۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
حضرت یعقوب(ع) یکی از پیامبران بزرگ الهی و سر سلسله قوم بنیاسرائیل است. از تاریخ دقیق تولدش اطلاعاتی در دست نیست، اما تولد او به پدربزرگش ابراهیم(ع) بشارت داده شده بود: «همسر او(ابراهیم) در حالیکه ایستاده بود [از شنیدن گفتوگوی فرشتگان با ابراهیم خندید. او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم». <ref> هود، 71</ref> | حضرت یعقوب(ع) یکی از پیامبران بزرگ الهی و سر سلسله قوم بنیاسرائیل است. از تاریخ دقیق تولدش اطلاعاتی در دست نیست، اما تولد او به پدربزرگش ابراهیم(ع) بشارت داده شده بود: «همسر او(ابراهیم) در حالیکه ایستاده بود [از شنیدن گفتوگوی فرشتگان با ابراهیم خندید. او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم». <ref> هود، 71</ref> | ||
حضرت یعقوب پسر حضرت اسحاق(ع) <ref>«زندگینامه اسحاق نبی(ع)»، 116102</ref> و نوه حضرت ابراهیم(ع) <ref> | حضرت یعقوب پسر حضرت اسحاق(ع) <ref>«زندگینامه اسحاق نبی(ع)»، 116102</ref> و نوه حضرت ابراهیم(ع) <ref>«فرازهای مهمّ زندگانی حضرت ابراهیم (ع)»، 12146</ref> است. نام مادرش <big>رفقا بنت بتوئیل بن ناحور بن آزر</big> بود. <ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق خلیل شحادة، ج 2، ص 43، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق</ref> خدا به اسحاق وحی فرمود که من از شکم <big>رفقا</big> دو امت و دو قوم بزرگ بیرون میآورم و فرزند کوچک را از فرزند بزرگ، بزرگتر میسازم. عیسو(عیصو، عاص) و یعقوب دوقلو بودند، اما عیسو قبل از یعقوب به دنیا آمد. <ref>یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 1،ص 28، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا</ref> | ||
=نام و القاب حضرت یعقوب(ع)= | =نام و القاب حضرت یعقوب(ع)= | ||
واژه «یعقوب» از ریشه «عقب» و به معنای «پاشنه» است. <ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال | واژه «یعقوب» از ریشه «عقب» و به معنای «پاشنه» است. <ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 1، ص 623، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق</ref> گفته میشود از آنجا که یعقوب بعد از برادر دوقلوی خود «عیسو» <ref>«زندگینامه عیسو بن اسحاق و جریان نبوت او در تورات»، 7884</ref> به دنیا آمد، او را یعقوب نامیدند. | ||
لقب یعقوب(ع)، <big>اسرائیل</big> است. در مورد فلسفه این لقب، چند وجه ذکر شده است: | لقب یعقوب(ع)، <big>اسرائیل</big> است. در مورد فلسفه این لقب، چند وجه ذکر شده است: | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
=ابتلائات و امتحانات یعقوب(ع)= | =ابتلائات و امتحانات یعقوب(ع)= | ||
در قرآن و روایات به گرفتاریهای او | در قرآن و روایات به گرفتاریهای او از جمله جداشدن از فرزندش یوسف(ع) و برخی دلائل آن پرداخته شده است: | ||
[[امام سجاد(ع)]] فرمود: «حضرت یعقوب(ع) هر روز گوسفندی را [[ذبح]] میکرد، بخشی از آنرا صدقه میداد، و قسمت دیگرش را خود و خانوادهاش استفاده میکردند، اما شب جمعهای هنگام افطار، سائلی که آنروز را روزه داشت، به خانهاش آمده و چند بار درخواست غذا کرد، یعقوب و اهل بیتش صدای او را شنیدند، ولی چون او را نشناخته | [[امام سجاد(ع)]] فرمود: «حضرت یعقوب(ع) هر روز گوسفندی را [[ذبح]] میکرد، بخشی از آنرا صدقه میداد، و قسمت دیگرش را خود و خانوادهاش استفاده میکردند، اما شب جمعهای هنگام افطار، سائلی که آنروز را روزه داشت، به خانهاش آمده و چند بار درخواست غذا کرد، یعقوب و اهل بیتش صدای او را شنیدند، ولی چون او را نشناخته و به او اعتمادی نداشتند پاسخ ندادند. | ||
