۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام در تورات میخوانیم: | درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام در تورات میخوانیم: | ||
(1) بعد از این وقایع، کلام [[خداوند]] در رؤ یا به ابرام رسیده، گفت: “ای ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو.”(2) ابرام گفت: “ای [[خداوند]] یهوه مرا چه خواهی داد و من بی اولاد میروم و مختار خانهام این العاذار دمشقی است.”(3) و ابرام گفت: “اینک مرا نسلی ندادی و خانه زادهام وارث من است.”(4) در ساعت کلام [[خداوند]] به وی رسیده، گفت: | (1) بعد از این وقایع، کلام [[خداوند]] در رؤ یا به ابرام رسیده، گفت: “ای ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو. ”(2) ابرام گفت: “ای [[خداوند]] یهوه مرا چه خواهی داد و من بی اولاد میروم و مختار خانهام این العاذار دمشقی است. ”(3) و ابرام گفت: “اینک مرا نسلی ندادی و خانه زادهام وارث من است. ”(4) در ساعت کلام [[خداوند]] به وی رسیده، گفت: | ||
“این وارث تو نخواهم بود بلکه کسی که از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود.”(5) و او را بیرون آورده، گفت: “اکنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانی شمرد.”پس به وی گفت: “ذریت تو چنین خواهد بود.))... (18) در آن روز [[خداوند]] به ابرام عهد بست و گفت: “این زمین را از نهر [[مصر]] تا به نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام.”(پیدایش 15: 1 - 18). | “این وارث تو نخواهم بود بلکه کسی که از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود. ”(5) و او را بیرون آورده، گفت: “اکنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانی شمرد. ”پس به وی گفت: “ذریت تو چنین خواهد بود.))... (18) در آن روز [[خداوند]] به ابرام عهد بست و گفت: “این زمین را از نهر [[مصر]] تا به نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام. ”(پیدایش 15: 1 - 18). | ||
سپس تورات عهد یاد شده را به حضرت [[اسحاق]] علیهالسلام، نیای [[بنی اسرائیل]] اختصاص میدهد و در همان سفر پیدایش میگوید: | سپس تورات عهد یاد شده را به حضرت [[اسحاق]] علیهالسلام، نیای [[بنی اسرائیل]] اختصاص میدهد و در همان سفر پیدایش میگوید: | ||
(18) و [[ابراهیم]] به [[خدا]] گفت: “کاش که [[اسماعیل]] در حضور تو زیست کند.”(19) [[خدا]] گفت: “به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را [[اسحاق]] نام بنه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از عهد ابدی باشد (20) و اما در خصوص [[اسماعیل]] تو را اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رییس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم (21) لیکن عهد خود را با [[اسحاق]] استوار خواهم ساخت که ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.”(پیدایش 17: 18-21). | (18) و [[ابراهیم]] به [[خدا]] گفت: “کاش که [[اسماعیل]] در حضور تو زیست کند. ”(19) [[خدا]] گفت: “به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را [[اسحاق]] نام بنه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از عهد ابدی باشد (20) و اما در خصوص [[اسماعیل]] تو را اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رییس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم (21) لیکن عهد خود را با [[اسحاق]] استوار خواهم ساخت که ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید. ”(پیدایش 17: 18-21). | ||
به گفته تورات، [[خداوند]] بارها به حضرت [[ابراهیم]] علیهالسلام وعده نسل فراوان داده بود. کنیز آن حضرت به نام [[هاجر]] پسری را به دنیا آورد که [[اسماعیل]] (یعنی [[خدا]] میشنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندی به دنیا آورد که او را [[اسحاق]] (یعنی میخندد) نامیدند. | به گفته تورات، [[خداوند]] بارها به حضرت [[ابراهیم]] علیهالسلام وعده نسل فراوان داده بود. کنیز آن حضرت به نام [[هاجر]] پسری را به دنیا آورد که [[اسماعیل]] (یعنی [[خدا]] میشنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندی به دنیا آورد که او را [[اسحاق]] (یعنی میخندد) نامیدند. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
از نظر تورات، حضرت [[اسحاق]] علیهالسلام جانشین حضرت [[ابراهیم]] خلیل علیهالسلام گردید و دو فرزند توأم برای او به دنیا آمد. آنکه نخست دیده به جهان گشود، عیسو نامیده شد. این کلمه در لغت به معنای پرمو است. | از نظر تورات، حضرت [[اسحاق]] علیهالسلام جانشین حضرت [[ابراهیم]] خلیل علیهالسلام گردید و دو فرزند توأم برای او به دنیا آمد. آنکه نخست دیده به جهان گشود، عیسو نامیده شد. این کلمه در لغت به معنای پرمو است. | ||
به گفته تورات این کودک در هنگام تولد موهای بسیاری بر تن داشت. توأم دیگر [[یعقوب]] (یعنی تعقیب میکند) خوانده شد؛ زیرا هنگام تولد، کودک قبلی را تعقیب کرد و پس از او به دنیا آمد. | به گفته تورات این کودک در هنگام تولد موهای بسیاری بر تن داشت. توأم دیگر [[یعقوب]] (یعنی تعقیب میکند) خوانده شد؛ زیرا هنگام تولد، کودک قبلی را تعقیب کرد و پس از او به دنیا آمد. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۷: | ||
=اسرائیل= | =اسرائیل= | ||
حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است <ref>پیدایش 32: 24-32</ref>. اهل کتاب از زمانهای قدیم گفتهاند که مقصود از [[خدا]] در این داستان، یکی از فرشتگان خداست <ref>رک.: هوشع 12:3-4</ref>. | حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است <ref>پیدایش 32: 24-32</ref>. اهل کتاب از زمانهای قدیم گفتهاند که مقصود از [[خدا]] در این داستان، یکی از فرشتگان خداست <ref>رک. : هوشع 12:3-4</ref>. | ||
پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیهالسلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیهالسلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۴: | ||
اندکی پس از آن، دختر [[فرعون]] که برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده کرد و یک تن از کنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی که صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید کودکی در آن گریه میکند. دل او بر آن کودک سوخت و گفت معلوم میشود این کودک از [[بنی اسرائیل]] است. در آن حال خواهر کودک جلو آمد و پیشنهاد کرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. | اندکی پس از آن، دختر [[فرعون]] که برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده کرد و یک تن از کنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی که صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید کودکی در آن گریه میکند. دل او بر آن کودک سوخت و گفت معلوم میشود این کودک از [[بنی اسرائیل]] است. در آن حال خواهر کودک جلو آمد و پیشنهاد کرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. | ||
دختر [[فرعون]] پذیرفت و خواهر کودک مادر خود را نزد آنان آورد. دختر [[فرعون]] به او گفت این کودک را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی کودک بزرگ شد مادرش او را نزد دختر [[فرعون]] برد. دختر [[فرعون]] او را به پسری پذیرفت و نام [[موسی]] <ref>موشه در عبری یعنی: از آب کشیده شده</ref> را بر او نهاد. این داستان با آنچه [[خداوند]] متعال در سوره قصص فرموده است، بسیار نزدیک است. بر اساس برخی محاسبات تاریخی، این حادثه در حدود 1250 ق.م. رخ داده است. | دختر [[فرعون]] پذیرفت و خواهر کودک مادر خود را نزد آنان آورد. دختر [[فرعون]] به او گفت این کودک را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی کودک بزرگ شد مادرش او را نزد دختر [[فرعون]] برد. دختر [[فرعون]] او را به پسری پذیرفت و نام [[موسی]] <ref>موشه در عبری یعنی: از آب کشیده شده</ref> را بر او نهاد. این داستان با آنچه [[خداوند]] متعال در سوره قصص فرموده است، بسیار نزدیک است. بر اساس برخی محاسبات تاریخی، این حادثه در حدود 1250 ق. م. رخ داده است. | ||
به هر حال حضرت [[موسی]] علیهالسلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | به هر حال حضرت [[موسی]] علیهالسلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۸: | ||
اهل کتاب به کلمه “سامری “در [[قرآن]] کریم اعتراض کرده و گفتهاند چنین کسی وجود نداشته است؛ زیرا سامری به شهر سامره در [[فلسطین]] منسوب است و آن شهر را پادشاهی به نام عمری که سالها پس از حضرت [[موسی]] علیهالسلام میزیسته، ساخته است <ref>کتاب اول پادشاهان 16:24</ref>. | اهل کتاب به کلمه “سامری “در [[قرآن]] کریم اعتراض کرده و گفتهاند چنین کسی وجود نداشته است؛ زیرا سامری به شهر سامره در [[فلسطین]] منسوب است و آن شهر را پادشاهی به نام عمری که سالها پس از حضرت [[موسی]] علیهالسلام میزیسته، ساخته است <ref>کتاب اول پادشاهان 16:24</ref>. | ||
مرحوم علامه بلاغی پاسخ داده است که در [[بنی اسرائیل]] فردی به نام شمرون بن یساکار بن [[یعقوب]] وجود داشته که خاندان وی شمرونی نامیده میشود <ref>پیدایش 46:13 و 26:24</ref>. شمرونی در تلفظ عربی سامری شده است.<ref> البلاغی، محمد جواد، الهدی الی دین المصطفی، صیدا: مطبعة العرفان، 1331 ه.ق.، ج 1، صص 98 - 99.</ref> | مرحوم علامه بلاغی پاسخ داده است که در [[بنی اسرائیل]] فردی به نام شمرون بن یساکار بن [[یعقوب]] وجود داشته که خاندان وی شمرونی نامیده میشود <ref>پیدایش 46:13 و 26:24</ref>. شمرونی در تلفظ عربی سامری شده است.<ref> البلاغی، محمد جواد، الهدی الی دین المصطفی، صیدا: مطبعة العرفان، 1331 ه. ق. ، ج 1، صص 98 - 99.</ref> | ||
تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیهالسلام دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا [[خداوند]] وصایای مذکور را بر آنها بنویسد. [[قرآن]] کریم نیز به این مطلب اشاره کرده است <ref>اعراف: 154</ref>. | تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیهالسلام دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا [[خداوند]] وصایای مذکور را بر آنها بنویسد. [[قرآن]] کریم نیز به این مطلب اشاره کرده است <ref>اعراف: 154</ref>. | ||
==تورات== | == تورات == | ||
تورات واژهای عبری و به معنای قانون است؛ زیرا در کتاب تورات احکام و قوانین زیادی وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است. | تورات واژهای عبری و به معنای قانون است؛ زیرا در کتاب تورات احکام و قوانین زیادی وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است. | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۷: | ||
[[عهد عتیق]] نامی است که [[مسیحیان]] در مقابل [[عهد جدید]] به کتاب [[یهودیان]] دادهاند. [[مسیحیان]] به هر دو عهد عقیده دارند. [[عهد عتیق]] به زبان عبری و اندکی از آن به زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. کتاب تورات در آغاز [[عهد عتیق]] قرار دارد. | [[عهد عتیق]] نامی است که [[مسیحیان]] در مقابل [[عهد جدید]] به کتاب [[یهودیان]] دادهاند. [[مسیحیان]] به هر دو عهد عقیده دارند. [[عهد عتیق]] به زبان عبری و اندکی از آن به زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. کتاب تورات در آغاز [[عهد عتیق]] قرار دارد. | ||
همچنین نسخهای از [[عهد عتیق]] به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سبعینیه (یا ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود سال 258 ق.م. به امر بطلمیوس فیلادلفوس پادشاه [[مصر]]، توسط 72 تن انجام گرفته است. این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنکه بخشها اپوکریفا 8 یعنی پوشیده، نام دارد و از قدیم الایام مورد شک بوده است، اما [[مسیحیان]] معمولاً آن را میپذیرفتهاند. حدود پنج قرن پیش، در جریان نهضت اصلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوءظن جدی [[مسیحیان]] پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال 1826 جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریکایی طبع و نشر [[کتاب مقدس]] به طور رسمی آنها را از [[کتاب مقدس]] کردند. کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذکور را بخشی از [[عهد عتیق]] میشمارند. | همچنین نسخهای از [[عهد عتیق]] به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سبعینیه (یا ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود سال 258 ق. م. به امر بطلمیوس فیلادلفوس پادشاه [[مصر]]، توسط 72 تن انجام گرفته است. این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنکه بخشها اپوکریفا 8 یعنی پوشیده، نام دارد و از قدیم الایام مورد شک بوده است، اما [[مسیحیان]] معمولاً آن را میپذیرفتهاند. حدود پنج قرن پیش، در جریان نهضت اصلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوءظن جدی [[مسیحیان]] پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال 1826 جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریکایی طبع و نشر [[کتاب مقدس]] به طور رسمی آنها را از [[کتاب مقدس]] کردند. کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذکور را بخشی از [[عهد عتیق]] میشمارند. | ||
اینک سخنی پیرامون ارجاع به [[کتاب مقدس]]: همه ما با شیوه ارجاع به [[قرآن]] کریم آشنا هستیم و میدانیم به جای ذکر صفحه از نام سوره و شماره آیه استفاده میشود. | اینک سخنی پیرامون ارجاع به [[کتاب مقدس]]: همه ما با شیوه ارجاع به [[قرآن]] کریم آشنا هستیم و میدانیم به جای ذکر صفحه از نام سوره و شماره آیه استفاده میشود. | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۲: | ||
3. پیشگوییهای انبیا. | 3. پیشگوییهای انبیا. | ||
==بخش تاریخی عهد عتیق== | == بخش تاریخی عهد عتیق == | ||
بخش تاریخی [[عهد عتیق]] با تورات و تورات با سفر پیدایش آغاز میشود. آفرینش جهان، آدم و حوا و خوردن معرفت نیک و بد همچنین اخراج آنان از باغ عدن، داستان فرزندان آدم، طوفان نوح، حوادث مربوط به حضرت [[ابراهیم]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]] و [[یوسف]] در این سفر آمده است. چهار سفر بعدی سیره حضرت [[موسی]] علیهالسلام و تاریخ [[بنی اسرائیل]] را شرح میدهد. | بخش تاریخی [[عهد عتیق]] با تورات و تورات با سفر پیدایش آغاز میشود. آفرینش جهان، آدم و حوا و خوردن معرفت نیک و بد همچنین اخراج آنان از باغ عدن، داستان فرزندان آدم، طوفان نوح، حوادث مربوط به حضرت [[ابراهیم]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]] و [[یوسف]] در این سفر آمده است. چهار سفر بعدی سیره حضرت [[موسی]] علیهالسلام و تاریخ [[بنی اسرائیل]] را شرح میدهد. | ||
این سیره تولد، بعثت، هجرت (خروج از مصر در حدود 1290 ق.م.)، تشکیل حکومت و رحلت آن حضرت را در بردارد. مقدار زیادی از احکام و قوانین، ضمن عباراتی منسوب به وحی، در این چهار سفر وجود دارد. به عقیده [[یهودیان]] و [[مسیحیان]]، مؤ لف اسفار پنجگانه تورات حضرت [[موسی]] علیهالسلام است. تاریخ [[بنی اسرائیل]] از زمان حضرت یوشع علیهالسلام به بعد در دوازده کتاب بعدی ادامه مییابد. | این سیره تولد، بعثت، هجرت (خروج از مصر در حدود 1290 ق. م.)، تشکیل حکومت و رحلت آن حضرت را در بردارد. مقدار زیادی از احکام و قوانین، ضمن عباراتی منسوب به وحی، در این چهار سفر وجود دارد. به عقیده [[یهودیان]] و [[مسیحیان]]، مؤ لف اسفار پنجگانه تورات حضرت [[موسی]] علیهالسلام است. تاریخ [[بنی اسرائیل]] از زمان حضرت یوشع علیهالسلام به بعد در دوازده کتاب بعدی ادامه مییابد. | ||
این بخش مشتمل بر 17 کتاب است: | این بخش مشتمل بر 17 کتاب است: | ||
خط ۲۷۶: | خط ۲۷۵: | ||
17. کتاب استر (رفع خطر نابودی از یهود با وساطت استر، همسر [[یهودی]] خشایارشا، مدفون در همدان). | 17. کتاب استر (رفع خطر نابودی از یهود با وساطت استر، همسر [[یهودی]] خشایارشا، مدفون در همدان). | ||
==حکمت، مناجات و شعر== | == حکمت، مناجات و شعر == | ||
این بخش مشتمل بر 5 کتاب است: | این بخش مشتمل بر 5 کتاب است: | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۸۹: | ||
5. کتاب (اشعار عاشقانه). | 5. کتاب (اشعار عاشقانه). | ||
==پیشگوییهای انبیا== | == پیشگوییهای انبیا == | ||
بخش پیشگوییهای انبیا مشتمل بر هشدارها و تهدیداتی پیرامون سرنوشت [[بنی اسرائیل]] است. برای فهمیدن این پیشگوییها خواننده باید از جریانات آن زمان کاملاً آگاه باشد. | بخش پیشگوییهای انبیا مشتمل بر هشدارها و تهدیداتی پیرامون سرنوشت [[بنی اسرائیل]] است. برای فهمیدن این پیشگوییها خواننده باید از جریانات آن زمان کاملاً آگاه باشد. | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۴۲: | ||
10- یهودیت. | 10- یهودیت. | ||
==عقاید و احکام مذهبی== | == عقاید و احکام مذهبی == | ||
علام دینی، پزشک و فیلسوف یهودی، [[موسی]] بن میمون (1135 - 1204 م.) به آیین یهود لباسی نو پوشاند و سیزده اصل برای آن ترتیب داد، به این شرح: | علام دینی، پزشک و فیلسوف یهودی، [[موسی]] بن میمون (1135 - 1204 م.) به آیین یهود لباسی نو پوشاند و سیزده اصل برای آن ترتیب داد، به این شرح: | ||
خط ۴۱۲: | خط ۴۱۱: | ||
حضرت [[داود]] علیهالسلام جانشین حضرت طالوت شد (حدود 1015 سال قبل از میلاد) و حضرت [[سلیمان]] علیهالسلام به جای پدرش حضرت [[داود]] علیهالسلام نشست و مهمترین و با شکوهترین دوران [[بنی اسرائیل]] را به وجود آورد. | حضرت [[داود]] علیهالسلام جانشین حضرت طالوت شد (حدود 1015 سال قبل از میلاد) و حضرت [[سلیمان]] علیهالسلام به جای پدرش حضرت [[داود]] علیهالسلام نشست و مهمترین و با شکوهترین دوران [[بنی اسرائیل]] را به وجود آورد. | ||
وی معبدبسیار بزرگی در شهر [[اورشلیم]] (یعنی شهر سلامت) ساخت که به نام هیکل سلیمان معروف شد. (هیکل در زبان عبری به معنای ساختمان بلند است). این معبدبعداً یک بار حدود 587 ق.م. به دست بختنصر و بار دیگر در سال 70 م. به دست شاهزاده رومی، تیتوس (Titus) خراب شد. | وی معبدبسیار بزرگی در شهر [[اورشلیم]] (یعنی شهر سلامت) ساخت که به نام هیکل سلیمان معروف شد. (هیکل در زبان عبری به معنای ساختمان بلند است). این معبدبعداً یک بار حدود 587 ق. م. به دست بختنصر و بار دیگر در سال 70 م. به دست شاهزاده رومی، تیتوس (Titus) خراب شد. | ||
اهل کتاب بر مبنای محتویات دروغین [[عهد عتیق]] (کتاب اول پادشاهان، باب 11) معتقدند که حضرت [[سلیمان]] علیهالسلام بر اثر وسوسه همسران بت پرست خویش، در آخر عمر بت پرست و خطاکار شد! [[قرآن]] کریم با تمجید فراوان از آن حضرت، ساحت قدس وی را پاک کرده است. | اهل کتاب بر مبنای محتویات دروغین [[عهد عتیق]] (کتاب اول پادشاهان، باب 11) معتقدند که حضرت [[سلیمان]] علیهالسلام بر اثر وسوسه همسران بت پرست خویش، در آخر عمر بت پرست و خطاکار شد! [[قرآن]] کریم با تمجید فراوان از آن حضرت، ساحت قدس وی را پاک کرده است. | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۵: | ||
