۴٬۹۳۳
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس|2}}↵ ↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
سطحی نگری اینان در شناخت [[قرآن]] و معارف دینی زمینه پیدایش جریانهای فکری انحرافی از جمله جریانهای تکفیری گردید. این امر سبب شکافی عمیق در جامعه اسلامیگردید بگونهای که که تا کنون این جریان ادامه دارد. | سطحی نگری اینان در شناخت [[قرآن]] و معارف دینی زمینه پیدایش جریانهای فکری انحرافی از جمله جریانهای تکفیری گردید. این امر سبب شکافی عمیق در جامعه اسلامیگردید بگونهای که که تا کنون این جریان ادامه دارد. | ||
==انفکاک تعقل از تدین یا تحجر و جمود در فهم از منابع دینی== | == انفکاک تعقل از تدین یا تحجر و جمود در فهم از منابع دینی == | ||
نگاهی اجمالی به متون دینی بخوبی نشان میدهد شناخت صحیح دین تنها جز از طریق نیروی اندیشه و عقل ممکن نیست. تاکید قرآن و سنت بر لزوم تفقه در دین بیانگر این است که حقیقت دین تنها با تدبر و تفکر عمیق بدست میآید. | نگاهی اجمالی به متون دینی بخوبی نشان میدهد شناخت صحیح دین تنها جز از طریق نیروی اندیشه و عقل ممکن نیست. تاکید قرآن و سنت بر لزوم تفقه در دین بیانگر این است که حقیقت دین تنها با تدبر و تفکر عمیق بدست میآید. | ||
آیه شریفه و فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّینِ. (توبه/ 122) مسلمانان را از اینکه چرا در فهم عمیق دین جدیت و تلاش نمیکنند مورد انتقاد قرار | آیه شریفه و فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّینِ. (توبه/ 122) مسلمانان را از اینکه چرا در فهم عمیق دین جدیت و تلاش نمیکنند مورد انتقاد قرار میدهد؛ | ||
امام صادق علیهالسلام در حدیثی نسبت به عدم تلاش پیروانش در فهم عمیق دین گلایه نموده و آرزو میکند کاش جهت وادار نمودن پیروانش جهت تفقه در دین آنان را بدین عمل مجبور و ملزم میکردند: | امام صادق علیهالسلام در حدیثی نسبت به عدم تلاش پیروانش در فهم عمیق دین گلایه نموده و آرزو میکند کاش جهت وادار نمودن پیروانش جهت تفقه در دین آنان را بدین عمل مجبور و ملزم میکردند: | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
توصیه هائی اینچنین در متون دینی نشان میدهد که تعقل و تدین از یکدیگر انفکاک نداشته بلکه در یکدیگر آمیخته هستند. | توصیه هائی اینچنین در متون دینی نشان میدهد که تعقل و تدین از یکدیگر انفکاک نداشته بلکه در یکدیگر آمیخته هستند. | ||
==انفکاک تعقل از تدین خصلت بارز جریانهای تکفیری== | == انفکاک تعقل از تدین خصلت بارز جریانهای تکفیری == | ||
نگاهی به تاریخ صدر اسلام بخوبی گویای این است که تحجر و جمود برخی از مسلمانان در فهم عمیق دین بزرگترین صدمه را بر پیکره دین وارد نمود. نمونه بارز چنین اندیشه های انحرافی را میتوان در جریان خوارج عصر حاکمیت امام علی علیهالسلام مشاهده نمود. | نگاهی به تاریخ صدر اسلام بخوبی گویای این است که تحجر و جمود برخی از مسلمانان در فهم عمیق دین بزرگترین صدمه را بر پیکره دین وارد نمود. نمونه بارز چنین اندیشه های انحرافی را میتوان در جریان خوارج عصر حاکمیت امام علی علیهالسلام مشاهده نمود. | ||
شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج میفرماید: | شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج میفرماید: | ||
خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنی که میخواست فقه اسلامی برای همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامی را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری | خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنی که میخواست فقه اسلامی برای همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامی را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج16 327؛ ممیزات خوارج ..... ص: 316</ref> | ||
ایشان در تبیین نکته مذکور میفرماید: | ایشان در تبیین نکته مذکور میفرماید: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمیتوان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید. | در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمیتوان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید. | ||
از این رو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمیدارد.این همان درهم آمیختن تعقل و تدین است. | از این رو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمیدارد. این همان درهم آمیختن تعقل و تدین است. | ||
