۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اسلام پژوه' به 'اسلامپژوه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اموری از این دست که همگی برگرفته از جمود بر ظاهر احادیث و نیز اعتماد بر احادیث جعلی بود به تدریج بدان منجر شد که نظم دینی بخش وسیعی جامعه اسلامی آن روز بر محور چنین تفکری سازماندهی شده و بدینسان بود که فرقه «اهل حدیث» شکل گرفتند.<ref>جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص 412 – 413، قم، انصاریان، چاپ ششم؛ عسکری، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج 2، ص 353، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول، 1382ش</ref> | اموری از این دست که همگی برگرفته از جمود بر ظاهر احادیث و نیز اعتماد بر احادیث جعلی بود به تدریج بدان منجر شد که نظم دینی بخش وسیعی جامعه اسلامی آن روز بر محور چنین تفکری سازماندهی شده و بدینسان بود که فرقه «اهل حدیث» شکل گرفتند.<ref>جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص 412 – 413، قم، انصاریان، چاپ ششم؛ عسکری، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج 2، ص 353، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول، 1382ش</ref> | ||
ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده میشوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشههای فکری آنها، قبل از ظهور اندیشههای کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفتوگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید.<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 1، ص 16، قم، | ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده میشوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشههای فکری آنها، قبل از ظهور اندیشههای کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفتوگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید.<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 1، ص 16، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(ع)</ref> | ||
این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[رسول خدا]](ص) دانستند و خویش را [[اهل سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند. | این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[رسول خدا]](ص) دانستند و خویش را [[اهل سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=کاربرد تعابیر اصحاب یا اهل حدیث= | =کاربرد تعابیر اصحاب یا اهل حدیث= | ||
==تدوینگران حدیث نبوی== | == تدوینگران حدیث نبوی == | ||
اصحاب حدیث نخستین تدوینگران حدیث نبوی هستند. در پی آزاد شدن گزارش و تدوین حدیث در روزگار عمر بن عبدالعزیز وی به کارگزارانش در [[مدینه]] دستور داد کسانی به گردآوری و تدوین حدیث نبوی پردازند.<ref> الاعلان بالتوبیخ، ص43</ref> این افراد که در عرصه حدیث و شناخت آن کوشیدند، به تدریج به دلیل همین اهتمام، به اصحاب حدیث<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص206.</ref> یا اهل حدیث و آثار<ref> الانتصار لاصحاب الحدیث، ص44</ref> شناخته شدند. البته این تعبیر بر گروهی ویژه اطلاق نمیگشت.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9</ref> با توجه به تدوین حدیث، در مباحث نظری، نزدیکی معنایی اصطلاحات محدث، حافظ و اصحاب حدیث بررسی میشد.<ref>تدریب الراوی، ج1، ص29-31</ref> | اصحاب حدیث نخستین تدوینگران حدیث نبوی هستند. در پی آزاد شدن گزارش و تدوین حدیث در روزگار عمر بن عبدالعزیز وی به کارگزارانش در [[مدینه]] دستور داد کسانی به گردآوری و تدوین حدیث نبوی پردازند.