۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|مؤسس | |مؤسس | ||
|[[ادریس | |[[ادریس اول]] | ||
|- | |- | ||
|سال تأسیس | |سال تأسیس | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
اِدریسیان سلسلهای بودند که در [[مراکش]] و بخشی از الجزایر فرمانروایی کردهاند. آنها نخستین سلسلهای بودند که سعی کردند باورهای [[شیعه]] را، البته به صورت بسیار ضعیف، در [[مغرب]] رواج دهند. | اِدریسیان سلسلهای بودند که در [[مراکش]] و بخشی از الجزایر فرمانروایی کردهاند. آنها نخستین سلسلهای بودند که سعی کردند باورهای [[شیعه]] را، البته به صورت بسیار ضعیف، در [[مغرب]] رواج دهند. | ||
==رابطه عباسیان و علویان== | == رابطه عباسیان و علویان == | ||
زمانی که [[علویان]] و [[عباسیان]] که هر دو از بنیهاشماند، برای جنگ با [[امویان]] و باز پس گرفتن خلافت از آنها برخاستند، [[علویان]] میپنداشتند [[خلافت]] از آنِ آنان خواهد شد، زیرا آنان از خاندان پیامبرند، ولی [[بنیعباس]] پس از شکست [[مروان بن محمد]]، واپسین [[خلیفه]] اموی در سال ۱۳۱ق، در جنگ «زاب»، با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، ملقب به [[سفّاح]] [[بیعت]] کردند. علویان پس از این پیشآمد و بیعت بنیعباس با [[سفّاح]] ناامید به مدینه بازگشته، با دعوت برای خویش، [[خلافت]] [[خلیفه]] عباسی را رد کردند. | زمانی که [[علویان]] و [[عباسیان]] که هر دو از بنیهاشماند، برای جنگ با [[امویان]] و باز پس گرفتن خلافت از آنها برخاستند، [[علویان]] میپنداشتند [[خلافت]] از آنِ آنان خواهد شد، زیرا آنان از خاندان پیامبرند، ولی [[بنیعباس]] پس از شکست [[مروان بن محمد]]، واپسین [[خلیفه]] اموی در سال ۱۳۱ق، در جنگ «زاب»، با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، ملقب به [[سفّاح]] [[بیعت]] کردند. علویان پس از این پیشآمد و بیعت بنیعباس با [[سفّاح]] ناامید به مدینه بازگشته، با دعوت برای خویش، [[خلافت]] [[خلیفه]] عباسی را رد کردند. | ||
==قیام نفس زکیه== | == قیام نفس زکیه == | ||
در دوره خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، رهبر [[علویان]]، در [[مدینه]] قیام کرده، بهعنوان [[خلیفه]] مردم را بهسوی خویش خواند. منصور نمیخواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامهنگاری با وی پرداخت و نامههایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آنها هریک از دو طرف با دلیلهایی میخواستند حق خلافت را برای خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاریها به جایی نرسید، منصور لشکری به جنگ با [[محمد نفس زکیه]] روانه کرد. محمد در این جنگ در سال ۱۴۵ق کشته شد. | در دوره خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، رهبر [[علویان]]، در [[مدینه]] قیام کرده، بهعنوان [[خلیفه]] مردم را بهسوی خویش خواند. منصور نمیخواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامهنگاری با وی پرداخت و نامههایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آنها هریک از دو طرف با دلیلهایی میخواستند حق خلافت را برای خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاریها به جایی نرسید، منصور لشکری به جنگ با [[محمد نفس زکیه]] روانه کرد. محمد در این جنگ در سال ۱۴۵ق کشته شد. | ||
==قیام صاحب فخ== | == قیام صاحب فخ == | ||
در سال ۱۶۹ق یکی دیگر از [[علویان]] ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب بود. در این قیام، ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله محض او را همراهی میکردند. منصور لشکری برای سرکوبی او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک [[مدینه]] در محلی به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید. | در سال ۱۶۹ق یکی دیگر از [[علویان]] ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب بود. در این قیام، ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله محض او را همراهی میکردند. منصور لشکری برای سرکوبی او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک [[مدینه]] در محلی به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید. | ||
==تشکیل حکومت== | == تشکیل حکومت == | ||
عموی وی، ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده، روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل [[بربر]] به نام اوربه وارد شد و خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی [[بیعت]] کردند و قبایل دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت [[بنی عباس]] را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش قرار داد و در سال ۱۷۲ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل داد.<ref>ترمانینی، عبدالسلام، رویدادهای تاریخ اسلام، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، شرح حال ادریس اول.</ref> | عموی وی، ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده، روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل [[بربر]] به نام اوربه وارد شد و خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی [[بیعت]] کردند و قبایل دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت [[بنی عباس]] را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش قرار داد و در سال ۱۷۲ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل داد.<ref>ترمانینی، عبدالسلام، رویدادهای تاریخ اسلام، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، شرح حال ادریس اول.</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اسامی فرمانروایان ادریسی چنین است: | اسامی فرمانروایان ادریسی چنین است: | ||
*[[ادریس اول]] | * [[ادریس اول]] | ||
* ادریس دوم | |||
* محمدالمنتصر | |||
* علی اول | |||
* یحیی اول | |||
* یحیی دوم | |||
* علی دوم | |||
* یحیی سوم المقدام | |||
* یحیی چهارم | |||
* حسنالحجام | |||
* قاسم یکم | |||
* احمد یکم | |||
* حسن بن کنون | |||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|1}} | {{پانویس|1}} | ||
'''منابع:''' | '''منابع:''' | ||
*عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۴۰-۴۱. | * عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۴۰-۴۱. | ||
* کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسلههای اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه). | |||
*کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسلههای اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه). | * استانلی لین پل، و. و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان (تابستان ۱۳۶۳)، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل، ترجمهٔ صادق سجادی، تهران: نقش جهان. | ||
*استانلی لین پل، و.و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان (تابستان ۱۳۶۳)، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل، ترجمهٔ صادق سجادی، تهران: نقش جهان. | |||
[[رده: مغرب]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:حکومتها]] | |||
[[رده:مغرب]] |