|
|
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Mbox
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| | type = notice | | | عنوان = ابوهریره |
| | class = ambox-In_use | | | تصویر = ابوهریره.jpg |
| | image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]] | | | نام = ابوهریره |
| | css = margin: 1px | | | نامهای دیگر = شیخ المضیره |
| | text = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخجعفر طیار ش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}} | | | سال تولد = |
| | {{ns:0}} = مقاله | | | تاریخ تولد = |
| | بحث = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]] | | | محل تولد = [[مدینه]] |
| | ردهبندی = [[ویکیپدیا:ردهبندی|رده]] | | | سال درگذشت = ۵۹ ق |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]] | | | تاریخ درگذشت = |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]] | | | محل درگذشت = |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی |فضل بن حسن طبرسی |صفی الدین مرتضی بن داعی رازید }} |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]] | | | شاگردان = |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]] | | | دین = [[اسلام]] |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]] | | | مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]] | | | آثار = {{فهرست جعبه افقی |الخرائج و الجرائح |تهافت الفلاسفه |جواهر الکلام فی شرح مقدمه الکلام }} |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| | | فعالیتها = |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| | | وبگاه = |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| | }} |
| | کاربر | | '''ابوهریره''' در سن ۳۰ سالگی و در سال هفتم هجری با [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)]] [[بیعت]] کرد. او از [[اصحاب صفه]] بود. در تاریخ چیزی از داده شدن مأموریت، حضور در جنگ و همراهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مواقع خاص نقل نشده است. او مجموعا سه سال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را درک کرد اما تعداد روایاتی که از ابوهریره در کتب [[اهل سنت|اهلسنت]] نقل شده است بسیار بیشتر از روایات [[اصحاب]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، همچون [[علی بن ابیطالب|علی(علیهالسلام)]]، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عایشه]] است. |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| | کار جعل حدیث ابوهریره به جایی رسید که عمر در زمان خلافتش به او تازیانه زد و او را از نسبت دادن حدیث [[دروغ]] به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حذر داشت. بیشترین حدیث نقل شده از ابوهریره در زمان [[عثمان]] و [[معاویه]] بوده است. |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| |
| }}<noinclude> | |
| </noinclude>
| |
| | |
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوهریره.jpg |جایگزین=ابوهریره|ابوهریره]]
| |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| |
| !نام
| |
| !ابوهریره
| |
| |-
| |
| |نام کامل
| |
| |عبدالله (یا عبدالرحمان) بن عامر (یا صخر) دَوسی
| |
| |-
| |
| |کنیه
| |
| |ابوهُرَیره
| |
| |-
| |
| |لقب
| |
| |شیخ المضیره
| |
| |-
| |
| |محل زندگی
| |
| |مدینه
| |
| |-
| |
| |قبیله
| |
| |طایفه «دوس» یکی از شاخههای قبیله «ازد»
| |
| |-
| |
| |زمان اسلام آوردن
| |
| |سال هفتم هجرت
| |
| |-
| |
| |حضور در جنگها
| |
| |جنگ خیبر
| |
| |-
| |
| |نقشهای برجسته
| |
| |حکومت بر بحرین و یمن
| |
| |-
| |
| |فعالیتها
| |
| |هواخواهی عثمان
| |
| |-
| |
| |دلیل شهرت
| |
| |روای پیامبر (ص)
| |
| |-
| |
| |نامهای دوران جاهلی
| |
| |عبدشمس • عبدغنم
| |
| |-
| |
| |نامهای دوران اسلامی
| |
| |عبدالله • عبدالرحمن
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |۵۹ق
| |
| |-
| |
| |مدفن
| |
| |شام • طبریه
| |
| |-
| |
| |}
| |
| </div>
| |
| | |
| '''ابوهریره''' در سن ۳۰ سالگی و در سال هفتم هجری با [[پیامبر(ص)]] [[بیعت]] کرد. او از معروفترین [[اصحاب صفه]] بود. در تاریخ چیزی از داده شدن مأموریت، حضور در جنگ و همراهی پیامبر(ص) در مواقع خاص نقل نشده است. او مجموعا سه سال پیامبر(ص) را درک کرد اما تعداد روایاتی که از ابوهریره در کتب [[اهل سنت]] نقل شده است بسیار بیشتر از روایات [[اصحاب]] پیامبر(ص)، همچون [[علی(ع)]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عایشه]] است. | |
| | |
| کار جعل حدیث ابوهریره به جایی رسید که عمر در زمان خلافتش به او تازینه زد و او را از نسبت دادن حدیث [[دروغ]] به پیامبر(ص) بر حذر داشت. بیشترین حدیث نقل شده از ابوهریره در زمان [[عثمان]] و [[معاویه]] بوده است. | |
| | |
| نسب او به قبیله (الأزو اعظم) یکی از قبائل [[یمن]] میرسد. او پس از فتح [[خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آنجا به ظاهر [[اسلام]] آورد. | | نسب او به قبیله (الأزو اعظم) یکی از قبائل [[یمن]] میرسد. او پس از فتح [[خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آنجا به ظاهر [[اسلام]] آورد. |
|
| |
|
| =وجه تسمیه ابوهریره= | | == معرفی ابوهریره == |
| | عُمیر بن عامر بن ذی الشری<ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366</ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود<ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: |
| | # عبدالرحمن بن صخر؛ |
| | # عبدالله بن عامر؛ |
| | # عبدالله بن عائذ؛ |
| | # سُکَین بن صخر؛ |
| | # عامر بن عبدشمس<ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352.</ref>. |
| | |
| | میمونه، امیمه<ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32.</ref>.دختر صُفیح، صبیح بن حارث، مادر او بود<ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579.</ref>. که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58.ق در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست<ref>الاصابه، ج7، ص362.</ref>. |
|
| |
|
| وی با بچه گربه ای مانوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریره گفته میشود که مصغر الهرّ است و [[پیامبر]] با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید. ابوهریره به کنیهاش معروف است و با آن شناخته میشد و کنیهاش بر اسمش غالب آمده و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود. <ref> المستدرک، 3/506</ref> | | وی به کنیه [[ابوهریره]] شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت<ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref>، این کنیه را پدرش به او داد<ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. برخی بر آنند که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] این کنیه را به او داده است<ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref>. این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقبها و نامهای ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181.</ref>. او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند<ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586.</ref>. |
|
| |
|
| =معرفی ابوهریره= | | == ابوهریره از اصحاب صفه == |
| | ابوهریره جزء [[اصحاب صفه]] بود، چنانچه [[ابونعیم اصفهانی]] تصریح کرده است که ابوهریره شناختهترین فرد اهل صفه بوده و در طول عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آنجا منتقل نشده و همه اهل صفّه را به خوبی میشناخت. |