هنگامی که کورش (یعنی خورشید) بنیانگذار سلسله هخامنشی بابل را فتح کرد، [[یهودیان]] آزاد شدند و اجازه بازگشت به سرزمین خود را یافتند. اما بسیاری از آنان حاضر نبودند بابل را ترک کنند و در بابل و اطراف آن پراکنده شدند. | هنگامی که کورش (یعنی خورشید) بنیانگذار سلسله هخامنشی بابل را فتح کرد، [[یهودیان]] آزاد شدند و اجازه بازگشت به سرزمین خود را یافتند. اما بسیاری از آنان حاضر نبودند بابل را ترک کنند و در بابل و اطراف آن پراکنده شدند. | ||
اعلامیه کورش در مورد آزادی یهود حدود سال 538 ق.م. صادر شد. کورش با این کار در میان یهود محبوبیت زیادی به دست آورد. | اعلامیه کورش در مورد آزادی یهود حدود سال 538 ق. م. صادر شد. کورش با این کار در میان یهود محبوبیت زیادی به دست آورد. | ||
گروهی از [[یهودیان]] نیز به [[فلسطین]] بازگشتند و به بازسازی شهر قدس آغاز کردند. در آن دوران همسایگان آن سرزمین احساس خطر کردند و مانع بر پایی یک حکومت مقتدر [[یهودی]] بر خاک [[فلسطین]] شدند. پس از آن حکومتهای ناتوانی در مناطق مختلف [[فلسطین]] بر پا شد و پس از چند قرن آشفتگی، شهر [[قدس]] برای بار دوم به دست رومیان ویران شد و این ویرانی [[یهودیان]] را در جهان پراکنده ساخت. از آن پس، [[یهودیان]] در کشورهای بیگانه زندگی سختی را میگذراندند و انواع خواری و سرکوفتگی را در جسم و جان خود میچشیدند. | گروهی از [[یهودیان]] نیز به [[فلسطین]] بازگشتند و به بازسازی شهر قدس آغاز کردند. در آن دوران همسایگان آن سرزمین احساس خطر کردند و مانع بر پایی یک حکومت مقتدر [[یهودی]] بر خاک [[فلسطین]] شدند. پس از آن حکومتهای ناتوانی در مناطق مختلف [[فلسطین]] بر پا شد و پس از چند قرن آشفتگی، شهر [[قدس]] برای بار دوم به دست رومیان ویران شد و این ویرانی [[یهودیان]] را در جهان پراکنده ساخت. از آن پس، [[یهودیان]] در کشورهای بیگانه زندگی سختی را میگذراندند و انواع خواری و سرکوفتگی را در جسم و جان خود میچشیدند. | ||
خط ۴۸۰: | خط ۴۷۹: | ||
9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمههای تیه در عصر حضرت [[موسی]] علیهالسلام مدت یک هفته در خیمه زندگی میکنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست. | 9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمههای تیه در عصر حضرت [[موسی]] علیهالسلام مدت یک هفته در خیمه زندگی میکنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست. | ||
10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده میشود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق.م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته پس از عید سایبانهاست. | 10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده میشود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق. م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته پس از عید سایبانهاست. | ||
11. '''عید قرعهها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد. | 11. '''عید قرعهها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد. | ||
خط ۴۹۰: | خط ۴۸۹: | ||
فرقههای شناخته شده [[یهود]] پس از بازگشت از بابل پدید آمدهاند و درباره فرقههای قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست. | فرقههای شناخته شده [[یهود]] پس از بازگشت از بابل پدید آمدهاند و درباره فرقههای قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست. | ||
==فریسیان== | == فریسیان == | ||
کلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است. این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تاکنون هم اکثریت [[یهود]] از آن هستند. | کلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است. این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تاکنون هم اکثریت [[یهود]] از آن هستند. | ||
خط ۵۱۰: | خط ۵۰۹: | ||
امور داخلی [[یهود]] در فاصله بازگشت از بابل تا خرابی دوم شهر [[قدس]] در دست حاخامهای فریسی و گاهی صدوقی بود. همچنین آنان با حضرت عیسی مسیح علیهالسلام بسیار مخالف بودند و برای تصلیب او تلاش کردند. نام فریسیان به تکرار، در اناجیل چهارگانه آمده است. | امور داخلی [[یهود]] در فاصله بازگشت از بابل تا خرابی دوم شهر [[قدس]] در دست حاخامهای فریسی و گاهی صدوقی بود. همچنین آنان با حضرت عیسی مسیح علیهالسلام بسیار مخالف بودند و برای تصلیب او تلاش کردند. نام فریسیان به تکرار، در اناجیل چهارگانه آمده است. | ||
==صدوقیان== | == صدوقیان == | ||
نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت [[داود]] علیهالسلام به کهانت منصوب شده بود، مربوط میشود <ref>کتاب دوم سموئیل 8:17 و 15:24</ref>. این منصب در عصر حضرت سلیمان علیهالسلام نیز برای صادوق باقی ماند <ref>کتاب اول پادشاهان 2:34</ref>. کاهنان بنی صادوق در کتاب حزقیال مورد تعریف و تمجید قرار گرفتهاند و امانت داری آنان ستوده شده است <ref>حزقیال 44:15</ref>. | نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت [[داود]] علیهالسلام به کهانت منصوب شده بود، مربوط میشود <ref>کتاب دوم سموئیل 8:17 و 15:24</ref>. این منصب در عصر حضرت سلیمان علیهالسلام نیز برای صادوق باقی ماند <ref>کتاب اول پادشاهان 2:34</ref>. کاهنان بنی صادوق در کتاب حزقیال مورد تعریف و تمجید قرار گرفتهاند و امانت داری آنان ستوده شده است <ref>حزقیال 44:15</ref>. | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۱۹: | ||
صدوقیان مانند فریسیان با حضرت مسیح علیهالسلام مخالفت بودند و نام آنان به تکرار در اناجیل چهارگانه آمده است. پس از خرابی [[اورشلیم]] در سال 70 م. دیگر اثری از این فرقه باقی نماند. | صدوقیان مانند فریسیان با حضرت مسیح علیهالسلام مخالفت بودند و نام آنان به تکرار در اناجیل چهارگانه آمده است. پس از خرابی [[اورشلیم]] در سال 70 م. دیگر اثری از این فرقه باقی نماند. | ||
==سامریان== | == سامریان == | ||
نام سامریان از منطقهای به نام سامره میآید که در زمان تجزیه سرزمین [[فلسطین]] پس از حضرت سلیمان علیهالسلام، مرکز کشور [[اسرائیل]] بود. این فرقه پس از بازگشت از اسیری بابل پدید آمد و برخی معتقدند که نژاد آنان اسرائیلی نیست و احتمالاً مخلوطی از اسرائیلی و آشوری است. | نام سامریان از منطقهای به نام سامره میآید که در زمان تجزیه سرزمین [[فلسطین]] پس از حضرت سلیمان علیهالسلام، مرکز کشور [[اسرائیل]] بود. این فرقه پس از بازگشت از اسیری بابل پدید آمد و برخی معتقدند که نژاد آنان اسرائیلی نیست و احتمالاً مخلوطی از اسرائیلی و آشوری است. | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۲۹: | ||
این فرقه به مسائل مذهبی توجه مخصوصی دارد و مراسم ویژهای انجام میدهد. | این فرقه به مسائل مذهبی توجه مخصوصی دارد و مراسم ویژهای انجام میدهد. | ||
==اسنیان== | == اسنیان == | ||
ریشه کلمه اسنی احتمالاً به معنای شفا دهنده است، به این معنا که آنان در اندیشه شفای روان خود بودهاند. در وجه تسمیه این کلمه، احتمالاً دیگری (مانند تعمید دهنده) نیز وجود دارد. | ریشه کلمه اسنی احتمالاً به معنای شفا دهنده است، به این معنا که آنان در اندیشه شفای روان خود بودهاند. در وجه تسمیه این کلمه، احتمالاً دیگری (مانند تعمید دهنده) نیز وجود دارد. | ||
خط ۵۵۰: | خط ۵۴۹: | ||
حتی ممکن است اعضای این فرقه همگی مسیحی شده باشند. گفته میشود یحیی بن زکریا (تعمید دهنده) نیز از آنان بوده است. بیابان گردی آن حضرت به قول اناجیل (و نیز [[احادیث اسلامی]]) میتواند شاهدی بر این موضوع باشد. | حتی ممکن است اعضای این فرقه همگی مسیحی شده باشند. گفته میشود یحیی بن زکریا (تعمید دهنده) نیز از آنان بوده است. بیابان گردی آن حضرت به قول اناجیل (و نیز [[احادیث اسلامی]]) میتواند شاهدی بر این موضوع باشد. | ||
==قانویان== | == قانویان == | ||
کلمه قانونی که در لغت به معنای غیور و متعصب است، بر گروهی اطلاق میشد که با شدت تمام با استیلای رومیها بر [[فلسطین]] مخالفت میکردند. آنان معمولاً خنجری در زیر لباس خود مخفی میکردند و در فرصت مناسب هواخواهان رومیان را از پای در میآوردند. | کلمه قانونی که در لغت به معنای غیور و متعصب است، بر گروهی اطلاق میشد که با شدت تمام با استیلای رومیها بر [[فلسطین]] مخالفت میکردند. آنان معمولاً خنجری در زیر لباس خود مخفی میکردند و در فرصت مناسب هواخواهان رومیان را از پای در میآوردند. | ||
خط ۵۵۶: | خط ۵۵۵: | ||
بیگانگان آنان را از فرقههای دیگر مشخص میکردند و خطر آنان را جدی میگرفتند. چنین به نظر میرسد که این عده از نظر سایر اعتقادات خود با فریسیان تفاوتی نداشتند. | بیگانگان آنان را از فرقههای دیگر مشخص میکردند و خطر آنان را جدی میگرفتند. چنین به نظر میرسد که این عده از نظر سایر اعتقادات خود با فریسیان تفاوتی نداشتند. | ||
==قارئون== | == قارئون == | ||
قارئون از کلمه “قراء”در عربی و عبری میآید که در مقابل تفسیرهای تکلفآمیز فریسیان، به قرائت کتب آسمانی اشاره دارد. | قارئون از کلمه “قراء”در عربی و عبری میآید که در مقابل تفسیرهای تکلفآمیز فریسیان، به قرائت کتب آسمانی اشاره دارد. | ||
خط ۵۶۶: | خط ۵۶۵: | ||
