۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
=ابوذر پس از رسول خدا(ص) و در زمان خلفا= | =ابوذر پس از رسول خدا(ص) و در زمان خلفا= | ||
نقش ابوذر در دفاع از ولایت امیرمومنان علی (ع) پس از رسول اکرم(ص) بسیار مهم بود. او در زمان حکومت کوتاه مدت [[ابوبکر]]<ref>ر.ک:مقاله ابوبکر</ref> یکی از مدافعان آن حضرت در برابر حکومت غاصب ابوبکر محسوب میگردید. در زمان خلافت عمر، ابوذر مدینه را ترک کرده و به شام رفت و در برخی از فتوحات مثل حمله به بیزانس (امپراطوری روم شرقی) و فتح قبرس حضور داشت و تا زمان خلافت عثمان در آن جا ماند. در زمان حکومت عثمان و بدلیل رفتارهای ناشایست معاویه مخالفت او با حکومت وقت شدت گرفت. | نقش ابوذر در دفاع از ولایت امیرمومنان علی (ع) پس از رسول اکرم(ص) بسیار مهم بود. او در زمان حکومت کوتاه مدت [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref> یکی از مدافعان آن حضرت در برابر حکومت غاصب ابوبکر محسوب میگردید. در زمان خلافت عمر، ابوذر مدینه را ترک کرده و به شام رفت و در برخی از فتوحات مثل حمله به بیزانس (امپراطوری روم شرقی) و فتح قبرس حضور داشت و تا زمان خلافت عثمان در آن جا ماند. در زمان حکومت عثمان و بدلیل رفتارهای ناشایست معاویه مخالفت او با حکومت وقت شدت گرفت. | ||
او در شام مردم را درباره ولایت امیرالمومنین علی (ع) آگاه میساخت; چنان که بسیاری از مردم شام با امیرالمومنین آشنا و برخی به [[تشیّع]] گرویدند. هنگامی که عثمان از مخالفت او با حکومت و تبلیغات او برای آشنا سازی مردم با اسلام واقعی آگاه شد، به معاویه دستور داد تا ابوذر را به مدینه بفرستد. معاویه او را با وضعی دلخراش و ناراحت کننده به مدینه فرستاد. چون به مدینه آمد و عثمان را ملاقات کرد، زبان به انتقاد از او گشود و او را از اسراف در بیت المال برحذر داشت. او همواره بر این شیوه پای میفشرد تا سرانجام عثمان وی را به ربذه تبعید کرد. | او در شام مردم را درباره ولایت امیرالمومنین علی (ع) آگاه میساخت; چنان که بسیاری از مردم شام با امیرالمومنین آشنا و برخی به [[تشیّع]] گرویدند. هنگامی که عثمان از مخالفت او با حکومت و تبلیغات او برای آشنا سازی مردم با اسلام واقعی آگاه شد، به معاویه دستور داد تا ابوذر را به مدینه بفرستد. معاویه او را با وضعی دلخراش و ناراحت کننده به مدینه فرستاد. چون به مدینه آمد و عثمان را ملاقات کرد، زبان به انتقاد از او گشود و او را از اسراف در بیت المال برحذر داشت. او همواره بر این شیوه پای میفشرد تا سرانجام عثمان وی را به ربذه تبعید کرد. | ||
پیامبر خدا(ص) بیست و سهسال قبل از وقوع این حادثه یعنی در [[جنگ | پیامبر خدا(ص) بیست و سهسال قبل از وقوع این حادثه یعنی در [[جنگ تبوک]] این واقعه را پیشگویی کرده بود و اکنون زمان تحقق آن فرا رسیده بود. ابوذر این راد مرد الهی که به جرم حق گوئی و دعوت به عدل و داد، به ربذه تبعید شده بود، کم کم قوای بدنی خود را از دست داد و در بستر بیماری افتاد، او واپسین دقایق عمر پرفراز و نشیب خود را سپری میکرد، همسرش به سیمای نورانی و تکیده او مینگریست و به تلخی میگریست و قطرات عرق پیشانی شوهر خود را پاک میکرد، ابوذر پرسید: چرا گریه میکنی؟ | ||
زن پاسخ داد: برای این گریه میکنم که تو اکنون میمیری و لباسی که با آن پیکر تو را کفن کنم، در اختیار ندارم! لبخندی اندوهگین در میان لبهای ابوذر نقش بست و گفت: آرام باش! گریه نکن، من روزی با گروهی از یاران پیامبر (ص) در محضر او نشسته بودم، پیامبر رو به ما کرد و فرمود: یکی از شما در یکی از بیابانها، تنها و دور از جمعیت از دنیا میرود، و گروهی از مؤمنان او را به خاک میسپارند. همه کسانی که در آن مجلس بودند، در میان مردم و در آبادی از دنیا رفتهاند و اکنون غیر از من کسی از آنان باقی نمانده است، و اینک یقین دارم شخصی که پیامبر از او خبر داده منم! پس از مرگ من، سر راه حجاج عراق بنشین، طولی نمیکشد که گروهی از مؤمنان میآیند، آنان را از مرگ من آگاه ساز. همسرش گفت: اکنون هنگام عبور کاروان سپری شده است، ابوذر گفت: تو مراقب راه باش به خدا سوگند نه دروغ میگویم و نه دروغ شنیدهام. این را گفت و مرغ روحش به سوی فردوس برین بال و پر گشود. <ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج1، ص302</ref> | زن پاسخ داد: برای این گریه میکنم که تو اکنون میمیری و لباسی که با آن پیکر تو را کفن کنم، در اختیار ندارم! لبخندی اندوهگین در میان لبهای ابوذر نقش بست و گفت: آرام باش! گریه نکن، من روزی با گروهی از یاران پیامبر (ص) در محضر او