<ref> الاعلان بالتوبیخ، ص43</ref> این افراد که در عرصه حدیث و شناخت آن کوشیدند، به تدریج به دلیل همین اهتمام، به اصحاب حدیث<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص206.</ref> یا اهل حدیث و آثار<ref> الانتصار لاصحاب الحدیث، ص44</ref> شناخته شدند. البته این تعبیر بر گروهی ویژه اطلاق نمیگشت.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9</ref> با توجه به تدوین حدیث، در مباحث نظری، نزدیکی معنایی اصطلاحات محدث، حافظ و اصحاب حدیث بررسی میشد.<ref>تدریب الراوی، ج1، ص29-31</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
اصحاب حدیث، افزون بر تدوین حدیث، به تطبیق حدیث بر [[قرآن]] (عَرض) و پژوهش در علل، معانی، اختلاف و مشکلات احادیث و سنجش معیارهای محدثان نیز توجه داشتند.<ref>الاتجاهات الفقهیه، ص190-250</ref> آنان خود را حافظان حدیث و سنت نبوی و پاسداران شریعت میدانستند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ج1، ص10</ref> حتی برخی به صراحت نوشتند در میان فرقههای اسلامی، به پشتوانه حدیث افتراق امت، اهل حدیث مصداق فرقه ناجیهاند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ص45-46؛ اعتقاد ائمة الحدیث، ص79؛ اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref> در برابر، مخالفان درباره اصحاب حدیث عنوان حشویه، مجبره و مجسمه به کار بردهاند.<ref>فرق الشیعه، ص7؛ اعتقاد اهل السنه، ص13</ref> | اصحاب حدیث، افزون بر تدوین حدیث، به تطبیق حدیث بر [[قرآن]] (عَرض) و پژوهش در علل، معانی، اختلاف و مشکلات احادیث و سنجش معیارهای محدثان نیز توجه داشتند.<ref>الاتجاهات الفقهیه، ص190-250</ref> آنان خود را حافظان حدیث و سنت نبوی و پاسداران شریعت میدانستند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ج1، ص10</ref> حتی برخی به صراحت نوشتند در میان فرقههای اسلامی، به پشتوانه حدیث افتراق امت، اهل حدیث مصداق فرقه ناجیهاند.<ref>شرف اصحاب الحدیث، ص45-46؛ اعتقاد ائمة الحدیث، ص79؛ اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref> در برابر، مخالفان درباره اصحاب حدیث عنوان حشویه، مجبره و مجسمه به کار بردهاند.<ref>فرق الشیعه، ص7؛ اعتقاد اهل السنه، ص13</ref> | ||
==تدوین حدیث در زمان صحابه== | == تدوین حدیث در زمان صحابه == | ||
از روزگار صحابه، در [[مسجدالنبی]] حلقههای درس و بحث فقه و حدیث برقرار بود و کسانی چون ابی بن کعب، ابوهریره، ابن عمر و سعد بن مالک هسته نخستین مباحث حدیثی در مدینه را تشکیل میدادند. | از روزگار صحابه، در [[مسجدالنبی]] حلقههای درس و بحث فقه و حدیث برقرار بود و کسانی چون ابی بن کعب، ابوهریره، ابن عمر و سعد بن مالک هسته نخستین مباحث حدیثی در مدینه را تشکیل میدادند. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در مراحل بعد، کسانی مانند عبدالملک جُرَیح، ابن اسحق، مَعمَر راشد، اوزاعی، سُفیان ثوری، عبدالله مبارک، وَکیع جراح و سفیان عُیینه در گزارش حدیث اهتمام داشته و از اصحاب حدیث نام گرفتهاند.<ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج1، ص564</ref> نتیجه این روند، شکل گرفتن مجامع روایی مهم چون المصنف ابن ابی شیبه، موطّا مالک، مسند شافعی و کتابهای حدیثی اهل عراق بود. مردمان شهرهای دور دست، برای فراگیری حدیث به حجاز میآمدند و از سفیان عیینه در مکه و مالک بن انس در مدینه بهره حدیثی میبردند. به این ترتیب، تدوین حدیث مراحل گوناگون را پشت سر نهاد تا در دوران احمد بن حنبل به تکامل رسید.<ref>ابن حنبل حیاته و عصره، ص88-90</ref> | در مراحل بعد، کسانی مانند عبدالملک جُرَیح، ابن اسحق، مَعمَر راشد، اوزاعی، سُفیان ثوری، عبدالله مبارک، وَکیع جراح و سفیان عُیینه در گزارش حدیث اهتمام داشته و از اصحاب حدیث نام گرفتهاند.<ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج1، ص564</ref> نتیجه این روند، شکل گرفتن مجامع روایی مهم چون المصنف ابن ابی شیبه، موطّا مالک، مسند شافعی و کتابهای حدیثی اهل عراق بود. مردمان شهرهای دور دست، برای فراگیری حدیث به حجاز میآمدند و از سفیان عیینه در مکه و مالک بن انس در مدینه بهره حدیثی میبردند. به این ترتیب، تدوین حدیث مراحل گوناگون را پشت سر نهاد تا در دوران احمد بن حنبل به تکامل رسید.<ref>ابن حنبل حیاته و عصره، ص88-90</ref> | ||
==اکتفاکنندگان به ظاهر حدیث== | == اکتفاکنندگان به ظاهر حدیث == | ||
اصحاب حدیث به کسانی اطلاق میگردد که به ظاهر احادیث اکتفا میکنند<ref>الازمة العقیدیه، ص140</ref> و در برابر اهل رای که از ظاهر الفاظ بیرون شده، به تاویل رو میآورند، قرار دارند. اهل حدیث، ارزش پرهیز از تاویل را به آیه 7 سوره آل عمران مستند کرده، از مشرب خود دفاع میکنند.<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص104</ref> آنها با نگارش آثار گوناگون به رد تاویل پرداخته، باورداران تاویل را نقد کردند.<ref>الازمة العقیدیه، ج1، ص162-168</ref> | اصحاب حدیث به کسانی اطلاق میگردد که به ظاهر احادیث اکتفا میکنند<ref>الازمة العقیدیه، ص140</ref> و در برابر اهل رای که از ظاهر الفاظ بیرون شده، به تاویل رو میآورند، قرار دارند. اهل حدیث، ارزش پرهیز از تاویل را به آیه 7 سوره آل عمران مستند کرده، از مشرب خود دفاع میکنند.<ref>الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص104</ref> آنها با نگارش آثار گوناگون به رد تاویل پرداخته، باورداران تاویل را نقد کردند.<ref>الازمة العقیدیه، ج1، ص162-168</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
به باور اهل حدیث، این روش از حدیثگرایی با اجتهاد منافاتی ندارد؛ به این معنا که اصحاب حدیث هم اجتهاد مینمودند و هم از ظاهر نصوص بیرون نمیشدند.<ref> الاتجاهات الفقهیه، ص335-337</ref> مدافعان اهل حدیث ضمن اشاره به ضرورت اجتهاد، معتقدند که حدیثگرایان در حد میانه افراط اهل رای و تفریط اهل ظاهر قرار دارند.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref> | به باور اهل حدیث، این روش از حدیثگرایی با اجتهاد منافاتی ندارد؛ به این معنا که اصحاب حدیث هم اجتهاد مینمودند و هم از ظاهر نصوص بیرون نمیشدند.<ref> الاتجاهات الفقهیه، ص335-337</ref> مدافعان اهل حدیث ضمن اشاره به ضرورت اجتهاد، معتقدند که حدیثگرایان در حد میانه افراط اهل رای و تفریط اهل ظاهر قرار دارند.<ref>اعتقاد اهل السنه، ص9-10</ref> | ||
==اهل ظاهر== | == اهل ظاهر == | ||
سومین کاربرد این اصطلاح که اهل حدیث بیشتر با آن شناخته میشوند، این است که اصحاب حدیث در استنباط احکام شرعی منابع خود را به کتاب و سنت منحصر کرده، به نقش عقل در استنباط شریعت اعتنایی نداشتند.<ref>الانتصار لاصحاب الحدیث، ص4-5، 75-82</ref> به همین سبب، اصحاب حدیث را «اهل ظاهر» خواندهاند.<ref>اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص220-221</ref> بر پایه همین کاربرد، ابوحاتم رازی، منکران قیاس و رای و پیروان حدیث نبوی و روایات صحابه و تابعین را اصحاب حدیث خوانده است.<ref>الجرح و التعدیل، ج1، ص4، 13</ref> | سومین کاربرد این اصطلاح که اهل حدیث بیشتر با آن شناخته میشوند، این است که اصحاب حدیث در استنباط احکام شرعی منابع خود را به کتاب و سنت منحصر کرده، به نقش عقل در استنباط شریعت اعتنایی نداشتند.<ref>الانتصار لاصحاب الحدیث، ص4-5، 75-82</ref> به همین سبب، اصحاب حدیث را «اهل ظاهر» خواندهاند.