آن سائل ناامید شده و شب را در گرسنگی به سر برد و از یعقوب نزد خدا شکایت کرد. آن شب یعقوب و خانوادهاش سیر خوابیدند و مقداری از غذایشان نیز اضافه آمد. خداوند به یعقوب وحی کرد که بنده ما را از خانهات راندی و غضب ما را به سوی خود کشیدی و شایسته تأدیب گردیدی. در همان شب بود که یوسف(ع) نیز در خواب دید، یازده ستاره و آفتاب و ماه او را سجده میکنند، وقتی که صبح شد، و خواب را برای پدرش نقل کرد، یعقوب با آن درایتی که در تعبیر خواب داشت به ضمیمه وحیی که به او شده بود، از آینده دشوار خود مطلع شد. <ref>علل الشرائع، ج 1، ص 45 - 46</ref> از آن لحظه گرفتاریهای او آغاز شد: <ref>علت مبتلا شدن حضرت یعقوب(ع) به مصیبت»، 58029</ref> | آن سائل ناامید شده و شب را در گرسنگی به سر برد و از یعقوب نزد خدا شکایت کرد. آن شب یعقوب و خانوادهاش سیر خوابیدند و مقداری از غذایشان نیز اضافه آمد. خداوند به یعقوب وحی کرد که بنده ما را از خانهات راندی و غضب ما را به سوی خود کشیدی و شایسته تأدیب گردیدی. در همان شب بود که یوسف(ع) نیز در خواب دید، یازده ستاره و آفتاب و ماه او را سجده میکنند، وقتی که صبح شد، و خواب را برای پدرش نقل کرد، یعقوب با آن درایتی که در تعبیر خواب داشت به ضمیمه وحیی که به او شده بود، از آینده دشوار خود مطلع شد. <ref>علل الشرائع، ج 1، ص 45 - 46</ref> از آن لحظه گرفتاریهای او آغاز شد: <ref>علت مبتلا شدن حضرت یعقوب(ع) به مصیبت»، 58029</ref> | ||
1. جدایی از یوسف که قرآن به صورت مفصل به آن پرداخته است. اجمالاً او آگاه بود که فرزندش زنده است، اما نمیدانست که در چه وضعیتی به سر میبرد. <ref>«دلیل آگاه نشدن حضرت یعقوب از وضعیت حضرت یوسف»، 53260</ref> به همین دلیل ایشان همواره گریان بود. <ref> «علت گریه زیاد حضرت یعقوب در فراق یوسف(ع) )»، 69999؛ «ثواب گریه یعقوب(ع) در فراغ فرزندش یوسف(ع)»، 102505؛ «تأثیر پیراهن حضرت یوسف(ع) در بینایی حضرت یعقوب(ع)»، 98962؛ روایت «بکائون خمسه»، 105553</ref> | 1. جدایی از یوسف که قرآن به صورت مفصل به آن پرداخته است. اجمالاً او آگاه بود که فرزندش زنده است، اما نمیدانست که در چه وضعیتی به سر میبرد. <ref>«دلیل آگاه نشدن حضرت یعقوب از وضعیت حضرت یوسف»، 53260</ref> به همین دلیل ایشان همواره گریان بود. <ref> «علت گریه زیاد حضرت یعقوب در فراق یوسف(ع))»، 69999؛ «ثواب گریه یعقوب(ع) در فراغ فرزندش یوسف(ع)»، 102505؛ «تأثیر پیراهن حضرت یوسف(ع) در بینایی حضرت یعقوب(ع)»، 98962؛ روایت «بکائون خمسه»، 105553</ref> | ||
2. نابینایی بر اثر گریه زیاد. <ref> «تأثیر پیراهن حضرت یوسف(ع) در بینایی حضرت یعقوب(ع)»، 98962</ref> | 2. نابینایی بر اثر گریه زیاد. <ref> «تأثیر پیراهن حضرت یوسف(ع) در بینایی حضرت یعقوب(ع)»، 98962</ref> | ||
3 . جدا شدن از فرزند دیگرش [[بنیامین]]. | 3. جدا شدن از فرزند دیگرش [[بنیامین]]. | ||
و ... | و ... | ||
البته در نهایت به فرزندانش رسید و چشمش بینا شد. | البته در نهایت به فرزندانش رسید و چشمش بینا شد. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
یعقوب(ع) بعد از یافتن یوسف(ع) هفده سال در [[مصر]] باقی ماند، <ref> المعارف، ص 40</ref> و سرانجام در سن 140 <ref> تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 30</ref> یا 147 <ref> المعارف، ص 40</ref> یا 170 <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 66، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا</ref> سالگی در مصر از دنیا رفت. | یعقوب(ع) بعد از یافتن یوسف(ع) هفده سال در [[مصر]] باقی ماند، <ref> المعارف، ص 40</ref> و سرانجام در سن 140 <ref> تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 30</ref> یا 147 <ref> المعارف، ص 40</ref> یا 170 <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 66، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا</ref> سالگی در مصر از دنیا رفت. | ||
او هنگام وفات به یوسف(ع) وصیت کرد که جنازه او را در مصر [[دفن]] نکند؛ <ref>تاریخ | او هنگام وفات به یوسف(ع) وصیت کرد که جنازه او را در مصر [[دفن]] نکند؛ <ref>تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 30</ref> لذا یوسف(ع) پیکر او را به [[فلسطین]] برد و در کنار قبر ابراهیم(ع) و اسحاق(ع) واقع در مَکفیله(واقع در شهر [[الخلیل]]) <ref> البدء و التاریخ، ج 3، ص 52</ref> به خاک سپرد. <ref>مروجالذهب، ج 1، ص 59 – 60</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |