۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
شیخ فضل الله کجوری مازندرانی مشهور به نوری در 1259 ق در «لاشک کجور» از توابع استان [[مازندران]] به دنیا آمد. پدر ایشان ملاعباس نوری از علمای [[دین]] و افراد مورد اعتماد مردم نور مازندران <ref> تهرانی، محمد محسن; الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 15، ص 23</ref> و جدش میرزا تقی نوری، یکی از بزرگترین دانشمندان خطه مازندران بوده است. | شیخ فضل الله کجوری مازندرانی مشهور به نوری در 1259 ق در «لاشک کجور» از توابع استان [[مازندران]] به دنیا آمد. پدر ایشان ملاعباس نوری از علمای [[دین]] و افراد مورد اعتماد مردم نور مازندران <ref> تهرانی، محمد محسن; الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 15، ص 23</ref> و جدش میرزا تقی نوری، یکی از بزرگترین دانشمندان خطه مازندران بوده است. | ||
شیخ در آغاز جوانی به تحصیل مقدمات علوم متداول عصر خود پرداخت و برای تکمیل تحصیلات خود به [[نجف]] مهاجرت نمود تا از محضر عالمان بزرگی نظیر میرزای شیرازی، [[شیخ راضی آل خضر]] و [[میرزا حبیب الله رشتی]] <ref> از شاگردان شیخ مرتضی انصاری</ref> بهره ببرد. حضور در درس این اساتید بزرگ، باعث شد تا ضمن قرار گرفتن در زمره شاگردان خاص، به مرتبه بلند علمی و عالی فقاهت و [[اجتهاد]] نائل آید. <ref> | شیخ در آغاز جوانی به تحصیل مقدمات علوم متداول عصر خود پرداخت و برای تکمیل تحصیلات خود به [[نجف]] مهاجرت نمود تا از محضر عالمان بزرگی نظیر میرزای شیرازی، [[شیخ راضی آل خضر]] و [[میرزا حبیب الله رشتی]] <ref> از شاگردان شیخ مرتضی انصاری</ref> بهره ببرد. حضور در درس این اساتید بزرگ، باعث شد تا ضمن قرار گرفتن در زمره شاگردان خاص، به مرتبه بلند علمی و عالی فقاهت و [[اجتهاد]] نائل آید. <ref> تهرانی، محمد محسن; میرزای شیرازی، ترجمه وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1362، ص 181</ref> | ||
وجه مشخصه و ممیزه ایشان، رویاروییشان با جریان مشروطه است. شیخ پس از آنکه مطلوب روشنفکران را از «مشروطه» برخاسته از بینش و فکر غربی، که در تباین با مبانی سیاسی اسلامی است، یافت، به مخالفت با آن برخاست. همین امر سبب مخالفتهای فراوان با ایشان شد؛ که فرجام این مخالفتها شیوع یک فضای روانی مسموم علیه ایشان و در نهایت به دار آویخته شدن ایشان در سن 70 سالگی شد. | وجه مشخصه و ممیزه ایشان، رویاروییشان با جریان مشروطه است. شیخ پس از آنکه مطلوب روشنفکران را از «مشروطه» برخاسته از بینش و فکر غربی، که در تباین با مبانی سیاسی اسلامی است، یافت، به مخالفت با آن برخاست. همین امر سبب مخالفتهای فراوان با ایشان شد؛ که فرجام این مخالفتها شیوع یک فضای روانی مسموم علیه ایشان و در نهایت به دار آویخته شدن ایشان در سن 70 سالگی شد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=مقام علمى شیخ= | =مقام علمى شیخ= | ||
مقام علمى شیخ فضل الله مورد توافق دوست و دشمن بود. او علاوه بر [[علوم اسلامى]] از دانشهاى دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یکى از کسانى که شیخ را ملاقات کرده است، مى نویسد: (( مراتب علمى شیخ را هیچ کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان مى کردند که فقط معلومات او منحصر به همان [[فقه]] و [[اصول]] است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافى دارند. )) <ref> | مقام علمى شیخ فضل الله مورد توافق دوست و دشمن بود. او علاوه بر [[علوم اسلامى]] از دانشهاى دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یکى از کسانى که شیخ را ملاقات کرده است، مى نویسد: ((مراتب علمى شیخ را هیچ کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان مى کردند که فقط معلومات او منحصر به همان [[فقه]] و [[اصول]] است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافى دارند.)) <ref>مکتوبات، اعلامیه ها ، ... و چند گزارش پیرامون نقش شیخ فضل الله نورى، محمد ترکمان، ج 2، ص 326</ref> | ||