|
| |
|
| عُمیر بن عامر بن ذی الشری <ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366
| | ابوهریره در روایتی درباره خود چنین میگوید: از اهل صفه بودم و [[روزه]] دار. شب که فرا رسید از درد شکم به قصد قضای حاجت بیرون رفتم و هنگامی که برگشتم غذا تمام شده بود. گفتم حال که غذا تمام شده پیش چه کسی بروم؟ کسی گفت: برو پیش [[عمربن خطاب|عمربن خطاب.]] وقتی پیش عمر رفتم که او تسبیح پس از [[نماز]] میگفت وقتی فارغ گشت به او گفتم برایم [[قرآن]] بخوان در حالیکه چیزی جز غذا نمیخواستم آنگاه چند آیه از [[سوره آل عمران]] را خواند وقتی به خانه رسید مرا کنار در رها کرد و خود به درون رفت ولی دیر کرد. با خود گفتم شاید لباسش را سبک میکند بعد فرمان میدهد که برایم غذا بیاورند ولی چیزی ندیدم بعد از معطلی زیاد برخاستم و راه افتادم و به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] برخوردم با او به راه افتادم تا به خانه رسید کنیزکی سیاه را که داشت فرا خواند و فرمود: آن ظرف را بیاور، او نیز ظرفی را که اندک غذایی در آن بود آورد. گویا غذای جو بود که پس از خورده شدن اندکی در کنارههای ظرف مانده بود آنقدر از آن خوردم که سیر شوم<ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref>. |
| </ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سُکَین بن صخر و عامر بن عبدشمس. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref> میمونه / امیمه <ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref> دختر صُفیح / صبیح بن حارث، مادر او بود. <ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref> که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58ق. در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست. <ref>الاصابه، ج7، ص362</ref>
| |
|
| |
|
| وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref> این کنیه را پدرش به او داد. <ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> برخی بر آنند که [[رسول خدا]] این کنیه را به او داده است. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقب ها و نام های ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت.<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181</ref> او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند. <ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586</ref>
| | == کثرت نقل حدیث == |
| | با وجود اینکه ابوهریره دلیل مصاحبت با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گرسنگی بیان کرده است<ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref>، اما کثرت روایات او در سه سال از تمامی صحابه بیشتر است. چنانکه خودش میگوید: «هیچیک از [[صحابه|اصحاب]] پیامبر بیشتر از من نقل حدیث نکرده است مگر [[عبدالله بن عمرو بن العاص]] به دلیل اینکه او [[حدیث|احادیث]] را مینوشت ولی من نمینوشتم<ref>اضواء علی السنه المحمدیه ص۲۰۱، محمود ابوریه، داراکتب اسلامی</ref>.» این در حالی است که تمامی احادیثی که از عبدالله بن عمرو نقل شده است، ۷۲۴ [[حدیث]] آن هم در باب [[دعا]] میباشد. [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] هفت حدیث و [[مسلم]] ۲۱ حدیث از [[عبدالله بن عمرو]] نقل کرده است در حالیکه روایات منقوله از ابوهریره در مسانید و [[صحاح سته|صحاح]] ۵۳۷۴ [[حدیث]] میباشد. در زیر به تعداد روایات نقل شده از برخی از [[صحابه]] بزرگ پیامبر اشاره میشود که با بررسی مشخص میشود، تعداد روایات ابوهریه از جمع روایات این اشخاص بیشتر است: |
|
| |
|
| =ابوهریره از اصحاب صفه=