از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آن را از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمیدهد. | از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آن را از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمیدهد. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۶: | ||
با قرآن با آنان استدلال مکن زیرا که قرآن احتمالات و توجیهات بسیار میپذیرد، تو میگویی و آنان میگویند، ولکن با سنت و سخنان پیغمبر با آنان سخن بگو و استدلال کن که صریح است و از آن راه فراری ندارند. | با قرآن با آنان استدلال مکن زیرا که قرآن احتمالات و توجیهات بسیار میپذیرد، تو میگویی و آنان میگویند، ولکن با سنت و سخنان پیغمبر با آنان سخن بگو و استدلال کن که صریح است و از آن راه فراری ندارند. | ||
یعنی قرآن کلیات است. در مقام احتجاج، آنها چیزی را مصداق میگیرند و استدلال میکنند و تو نیز چیز دیگری را، و این در مقام محاجّه و مجادله قهراً نتیجه بخش نیست.آنان آن مقدار درک ندارند که بتوانند از حقایق قرآن چیزی بفهمند و آنها را با مصادیق راستینش تطبیق دهند، بلکه با آنها با سنت سخن بگو که جزئی است و دست روی مصداق گذاشته است. | یعنی قرآن کلیات است. در مقام احتجاج، آنها چیزی را مصداق میگیرند و استدلال میکنند و تو نیز چیز دیگری را، و این در مقام محاجّه و مجادله قهراً نتیجه بخش نیست. آنان آن مقدار درک ندارند که بتوانند از حقایق قرآن چیزی بفهمند و آنها را با مصادیق راستینش تطبیق دهند، بلکه با آنها با سنت سخن بگو که جزئی است و دست روی مصداق گذاشته است. | ||
در اینجا حضرت به جمود و خشک مغزی آنان در عین تدینشان اشاره کرده است که نمایشگر انفکاک تعقل از تدین است. | در اینجا حضرت به جمود و خشک مغزی آنان در عین تدینشان اشاره کرده است که نمایشگر انفکاک تعقل از تدین است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۶: | ||
طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان (جمود فکری و انفکاک تعقل از تدین) در طول تاریخ اسلام به صورتهای گوناگونی در داخل جامعه اسلامی رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان میپندارند اما باز روح خارجیگری را در طرز اندیشه آنان مییابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: | طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان (جمود فکری و انفکاک تعقل از تدین) در طول تاریخ اسلام به صورتهای گوناگونی در داخل جامعه اسلامی رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان میپندارند اما باز روح خارجیگری را در طرز اندیشه آنان مییابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: | ||
طبیعت آدمی دزد است و معاشرتها این دزدی را آسان کرده است.همواره عدهای خارجی مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتی وسایل زندگی را- که گفتیم هیچ وسیله مادی و شکل ظاهری در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس میدهندو استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه میپندارند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج16، ص: 331</ref> | طبیعت آدمی دزد است و معاشرتها این دزدی را آسان کرده است. همواره عدهای خارجی مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتی وسایل زندگی را- که گفتیم هیچ وسیله مادی و شکل ظاهری در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس میدهندو استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه میپندارند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج16، ص: 331</ref> | ||
ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و میفرماید: | ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و میفرماید: | ||
در بین مکتبهای اعتقادی و علمی اسلامی و همچنین فقهی نیز مکتبهایی را میبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگری | در بین مکتبهای اعتقادی و علمی اسلامی و همچنین فقهی نیز مکتبهایی را میبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگری است؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعی بهطور کلی طرد شده است، پیروی از آن را بدعت و بیدینی خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتی بسیار بشر را به سوی عقل خوانده و بصیرت انسانی را پشتوانه دعوت الهی قرار داده است. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج16، ص: 332</ref> | ||
==جریان ضد عقلی وهابیت در تسنن== | == جریان ضد عقلی وهابیت در تسنن == | ||
