پرش به محتوا

عبدالله بن سبا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'زندگی نامه' به 'زندگی‌نامه')
جز (تمیزکاری)
خط ۳۰: خط ۳۰:


" این مدخل نیاز به بررسی محتوایی جدی دارد "  
" این مدخل نیاز به بررسی محتوایی جدی دارد "  


'''عبدالله بن سبأ''' به نام‌های دیگر ابن سوده، ابن حرب، ابن وهب که نام فرقه سبائیه از نام وی گرفته شده‌است. [[اهل سنت]] او را از یهودیان به ظاهر مسلمان‌شده می‌دانند که نقش اصلی را در در تکوین [[مذهب شیعه]] داشت. اما گروهی از شیعیان او را از افراطیون ([[غالیان]]) می‌دانند که نقشی در ایجاد و گسترش شیعه واقعی نداشته‌است. برخی از شیعیان نیز شخصیت عبدالله بن سبا را افسانه و ساخته و پرداخته سیف می‌دانند.
'''عبدالله بن سبأ''' به نام‌های دیگر ابن سوده، ابن حرب، ابن وهب که نام فرقه سبائیه از نام وی گرفته شده‌است. [[اهل سنت]] او را از یهودیان به ظاهر مسلمان‌شده می‌دانند که نقش اصلی را در در تکوین [[مذهب شیعه]] داشت. اما گروهی از شیعیان او را از افراطیون ([[غالیان]]) می‌دانند که نقشی در ایجاد و گسترش شیعه واقعی نداشته‌است. برخی از شیعیان نیز شخصیت عبدالله بن سبا را افسانه و ساخته و پرداخته سیف می‌دانند.
خط ۵۰: خط ۴۷:
=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=
=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=


درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می‌دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی‌شود. <ref>. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می‌دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی‌شود. <ref>. ر. ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>


=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=
=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=
خط ۶۹: خط ۶۶:
[[ابو حمزه ثمالى]] می‌گوید: [[امام زین‌العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>
[[ابو حمزه ثمالى]] می‌گوید: [[امام زین‌العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>


[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می‌رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می‌کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می‌کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>
[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می‌رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می‌کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر. ک: ابن هشام‏، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می‌کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>


عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می‌کند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می‌گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  
عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می‌کند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می‌گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  
خط ۸۵: خط ۸۲:
الف. کسانی که عبدالله بن سبأ را شخصی حقیقی دانسته و قائل به وجود او هستند. از این دسته؛ به عنوان نمونه می‌توان:
الف. کسانی که عبدالله بن سبأ را شخصی حقیقی دانسته و قائل به وجود او هستند. از این دسته؛ به عنوان نمونه می‌توان:


*[[حسن ابراهیم حسن]] <ref>حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج 1، ص 358</ref> و
* [[حسن ابراهیم حسن]] <ref>حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج 1، ص 358</ref> و
*[[أحمد أمین]] مصری <ref>مصری، أحمد أمین، فجر الإسلام، ترجمه: خلیلى، عباس، ص 269</ref> (از اهل سنت)
* [[أحمد أمین]] مصری <ref>مصری، أحمد أمین، فجر الإسلام، ترجمه: خلیلى، عباس، ص 269</ref> (از اهل سنت)
 
* [[علامه حلی]] <ref>حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 237</ref>
*[[علامه حلی]] <ref>حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 237</ref>
* [[شیخ طوسى‏]] <ref>طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ص 75</ref> (از شیعه) را نام برد.
*[[شیخ طوسى‏]] <ref>طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ص 75</ref> (از شیعه) را نام برد.


ب. کسانی که در وجود خارجی عبدالله بن سبأ تشکیک کرده و با شک و تردید با این شخصیت و یا اعمالی که او انجام داده است، برخورد کرده اند. برخی از افراد این گروه عبارتند از:
ب. کسانی که در وجود خارجی عبدالله بن سبأ تشکیک کرده و با شک و تردید با این شخصیت و یا اعمالی که او انجام داده است، برخورد کرده اند. برخی از افراد این گروه عبارتند از:


*[[دکتر طه حسین]] مصری. <ref>همان، ص 134</ref>
* [[دکتر طه حسین]] مصری. <ref>همان، ص 134</ref>
*[[محمد عماره]]. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
* [[محمد عماره]]. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
*[[حسین بن فرحان مالکی]]. <ref>همان</ref>
* [[حسین بن فرحان مالکی]]. <ref>همان</ref>


ناگفته نماند دیدگاه‌های اندیشمندان شیعه در اثبات و نفی عبدالله بن سبأ منحصر است و هیچ یک از آنان در وجود وی تشکیک نکرده اند.
ناگفته نماند دیدگاه‌های اندیشمندان شیعه در اثبات و نفی عبدالله بن سبأ منحصر است و هیچ یک از آنان در وجود وی تشکیک نکرده اند.
خط ۱۰۲: خط ۹۸:
<ref>ر. ک. عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 102؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 6، ص 123 – 140</ref> اینک به اسامی بعضی از آنها اشاره می‌شود:
<ref>ر. ک. عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 102؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 6، ص 123 – 140</ref> اینک به اسامی بعضی از آنها اشاره می‌شود:


*[[محمد عبدالحیّ شعبان]] <ref>ر.ک: شعبان، محمد عبدالحیّ، صدرالأسلام و الدولة الإسلامیة</ref>
* [[محمد عبدالحیّ شعبان]] <ref>ر. ک: شعبان، محمد عبدالحیّ، صدرالأسلام و الدولة الإسلامیة</ref>
*[[هشام جعیط]] <ref> جعیّط، هشام، الفتنة (جدلیّة الدین و السیاسة فی الإسلام المبَکر)، ص 75</ref> (از اهل سنت)
* [[هشام جعیط]] <ref> جعیّط، هشام، الفتنة (جدلیّة الدین و السیاسة فی الإسلام المبَکر)، ص 75</ref> (از اهل سنت)
*[[سید مرتضی عسکری]] <ref>عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 1 – 427</ref>
* [[سید مرتضی عسکری]] <ref>عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 1 – 427</ref>
*[[سید محمد حسین طباطبایی]] <ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 9، ص 260</ref> (از شیعه).
* [[سید محمد حسین طباطبایی]] <ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 9، ص 260</ref> (از شیعه).


=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=
=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=
خط ۱۱۱: خط ۱۰۷:
به صورت کلی اقدامات عبدالله بن سبأ را می‌توان در مواردی که در ذیل بیان می‌شود، خلاصه کرد:
به صورت کلی اقدامات عبدالله بن سبأ را می‌توان در مواردی که در ذیل بیان می‌شود، خلاصه کرد:


*مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
* مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
* سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
*مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
* مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
*انکار شهادت [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
* انکار شهادت [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
*مطرح کردن اندیشه‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
* مطرح کردن اندیشه‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
*وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
* وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
*ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>
* ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>


=شاگردان و یاران عبدالله بن سبأ=
=شاگردان و یاران عبدالله بن سبأ=
خط ۱۲۵: خط ۱۲۱:
شخصیت عبدالله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.
شخصیت عبدالله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.


با توجه به ابهامات فراوانی که در مورد شخص عبدالله بن سبأ وجود دارد، تا آن جا که تحقیق شده است، هیچ خبری از نام یاران و شاگردان احتمالی او در دست نیست. البته برخی از مورخان که قائل به وجود او هستند، پیروان [[فرقه سبائیه]] و بعضی از [[صحابه]] پیامبر اکرم (ص) و یاران امیرالمؤمنین (ع) را جزو یاران و شاگردان او به حساب آورده اند؛ به عنوان مثال؛ افراد بزرگ و اصحاب برجسته ای؛ همچون، ابوذر، عمار، [[محمد بن ابی‌بکر]] و … از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقه سبائیه شمرده شده‌اند. <ref>طبرى آملى (کبیر)، محمد بن جریر،‏ المسترشد فی إمامة علیّ بن أبی‌طالب (علیه السلام‏)، محقق و مصحح: محمودى، احمد، ص 657‏؛ صدوق، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 35</ref>
با توجه به ابهامات فراوانی که در مورد شخص عبدالله بن سبأ وجود دارد، تا آن جا که تحقیق شده است، هیچ خبری از نام یاران و شاگردان احتمالی او در دست نیست. البته برخی از مورخان که قائل به وجود او هستند، پیروان [[فرقه سبائیه]] و بعضی از [[صحابه]] پیامبر اکرم (ص) و یاران امیرالمؤمنین (ع) را جزو یاران و شاگردان او به حساب آورده اند؛ به عنوان مثال؛ افراد بزرگ و اصحاب برجسته ای؛ همچون، ابوذر، عمار، [[محمد بن ابی‌بکر]] و … از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقه سبائیه شمرده شده‌اند. <ref>طبرى آملى (کبیر)، محمد بن جریر، ‏ المسترشد فی إمامة علیّ بن أبی‌طالب (علیه السلام‏)، محقق و مصحح: محمودى، احمد، ص 657‏؛ صدوق، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 35</ref>


=میراث عبدالله بن سبأ=
=میراث عبدالله بن سبأ=


در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خیار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>
در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خیار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر. ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>


ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه‌انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می‌دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیرالمؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می‌دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه‌انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می‌دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیرالمؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می‌دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
۴٬۹۳۳

ویرایش