۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
نخستین گام در بحث مربوط به سکولاریسم تبیین واژه ها و مفاهیمى است که در زبان انگلیسى و زبان هاى دیگر دراینباره به کار رفته است. | نخستین گام در بحث مربوط به سکولاریسم تبیین واژه ها و مفاهیمى است که در زبان انگلیسى و زبان هاى دیگر دراینباره به کار رفته است. | ||
واژه سکولار وصف است و [[انسان]]، جامعه، فرهنگ، حکومت، علم و غیره به آن توصیف شده و گفته مى شود: انسان سکولار، جامعه سکولار، حکومت سکولار و… . | واژه سکولار وصف است و [[انسان]]، جامعه، فرهنگ، حکومت، علم و غیره به آن توصیف شده و گفته مى شود: انسان سکولار، جامعه سکولار، حکومت سکولار و…. | ||
دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بى اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى باور، دین گریز، از مردم عام (عامى)، کشیش بى فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور، معانى و کاربردهایى است که در فرهنگ هاى لغت براى واژه سکولار گفته شده است<ref>فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسى – فارسى باطنى، فرهنگ کامل انگلیسى – فارسى آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانى آشورى.</ref>. | دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بى اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى باور، دین گریز، از مردم عام (عامى)، کشیش بى فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور، معانى و کاربردهایى است که در فرهنگ هاى لغت براى واژه سکولار گفته شده است<ref>فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسى – فارسى باطنى، فرهنگ کامل انگلیسى – فارسى آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانى آشورى.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=واژه سکولاریزاسیون: Secularization= | =واژه سکولاریزاسیون: Secularization= | ||
در فرهنگ هاى لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینى کردن، غیر مذهبى کردن، دنیوى کردن، دین زدایى، این جهانى گرى، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهاى غیر معنوى، جنبه دنیوى دادن به عقاید یا مقام کلیسایى، جداانگارى دین و دنیا، تعریف کردهاند<ref>ر.ک فرهنگ انگلیسى – فارسى باطنى، فرهنگ علوم انسانى آشورى، فرهنگ انگلیسى – فارسى آریانپور و غیره.</ref>. | در فرهنگ هاى لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینى کردن، غیر مذهبى کردن، دنیوى کردن، دین زدایى، این جهانى گرى، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهاى غیر معنوى، جنبه دنیوى دادن به عقاید یا مقام کلیسایى، جداانگارى دین و دنیا، تعریف کردهاند<ref>ر. ک فرهنگ انگلیسى – فارسى باطنى، فرهنگ علوم انسانى آشورى، فرهنگ انگلیسى – فارسى آریانپور و غیره.</ref>. | ||
از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندى است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته مى شود و جامعه سکولار مى شود. این فرایند و جریان گاهى از روى قصد و آگاهى پدید مىآید، و گاهى ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود. | از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندى است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته مى شود و جامعه سکولار مى شود. این فرایند و جریان گاهى از روى قصد و آگاهى پدید مىآید، و گاهى ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
ویلسون دراینباره چنین گفته است: | ویلسون دراینباره چنین گفته است: | ||
«این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگرى، که گاهى با آن مشتبه مى شود، تفاوت دارد. جداانگارى دین و دنیا اساساً به فرایندى از نقصان و زوال فعالیتها، باورها، روشهاى اندیشه و نهادهاى دینى مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهاى تحول ساختارى اجتماعى، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهاى مزبور، رخ مى دهد، در حالى که دنیویگرى یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژى | «این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگرى، که گاهى با آن مشتبه مى شود، تفاوت دارد. جداانگارى دین و دنیا اساساً به فرایندى از نقصان و زوال فعالیتها، باورها، روشهاى اندیشه و نهادهاى دینى مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهاى تحول ساختارى اجتماعى، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهاى مزبور، رخ مى دهد، در حالى که دنیویگرى یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژى است؛ قائلان و مبلغان این ایدئولوژى آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعى و وسایط و کارکردهاى مختص به آن را طرد و تخطئه مى کنند و از اصول غیر دینى و ضد دینى به عنوان مبناى اخلاق شخصى و سازمان اجتماعى حمایت مى کنند. | ||