| | # [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، ۱۴۲ حدیث<ref>تاریخ الخلفاء ص۸۱، جلالالدین سیوطی، دارالفکر بیروت، ط ۱۴۲۱ ه.</ref>. |
| | # [[عمر بن خطاب|عمر]] ۵۳۷ حدیث<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۰۲.</ref>. |
| | # [[عثمان]] ۱۴۶ روایت<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۹.</ref>. |
| | # [[علی بن ابی طالب|علی بن ابیطالب (علیهالسلام)]] ۵۸۶ حدیث<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۵۷.</ref>. |
| | # [[عایشه]] و انس بیش از ۲۳۰۰ حدیث<ref> نظره عابره الی صحاح السته، عبدالصمد شاکر.</ref>. |
|
| |
|
| ابوهریره جزء اصحاب صفه بود، چنانچه ابونعیم اصفهانی تصریح کرده است که ابوهریره شناختهترین فرد اهل صفه بوده و در طول عمر پیامبر(ص) از آنجا منتقل نشده و همه اهل صفّه را به خوبی میشناخت. [۵] | | == جعل حدیث == |
| | ابوهریره برای جمعی نقل کرده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «افضل الصدقات …» همه از ابوهریره سؤال کردند این را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدید؟ ابوهریره در جواب سائلین گفت: نه این از برکت کیسه ابوهریره است<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۲۰، رقم۲۶۹، دارالقلم بیروت، ط اول، ۱۴۰۷ق، بخاری</ref>. ابوهریره با صراحت در مقابل جمع اقرار به جعل حدیث میکند. با توجه به کثرت روایات و وضعیت اصحاب صفه به نظر میرسد تعداد احادیث جعلی ابوهریه و نسبت احادیث جعلی به ایشان دور از ذهن نیست. |
|
| |
|
| ابوهریره در روایتی درباره خود چنین میگوید: از اهل صفه بودم و [[روزه]] دار. شب که فرا رسید از درد شکم به قصد قضای حاجت بیرون رفتم و هنگامی که برگشتم غذا تمام شده بود. گفتم حال که غذا تمام شده پیش چه کسی بروم؟ کسی گفت: برو پیش [[عمربن خطاب]] وقتی پیش عمر رفتم که او تسبیح پس از [[نماز]] میگفت وقتی فارغ گشت به او گفتم برایم [[قرآن]] بخوان در حالیکه چیزی جز غذا نمیخواستم آنگاه چند آیه از [[سوره آل عمران]] را خواند وقتی به خانه رسید مرا کنار در رها کرد و خود به درون رفت ولی دیر کرد با خود گفتم شاید لباسش را سبک میکند بعد فرمان میدهد که برایم غذا بیاورند ولی چیزی ندیدم بعد از معطلی زیاد برخاستم و راه افتادم و به [[رسول خدا(ص)]] برخوردم با او به راه افتادم تا به خانه رسید کنیزکی سیاه را که داشت فرا خواند و فرمود: آن ظرف را بیاور، او نیز ظرفی را که اندک غذایی در آن بود آورد گویا غذای جو بود که پس از خورده شدن اندکی در کنارههای ظرف مانده بود آنقدر از آن خوردم که سیر شوم. <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> | | ابوهریره به مراتب بیشتر از همه صحابه احادیث نقل میکرد از همین جهت در همان زمان هم مشهور به جعل حدیث و نسبت دادن کذب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. سعیدعقیری نقل میکند که ابوهریره مدام میگفت که مردم میگویند ابوهریره حدیث جعلی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت میدهد و کثرت در حدیث میکند …<ref>اسدالغابه، ج۵، ص۳۲۰، ابن اثیر علی بن محمد جزری، دارالفکر بیروت، ط ۱۴۰۹ق</ref>. |
|
| |
|
| =کثرت نقل حدیث=
| | کار کثرت و جعل حدیث توسط ابوهریره به جایی رسید که عمر به او تازیانه زد و گفت: ابوهریره کثرت در حدیث میکنی بترس از نسبت کذب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۴ ص۱۸۸، محمدبن احمد ذهبی، م ۷۴۸، دارالفکر بیروت، ط اول، ۱۴۱۷ق</ref>. |
|
| |
|
| با وجود اینکه ابوهریره دلیل مصاحبت با پیامبر(ص) را گرسنگی بیان کرده است، <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> اما کثرت روایات او در سه سال از تمامی صحابه بیشتر است. چنانکه خودش میگوید: «هیچیک از اصحاب پیامبر بیشتر از من نقل حدیث نکرده است مگر [[عبدالله بن عمرو بن العاص]] به دلیل اینکه او [[احادیث]] را مینوشت ولی من نمینوشتم.» <ref>اضواء علی السنه المحمدیه ص۲۰۱، محمود ابوریه، داراکتب اسلامی</ref> این در حالیست که تمامی احادیثی که از عبدالله بن عمرو نقل شده است، ۷۲۴ [[حدیث]] آن هم در باب [[دعا]] میباشد. [[بخاری]] هفت حدیث و [[مسلم]] ۲۱ حدیث از [[عبدالله بن عمرو]] نقل کرده است در حالیکه روایات منقوله از ابوهریره در مسانید و صحاح ۵۳۷۴ حدیث میباشد. در زیر به تعداد روایات نقل شده از برخی از صحابه بزرگ پیامبر اشاره میشود که با بررسی مشخص میشود، تعداد روایات ابوهریه از جمع روایات این اشخاص بیشتر است:
| | بیشترین حدیث او در زمان حکومت معاویه و عثمان به تشویق [[مروان بن محمد|مروان بن حکم]] و شخص معاویه صادر گردیده است. در روایتی ابوهریره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که پیامبر فرمود: «خداوند سه کس را امین وحی خود قرار داده است: من و [[جبرئیل]] و معاویه را<ref> سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۰</ref>.»! |
|
| |
|
| # ابوبکر، ۱۴۲ حدیث <ref>تاریخ الخلفاء ص۸۱، جلالالدین سیوطی، دارالفکر بیروت، ط ۱۴۲۱ ه</ref>
| | == ابوهریره از نگاه دیگران == |
| # عمر ۵۳۷ حدیث. <ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۰۲</ref>
| | [[ذهبی|شمسالدین ذهبی]]، از بزرگترین عالمان رجالی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] مینویسد: «[[سائب بن یزید]] از عمر شنید که به ابوهریره میگفت: یا نقل حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ترک میکنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) [[تبعید]] میکنم<ref>«عن السّائب بن یزید: سمع عمر یقول لأبی هریرة: لتترکنّ الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو لألحقنّک بأرض دوس.» تاریخ أبی رزعة الدمشقی، شیخ الشباب، دارالنشر، بیروت، ج 1، ص 73.</ref>.» |
| # عثمان ۱۴۶ روایت <ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۹</ref>
| |
| # علی بن ابیطالب(ع) ۵۸۶ حدیث <ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۵۷</ref>
| |
| # عایشه و انس غلام آن حضرت بیش از ۲۳۰۰ حدیث <ref> نظره عابره الی صحاح السته، عبدالصمد شاکر</ref>
| |
| #
| |
|
| |
|
| =جعل حدیث=
| | اگر احادیثی که ابوهریره نقل میکرد حقیقتاً از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، چرا عمر وی را از این کار منع و حتی او را تهدید به تبعید میکرد؟ آیا امکان دارد که عمر [[صحابه]] آن حضرت را بدون دلیل تنبیه کند؟ شاید به همین دلیل است که در روایت دیگری خود ابوهریره اعتراف میکند احادیثی که اکنون نقل میکنم اگر در زمان عمر نقل میکردم او سرم را میشکست: «ابوهریره میگفت: من احادیثی نقل میکنم که اگر آنها را در زمان عمر نقل میکردم حتما او سرم را میشکست<ref>«عن إبن عجلان: أنّ أبا هریرة کان یقول: إنّی لأحدّث أحادیث، لو تکلّمت بها فی زمن عمر، لشجّ رأسی.» تاریخ مدینة دمشق، إبن هبة الله شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 67، ص 343</ref>.» |
|
| |
|
| ابوهریره برای جمعی نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: «افضل الصدقات …» همه از ابوهریره سؤال کردند این را از رسول خدا(ص) شنیدید؟ ابوهریره در جواب سائلین گفت: نه این از برکت کیسه ابوهریره است <ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۲۰، رقم۲۶۹، دارالقلم بیروت، ط اول، ۱۴۰۷ق، بخاری</ref> ابوهریره با صراحت در مقابل جمع، اقرار به جعل حدیث میکند. با توجه به کثرت روایات و وضعیت اصحاب صفه، به نظر میرسد تعداد احادیث جعلی ابوهریه و نسبت احادیث جعلی به ایشان دور از ذهن نیست. | | ابوهریره دروغگوترین فرد نزد [[علی بن ابیطالب|امیرمؤمنان(علیهالسلام)]]: |
|
| |
|
