۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
با مرگ [[معاویه]] در سال ۶۰ هجری پسرش [[یزید]] بر مسند خلافت تکیه زد و مردم [[شام]] با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامهای به حاکم [[مدینه]] از او خواست تا از بزرگان قریش از جمله امام حسین (ع) نیز بیعت بگیرد.<ref>تراثنا، ش ۱۶۴/۱۰</ref> | با مرگ [[معاویه]] در سال ۶۰ هجری پسرش [[یزید]] بر مسند خلافت تکیه زد و مردم [[شام]] با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامهای به حاکم [[مدینه]] از او خواست تا از بزرگان قریش از جمله امام حسین (ع) نیز بیعت بگیرد.<ref>تراثنا، ش ۱۶۴/۱۰</ref> | ||
اما وقتی حاکم مدینه از امام حسین (ع) بیعت خواست حضرت از بیعت امتناع نموده و شبانه از مدینه عازم [[مکه]] گردیدند. در این حین مردم [[کوفه]] که در [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> از مرگ معاویه و امتناع امام حسین (ع) از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامههای فراوان در پشتیبانی از امام (ع) امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. <ref>مروج الذهب ۶۴/۳</ref> | اما وقتی حاکم مدینه از امام حسین (ع) بیعت خواست حضرت از بیعت امتناع نموده و شبانه از مدینه عازم [[مکه]] گردیدند. در این حین مردم [[کوفه]] که در [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> از مرگ معاویه و امتناع امام حسین (ع) از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامههای فراوان در پشتیبانی از امام (ع) امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. <ref>مروج الذهب ۶۴/۳</ref> | ||
از طرفی یزید پس از اطلاع از سفر [[حج]] امام، مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین (ع) را در شهر مکه ترور نمایند. چون امام (ع) از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت، از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری از مکه به همراه خانواده و نزدیکان و یاران خود به سمت عراق حرکت نمود. <ref>الارشاد/ ۲۱۸</ref> | از طرفی یزید پس از اطلاع از سفر [[حج]] امام، مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین (ع) را در شهر مکه ترور نمایند. چون امام (ع) از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت، از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری از مکه به همراه خانواده و نزدیکان و یاران خود به سمت عراق حرکت نمود. <ref>الارشاد/ ۲۱۸</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
=منابع معتبر و کتب= | =منابع معتبر و کتب= | ||
* ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهلسنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان [[اهلبیت]](علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است<ref>شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66</ref>. | * ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهلسنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان [[اهلبیت]](علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است<ref>شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66</ref>. | ||
* آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | * آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۱: | ||
اگر گناه من دوستی اهلبیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمیکنم. اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است. | اگر گناه من دوستی اهلبیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمیکنم. اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است. | ||
==روایات اهل سنت در وصف شهادت امام حسین (ع)== | == روایات اهل سنت در وصف شهادت امام حسین (ع) == | ||
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که [[جبرئیل]] به پیامبر (ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیه السلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد...». <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق</ref> | علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که [[جبرئیل]] به پیامبر (ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیه السلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد...». <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق</ref> | ||
و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.» <ref>سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق</ref> | و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.» <ref>سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق</ref> | ||
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل | بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه«فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ» <ref>الدخان/29</ref> این سخن را آوردهاند. <ref> سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق</ref> | ||
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگِریسته است مگر بر دو نفر که یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی میباشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن میباشد. <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289</ref> | در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگِریسته است مگر بر دو نفر که یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی میباشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن میباشد. <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289</ref> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۳: | ||
'''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' | '''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' | ||
ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق | ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه» مینویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است. آنجا که میفرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله» و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟! | ||
'''عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین»''' | '''عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین»''' | ||
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل | عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین» میگوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی و تفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی دادهاند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمردهاند. | ||
'''شیخ محمد عبده''' | '''شیخ محمد عبده''' | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۷: | ||
از سبط بن جوزی در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتی که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم و اگر کسی به این حد راضی نمیشود، ما هم میگوییم اصل، لعنت کردن یزید است. | از سبط بن جوزی در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتی که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم و اگر کسی به این حد راضی نمیشود، ما هم میگوییم اصل، لعنت کردن یزید است. | ||
=دیدگاه اهلسنت درباره روزه گرفتن روزعاشورا چیست؟= | =دیدگاه اهلسنت درباره روزه گرفتن روزعاشورا چیست؟ = | ||
اکثر علمای اهلسنت، روزه گرفتن در روز عاشوراء را [[مستحب]] و آن را به نوعی سنت میدانند، و روایاتی هم در خصوص آن نقل کردهاند. که در اینجا به آن اشاره میکنیم: | اکثر علمای اهلسنت، روزه گرفتن در روز عاشوراء را [[مستحب]] و آن را به نوعی سنت میدانند، و روایاتی هم در خصوص آن نقل کردهاند. که در اینجا به آن اشاره میکنیم: | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۶: | ||
'''صحیح بخاری''' | '''صحیح بخاری''' | ||
در کتاب [[صحیح بخارى]] به نقل از [[عایشه]] آمده است: « [[رسول خدا]] به روزه روز عاشورا امر کرد تا هنگامى که [[روزه]] [[ماه رمضان]] [[واجب]] شد. آنگاه فرمود: هر کس مىخواهد، روز [[عاشورا]] را روزه بگیرد و هر کسى میخواهد افطار کند»<ref>صحیح بخاری، ج 3، ص 31.</ref>. | در کتاب [[صحیح بخارى]] به نقل از [[عایشه]] آمده است: «[[رسول خدا]] به روزه روز عاشورا امر کرد تا هنگامى که [[روزه]] [[ماه رمضان]] [[واجب]] شد. آنگاه فرمود: هر کس مىخواهد، روز [[عاشورا]] را روزه بگیرد و هر کسى میخواهد افطار کند»<ref>صحیح بخاری، ج 3، ص 31.</ref>. | ||
در سنن دارمى هم نقل شده است؛ که رسول خدا(ص) فرمود: | در سنن دارمى هم نقل شده است؛ که رسول خدا(ص) فرمود: «روز عاشوراء را [[قریش]] در [[جاهلیت]] روزه میگرفتند پس هر کدام از شما (مسلمین) دوست دارد روزه بگیرد. و هر کدام دوست دارد ترک کند»<ref>سنن دارمی، ج 2، ص 22.</ref>. | ||
'''مالک بن انس''' | '''مالک بن انس''' | ||
در کتاب موطأ [[مالک بن انس]] هم آمده است: | در کتاب موطأ [[مالک بن انس]] هم آمده است: «إن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوما تصومه قریش فى الجاهلیة و کان رسول الله(ص) یصومه فى الجاهلیة». «عایشه گفت: قریش در زمان جاهلیت روز عاشوراء را روزه میگرفتند و پیامبر(ص) هم در جاهلیت آن روز را روزه میگرفت<ref>موطا مالک، ج 1 ص 219 و سنن دارمی، ج 2، ص .23.</ref>. | ||
'''نیل الامطار''' | '''نیل الامطار''' | ||
همچنین در کتاب نیل الاوطار آمده است: | همچنین در کتاب نیل الاوطار آمده است: «قریش در جاهلیت عاشورا را روزه میگرفتند و رسول خدا(ص) و مسلمین هم تا قبل از اینکه روزه رمضان واجب شود آن را روزه میگرفتند».<ref>نیل الأوطار، ج 4، ص .326.</ref> | ||
==عدم تبعیت پیامبر از آیین عبادی ادیان سابق== | == عدم تبعیت پیامبر از آیین عبادی ادیان سابق == | ||
بعضی از علمای شیعه و سنی بر این عقیده هستند که رسول خدا( صلی الله علیه وآله وسلّم)؛ حتی قبل از بعثت نیز در عبادات خود تابع ادیان دیگر نبوده و از آیین یهود و نصارا تبعیت نکرده است؛ زیرا: | بعضی از علمای شیعه و سنی بر این عقیده هستند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم)؛ حتی قبل از بعثت نیز در عبادات خود تابع ادیان دیگر نبوده و از آیین یهود و نصارا تبعیت نکرده است؛ زیرا: | ||
'''اولا:''' | '''اولا:''' | ||
روایات متعددی در منابع اهل سنّت حکایت از آن دارد که رسول خدا( صلّی الله علیه وآله وسلّم) دیگران را از تبعیت آئین [[یهود]] منع میکرده است. مثلا [[ترمذی]] در سنن خود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روایت نمودهاند: | روایات متعددی در منابع اهل سنّت حکایت از آن دارد که رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) دیگران را از تبعیت آئین [[یهود]] منع میکرده است. مثلا [[ترمذی]] در سنن خود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روایت نمودهاند: «لیس منا من تشبه بغیرنا لا تشبهوا بالیهود ولا بالنصارى». «از ما نیست کسی که به غیر ما از یهود و [[نصارا]] خودش را تشبّه نماید».<ref>سنن ترمذی، ج 4، ص 159.</ref> | ||
[[ابن حجر]] هم روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آورده است که حضرت فرمود: | [[ابن حجر]] هم روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آورده است که حضرت فرمود: «لا تشبهوا بالیهود و النصاری» «با یهود و نصارا مشابهت نداشته باشید»<ref>فتح الباری، ابن حجر، ج 11، ص 12.</ref>. | ||
