن نوزدهم، به سرعت بسیار از جمعیت غیر مسلمان امپراتوری کاسته میشد و این مسئله به دو دلیل بود: مهاجرتهای درون امپراتوری و از دست دادن قلمروهای مسیحینشین، مانند بالکان. در سال ۱۸۲۰، حدود ۶۰ درصد مردم عثمانی مسلمان بودند که این عدد پنجاه سال بعد در ۱۸۷۰، به ۶۹ درصد رسید و تنها بیست سال بعد در ۱۸۹۰، حدود ۷۶ درصد جمعیت امپراتوری را مسلمانان تشکیل میدادند. در آستانه جنگ جهانی اول، تنها ۱۹٫۱ درصد از جمعیت امپراتوری غیرمسلمان بودند که اکثریت آنها را یهودیان، یونانیان، آشوریان و ارمنیانِ ساکن آناتولی تشکیل میدادند.<ref>Why there is more to Syria conflict than sectarianism". BBC News. Retrieved 5 June 2013</ref> | ||
==اسلام== | ==اسلام== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
"Ottoman Empire". Encyclopædia Britannica</ref> | "Ottoman Empire". Encyclopædia Britannica</ref> | ||
بر اساس سیستم «ملت» های امپراتوری عثمانی، غیر مسلمانان به هر حال شهروند عثمانی به حساب میآمدند، اما با قوانین اسلامی با | بر اساس سیستم «ملت» های امپراتوری عثمانی، غیر مسلمانان به هر حال شهروند عثمانی به حساب میآمدند، اما با قوانین اسلامی با آنها برخورد نمیشد. به عنوان مثال، با ملت رومی (یونانیان ارتودکس) تحت قوانین کد ژوستینیان که برای ۹۰۰ سال در امپراتوری روم شرقی برقرار بود، برخورد میشد. ملت رومی که بزرگترین بخش غیر اسلامی جامعه دولت عثمانی را تشکیل میدادند، در برخی موارد تجاری یا سیاسی از امتیازهایی برخوردار بودند و البته مجبور بودند تا مالیات بیشتری نسبت به مسلمانان پرداخت کنند. <ref>Turkish Toleration". The American Forum for Global Education. Archived from the original on 20 March 2001. Retrieved 11 February 2013</ref> | ||
==سایر ادیان== | ==سایر ادیان== |