این ایدئولوژى، احتمالاً تا حدودى به فرایندهاى جداانگارى دین و دنیا مدد مى رساند، ولى قراین و شواهد، حتى درباره جوامعى که همچون اتحاد شوروى (سابق) به طور رسمى به اصالت دنیا قایل بودهاند، نشان مى دهد که این امر تنها به صورتى بسیار تدریجى و بسیار غیر بنیادى تر از تأثیرى صورت مى پذیرفته است که فرایندهاى گسترده تر تحول ساختارى اجتماعى مانند صنعتى شدن و شهرنشینى بر جریان جدا انگارى دین و دنیا داشته است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۶.</ref>. | این ایدئولوژى، احتمالاً تا حدودى به فرایندهاى جداانگارى دین و دنیا مدد مى رساند، ولى قراین و شواهد، حتى درباره جوامعى که همچون اتحاد شوروى (سابق) به طور رسمى به اصالت دنیا قایل بودهاند، نشان مى دهد که این امر تنها به صورتى بسیار تدریجى و بسیار غیر بنیادى تر از تأثیرى صورت مى پذیرفته است که فرایندهاى گسترده تر تحول ساختارى اجتماعى مانند صنعتى شدن و شهرنشینى بر جریان جدا انگارى دین و دنیا داشته است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۶.</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
واژه هاى لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژه هاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبان ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است. | واژه هاى لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژه هاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبان ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است. | ||
برخى از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه اى که فرهنگ عمومى آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام مى گذارند . | برخى از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه اى که فرهنگ عمومى آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام مى گذارند. | ||
بر این اساس، میان نظام سیاسى حاکم و باور دینى مردم تعارض و تنازع رخ مى دهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده مى شود. ولى سکولار وصف حکومت در جامعه اى است که فرهنگ عمومى آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگارى وجود ندارد. | بر این اساس، میان نظام سیاسى حاکم و باور دینى مردم تعارض و تنازع رخ مى دهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده مى شود. ولى سکولار وصف حکومت در جامعه اى است که فرهنگ عمومى آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگارى وجود ندارد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
«لائیک سازى (یا انفصال دین از سیاست) و سکولار سازى دو واژه تا اندازه پیچیده اى هستند که اولى براى فرانسه زبان ها آشناست، و دومى براى انگلیسى زبان ها.» | «لائیک سازى (یا انفصال دین از سیاست) و سکولار سازى دو واژه تا اندازه پیچیده اى هستند که اولى براى فرانسه زبان ها آشناست، و دومى براى انگلیسى زبان ها.» | ||
ژان بوبرو<ref>Jean Bauberot.</ref> سعى داشت تا با ایجاد یک لابراتوار اختصاصى | ژان بوبرو<ref>Jean Bauberot.</ref> سعى داشت تا با ایجاد یک لابراتوار اختصاصى «تاریخ و جامعه شناسى تفکر لائیک» نظر دهد که باید از لحاظ معنایى و مفهومى بین لائیک سازى (کوشش در جهت انفصال دین از سیاست) و سکولارسازى (دنیوى و ناسوتى ساختن دین) تفاوت گذاشت. | ||