و همچنین عده زیادی از علمای اهلسنت این روایت را از پیامبر(ص) در کتب خودشان نقل کردهاند: که حضرت رسول (الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: | و همچنین عده زیادی از علمای اهلسنت این روایت را از پیامبر(ص) در کتب خودشان نقل کردهاند: که حضرت رسول (الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «صلوا فی نعالکم وخالفوا الیهود». «با کفشهایتان نماز بخوانید تا با یهود مخالفت ورزیده باشید»<ref>المعجم الکبیر، ج 7، ص 290، ح 7165.البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 2، ص 172. المستدرک على الصحیحین، ج 1، ص 260.</ref>. | ||
'''ثانیا:''' | '''ثانیا:''' | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۳: | ||
* اولا: در حوادث و اتفاقاتی که بعد از [[بعثت]] برایش پیش میآمد به احکام شریعت قبل خود مراجعه نماید و منتظر نزول [[وحی]] نماند؛ اما آن حضرت این کار را نکرد. | * اولا: در حوادث و اتفاقاتی که بعد از [[بعثت]] برایش پیش میآمد به احکام شریعت قبل خود مراجعه نماید و منتظر نزول [[وحی]] نماند؛ اما آن حضرت این کار را نکرد. | ||
* ثانیا: اگر آن حضرت متعبّد به شرایع دیگر میبود لازم بود بر علمای اعصار که در وقایع و حوادث به شریعت قبل خود مراجعه کنند چرا که تاسّی و مراجعه بر آنان واجب است و زمانی که میبینیم چنین مراجعهای صورت نگرفته به بطلان این نظر یقین پیدا میکنیم. | * ثانیا: اگر آن حضرت متعبّد به شرایع دیگر میبود لازم بود بر علمای اعصار که در وقایع و حوادث به شریعت قبل خود مراجعه کنند چرا که تاسّی و مراجعه بر آنان واجب است و زمانی که میبینیم چنین مراجعهای صورت نگرفته به بطلان این نظر یقین پیدا میکنیم. | ||
* ثالثا: آن حضرت «معاذ» را در حکمی که در [[قرآن|کتاب]] و [[سنّت]] نیافته بود و از پیش خود [[اجتهاد]] کرده بود تایید نمود و اگر بنا میبود که آن حضرت به حکم [[تورات]] متعبّد باشد، لازم بود معاذ را به تورات و [[انجیل]] ارجاع دهد<ref>المحصول. فخر رازی: ج 3. ص 263.</ref>. | |||
* ثالثا: آن حضرت | |||
همچنین [[ابوالحسن بصری]] میگوید: پیامبر ما و امّت او هیچ یک از شرایع و [[ادیان]] دیگر را [[عبادت]] نکردهاند<ref>المعتمد، ابوالحسین بصری، ص 336.</ref>. | همچنین [[ابوالحسن بصری]] میگوید: پیامبر ما و امّت او هیچ یک از شرایع و [[ادیان]] دیگر را [[عبادت]] نکردهاند<ref>المعتمد، ابوالحسین بصری، ص 336.</ref>. | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۴: | ||
'''ثالثا:''' | '''ثالثا:''' | ||
منّاوى، یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت در مورد روزه عاشوراء میگوید: | منّاوى، یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت در مورد روزه عاشوراء میگوید: «ما یروى فی فضل صوم یوم عاشوراء والصلاة فیه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسین (رضی اللَّه عنه) وعلامة لبغض أهل البیت، وجب ترکه». «آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشیدن در آن روز بیان شده است، بدعتى است از بدعتهاى قاتلین حسین(رضى الله عنه) و نشانهاى است بر دشمنى با اهلبیت (علیهم السلام) که ترک آن واجب است»<ref>ناگفتههایى از حقایق عاشوراء، ص: 33</ref>. | ||
در نتیجه همان طور که منّاوی میگوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعتهای [[بنیامیه]] میباشد. | در نتیجه همان طور که منّاوی میگوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعتهای [[بنیامیه]] میباشد. | ||
==وهابیت و عاشورا== | == وهابیت و عاشورا == | ||
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت میدانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعیان]] پایه گذاری کرد. <ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref> و سنیهایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند متأثر از همین فرهنگ میباشند. | اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت میدانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعیان]] پایه گذاری کرد. <ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref> و سنیهایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند متأثر از همین فرهنگ میباشند. | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۶: | ||
مقریزی میگوید: در دوران [[حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (ع) ماتم و سوگواری بر پا میشد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آنها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش میکردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه میکشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابیطالب]] (ع) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم میدانند پیریزی کرده بود، انـجـام مـیدادند. <ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref> سقاف میگوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آنها بیچاره و فشل شدند. <ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref> | مقریزی میگوید: در دوران [[حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (ع) ماتم و سوگواری بر پا میشد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آنها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش میکردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه میکشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابیطالب]] (ع) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم میدانند پیریزی کرده بود، انـجـام مـیدادند. <ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref> سقاف میگوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آنها بیچاره و فشل شدند. <ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۲: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: تاریخ اسلام]] | [[رده:تاریخ اسلام]] |