<ref>اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص220-221</ref> بر پایه همین کاربرد، ابوحاتم رازی، منکران قیاس و رای و پیروان حدیث نبوی و روایات صحابه و تابعین را اصحاب حدیث خوانده است.<ref>الجرح و التعدیل، ج1، ص4، 13</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اخباریان و برخی از اهل حدیث در تعارضات احادیث مربوط به احکام عبادی اینگونه عمل میکنند که ابتدا حدیث را بر قرآن سپس بر [[سنت]] عرضه میکنند سپس مخالف کتب عامه را میگیرند <ref>الوافی جلد 1 صفحه 292</ref> و اما برخی از اهل حدیث این چنین نیستند و به تخییر عمل میکنند یعنی به هر کدام از روایات که بخواهند عمل میکنند.<ref>وسائل الشیعه ج 18، ج18،ص77</ref> چنانکه [[محمد تقی مجلسی]] به این قضیه اشاره دارد: | اخباریان و برخی از اهل حدیث در تعارضات احادیث مربوط به احکام عبادی اینگونه عمل میکنند که ابتدا حدیث را بر قرآن سپس بر [[سنت]] عرضه میکنند سپس مخالف کتب عامه را میگیرند <ref>الوافی جلد 1 صفحه 292</ref> و اما برخی از اهل حدیث این چنین نیستند و به تخییر عمل میکنند یعنی به هر کدام از روایات که بخواهند عمل میکنند.<ref>وسائل الشیعه ج 18، ج18،ص77</ref> چنانکه [[محمد تقی مجلسی]] به این قضیه اشاره دارد: | ||
بدان که محدثان ما دو طایفهاند طایفهای به هر خبر صحیحی که به ایشان رسد عمل میکنند، و اگر دو خبر مختلف باشد میگویند مکلف مخیر است در عمل به هر یک که خواهد، بواسطه اخباری که از ائمه معصومین به ایشان رسیدهاست که بأیّهما اخذت منبابالتّسلیم وسعک یعنی به هر یک از این دو خبر مختلف که عمل نمائی از باب تسلیم جایز است تو را، یعنی مقام اطاعت و فرمان برداری آنست که هر چه بفرمایند سخن شنو باشی، و کاری نداشته باشی که چرا مختلف گفتهاند، چون وجوه اختلاف بسیار است، بسا باشد که تو چیزی را سبب اختلاف نمایی که نه چنان باشد، و در آن صورت افترا بر ایشان بسته باشی، و وجوه دیگر که ظاهر خواهد شد. و از این طایفه است شیخ اجل اعظم محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه.( برخی از اهل حدیث ) و طایفه دیگر میگویند که از حضرت ائمه معصومین (ع) در جمع بین الاخبار اخبار دیگر وارد شدهاست، پس باید که میان این اخبار نیز جمع کنیم پس عمل به تخییر در صورتیست که از هیچ وجه جمع نتوان کرد، ( اخباریان و برخی دیگر از اهل حدیث) <ref>لوامع صاحبقرانی جلد 1 مقدمه</ref> | بدان که محدثان ما دو طایفهاند طایفهای به هر خبر صحیحی که به ایشان رسد عمل میکنند، و اگر دو خبر مختلف باشد میگویند مکلف مخیر است در عمل به هر یک که خواهد، بواسطه اخباری که از ائمه معصومین به ایشان رسیدهاست که بأیّهما اخذت منبابالتّسلیم وسعک یعنی به هر یک از این دو خبر مختلف که عمل نمائی از باب تسلیم جایز است تو را، یعنی مقام اطاعت و فرمان برداری آنست که هر چه بفرمایند سخن شنو باشی، و کاری نداشته باشی که چرا مختلف گفتهاند، چون وجوه اختلاف بسیار است، بسا باشد که تو چیزی را سبب اختلاف نمایی که نه چنان باشد، و در آن صورت افترا بر ایشان بسته باشی، و وجوه دیگر که ظاهر خواهد شد. و از این طایفه است شیخ اجل اعظم محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه. (برخی از اهل حدیث) و طایفه دیگر میگویند که از حضرت ائمه معصومین (ع) در جمع بین الاخبار اخبار دیگر وارد شدهاست، پس باید که میان این اخبار نیز جمع کنیم پس عمل به تخییر در صورتیست که از هیچ وجه جمع نتوان کرد، (اخباریان و برخی دیگر از اهل حدیث) <ref>لوامع صاحبقرانی جلد 1 مقدمه</ref> | ||
=شخصیتهای بزرگ اهل حدیث= | =شخصیتهای بزرگ اهل حدیث= | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=امامت و خلافت از نظر اهل حدیث= | =امامت و خلافت از نظر اهل حدیث= | ||