لائیک سازى به تنشهاى آشکار، بین نیروهاى اجتماعى مختلف (دینى، فرهنگى، سیاسى، نظامى) مرتبط است که مى توانند جنبه یک منازعه علمى به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومى برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعى و ادارى راه حلى را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعى مى شود، ارایه داده و یا حتى تحمیل کند. | لائیک سازى به تنشهاى آشکار، بین نیروهاى اجتماعى مختلف (دینى، فرهنگى، سیاسى، نظامى) مرتبط است که مى توانند جنبه یک منازعه علمى به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومى برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعى و ادارى راه حلى را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعى مى شود، ارایه داده و یا حتى تحمیل کند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
ب: فرهنگ لهجه عامیانه مصر نوشته سقراط سبیرو که در سال ۱۸۹۵ میلادى به طبع رسیده است. در این فرهنگ از واژه علمانى به عنوان کلمه اى که در استعمالات عامیانه مردم مصر یافت مى شود – البته با کسر عین – یاد شده است. | ب: فرهنگ لهجه عامیانه مصر نوشته سقراط سبیرو که در سال ۱۸۹۵ میلادى به طبع رسیده است. در این فرهنگ از واژه علمانى به عنوان کلمه اى که در استعمالات عامیانه مردم مصر یافت مى شود – البته با کسر عین – یاد شده است. | ||
ج: الفوائد الأدبیّة نوشته شیخ یوسف یعقوب حبیش که در سال ۱۸۹۶ میلادى براى دومین بار چاپ شده است. در این فرهنگ کلمه علمانى بدون ضبط خاصى ( کسره یا فتحه عین) آمده است. | ج: الفوائد الأدبیّة نوشته شیخ یوسف یعقوب حبیش که در سال ۱۸۹۶ میلادى براى دومین بار چاپ شده است. در این فرهنگ کلمه علمانى بدون ضبط خاصى (کسره یا فتحه عین) آمده است. | ||
د: فرهنگ لغت فرید هندیه که در سال ۱۹۲۷ میلادى در هندوستان طبع شده است. | د: فرهنگ لغت فرید هندیه که در سال ۱۹۲۷ میلادى در هندوستان طبع شده است. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
ولى این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانى و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانى بر وزن سلمانى، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ هاى معتبر عربى که این واژه را به کار برده اند آن را از ریشه علم (آگاهى) ندانستهاند، بلکه همگى ریشه آن را واژه عَلْم به معنى عالم گرفته اند. فرضیه مزبور مبتنى بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنى علمى کردن یا علمى شدن اجتماع و زندگى بشر است، و در نتیجه معادل عربى آن که علمانى است که برگرفته از علم و به معنى علمى کردن جامعه مى باشد. ولى، چنین روشى در ریشه شناسى واژه ها از نظر موازین ادبى پذیرفته نیست، و نمى توان بار معنایى مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوى آن ها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسى که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکى از مبانى و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایى) باشد. | ولى این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانى و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانى بر وزن سلمانى، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ هاى معتبر عربى که این واژه را به کار برده اند آن را از ریشه علم (آگاهى) ندانستهاند، بلکه همگى ریشه آن را واژه عَلْم به معنى عالم گرفته اند. فرضیه مزبور مبتنى بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنى علمى کردن یا علمى شدن اجتماع و زندگى بشر است، و در نتیجه معادل عربى آن که علمانى است که برگرفته از علم و به معنى علمى کردن جامعه مى باشد. ولى، چنین روشى در ریشه شناسى واژه ها از نظر موازین ادبى پذیرفته نیست، و نمى توان بار معنایى مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوى آن ها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسى که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکى از مبانى و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایى) باشد. | ||
ریشه واژه عَلمانى و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفتهاند – کلمه عَلْم به معنى جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است.بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر | ریشه واژه عَلمانى و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفتهاند – کلمه عَلْم به معنى جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است. بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر «واژه هاى عالمانى و عالمانیة» آمده است. ولى، از آنجا که استعمال این واژه ثقیل بوده است براساس قاعده حذف و تخفیف در ادبیات عرب، واژه عالمانى به علمانى و واژه عالمانیة، به علمانیة تبدیل شده است. | ||
نویسندگان عرب که پیش از این نام بردیم، واژه علمانى را معادل سکولار و لائیک دانسته و معانى زیر را براى آن گفتهاند: | نویسندگان عرب که پیش از این نام بردیم، واژه علمانى را معادل سکولار و لائیک دانسته و معانى زیر را براى آن گفتهاند: | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
خداوند بر پیشوایان عدالت واجب کرده است که خود را با افراد ضعیف و تهى دست بسنجند، و زندگى خویش را با مقیاس زندگى آنان تنظیم کنند، تا فقر و تنگدستى بر فقیران تلخى و ناگوارى دو چندان نداشته باشد. | خداوند بر پیشوایان عدالت واجب کرده است که خود را با افراد ضعیف و تهى دست بسنجند، و زندگى خویش را با مقیاس زندگى آنان تنظیم کنند، تا فقر و تنگدستى بر فقیران تلخى و ناگوارى دو چندان نداشته باشد. | ||
بر این اساس، تکاثر و ثروت اندوزى رهبران سیاسى و دینى اجتماع امرى ناشایسته است، و کار کلیسا و علماى دین مسیحى، آن گونه که در تاریخ نقل شده است، از نظر اسلام سخت نکوهیده و ناروا است. چنانکه این روش از عالمان دین اسلام و رهبران دینى اخلاقى و سیاسى جامعه اسلامى نیز نکوهیده و ناپسند است. چنین روشى نه با تعالیم قرآن و سنت سازگار است، و نه با سیره و روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام هم آهنگ است، و نه با سیره و روش سلف صالح از امت اسلامى . | بر این اساس، تکاثر و ثروت اندوزى رهبران سیاسى و دینى اجتماع امرى ناشایسته است، و کار کلیسا و علماى دین مسیحى، آن گونه که در تاریخ نقل شده است، از نظر اسلام سخت نکوهیده و ناروا است. چنانکه این روش از عالمان دین اسلام و رهبران دینى اخلاقى و سیاسى جامعه اسلامى نیز نکوهیده و ناپسند است. چنین روشى نه با تعالیم قرآن و سنت سازگار است، و نه با سیره و روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام هم آهنگ است، و نه با سیره و روش سلف صالح از امت اسلامى. | ||
بر این اساس، آنچه در تاریخ مسیحیت در قرون وسطى رخ داده است چه درباره علماى دین، و چه درباره رهبران سیاسى از نظر اسلام، ناپسند و نامشروع بوده است. | بر این اساس، آنچه در تاریخ مسیحیت در قرون وسطى رخ داده است چه درباره علماى دین، و چه درباره رهبران سیاسى از نظر اسلام، ناپسند و نامشروع بوده است. | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
از سوى دیگر، انجام وظایف عمومى نیز نباید موجب خدشه در نظم اجتماعى و مانع ایفاى وظایف مخصوص دستگاه ها و نهادهاى اجتماعى شود. رسیدن به این هدف، در گرو تدوین قانونى کامل و اجراى دقیق آن است، از دیدگاه اسلام، یکى از فلسفه هاى مهم امامت، نظاممند شدن جامعه و جلوگیرى از تداخل و تعارض امور است. این مطلب در سخنان حکیمانه امام على علیهالسلام نیز آمده است. چنان که فرموده است: | از سوى دیگر، انجام وظایف عمومى نیز نباید موجب خدشه در نظم اجتماعى و مانع ایفاى وظایف مخصوص دستگاه ها و نهادهاى اجتماعى شود. رسیدن به این هدف، در گرو تدوین قانونى کامل و اجراى دقیق آن است، از دیدگاه اسلام، یکى از فلسفه هاى مهم امامت، نظاممند شدن جامعه و جلوگیرى از تداخل و تعارض امور است. این مطلب در سخنان حکیمانه امام على علیهالسلام نیز آمده است. چنان که فرموده است: | ||
«فرض الله الامامة نظاماً للاُمة»<ref>نهج | «فرض الله الامامة نظاماً للاُمة»<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۲۵۲.</ref> | ||
و دخت گرامى پیامبراکرم صلى الله علیه وآله نیز در خطبه معروفشان فرموده است: «جعل الله امامتنا… امانا للفرقة»<ref>احتجاج طبرسى، خطبه حضرت زهراعلیها السلام.</ref>. خدواند امامت و رهبرى ما را مایه امنیت و مصونیت جامعه از تفرقه قرار داده است. | و دخت گرامى پیامبراکرم صلى الله علیه وآله نیز در خطبه معروفشان فرموده است: «جعل الله امامتنا… امانا للفرقة»<ref>احتجاج طبرسى، خطبه حضرت زهراعلیها السلام.</ref>. خدواند امامت و رهبرى ما را مایه امنیت و مصونیت جامعه از تفرقه قرار داده است. | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۶: | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:اصطلاحات]] | |||
[[رده: اصطلاحات]] |