۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
او داستان معروفی با قاضی محمد بن یحیی بن حمزه، قاضی معتزلی و معتقد به خلقت قرآن دارد او قاضی دمشق و از قضات بزرگ آن بود. | او داستان معروفی با قاضی محمد بن یحیی بن حمزه، قاضی معتزلی و معتقد به خلقت قرآن دارد او قاضی دمشق و از قضات بزرگ آن بود. | ||
و حکایت حولا با قاضی دمشق | و حکایت حولا با قاضی دمشق از این قرار است که روزی در جریان فتنه آفرینش قرآن در دمشق قضیّه ای رخ داد و قاضی شهر که محمد بن یحیی بن حمزه بود و حولا باید در آن قضیه نزد قاضی محمد شهادت می داد. قاضی محمد در ماجرای فتنه آفرینش قرآن رسم داشتند و آن این بود که هر شاهدی قبل از شنیدن شهادتش مورد آزمایش قرار می گرفت و امتحانش با پرسیدن نظر او در مورد خلقت قرآن پرسیده می شد واگر شاهد از گفتن مخلوق بودن قرآن امتناع ورزد، شهادت او را مانند [[احمد بن حنبل]] که بیش از ده سال فقط به خاطر امتناع از مخلوق بودن قرآن، عذاب میکشید، نمیپذیرفتند. | ||
هنگامی که حولا دختر بهلول برای شهادت آمد، محمد بن یحیی بن حمزه تصمیم گرفت او را بیازماید و به او گفت: در قرآن چه می گویی؟ | هنگامی که حولا دختر بهلول برای شهادت آمد، محمد بن یحیی بن حمزه تصمیم گرفت او را بیازماید و به او گفت: در قرآن چه می گویی؟ | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
حولا بنت بهلول فقط دست هایش را باز کرد و به سمت صورت قاضی دراز کرد و انگشتانش را جدا نمود و به صورت محمد بن یحیی بن حمزه اشاره کرد و فریاد زد: | حولا بنت بهلول فقط دست هایش را باز کرد و به سمت صورت قاضی دراز کرد و انگشتانش را جدا نمود و به صورت محمد بن یحیی بن حمزه اشاره کرد و فریاد زد: | ||
صورتت سیاه باد.. سخام در [[زبان عربی]] معانی متعددی دارد مانند سیاهی، بغض، خشم، تعفن و بدبختی. | صورتت سیاه باد.. سخام در [[زبان عربی]] معانی متعددی دارد مانند سیاهی، بغض، خشم، تعفن و بدبختی. | ||
منظور در اینجا این بود که خدا صورتت را سیاه کند، که استعاره ای از خشم و نفرت است.اعراب میگفتند که اگر خشمگین شوند و از کسی متنفر باشند، خداوند صورتش را سیاه کند، یعنی غضبش را بر او فرو می فرستد. | منظور در اینجا این بود که خدا صورتت را سیاه کند، که استعاره ای از خشم و نفرت است. اعراب میگفتند که اگر خشمگین شوند و از کسی متنفر باشند، خداوند صورتش را سیاه کند، یعنی غضبش را بر او فرو می فرستد. | ||
او به قاضی گفت که چون از عقیده معتزلی او اطلاع دارد و منتظر است که او در مورد عقیده او با او موافقت کند تا به او اجازه شهادت دهد. | او به قاضی گفت که چون از عقیده معتزلی او اطلاع دارد و منتظر است که او در مورد عقیده او با او موافقت کند تا به او اجازه شهادت دهد. | ||
و پس از گفتن این سخن، حولا با عصبانیت برخاست و آنجا را ترک کرد و از شهادت دوباره برای او خودداری کرد.گفته شد که پس از امتحان او در موضوع قرآن شهادت او در دادگاه دیگر پذیرفته نبود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7_%D8%A8%D9%86%D8%AA_%D8%A8%D9%87%D9%84%D9%88%D9%84#cite_note-%D8%AD%D9%8E%D9%88%D9%92%D9%84%D8%A7_%D8%A8%D9%90%D9%86%D9%92%D8%AA%D9%8F_%D8%A8%D9%8F%D9%87%D9%92%D9%84%D9%8F%D9%88%D9%84%D9%8D_%D8%A7%D9%84%D9%92%D9%85%D9%8F%D8%AA%D9%8E%D8%B9%D9%8E%D8%A8%D9%90%D9%91%D8%AF%D9%8E%D8%A9%D9%8F_-_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE_%D8%AF%D9%85%D8%B4%D9%82_%D9%84%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B3%D8%A7%D9%83%D8%B1-1 حولا بنت بهلول]</ref>. | و پس از گفتن این سخن، حولا با عصبانیت برخاست و آنجا را ترک کرد و از شهادت دوباره برای او خودداری کرد. گفته شد که پس از امتحان او در موضوع قرآن شهادت او در دادگاه دیگر پذیرفته نبود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7_%D8%A8%D9%86%D8%AA_%D8%A8%D9%87%D9%84%D9%88%D9%84#cite_note-%D8%AD%D9%8E%D9%88%D9%92%D9%84%D8%A7_%D8%A8%D9%90%D9%86%D9%92%D8%AA%D9%8F_%D8%A8%D9%8F%D9%87%D9%92%D9%84%D9%8F%D9%88%D9%84%D9%8D_%D8%A7%D9%84%D9%92%D9%85%D9%8F%D8%AA%D9%8E%D8%B9%D9%8E%D8%A8%D9%90%D9%91%D8%AF%D9%8E%D8%A9%D9%8F_-_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE_%D8%AF%D9%85%D8%B4%D9%82_%D9%84%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B3%D8%A7%D9%83%D8%B1-1 حولا بنت بهلول]</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |