۲۱٬۹۲۴
ویرایش
جز (←معالم فـی الطـریق) |
|||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== معالم فـی الطـریق == | == معالم فـی الطـریق == | ||
کتاب '''«معالم فـی الطـریق»''' ثمرۀ زندگی سید و اوج آثار ادبی و فکری اوست که قسمت اعظم آن به مباحث اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود | کتاب '''«معالم فـی الطـریق»''' ثمرۀ زندگی سید و اوج آثار ادبی و فکری اوست که قسمت اعظم آن به مباحث اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. به عـبارتی این کتاب دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ میباشد. این اثر در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب '''«فی ضلال القرآن»''' گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ م، بیشتر در زندان، دربارۀ [[تفسیر قرآن]] نوشته شده بود. | ||
== مفاهیم اساسی در گفتمان سیاسی ایشان == | == مفاهیم اساسی در گفتمان سیاسی ایشان == | ||
=== جـامعه اسلامی و جامعه جاهلی === | === جـامعه اسلامی و جامعه جاهلی === | ||
از دیدگاه | از دیدگاه وی، [[اسلام|اسـلام]] جز دو نوع از جـوامع را نـمیشناسد: جامعه اسلامی و جامعه جـاهلی. جـامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در ابعاد عقیده: عبادت، شریعت، نظام، خلق و سلوک در آن پیاده مـیشود، نـه آن جامعهای که دربردارنده گروهی از مردم بـاشد کـه خود را مـسلمان مـینامند. ولی قـانونشان، شریعت اسلام نیست؛ جـامعه جاهلی هرجامعهای جز جامعه مسلمانان است. و به تعبیر دقیقتر، هرجامعهای که عبودیت آن خالص و منحصر بـرای خـدا نباشد. با این تعاریف همه جـوامع مـوجود امـروز بـر روی زمـین، جوامع کمونیستی و دوگانهپرست و [[یهودی]] و [[نصرانی]]، جوامع جاهلی هستند. | ||
جـامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در ابعاد عقیده: | |||
سید قطب | سید قطب عقیده را عنصر تمایزبخش جوامع جاهلی و اسلامی و حتی جـوامع پیـشرفته و عـقب مانده میداند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر مارکیستی تاریخ آمده و چه در شکل تولید مادی که در [[امریکا]] و [[اروپا]] دیده میشود، چنین جامعهای، جامعهای عقب مانده یـا به اصطلاح اسلامیاش جامعه جاهلی است. | ||
جامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در آن اجرا میگردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانونگذاری: سازمان اجتماعی (تئوری) خلقت و (شیوه) رفتار. جامعه جاهلی جامعهای است کـه اسلام در آن اجرا نمیشود. جامعه جاهلی نه بر اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهانبینی اسلامی، نه ارزشها، نه مفهوم تساوی حقوقی، نه خلقت و نه شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعهای کـه قانونیش بر اساس قانون الهی استوار نیست نمیتواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی از دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظامهای پنـجگانه غربی (در اندیشه مارکس) به خود دیدهاند، یعنی نظام دوره تمدن اولیه، بردهداری، اقطاعی، سرمایهداری و سوسیالیسم که در راه کمونیسم است، زیرا جامعه اسلامی بر عـکس نـظامهای غربی که تناسب شـرایط تـاریخی معینی پدید آمدهاند، از آغاز پیداییاش مبتنی بر شریعت الهی کاملی است. | جامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در آن اجرا میگردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانونگذاری: سازمان اجتماعی(تئوری) خلقت و (شیوه) رفتار. جامعه جاهلی جامعهای است کـه اسلام در آن اجرا نمیشود. جامعه جاهلی نه بر اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهانبینی اسلامی، نه ارزشها، نه مفهوم تساوی حقوقی، نه خلقت و نه شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعهای کـه قانونیش بر اساس قانون الهی استوار نیست نمیتواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی از دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظامهای پنـجگانه غربی (در اندیشه مارکس) به خود دیدهاند، یعنی نظام دوره تمدن اولیه، بردهداری، اقطاعی، سرمایهداری و سوسیالیسم که در راه کمونیسم است، زیرا جامعه اسلامی بر عـکس نـظامهای غربی که تناسب شـرایط تـاریخی معینی پدید آمدهاند، از آغاز پیداییاش مبتنی بر شریعت الهی کاملی است. | ||
جامعه اسلامی شریعت را نساخته است بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینیای که جوامع مـا تـولید کردهاند. شریعت اسلامی بر چهار ویژهگی استوار است که آن را بر ایجاد جامعه اسلامیتوانا میسازد. | جامعه اسلامی شریعت را نساخته است بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینیای که جوامع مـا تـولید کردهاند. شریعت اسلامی بر چهار ویژهگی استوار است که آن را بر ایجاد جامعه اسلامیتوانا میسازد. | ||
نخست، ساخته خدای است که ماهیت آفریدههایش را میشناسد و شریعت او متناسب با مقومات (عناصر) بشری و عمومی مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. | نخست، ساخته خدای است که ماهیت آفریدههایش را میشناسد و شریعت او متناسب با مقومات (عناصر) بشری و عمومی مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. |