جریان غالب در محافل اهل حدیث [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref>، برتر شمردن حضرت علی بر عثمان بود. حتی گاه از برتری علی بر شیخین سخن به میان میآمد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص120</ref> تفضیل شیخین به عنوان نظریه عمومی اصحاب حدیث یاد شده<ref> اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص23؛ نک: ابکار الافکار، ج5، ص317</ref> و گزارش مخالف آن نیز از اهل حدیث در دست است.<ref>میزان الاعتدال، ج2، ص248</ref> آنان در مسئله امامت به نظریه اختیار اعتقاد دارند و قائل به نص نیستند.<ref>غایة المرام، ص376</ref> در عین حال، اعتقاد به وجود نص بر امامت ابوبکر را به برخی از ایشان نسبت دادهاند.<ref>ابکار الافکار، ج5، ص140</ref> آنها خوارج و معاویه را که در برابر امام علی ایستادند، گمراه میدانند.<ref>الجمل و النصره، ص68</ref> | جریان غالب در محافل اهل حدیث [[کوفه]]<ref>ر. ک:مقاله کوفه</ref>، برتر شمردن حضرت علی بر عثمان بود. حتی گاه از برتری علی بر شیخین سخن به میان میآمد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص120</ref> تفضیل شیخین به عنوان نظریه عمومی اصحاب حدیث یاد شده<ref> اعتقاد ائمة السلف، ج1، ص23؛ نک: ابکار الافکار، ج5، ص317</ref> و گزارش مخالف آن نیز از اهل حدیث در دست است.<ref>میزان الاعتدال، ج2، ص248</ref> آنان در مسئله امامت به نظریه اختیار اعتقاد دارند و قائل به نص نیستند.<ref>غایة المرام، ص376</ref> در عین حال، اعتقاد به وجود نص بر امامت ابوبکر را به برخی از ایشان نسبت دادهاند.<ref>ابکار الافکار، ج5، ص140</ref> آنها خوارج و معاویه را که در برابر امام علی ایستادند، گمراه میدانند.<ref>الجمل و النصره، ص68</ref> | ||
بعد از ظهور احمد حنبل، این اندیشه در محافل اهل حدیث غلبه یافت که اطاعت از امامان مسلمین لازمه پیروی از سنت است.<ref>طبقات الحنابله، ج1، ص243-244؛ اسلامپژوهشی تاریخی و فرهنگی، ص337</ref> | بعد از ظهور احمد حنبل، این اندیشه در محافل اهل حدیث غلبه یافت که اطاعت از امامان مسلمین لازمه پیروی از سنت است.<ref>طبقات الحنابله، ج1، ص243-244؛ اسلامپژوهشی تاریخی و فرهنگی، ص337</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
3. اهل حدیث میگویند: مؤمنان [[خداوند]] را در آخرت با چشم میبینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده میشود<ref>صحیح بخاری، ح6882؛ سنن ابوداود، ج12، ص338، ح4104 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص 14</ref> ولی کافران نمیتوانند او را ببینند.<ref>التوحید ابن خزیمه، ص156</ref> | 3. اهل حدیث میگویند: مؤمنان [[خداوند]] را در آخرت با چشم میبینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده میشود<ref>صحیح بخاری، ح6882؛ سنن ابوداود، ج12، ص338، ح4104 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص 14</ref> ولی کافران نمیتوانند او را ببینند.<ref>التوحید ابن خزیمه، ص156</ref> | ||
4. ایمان قول و عمل است و زیادی نقصان دارد.<ref>سنن ابوداود، ج12، ص288؛ اعتقاد ائمه | 4. ایمان قول و عمل است و زیادی نقصان دارد.<ref>سنن ابوداود، ج12، ص288؛ اعتقاد ائمه الحدیث، ص15 و اصول السنة، ص34</ref> | ||
5. احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی میداند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد.<ref>اصول السنة، ص40</ref> | 5. احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی میداند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد.<ref>اصول السنة، ص40</ref> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |