پرش به محتوا

نهایة الاقدام فی علم الکلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
قاعده اول درباره حدوث عالم و بیان استحاله حوادثى که اولى براى آنها نیست و همچنین استحاله وجود اجسامى که تناهى مکانى ندارند، مى‌باشد.
قاعده اول درباره حدوث عالم و بیان استحاله حوادثى که اولى براى آنها نیست و همچنین استحاله وجود اجسامى که تناهى مکانى ندارند، مى‌باشد.


در ابواب بعدى این کتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست که برایش بتوان تعریف حقیقى ذکر کرد، بلکه ضابطه‌اى براى تقسیم دارد که آن را به ما یعلل و ما لایعلل تقسیم مى‌کند، و منظور از ما یعلل احکامى است که براى معانى که قائم به ذات هستند و ما لایعلل، صفاتى هستند که احکام براى آن معانى واقع نمى‌شوند.
در ابواب بعدى این کتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست که برایش بتوان تعریف حقیقى ذکر کرد، بلکه ضابطه‌اى براى تقسیم دارد که آن را به «ما یعلل و ما لایعلل» تقسیم مى‌کند، و منظور از «ما یعلل» احکامى است که براى معانى که قائم به ذات هستند و «ما لایعلل»، صفاتى هستند که احکام براى آن معانى واقع نمى‌شوند.


از مباحث فلسفى چون معدوم و این که آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر کسانى که هیولا را بدون صورت وجود اثبات کرده‌اند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت کلام انسانى و نطق نفسانى سخن به میان آمده است. چون نویسنده این کتاب از اهل تسنن مى‌باشد، طبق قاعده آنان از ادله عقلى و نقلى در مورد رؤیت خدا، بابى را آورده که بیشتر اشاره به اثبات رؤیت روى داستان [[حضرت موسی|حضرت موسى(ع)]] است که مى‌فرمود: "رب أرنى أنظر إلیک".
از مباحث فلسفى چون معدوم و این که آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر کسانى که هیولا را بدون صورت وجود اثبات کرده‌اند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت کلام انسانى و نطق نفسانى سخن به میان آمده است. چون نویسنده این کتاب از [[اهل‌سنت]] مى‌باشد، طبق قاعده آنان از ادله عقلى و نقلى در مورد رؤیت خدا، بابى را آورده که بیشتر اشاره به اثبات رؤیت روى داستان [[حضرت موسی|حضرت موسى(ع)]] است که مى‌فرمود: "رب أرنى أنظر إلیک".


از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شکر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مى‌گوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد که آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمى‌کند و هیچ عاملى نمى‌تواند روى او تأثیر بگذارد.
از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شکر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مى‌گوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد که آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمى‌کند و هیچ عاملى نمى‌تواند روى او تأثیر بگذارد.