[[ناظم الاسلام]] مى نویسد: ((نگارنده روزى که مشار الیهه (شیخ فضل الله) در خانه آقاى طباطبایى بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملاى سیصد سال قبل به کار امروز نمى خورد. شیخ در جواب گفت: خیلى دور رفتى بلکه ملاى سى سال قبل به درد امروز نمى خورد. ملاى امروز باید عالم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند.)) <ref>تاریخ بیدارى | [[ناظم الاسلام]] مى نویسد: ((نگارنده روزى که مشار الیهه (شیخ فضل الله) در خانه آقاى طباطبایى بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملاى سیصد سال قبل به کار امروز نمى خورد. شیخ در جواب گفت: خیلى دور رفتى بلکه ملاى سى سال قبل به درد امروز نمى خورد. ملاى امروز باید عالم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند.)) <ref>تاریخ بیدارى ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانى، ص 256</ref> | ||
[[ادوارد براون]] محقق و تاریخ نویس نامدار مى نویسد: ((شیخ فضل الله از لحاظ علم و آراستگى به کمال معروف و [[فقیه]] جامع و کامل... مجتهد سرشناس و عالمى متبحر... و از لحاظ [[اجتهاد]] برتر از دیگران بود...)) <ref> انقلاب | [[ادوارد براون]] محقق و تاریخ نویس نامدار مى نویسد: ((شیخ فضل الله از لحاظ علم و آراستگى به کمال معروف و [[فقیه]] جامع و کامل... مجتهد سرشناس و عالمى متبحر... و از لحاظ [[اجتهاد]] برتر از دیگران بود...)) <ref> انقلاب ایران، ادوارد براون، ترجمه احمد پژوه، ص 355</ref>مهدیقلى هدایت چنین گفته است: ((مقام علمى اش بالاتر از (دو سید) مسند نشین (طباطبایى و بهبهانى) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.)) <ref>خاطرات و خطرات، مهدیقلى هدایت، ص 155</ref> | ||
ابوالحسن علوى مى گوید: ((شیخ فضل الله از شاگردهاى نمره اول حاجى میرزا حسن شیرازى معروف بود. در پایتخت مرجع امورات شرعى بود.)) <ref> رجال عصر | ابوالحسن علوى مى گوید: ((شیخ فضل الله از شاگردهاى نمره اول حاجى میرزا حسن شیرازى معروف بود. در پایتخت مرجع امورات شرعى بود.)) <ref> رجال عصر مشروطیت، ابوالحسن علوى، ص 81 </ref> | ||
فریدون آدمیت نوشته است: ((متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نورى بود. از علماى طراز اول که پایه اش را در اجتهاد اسلامى برتر از طباطبایى و [[بهبهانى]] شناخته اند.)) <ref>ایدئولوژى نهضت | فریدون آدمیت نوشته است: ((متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نورى بود. از علماى طراز اول که پایه اش را در اجتهاد اسلامى برتر از طباطبایى و [[بهبهانى]] شناخته اند.)) <ref>ایدئولوژى نهضت مشروطیت، فریدون آدمیت، ص 429</ref> | ||
احمد کسروى مى نویسد: | احمد کسروى مى نویسد: | ||
((حاجى شیخ فضل الله نورى... از مجتهدان بنام و با شکوه تهران شمرده مى شد.)) <ref> تاریخ مشروطه | ((حاجى شیخ فضل الله نورى... از مجتهدان بنام و با شکوه تهران شمرده مى شد.)) <ref> تاریخ مشروطه ایران، احمد کسروى، ص 31</ref> | ||
و بالاخره یپرم خان ارمنى - که خود عاقبت مجرى حکم اعدام شیخ شد - در یادداشتهاى خصوصى خود نوشته است: | و بالاخره یپرم خان ارمنى - که خود عاقبت مجرى حکم اعدام شیخ شد - در یادداشتهاى خصوصى خود نوشته است: | ||
((شیخ فضل الله نورى... روحانى عالیقدرى بود و گفته او براى توده خلق، [[وحى]] منزل محسوب مى شد.)) <ref>یپرم خان | ((شیخ فضل الله نورى... روحانى عالیقدرى بود و گفته او براى توده خلق، [[وحى]] منزل محسوب مى شد.)) <ref>یپرم خان سردار، اسماعیل رائین، ص 252</ref> | ||
=فعالیتهاى اجتماعى= | =فعالیتهاى اجتماعى= |