۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
"ناهوم سوکولف" نویسنده کتاب "تاریخ صهیونیسم" و از رؤسای "آژانس یهود" مدعی شده است: | "ناهوم سوکولف" نویسنده کتاب "تاریخ صهیونیسم" و از رؤسای "آژانس یهود" مدعی شده است: | ||
"اندیشه صهیونیسم به اندازه قوم یهود قدمت دارد و نمایندگان اندیشه و مکتب یهود، آن را ترویج کرده بودند"؛ اما "موشه منوهین" یکی از اندیشمندان نامدار یهودی در کتاب خود آورده است: "تا سده نوزدهم چیزی به نام "[[ناسیونالیزم]] سیاسی یهود" (صهیونیسم) وجود نداشت و ناسیونالیزم سیاسی تعصبآمیز و خودخواهی جهان قرن نوزدهم اروپا بود که ناسیونالیزم سیاسی مصیبت بار احمقانه یهود (صهیونیسم) را زایید". | "اندیشه صهیونیسم به اندازه قوم یهود قدمت دارد و نمایندگان اندیشه و مکتب یهود، آن را ترویج کرده بودند"؛ اما "موشه منوهین" یکی از اندیشمندان نامدار یهودی در کتاب خود آورده است: "تا سده نوزدهم چیزی به نام "[[ناسیونالیزم]] سیاسی یهود" (صهیونیسم) وجود نداشت و ناسیونالیزم سیاسی تعصبآمیز و خودخواهی جهان قرن نوزدهم اروپا بود که ناسیونالیزم سیاسی مصیبت بار احمقانه یهود (صهیونیسم) را زایید". | ||
<ref>zionism.pchi.ir</ref> اهداف صهیونیسم در تأسیس وطنی ملی برای یهودیان خلاصه میشود. | <ref>zionism.pchi.ir</ref> اهداف صهیونیسم در تأسیس وطنی ملی برای یهودیان خلاصه میشود. آنها در کنفرانس بال در آغاز سال 1897 م. فلسطین را به بهانه این که در برههای از زمان در آن زیستهاند، انتخاب کردند. جنبش صهیونیسم عملاً موفق شد که حکومتی خارجی در قلب سرزمینهای عربی یعنی در فلسطین تشکیل دهند و بیشتر ساکنان این سرزمین را آواره کنند. صهیونیسمها همچنین موفق شدند حمایت بیشتر اعضای [[سازمان ملل]] را کسب کنند و پس از به رسمیت شناختن دولت عبری به وسیله این کشورها نوعی مشروعیت بینالمللی کسب کردند. | ||
پس از فروپاشی [[خلافت عثمانی]] و کناره گیری [[ترکیه]] از [[جهان عرب]] و اسلام، فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهیونیسم جهان به بریتانیا تعدادی از صهیونیسمها به مناصب عالی از جمله عضویت در کابینه دولت انگلیس و پارلمان این کشور رسیدند و بالفور وزیر امور خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه معروف خود بخشی از فلسطین را به صهیونیسمها بخشید. این چنین دولت اسرائیل در 15 مه 1948 درست زمانی که نیروهای بریتانیای فلسطین را ترک کردند، تشکیل شد. <ref>yahood.net</ref> صهیونیسم جدید پس ازپیدایش موج تازهٔ یهودستیزی و زیر نفوذ موج جنبشهای ناسیونالیسم اروپایی درقرن 19 پدیدآمد. | پس از فروپاشی [[خلافت عثمانی]] و کناره گیری [[ترکیه]] از [[جهان عرب]] و اسلام، فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهیونیسم جهان به بریتانیا تعدادی از صهیونیسمها به مناصب عالی از جمله عضویت در کابینه دولت انگلیس و پارلمان این کشور رسیدند و بالفور وزیر امور خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه معروف خود بخشی از فلسطین را به صهیونیسمها بخشید. این چنین دولت اسرائیل در 15 مه 1948 درست زمانی که نیروهای بریتانیای فلسطین را ترک کردند، تشکیل شد. <ref>yahood.net</ref> صهیونیسم جدید پس ازپیدایش موج تازهٔ یهودستیزی و زیر نفوذ موج جنبشهای ناسیونالیسم اروپایی درقرن 19 پدیدآمد. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
یهودیان که پس از ویرانی اورشلیم درسراسر جهان پراکنده شدند، وحدت دینی خود را حفظ کردند و به علت آزار و شکنجههایی که درطول تاریخ به عنوان یک اقلیت نژادی و دینی میدیدند، هرگز آرزوی "[[ارض موعود]]" را از یاد نبردند. وهمین آرزو سبب اصلی این حرکت بود. پس از تشکیل صهیونیسم جهانی، مهاجرت یهودیان علیرغم مقررات سخت، به فلسطین آغازگشت. | یهودیان که پس از ویرانی اورشلیم درسراسر جهان پراکنده شدند، وحدت دینی خود را حفظ کردند و به علت آزار و شکنجههایی که درطول تاریخ به عنوان یک اقلیت نژادی و دینی میدیدند، هرگز آرزوی "[[ارض موعود]]" را از یاد نبردند. وهمین آرزو سبب اصلی این حرکت بود. پس از تشکیل صهیونیسم جهانی، مهاجرت یهودیان علیرغم مقررات سخت، به فلسطین آغازگشت. | ||