در برابر این آیات و روایات فراوانی که مسلمانان را به تعقل و تدبر در معارف دینی فرا می خواند متاسفانه در دنیای اسلام شاهد جریاناتی بوده و هستیم که هر نوع تدبر و تعقل در متون دینی را بدعت دانسته و معتقد است که تنها با تکبه بر ظواهر آیات و روایات باید به استنباط احکام الهی پرداخت. | در برابر این آیات و روایات فراوانی که مسلمانان را به تعقل و تدبر در معارف دینی فرا می خواند متاسفانه در دنیای اسلام شاهد جریاناتی بوده و هستیم که هر نوع تدبر و تعقل در متون دینی را بدعت دانسته و معتقد است که تنها با تکبه بر ظواهر آیات و روایات باید به استنباط احکام الهی پرداخت. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
در راس این جریان ضد عقلی در بین اهل سنت وهابیت و مکتب فقهی احمد بن حنبل و در بین تشیع اخباریین به رهبری ملا امین استرآبادی قرار دارند. | در راس این جریان ضد عقلی در بین اهل سنت وهابیت و مکتب فقهی احمد بن حنبل و در بین تشیع اخباریین به رهبری ملا امین استرآبادی قرار دارند. | ||
شهید مطهری نسبت به مکتب فقهی حنبلی مینویسد: | شهید مطهری نسبت به مکتب فقهی حنبلی مینویسد: | ||
بزرگترین علمای ضد عقل و تعقل پیروان احمد حنبل هستند که در رأس آنها ابن تیمیه است. ابن تیمیه در قرن هشتم میلادی و در دمشق میزیسته. | بزرگترین علمای ضد عقل و تعقل پیروان احمد حنبل هستند که در رأس آنها ابن تیمیه است. ابن تیمیه در قرن هشتم میلادی و در دمشق میزیسته. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۸: | ||
نهضت وهابیگری هم که تقریباً در یک قرن و نیم پیش پیدا شد، دنباله ابن تیمیه است. اینها شاگردان ابن تیمیه هستند. ریشه این نهضت هم نهضت ضد عقل است و لذا شدیداً منطق و فلسفه را تحریم میکنند و خیلی به اصطلاح سنتی هستند، یعنی ظاهری و ظاهرپرست و قشری میباشند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج22، ص: 714-713 و رک به مجموعه آثار ج 3ص 64-66</ref> | نهضت وهابیگری هم که تقریباً در یک قرن و نیم پیش پیدا شد، دنباله ابن تیمیه است. اینها شاگردان ابن تیمیه هستند. ریشه این نهضت هم نهضت ضد عقل است و لذا شدیداً منطق و فلسفه را تحریم میکنند و خیلی به اصطلاح سنتی هستند، یعنی ظاهری و ظاهرپرست و قشری میباشند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج22، ص: 714-713 و رک به مجموعه آثار ج 3ص 64-66</ref> | ||
==جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه== | == جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه == | ||
شهید مطهری نسبت به مکتب ضد عقلی اخباریین شیعی مینویسد: | شهید مطهری نسبت به مکتب ضد عقلی اخباریین شیعی مینویسد: | ||
مکتب اخباریگری نیز- که یک مکتب فقهی شیعی است و در قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهی هر دو مکتب سلوک واحدی دارند و تنها اختلافشان در احادیثی است که باید پیروی کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | مکتب اخباریگری نیز- که یک مکتب فقهی شیعی است و در قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهی هر دو مکتب سلوک واحدی دارند و تنها اختلافشان در احادیثی است که باید پیروی کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | ||
اخباریها کار عقل را بکلی تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامی از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروی از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهی شیعی) سخت تاختند و میگفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث میگفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروی میدانستند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری | اخباریها کار عقل را بکلی تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامی از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروی از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهی شیعی) سخت تاختند و میگفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث میگفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروی میدانستند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج16 ص332</ref> | ||
ایشان در تحلیل مخالفت اخباریین با اصولیین و نیز مخالفت اهل حدیث با جریان اعتزالی که روش عقلی در فهم اصول دین داشتند میفرماید: | ایشان در تحلیل مخالفت اخباریین با اصولیین و نیز مخالفت اهل حدیث با جریان اعتزالی که روش عقلی در فهم اصول دین داشتند میفرماید: | ||
خط ۹۰: | خط ۸۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده:مقالات]] |