۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (←پانویس) |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=دلیل نامگذاری حضرت آدم (ع)= | =دلیل نامگذاری حضرت آدم (ع)= | ||
<big>آدم</big> یعنی خاک قرمز؛ وی از مواد أرضی آفریده شد و جاندار گردید. <big>أداما</big> لفظی است عبری و به معنی گرد و خاک و یا زمین قابل زراعت می باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>(تورات، سفر تکوین 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمین»).حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر (سید عبدالحجت بلاغی)، جلد دوم تعلیقه، ص 541</ref> | <big>آدم</big> یعنی خاک قرمز؛ وی از مواد أرضی آفریده شد و جاندار گردید. <big>أداما</big> لفظی است عبری و به معنی گرد و خاک و یا زمین قابل زراعت می باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>(تورات، سفر تکوین 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمین»). حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر (سید عبدالحجت بلاغی)، جلد دوم تعلیقه، ص 541</ref> | ||
در حدیثی از [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> در پاسخ به پرسش از علت نامگذاری آدم و [[حوا]] آمده است: | در حدیثی از [[امام علی(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> در پاسخ به پرسش از علت نامگذاری آدم و [[حوا]] آمده است: | ||
«إنّما سُمّیَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أدیمِ الأرضِ». <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 11، ص 102</ref> آدم را آدم نامیدهاند، چون از اَدیم(پوسته) زمین آفریده شد. | «إنّما سُمّیَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أدیمِ الأرضِ». <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 11، ص 102</ref> آدم را آدم نامیدهاند، چون از اَدیم(پوسته) زمین آفریده شد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[طبرسی]] میگوید دراینباره ۳ قول است: | [[طبرسی]] میگوید دراینباره ۳ قول است: | ||
#پیش از مردم، جنّیان در زمین بودهاند و تباهی و خونریزی کردهاند و فرشتگان کار ایشان را قیاس آینده آدمی گرفتهاند. | # پیش از مردم، جنّیان در زمین بودهاند و تباهی و خونریزی کردهاند و فرشتگان کار ایشان را قیاس آینده آدمی گرفتهاند. | ||
#فرشتگان صرفاً از روی استفهام چنین گفتهاند یعنی اینکه: پروردگارا، آیا امکان تبهکاری و خونریزی هم برای تبار آدمی در میان خواهد بود یا نه؟ | # فرشتگان صرفاً از روی استفهام چنین گفتهاند یعنی اینکه: پروردگارا، آیا امکان تبهکاری و خونریزی هم برای تبار آدمی در میان خواهد بود یا نه؟ | ||
#خدا خود به ایشان گفته بود که چنین خواهد شد، لیکن بقیه فواید آفرینش آدم را از ایشان پوشیده داشته بود تا به حکمت و علم خدا یقین بیشتری پیدا کنند. <ref>شیخ | # خدا خود به ایشان گفته بود که چنین خواهد شد، لیکن بقیه فواید آفرینش آدم را از ایشان پوشیده داشته بود تا به حکمت و علم خدا یقین بیشتری پیدا کنند. <ref>شیخ طوسی، ج۱، ص ۷۴</ref> | ||
# | # | ||
=دمیدن روح خدا در کالبد حضرت آدم (ع)= | =دمیدن روح خدا در کالبد حضرت آدم (ع)= | ||