درپایان [[جنگ جهانیدوم]] نیز، فکر تشکیل یک دولت یهودی دراسرائیل به طور جدی مطرح میگردد و در پی تقسیم فلسطین به وجود میآید. <ref>در حقیقت، | درپایان [[جنگ جهانیدوم]] نیز، فکر تشکیل یک دولت یهودی دراسرائیل به طور جدی مطرح میگردد و در پی تقسیم فلسطین به وجود میآید. <ref>در حقیقت، آنها این واقعیت را که در [[فلسطین]] ملتی با تمدن اصیل و غنی ساکن است را نادیده گرفته و با اخراج روز افزون اعراب مسئله "آوارگان [[فلسطین]]" را به وجود آوردند.</ref> | ||
صهیونیسم برای نیل به هدفش، احتیاج به نفوذ در افکار جهانی داشت. لذا از قالب یک ایدئولوژی ساده، تبدیل به یک سیستم ارتباطات پر شاخه شد. شالوده صهیونیسم بر توسعهطلبی، نژادپرستی و نفاقافکنی در میان ملل جهان نهاده شده است. این سازمان دارای مراکز اطلاعات و جاسوسی در اکثر کشورهای جهان است. مهمترین و کارسازترین حربه صهیونیسم جهانی عبارت است از: بهرهگیری از رسانههای عمومی در سراسر دنیا <ref>بابایی 1384، ج 1، ص 378 و ربه طلوعی 1386، ج 1، ص 59.</ref> | صهیونیسم برای نیل به هدفش، احتیاج به نفوذ در افکار جهانی داشت. لذا از قالب یک ایدئولوژی ساده، تبدیل به یک سیستم ارتباطات پر شاخه شد. شالوده صهیونیسم بر توسعهطلبی، نژادپرستی و نفاقافکنی در میان ملل جهان نهاده شده است. این سازمان دارای مراکز اطلاعات و جاسوسی در اکثر کشورهای جهان است. مهمترین و کارسازترین حربه صهیونیسم جهانی عبارت است از: بهرهگیری از رسانههای عمومی در سراسر دنیا <ref>بابایی 1384، ج 1، ص 378 و ربه طلوعی 1386، ج 1، ص 59.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
صهیونیسم برای تسخیر جهانی خود، نیازمند ابزاری نافذ با کارکردهای قطعی است. استفاده از رسانه، به شدت در سوابق آنها به چشم میآید. چرا که آنها به دنبال قلب حقایق و باورهای عموم مردم هستند. و این مهم تنها به کمک ابزاری جهانشمول ممکن است. لذا در بخش دوم مقاله به تأثیرات این ابزار میپردازیم. تا علت انتخاب یهودیان روشن گردد. | صهیونیسم برای تسخیر جهانی خود، نیازمند ابزاری نافذ با کارکردهای قطعی است. استفاده از رسانه، به شدت در سوابق آنها به چشم میآید. چرا که آنها به دنبال قلب حقایق و باورهای عموم مردم هستند. و این مهم تنها به کمک ابزاری جهانشمول ممکن است. لذا در بخش دوم مقاله به تأثیرات این ابزار میپردازیم. تا علت انتخاب یهودیان روشن گردد. | ||
شناخت یهودیان درطول تاریخ، از آن جهت ضروری مینماید که بدانیم استبداد و استعلاء بر سایر مردم، از خصوصیات ذاتی آنهاست و با شناخت تاریخی آنان رویکرد امروزیی شان را بهتر تحلیل کنیم. | شناخت یهودیان درطول تاریخ، از آن جهت ضروری مینماید که بدانیم استبداد و استعلاء بر سایر مردم، از خصوصیات ذاتی آنهاست و با شناخت تاریخی آنان رویکرد امروزیی شان را بهتر تحلیل کنیم. آنها سایرین را حتی در حد یک انسان نیز نمیدانند. ازهمین روی برای اثبات این برتری، و به دلیل باور قلبی آنها به این اصل، همواره از کلیه اقدامات تبلیغاتی فروگذار نکردهاند. | ||
در مسیر تاریخ، یک چهره کریه از [[بنیاسرائیل ]] رخ مینماید که به عنوان یک ملت متکبر و پریشان، نمود جاهطلبی بیمحتوایی که افراد بشر را بهسوی گمراهی آشکار سوق میدهد، شناخته شدهاند. خداوند متعال، پیامبران متعددی را به سوی ملت بنیاسرائیل اعزام نمود تا آنان به آیین یهود درآمدند. اما پس از مدتی تدیّن آنها به سمت طغیان و استبداد، متحول گردید. | در مسیر تاریخ، یک چهره کریه از [[بنیاسرائیل ]] رخ مینماید که به عنوان یک ملت متکبر و پریشان، نمود جاهطلبی بیمحتوایی که افراد بشر را بهسوی گمراهی آشکار سوق میدهد، شناخته شدهاند. خداوند متعال، پیامبران متعددی را به سوی ملت بنیاسرائیل اعزام نمود تا آنان به آیین یهود درآمدند. اما پس از مدتی تدیّن آنها به سمت طغیان و استبداد، متحول گردید. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