در قرون گذشته اکثر قارئون در [[جهان اسلام]] زندگی میکردند. اکنون آنان در [[اسرائیل]]، روسیه، اوکراین و کشورهای دیگر به سر میبرند. نام شبه جزیره کریمه (Crimea) در اوکراین از عنوان فرقه قرائیم گرفته شده است. دانشمندان بزرگی از قارئون برخاستهاند که مباحث آنان در الهیات [[یهودی]] توجه محققان را به خود جلب کرده است. آنان در مباحث خود از اصطلاحات اصول فقه حنفی بهره میگیرند. | در قرون گذشته اکثر قارئون در [[جهان اسلام]] زندگی میکردند. اکنون آنان در [[اسرائیل]]، روسیه، اوکراین و کشورهای دیگر به سر میبرند. نام شبه جزیره کریمه (Crimea) در اوکراین از عنوان فرقه قرائیم گرفته شده است. دانشمندان بزرگی از قارئون برخاستهاند که مباحث آنان در الهیات [[یهودی]] توجه محققان را به خود جلب کرده است. آنان در مباحث خود از اصطلاحات اصول فقه حنفی بهره میگیرند. | ||
==دونمه== | == دونمه == | ||
نام فرقه دونمه به ترکی استانبولی به معنای مبدل شده است و در بعضی اوقات به آنان شبتین میگویند که به شبتای صبی مؤ سس گروهشان نسبت داده میشود. | نام فرقه دونمه به ترکی استانبولی به معنای مبدل شده است و در بعضی اوقات به آنان شبتین میگویند که به شبتای صبی مؤ سس گروهشان نسبت داده میشود. | ||
خط ۶۸۶: | خط ۶۸۵: | ||
اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز ایتالیا صورت گرفت ([[تلمود]] بابلی در سالهای 3- 1520 و [[تلمود]] فلسطینی در سالهای 4- 1523). تعداد صفحات [[تلمود]] بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاع به آن کتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. | اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز ایتالیا صورت گرفت ([[تلمود]] بابلی در سالهای 3- 1520 و [[تلمود]] فلسطینی در سالهای 4- 1523). تعداد صفحات [[تلمود]] بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاع به آن کتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. | ||
[[تلمود]] به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی، به نام گنجینهای از [[تلمود]] در سال 1350 ه.ش. در تهران انتشار یافته است. | [[تلمود]] به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی، به نام گنجینهای از [[تلمود]] در سال 1350 ه. ش. در تهران انتشار یافته است. | ||
=قبالا (کابالا)= | =قبالا (کابالا)= | ||
خط ۷۰۳: | خط ۷۰۲: | ||
[[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسانها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمیشوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار میشود و عید دوم، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده میشود که هر ساله در ماه آوریل انجام میگیرد. | [[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسانها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمیشوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار میشود و عید دوم، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده میشود که هر ساله در ماه آوریل انجام میگیرد. | ||
قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب میشوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در میآورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه میدارند.اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل میدهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشکشدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط میکنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد. | قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب میشوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در میآورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه میدارند. اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل میدهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشکشدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط میکنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد. | ||
برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راههای متفاوتی وجود دارد. یکی از این راهها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکهای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزنهای نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشتهشدن قربانی سوزنها در بدن فرد فرو میرود و بواسطه آن خون قربانی جاری میشود در این حال یهودیان با جمع کردن این خونها درظروف مخصوص، شادمانی خود را نیز ابراز میکنند. راه دیگر اینست که قربانی را مانند گوسفند ذبح کرده و خونش را در ظرفی ریخته و آن را پاک میکنند. راه دیگر اینست که رگهای قربانی را در جاهای متعددی قطع میکنند تا خون از آنجا بجوشد. سپس این خون را در ظرفی جمع کرده و در اختیار خاخامی که تهیه فطیر مقدس آغشته به خون [[انسان]] را بر عهده دارد، قرار میگیرد، تا الهه [[یهود|یهود]] "[[یهوه|یهوه]]، الههای که به ریختن خون بشر تشنه است!! " را از خود خشنود گردانند. | برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راههای متفاوتی وجود دارد. یکی از این راهها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکهای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزنهای نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشتهشدن قربانی سوزنها در بدن فرد فرو میرود و بواسطه آن خون قربانی جاری میشود در این حال یهودیان با جمع کردن این خونها درظروف مخصوص، شادمانی خود را نیز ابراز میکنند. راه دیگر اینست که قربانی را مانند گوسفند ذبح کرده و خونش را در ظرفی ریخته و آن را پاک میکنند. راه دیگر اینست که رگهای قربانی را در جاهای متعددی قطع میکنند تا خون از آنجا بجوشد. سپس این خون را در ظرفی جمع کرده و در اختیار خاخامی که تهیه فطیر مقدس آغشته به خون [[انسان]] را بر عهده دارد، قرار میگیرد، تا الهه [[یهود|یهود]] "[[یهوه|یهوه]]، الههای که به ریختن خون بشر تشنه است!! " را از خود خشنود گردانند. | ||
زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع میکنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را میریزند، میدهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده | زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع میکنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را میریزند، میدهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده است؛ میکند سپس انگشتانش را وارد دهان کودک کرده؛ به کودک چنین میگوید: زندگی تو به خون توست....» | ||
[[تلمود]] به یهود چنین دستور میدهد: | [[تلمود]] به یهود چنین دستور میدهد: | ||
«افراد صالح غیراسرائیلی را بکشید.» همچنین میگوید:« همانطور که شکافتن شکم ماهی جایز است؛ پاره کردن شکم [[انسان]] نیز مانعی ندارد هرچند که این کار با " روزه بزرگ " روزهای شنبه مصادف گردد. سپس برای این جنایت ثواب در نظر گرفته و چنین میگوید:«هر کسی فرد غیر [[یهودی|یهودی]] را بکشد، پاداش او اینست که در [[بهشت]] جاویدان بماند و در طبقه چهارم سکنی گزیند...»<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/357083/%DA%86%D9%87-%D9%82%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A8%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%84%D9%82%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%88-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85 چه قومی "خونخواران تاریخ بشریت" لقب گرفتهاند؟]</ref> | |||
=یهودیت در اروپا= | =یهودیت در اروپا= | ||
خط ۷۲۷: | خط ۷۲۶: | ||
=پیدایش صهیونیسم و تأسیس دولت اسرائیل= | =پیدایش صهیونیسم و تأسیس دولت اسرائیل= | ||
یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی میدانند که مخصوص نژاد بنی اسرائیل است. با این وصف هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست، پا در آن نگذارد. <ref>ر.ک.: گنجینهای از تلمود، ص 84.</ref> تحمیل یهودیت به ندرت وجود داشته است. <ref>مثلاً به وسیله اصحاب اخدود که در سوره بروج از آنان یاد شده است.</ref> [[یهودیان]] معمولاً مردم را به [[صهیونیسم]] دعوت میکنند. | یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی میدانند که مخصوص نژاد بنی اسرائیل است. با این وصف هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست، پا در آن نگذارد. <ref>ر. ک. : گنجینهای از تلمود، ص 84.</ref> تحمیل یهودیت به ندرت وجود داشته است. <ref>مثلاً به وسیله اصحاب اخدود که در سوره بروج از آنان یاد شده است.</ref> [[یهودیان]] معمولاً مردم را به [[صهیونیسم]] دعوت میکنند. | ||
در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از [[یهودیان]] [[روسیه]] اخراج شدند. عدهای از آنان غرب اروپا ساکن شدند و گروهی هم به [[فلسطین]] رفتند و در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا برگزیدند. [[فلسطین]] در آن شکوفایی دولت [[بنی اسرائیل]] در عصر [[داود]] و [[سلیمان]] علیهالسلام مرکز نظامی بوده است. این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در کتابهای انبیای متأخر بسیار از آن یاد شده است. | در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از [[یهودیان]] [[روسیه]] اخراج شدند. عدهای از آنان غرب اروپا ساکن شدند و گروهی هم به [[فلسطین]] رفتند و در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا برگزیدند. [[فلسطین]] در آن شکوفایی دولت [[بنی اسرائیل]] در عصر [[داود]] و [[سلیمان]] علیهالسلام مرکز نظامی بوده است. این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در کتابهای انبیای متأخر بسیار از آن یاد شده است. |