در سورههای حجر و ص [[خداوند]] میفرماید: از روح خود در آدم دمیدم. در جاهای دیگری نیز (در مورد آدم و [[عیسی]]<ref>ر.ک:مقاله عیسی (ع)</ref>) کلمه روح به خدا نسبت داده شده است. اسناد روح به خدا به چه معناست؟ مفسران اشارههایی برای این مطلب دارند. | در سورههای حجر و ص [[خداوند]] میفرماید: از روح خود در آدم دمیدم. در جاهای دیگری نیز (در مورد آدم و [[عیسی]]<ref>ر. ک:مقاله عیسی (ع)</ref>) کلمه روح به خدا نسبت داده شده است. اسناد روح به خدا به چه معناست؟ مفسران اشارههایی برای این مطلب دارند. | ||
به عقیده این افراد دمیدن عبارت است از روان ساختن باد در چیزی و در اینجا مقصود زندگی دادن به آدم است از راه بخشیدن جان. نسبت دادن روح به خدا برای گرامیداشتن آدم است. <ref>طوسی، ج۶، ص۳۲۳</ref> خدای سبحان روح آدم را از باب تشریف و تکریم وی، به خود نسبت داد <ref>فخررازی، ج۱۹، ص۱۸۲</ref> و مقصود این آیه این است که خدا جان انسانی را که به پیکر تعلق دارد پدید آورد نه اینکه گمان شود چیزی مانند هوا وارد بدن انسان گشته است. <ref>طباطبایی، ج۱۲، ص ۱۵۴</ref> | به عقیده این افراد دمیدن عبارت است از روان ساختن باد در چیزی و در اینجا مقصود زندگی دادن به آدم است از راه بخشیدن جان. نسبت دادن روح به خدا برای گرامیداشتن آدم است. <ref>طوسی، ج۶، ص۳۲۳</ref> خدای سبحان روح آدم را از باب تشریف و تکریم وی، به خود نسبت داد <ref>فخررازی، ج۱۹، ص۱۸۲</ref> و مقصود این آیه این است که خدا جان انسانی را که به پیکر تعلق دارد پدید آورد نه اینکه گمان شود چیزی مانند هوا وارد بدن انسان گشته است. <ref>طباطبایی، ج۱۲، ص ۱۵۴</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=هبوط حضرت آدم (ع)= | =هبوط حضرت آدم (ع)= | ||
آدم(ع) و همسرش [[حوّا]] پس از خوردن میوه ممنوع، همراه [[شیطان]] <ref>ر.ک:مقاله شیطان</ref> از [[بهشت]] <ref>ر.ک:مقاله بهشت</ref> به زمین [[هبوط]] (فرودآمدن از بالا) کردند. درباره نوع [[بهشت]] آدم و شیوه هبوط و فلسفه خوردن از میوه ممنوع، آرای گوناگون مطرح شده است. در قرآن و [[تورات]]، مکان هبوط مشخص نیست. در روایات اسلامی چندین دیدگاه دراینباره ارائه شده است. بر پایه روایتی منسوب به [[امام علی(ع)]] <ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> آدم در کوه سراندیب [[هندوستان]] و حوّا در [[جده]] هبوط کردند. <ref>علل الشرائع، ج۲، ص۵۹۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۱۱؛ ج۶۱، ص۲۷۴</ref> در گزارشی دیگر آمده که آدم بر [[کوه صفا]] و حوّا بر [[کوه مروه]] فرود آمد و نامگذاری صفا به مناسبت لقب آدم <big>صفی الله</big> و نامگذاری مروه به مناسبت هبوط همین زن (مرأه) بر آن است. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۱۳۹</ref> مشهورترین گزارش در روایات آن است که آدم و حوا در سرزمین [[مکه]] هبوط کردند. <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۱۹۰</ref> گروهی نیز برای جمع میان روایات، هبوط را دارای دو مرحله دانستهاند: نخست در سراندیب و سپس در مکه. <ref> المیزان، ج۱، ص۱۵۰</ref> | آدم(ع) و همسرش [[حوّا]] پس از خوردن میوه ممنوع، همراه [[شیطان]] <ref>ر. ک:مقاله شیطان</ref> از [[بهشت]] <ref>ر. ک:مقاله بهشت</ref> به زمین [[هبوط]] (فرودآمدن از بالا) کردند. درباره نوع [[بهشت]] آدم و شیوه هبوط و فلسفه خوردن از میوه ممنوع، آرای گوناگون مطرح شده است. در قرآن و [[تورات]]، مکان هبوط مشخص نیست. در روایات اسلامی چندین دیدگاه دراینباره ارائه شده است. بر پایه روایتی منسوب به [[امام علی(ع)]] <ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> آدم در کوه سراندیب [[هندوستان]] و حوّا در [[جده]] هبوط کردند. <ref>علل الشرائع، ج۲، ص۵۹۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۱۱؛ ج۶۱، ص۲۷۴</ref> در گزارشی دیگر آمده که آدم بر [[کوه صفا]] و حوّا بر [[کوه مروه]] فرود آمد و نامگذاری صفا به مناسبت لقب آدم <big>صفی الله</big> و نامگذاری مروه به مناسبت هبوط همین زن (مرأه) بر آن است. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۱۳۹</ref> مشهورترین گزارش در روایات آن است که آدم و حوا در سرزمین [[مکه]] هبوط کردند. <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۱۹۰</ref> گروهی نیز برای جمع میان روایات، هبوط را دارای دو مرحله دانستهاند: نخست در سراندیب و سپس در مکه. <ref> المیزان، ج۱، ص۱۵۰</ref> | ||
در برخی روایات، از هبوط [[حجرالاسود]] از بهشت همراه هبوط آدم(ع) یاد شده است. <ref>کمال الدین، ص۲۹۴، ۲۹۸؛ تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۳، ص۲۸۹</ref> دیگر روایات به صورت مطلق از هبوط حجرالاسود برای آدم(ع) یاد میکنند. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۸۵.علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۸</ref> درباره پذیرش توبه آدم نیز از نزول [[جبرئیل]] در خانه خدا سخن رفته که نورش سراسر حرم را فراگرفت و سپس از آدم خواسته شد که [[روز ترویه]] [[غسل]] کند و [[احرام]] بندد و در [[منا]] بیتوته کند. سرانجام در [[عرفات]]، کلماتی را از جبرئیل دریافت که با گفتن آنها توبهاش پذیرفته شد و آنگاه دیگر [[اعمال حج]] را به جا آورد. <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۴۴-۴۵</ref> | در برخی روایات، از هبوط [[حجرالاسود]] از بهشت همراه هبوط آدم(ع) یاد شده است. <ref>کمال الدین، ص۲۹۴، ۲۹۸؛ تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۳، ص۲۸۹</ref> دیگر روایات به صورت مطلق از هبوط حجرالاسود برای آدم(ع) یاد میکنند. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۸۵.علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۸</ref> درباره پذیرش توبه آدم نیز از نزول [[جبرئیل]] در خانه خدا سخن رفته که نورش سراسر حرم را فراگرفت و سپس از آدم خواسته شد که [[روز ترویه]] [[غسل]] کند و [[احرام]] بندد و در [[منا]] بیتوته کند. سرانجام در [[عرفات]]، کلماتی را از جبرئیل دریافت که با گفتن آنها توبهاش پذیرفته شد و آنگاه دیگر [[اعمال حج]] را به جا آورد. <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۴۴-۴۵</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
طبق برخی از نقل ها، آدم از مرگ [[هابیل]] به شدت متأثر شد و چهل شبانه روز بر مرگ او گریست. خداوند به او [[وحی]] کرد که من به جای هابیل پسر دیگری به تو خواهم داد؛ پس از آن حوا حامله شد و پسر پاک و زیبایی آورد که او را شیث یا [[هبة الله]] (یعنی بخشش خدا) نامید. برخی هبه الله را ترجمه عربی کلمه شیث که عبری است دانستهاند. | طبق برخی از نقل ها، آدم از مرگ [[هابیل]] به شدت متأثر شد و چهل شبانه روز بر مرگ او گریست. خداوند به او [[وحی]] کرد که من به جای هابیل پسر دیگری به تو خواهم داد؛ پس از آن حوا حامله شد و پسر پاک و زیبایی آورد که او را شیث یا [[هبة الله]] (یعنی بخشش خدا) نامید. برخی هبه الله را ترجمه عربی کلمه شیث که عبری است دانستهاند. | ||
هنگامی که شیث بزرگ شد طبق دستور خداوند، آدم او را وصی خود کرد و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات [[انبیا]] را نزد او گذارد، درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرد و گفت: چون من از دنیا رفتم مرا [[غسل]] <ref>ر.ک:مقاله غسل</ref>بده و کفن کن و بر من [[نماز]] بگذار و بدنم را در تابوتی قرار ده. تو نیز هنگامی که مرگت فرا رسید آنچه را که به تو آموختم و نزدت گذاشتم به بهترین فرزندانت بسپار. | هنگامی که شیث بزرگ شد طبق دستور خداوند، آدم او را وصی خود کرد و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات [[انبیا]] را نزد او گذارد، درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرد و گفت: چون من از دنیا رفتم مرا [[غسل]] <ref>ر. ک:مقاله غسل</ref>بده و کفن کن و بر من [[نماز]] بگذار و بدنم را در تابوتی قرار ده. تو نیز هنگامی که مرگت فرا رسید آنچه را که به تو آموختم و نزدت گذاشتم به بهترین فرزندانت بسپار. | ||
در مدت عمر حضرت آدم (ع) اختلاف است، اقوام از نهصد و سی سال، نهصد و سی و شش سال، هزار سال، هزار و بیست سال و هزار و چهل سال گفتهاند. جنازه آدم (ع) را در سرزمین مکه و در غار کوه ابوقبیس (کنار [[کعبه]]) دفن کردند و پس از هزار و پانصد سال، [[حضرت نوح(ع)]] هنگام طوفان جنازه آدم را از غار کوه ابوقبیس بیرون آورد و همراه خود به [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> برد و در غری (شهر [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> کنونی) به خاک سپرد چنانکه در [[زیارت نامه]] [[امیرالمؤ منین (ع)]] چنین میخوانیم: | در مدت عمر حضرت آدم (ع) اختلاف است، اقوام از نهصد و سی سال، نهصد و سی و شش سال، هزار سال، هزار و بیست سال و هزار و چهل سال گفتهاند. جنازه آدم (ع) را در سرزمین مکه و در غار کوه ابوقبیس (کنار [[کعبه]]) دفن کردند و پس از هزار و پانصد سال، [[حضرت نوح(ع)]] هنگام طوفان جنازه آدم را از غار کوه ابوقبیس بیرون آورد و همراه خود به [[کوفه]]<ref>ر. ک:مقاله کوفه</ref> برد و در غری (شهر [[نجف]]<ref>ر. ک:مقاله نجف</ref> کنونی) به خاک سپرد چنانکه در [[زیارت نامه]] [[امیرالمؤ منین (ع)]] چنین میخوانیم: | ||
<big>ألسلام علیک و علی ضجیعیک آدم و نوح</big>؛ سلام بر تو و بر آدم و نوح که در کنار تو به خاک سپرده شدهاند». | <big>ألسلام علیک و علی ضجیعیک آدم و نوح</big>؛ سلام بر تو و بر آدم و نوح که در کنار تو به خاک سپرده شدهاند». | ||
پس از فوت آدم، حوا به مدت یکسال و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار آدم مدفون شد . <ref> آنچه که بین برخی از مردم معروف است که حوا در جده مدفون است، به همین سب آن شهر به جده موسوم گردیده ظاهرا بی اساس است؛ زیرا جده در لغت به معنی کنار دریا و نهر است. بلکه سبب نامیدن شهر جده به این لفظ کنار دریا بودن آن است.</ref> <ref> سعدالسعود، ص ۳۷</ref>در برخی از کتب تاریخی مدت بیماری حوا پانزده روز ذکر شده است. | پس از فوت آدم، حوا به مدت یکسال و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار آدم مدفون شد. <ref> آنچه که بین برخی از مردم معروف است که حوا در جده مدفون است، به همین سب آن شهر به جده موسوم گردیده ظاهرا بی اساس است؛ زیرا جده در لغت به معنی کنار دریا و نهر است. بلکه سبب نامیدن شهر جده به این لفظ کنار دریا بودن آن است.</ref> <ref> سعدالسعود، ص ۳۷</ref>در برخی از کتب تاریخی مدت بیماری حوا پانزده روز ذکر شده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:پیامبران]] | |||
[[رده: پیامبران]] | [[رده:پیامبران اولوالعزم]] | ||
[[رده: پیامبران اولوالعزم]] |