| ابوهریره به مراتب بیشتر از همه صحابه احادیث نقل میکرد از همین جهت، ابوهریره در همان زمان هم مشهور به جعل حدیث و نسبت دادن کذب به پیامبر(ص) بود. سعیدعقیری نقل میکند که ابوهریره مدام میگفت که مردم میگویند ابوهریره حدیث جعلی به پیامبر(ص) نسبت میدهد و کثرت در حدیث میکند … <ref>اسدالغابه، ج۵، ص۳۲۰، ابن اثیر علی بن محمد جزری، دارالفکر بیروت، ط ۱۴۰۹ق</ref>
| | [[ابن ابی الحدید]] [[شافعیه|شافعی]] [[معتزله|معتزلی]] به نقل از استادش [[ابوجعفر اسکافی]] مینویسد: «از علی (علیهالسلام) روایت شده که فرمود: آگاه باشید که دروغگوترین مردم و یا دروغگوترین فرد نزد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) ابوهریره دوسی است<ref>«و قد روی عن علیّ (علیه السّلام) أنّه قال: ألا إنّ إکذب النّاس، أو قال: أکذب الأحیاء، علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبوهریرة الدوسی.» شرح نهجالبلاغة، إبن أبی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 40</ref>.» |
|
| |
|
| کار کثرت و جعل حدیث توسط ابوهریره به جایی رسید که عمر به او تازیانه زد و گفت: ابوهریره کثرت در حدیث میکنی بترس از نسبت کذب به رسول خدا(ص). <ref>سیر اعلام النبلاء، ج۴ ص۱۸۸، محمدبن احمد ذهبی، م ۷۴۸، دارالفکر بیروت، ط اول، ۱۴۱۷ق</ref>
| | تدلیسها و نیرنگهای ابوهریره در نقل روایت: |
|
| |
|
| بیشترین حدیث او در زمان حکومت معاویه و عثمان به تشویق مروان بن حکم و شخص معاویه صادر گردیده است. در روایتی ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل میکند که پیامبر فرمود: «خداوند سه کس را امین وحی خود قرار داده است: من و جبرئیل و معاویه را.»! <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۰</ref>
| | تدلیس و نیرنگهای ابوهریره در نقل روایات از جمله مسائلی است که علمای رجالی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بر آن اتفاق نظر دارند؛ چنانکه [[ذهبی|شمس الدین ذهبی]] در شرح حال ابوهریره مینویسد: «یزید بن هارون گوید: از شعبه شنیدم که میگفت: ابوهریره در نقل روایات تدلیس میکرد<ref>«قال یزید بن هارون: سمعت شعبة یقول: کان أبوهریرة یدلّس.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 2، ص 608</ref>.» |
|
| |
|
| =ابوهریره از نگاه دیگران=
| | دشمنی ابوهریره با [[خدا]] از دیدگاه [[عمر بن خطاب]]: |
|
| |
|
| [[شمسالدین ذهبی]]، از بزرگترین عالمان رجالی [[اهلسنت]] مینویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره میگفت: یا نقل حدیث از پیامبر (ص) را ترک میکنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید میکنم.» <ref>«عن السّائب بن یزید: سمع عمر یقول لأبی هریرة: لتترکنّ الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو لألحقنّک بأرض دوس.» تاریخ أبی رزعة الدمشقی، شیخ الشباب، دارالنشر، بیروت، ج 1، ص 73</ref> | | مورّخان نقل کردهاند که عمر بن خطّاب در سال 21 هجری ابوهریره را به عنوان فرمانروای [[بحرین]] نصب کرد. پس از مدتی به وی خبر دادند که ابوهریره مال و ثروت هنگفتی اندوخته است. به همینرو، همو در سال 23 هجری ابوهریره را به [[مدینه]] فراخواند و پس از عزل وی خطاب به او گفت: «ای دشمن خدا و دشمن کتاب خدا! مال خدا را سرقت میکنی؟ ابوهریره در پاسخ گفت: سرقت نکردهام، اینها هدایایی است که مردم به من دادهاند<ref> «یا عدوّ الله و عدوّ کتابه، أسرقت مال الله؟! لم أسرق و إنّما عی عطایا النّاس لی.» الطبقات الکبری، بصری زهری، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 335</ref>!.» |
|
| |
|
| اگر احادیثی که ابوهریره نقل میکرد حقیقتاً از پیامبر (ص) بود، چرا عمر وی را از این کار منع و حتی او را تهدید به تبعید میکرد؟ آیا امکان دارد که عمر، صحابه آن حضرت را بدون دلیل، تنبیه کند؟ شاید به همین دلیل است که در روایت دیگری، خود ابوهریره اعتراف میکند احادیثی که اکنون نقل میکنم اگر در زمان عمر نقل میکردم، او سرم را میشکست: «ابوهریره میگفت: من احادیثی نقل میکنم که اگر آنها را در زمان عمر نقل میکردم، حتما او سرم را میشکست.» <ref>«عن إبن عجلان: أنّ أبا هریرة کان یقول: إنّی لأحدّث أحادیث، لو تکلّمت بها فی زمن عمر، لشجّ رأسی.» تاریخ مدینة دمشق، إبن هبة الله شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 67، ص 343</ref>
| | گرچه طبیعی است که ابوهریره کار خود را توجیه کند، ولی بر فرض هم که چنین باشد، باید از او پرسید آیا اگر او والی نبود، باز هم از این هدایا به او میدادند؟ و در آخر بیان این نکته ضروری است که ممکن است گفته شود بخش اعظمی از روایات کتب اهل سنت از ابوهریره روایت شده، بنابراین چگونه ممکن است در وثاقت ابوهریره تشکیک کرد؟ |
| | در پاسخ میگوییم: نه تنها کثرت روایت، دلالت بر وثاقت نمیکند؛ بلکه چه بسا همین موضوع میتواند شائبه و احتمال وقوع تدلیس (نیرنگ) در روایت را افزون کند. |
|
| |
|
| ابوهریره دروغگوترین فرد نزد [[امیرمؤمنان (ع)]]؛
| | == جستارهای وابسته == |
| [[ابن ابی الحدید]] شافعی معتزلی، به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی مینویسد: «از علی (ع) روایت شده که فرمود: آگاه باشید که دروغگوترین مردم و یا دروغگوترین فرد نزد رسول خدا (ص) ابوهریره دوسی است.» <ref>«و قد روی عن علیّ (علیه السّلام) أنّه قال: ألا إنّ إکذب النّاس، أو قال: أکذب الأحیاء، علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبوهریرة الدوسی.» شرح نهجالبلاغة، إبن أبی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 40</ref> | | * [[اصحاب صفه]] |
| | * [[دروغ]] |
| | * [[صحابه|اصحاب]] |
| | * [[تبعید]] |
|
| |
|
| تدلیسها و نیرنگهای ابوهریره، در نقل روایت؛
| | == پانویس == |
| تدلیس و نیرنگهای ابوهریره در نقل روایات، از جمله مسائلی است که علمای رجالی اهلسنت بر آن اتفاق نظر دارند؛ چنانکه شمس الدین ذهبی در شرح حال ابوهریره مینویسد: «یزید بن هارون گوید: از شعبه شنیدم که میگفت: ابوهریره در نقل روایات تدلیس میکرد.» <ref>«قال یزید بن هارون: سمعت شعبة یقول: کان أبوهریرة یدلّس.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 2، ص 608</ref>
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| دشمنی ابوهریره با [[خدا]] از دیدگاه عمر بن خطّاب؛
| | {{علمای اسلام}} |
| مورّخان نقل کردهاند که عمر بن خطّاب در سال 21 هجری ابوهریره را به عنوان فرمانروای [[بحرین]] نصب کرد. پس از مدّتی به وی خبر دادند که ابوهریره مال و ثروت هنگفتی اندوخته است. به همینرو، همو در سال 23 هجری ابوهریره را به [[مدینه]] فراخواند و پس از عزل وی خطاب به او گفت: «ای دشمن خدا و دشمن کتاب خدا! مال خدا را سرقت میکنی؟ ابوهریره در پاسخ گفت: سرقت نکردهام، اینها هدایایی است که مردم به من دادهاند!.» <ref> «یا عدوّ الله و عدوّ کتابه، أسرقت مال الله؟! لم أسرق و إنّما عی عطایا النّاس لی.» الطبقات الکبری، بصری زهری، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 335</ref>
| |
|
| |
|
| گرچه طبیعی است که ابوهریره کار خود را توجیه کند، ولی بر فرض هم که چنین باشد، باید از او پرسید آیا اگر او والی نبود، باز هم از این هدایا به او میدادند؟ و در آخر بیان این نکته ضروری است که ممکن است گفته شود بخش اعظمی از روایات کتب اهلسنت از ابوهریره روایت شده، بنابراین چگونه ممکن است در وثاقت ابوهریره تشکیک کرد؟
| | [[رده:شخصیتها]] |
| در پاسخ میگوییم: نه تنها کثرت روایت، دلالت بر وثاقت نمیکند؛ بلکه چه بسا همین موضوع میتواند شائبه و احتمال وقوع تدلیس (نیرنگ) در روایت را افزون کند.
| |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|2}}
| |
| | |
|
| |
| [[رده:محدثان]] | | [[رده:محدثان]] |
| [[رده:محدثان اهلسنت]] | | [[رده:محدثان اهل سنت]] |