نشسته بودم، پیامبر رو به ما کرد و فرمود: یکی از شما در یکی از بیابانها، تنها و دور از جمعیت از دنیا میرود، و گروهی از مؤمنان او را به خاک میسپارند. همه کسانی که در آن مجلس بودند، در میان مردم و در آبادی از دنیا رفتهاند و اکنون غیر از من کسی از آنان باقی نمانده است، و اینک یقین دارم شخصی که پیامبر از او خبر داده منم! پس از مرگ من، سر راه حجاج عراق بنشین، طولی نمیکشد که گروهی از مؤمنان میآیند، آنان را از مرگ من آگاه ساز. همسرش گفت: اکنون هنگام عبور کاروان سپری شده است، ابوذر گفت: تو مراقب راه باش به خدا سوگند نه دروغ میگویم و نه دروغ شنیدهام. این را گفت و مرغ روحش به سوی فردوس برین بال و پر گشود. <ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج1، ص302</ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
=پیمان برادری ابوذر= | =پیمان برادری ابوذر= | ||
در اینکه ابوذر در ماجرای [[پیمان مؤاخات]]، با چه کسی برادر شده، اختلاف است. ابن سعد در طبقات اصل آ ن را درباره ابوذر انکار میکند چرا که پیمانها پیش از [[جنگ بدر]] با نزول [[آیه ارث]] قطع شده و تا آن هنگام وی به [[مدینه]] هجرت نکرده بود. بر همین اساس برادری او با منذربن عمر را که رد جریان بئر معونه در سال سوم هجری به فوت میکند را رد میکنند. بعضی برادری او را با ابن مسعود و برخی با [[بلال]] و برخی با [[سلمان]] و برخی با ابودردا ذکر کردهاند. اما بعضی با استناد به حدیثی از علی بن الحسین و ذکر دو دلیل برادری او را با [[سلمان فارسی]] درست میکنند. <ref>ناصر گذشته (۲۱ خرداد ۱۳۹۹).ابوذر غفاری. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی</ref> | در اینکه ابوذر در ماجرای [[پیمان مؤاخات]]، با چه کسی برادر شده، اختلاف است. ابن سعد در طبقات اصل آ ن را درباره ابوذر انکار میکند چرا که پیمانها پیش از [[جنگ بدر]] با نزول [[آیه ارث]] قطع شده و تا آن هنگام وی به [[مدینه]] هجرت نکرده بود. بر همین اساس برادری او با منذربن عمر را که رد جریان بئر معونه در سال سوم هجری به فوت میکند را رد میکنند. بعضی برادری او را با ابن مسعود و برخی با [[بلال]] و برخی با [[سلمان]] و برخی با ابودردا ذکر کردهاند. اما بعضی با استناد به حدیثی از علی بن الحسین و ذکر دو دلیل برادری او را با [[سلمان فارسی]] درست میکنند. <ref>ناصر گذشته (۲۱ خرداد ۱۳۹۹). ابوذر غفاری. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی</ref> | ||
==برادری ابوذر با سلمان== | == برادری ابوذر با سلمان == | ||
یکی از معاصران، با استناد به حدیثی از [[امامسجاد]] (ع) و ذکر دو دلیل دیگر، برادری او را با سلمان درست میداند و بر آن است که ابوذر از همان ابتدای هجرت در مدینه بود <ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرةالنبی، ج۴، ص۲۴۴</ref> | یکی از معاصران، با استناد به حدیثی از [[امامسجاد]] (ع) و ذکر دو دلیل دیگر، برادری او را با سلمان درست میداند و بر آن است که ابوذر از همان ابتدای هجرت در مدینه بود <ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرةالنبی، ج۴، ص۲۴۴</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
=ابوذر و تشیُع در لبنان= | =ابوذر و تشیُع در لبنان= | ||
گفته شده زمانی که ابوذر در منطقه [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> آن زمان که شامل همه یا قسمتی از [[لبنان]] فعلی نیز میشده است ضمن مبارزه با ثروت اندوزیهای [[معاویه]]<ref>ر.ک:مقاله معاویه</ref> شیعه را در آنجا تبلیغ میکرده و شیعه شدن شیعیان لبنان به سبب فعالیتهای ابوذر بوده است. <ref>خدمات متقابل اسلام و ایران نویسنده: مرتضی مطهری، جلد: 1 صفحه: 503.</ref> | گفته شده زمانی که ابوذر در منطقه [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> آن زمان که شامل همه یا قسمتی از [[لبنان]] فعلی نیز میشده است ضمن مبارزه با ثروت اندوزیهای [[معاویه]]<ref>ر. ک:مقاله معاویه</ref> شیعه را در آنجا تبلیغ میکرده و شیعه شدن شیعیان لبنان به سبب فعالیتهای ابوذر بوده است. <ref>خدمات متقابل اسلام و ایران نویسنده: مرتضی مطهری، جلد: 1 صفحه: 503.</ref> | ||
=تبعید به ربذه= | =تبعید به ربذه= | ||
عثمان که از اعتراضات مکرر ابوذر بسیار عصبانی شده بود، حکم تبعید وی را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، <ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التثرات العربی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج۲۲، ص۴۳۶</ref> | عثمان که از اعتراضات مکرر ابوذر بسیار عصبانی شده بود، حکم تبعید وی را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، <ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التثرات العربی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج۲۲، ص۴۳۶</ref> | ||
را به «ربذه» صادر کرد و دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند و کسی جرات این کار را نداشت، اما وقتی این خبر به علی (ع) رسید به همراه برادرش [[عقیل]] و فرزندانش حسن و حسین (ع) و صحابی بزرگ رسولخدا (ص)، عمار یاسر، ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت حکم تبعید وی را زیر سوال برده و به حرکات ابوذر مهر تایید زدند. <ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۹۶۵م، ج۸، ص۲۵۲.</ref> | را به «ربذه» صادر کرد و دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند و کسی جرات این کار را نداشت، اما وقتی این خبر به علی (ع) رسید به همراه برادرش [[عقیل]] و فرزندانش حسن و حسین (ع) و صحابی بزرگ رسولخدا (ص)، عمار یاسر، ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت حکم تبعید وی را زیر سوال برده و به حرکات ابوذر مهر تایید زدند. <ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۹۶۵م، ج۸، ص۲۵۲.</ref> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
=درگذشت ابوذر= | =درگذشت ابوذر= | ||
ابوذر سرانجام در ربذه، از منزلگاههای کاروانهای [[حج]] در طول تاریخ <ref>الاخبار الطوال، ص۳۸۵؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴؛ المنتظم، ج۱۱، ص۳۲۰</ref>، در تنهایی و سختی همانگونه که پیامبر(ص) خبر داده بود <ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۰۱</ref>، در کنار همسر یا تنها دخترش به سال ۳۲ق درگذشت <ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴</ref> و به دست کاروانی که از [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> میآمد و [[ابن مسعود]] و تنی چند از اصحاب آن را همراهی میکردند <ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴</ref> تجهیز شد. مالک اشتر بر او نماز گزارد <ref>رجال کشی، ج۱، ص۲۸۲</ref> و وی را همان جا به خاک سپردند.<ref>المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۲۶؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴</ref> اکنون اثری از مدفن وی نیست.<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱، «ربذ»؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۵</ref> پیشتر مسجدی به نام ابوذر بوده که گویا قبرش همان جا قرار داشته است. <ref>المناسک، ص۳۲۷</ref> زیارت وی در ربذه از مستحبات شمرده شده است. <ref>بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۲۲؛ ج۹۹، ص۲۷۹؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۰۳</ref> از او نسلی نمانده است. <ref>جمهرة انساب العرب، ص۱۸۶</ref> | ابوذر سرانجام در ربذه، از منزلگاههای کاروانهای [[حج]] در طول تاریخ <ref>الاخبار الطوال، ص۳۸۵؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴؛ المنتظم، ج۱۱، ص۳۲۰</ref>، در تنهایی و سختی همانگونه که پیامبر(ص) خبر داده بود <ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۰۱</ref>، در کنار همسر یا تنها دخترش به سال ۳۲ق درگذشت <ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴</ref> و به دست کاروانی که از [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> میآمد و [[ابن مسعود]] و تنی چند از اصحاب آن را همراهی میکردند <ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴</ref> تجهیز شد. مالک اشتر بر او نماز گزارد <ref>رجال کشی، ج۱، ص۲۸۲</ref> و وی را همان جا به خاک سپردند.<ref>المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۲۶؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴</ref> اکنون اثری از مدفن وی نیست.<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱، «ربذ»؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۵</ref> پیشتر مسجدی به نام ابوذر بوده که گویا قبرش همان جا قرار داشته است. <ref>المناسک، ص۳۲۷</ref> زیارت وی در ربذه از مستحبات شمرده شده است. <ref>بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۲۲؛ ج۹۹، ص۲۷۹؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۰۳</ref> از او نسلی نمانده است. <ref>جمهرة انساب العرب، ص۱۸۶</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] |