صهیونیسمها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان میدهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم علیه السلام عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلهٔ [[حضرت موسی]] علیه السلام نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنیاسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. | صهیونیسمها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان میدهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم علیه السلام عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلهٔ [[حضرت موسی]] علیه السلام نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنیاسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. | ||
بنیاسرائیل نخستین مرتبه در زمان [[حضرت یوسف]] علیه السلام به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطهٔ حضرت موسی علیه السلام | بنیاسرائیل نخستین مرتبه در زمان [[حضرت یوسف]] علیه السلام به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطهٔ حضرت موسی علیه السلام آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه [[بخت النصر]] [[اورشلیم]] را فتح کرد و [[معبد سلیمان]] را تخریب نمود. | ||
نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی علیه السلام با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم [[سوره إسراء]] استنباط میشود:عَسی رَبُّکمُ أَن یَرْحَمَکمُ وَ إنْ عُدتمُ عُدْنَا. | نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی علیه السلام با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم [[سوره إسراء]] استنباط میشود:عَسی رَبُّکمُ أَن یَرْحَمَکمُ وَ إنْ عُدتمُ عُدْنَا. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
12- تخریب اقتصادی، اجتماعی، مطبوعاتی و اخلاقی جامعه و پخش عمومی میکروبهای واگیردار مطالبی هستند که در بیست و چهار پروتکل یاد شده به تفصیل از آنها بحث شده است. چه خوب است که خواننده برگردد و یک بار دیگر این برنامهٔ بیست و چهار قسمتی را مطالعه کند و هر عبارت آن و ابزارهایی را که به کار میگیرند و هدف و مقصدی را که دنبال میکنند مورد امعان نظر قرار دهد. | 12- تخریب اقتصادی، اجتماعی، مطبوعاتی و اخلاقی جامعه و پخش عمومی میکروبهای واگیردار مطالبی هستند که در بیست و چهار پروتکل یاد شده به تفصیل از آنها بحث شده است. چه خوب است که خواننده برگردد و یک بار دیگر این برنامهٔ بیست و چهار قسمتی را مطالعه کند و هر عبارت آن و ابزارهایی را که به کار میگیرند و هدف و مقصدی را که دنبال میکنند مورد امعان نظر قرار دهد. | ||
13- | 13- آنها در پروتکلها از توضیح زیاد پیرامون دو نکته عمداً لب فرو بستهاند. نکتهٔ اول «یهود آزاری» یا «آنتی سمیتیزم» است. آنها به دلیلی، این موضوع را از پروتکلها برچیدهاند. و به اظهار همین نکته بسنده کردهاند که به عقیدهٔ آنها این مسأله برای مصالح و منافع آنها ضروری است. نکته دوم «فلسطین» یا به تعبیر کهنه و بر باد رفتهٔ آنها «سرزمین اسرائیل» است. علت سکوت آنها در این مورد همان است که خودشان در هنگام صحبت از برنامهشان برای نابودی دربار پاپ و قرار دادن اروپا به عنوان پایتخت پادشاهی خویش، اظهار داشتهاند و گفتهاند که پرداختن به ادیان دیگر فعلاً - در زمان طرح برنامه پروتکلها - زود است. مقصود آنها از ادیان دیگر «امپراتوری عثمانی» میباشد. سران صهیون در آن سال عملاً کار نفوذ در این امپراتوری را آغاز کرده بود، بنابراین، به نظر این سران رسیدن به فلسطین با آینده این امپراتوری در ارتباط بود و آنها سخت میکوشیدند که این آینده را به تباهی بکشانند و بیست سال پس از طرح این برنامه (پروتکلها)، در سال 1917، به اعلامیه بالفور دست یافتند. (نویهض، عجاج. (1387)، پروتکلهای دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم (1387))<ref>[http://www.masjed.ir/fa/article/2842/%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%D9%87-%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF صهیونیسم چیست و چه اهدافی دارد؟]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |